یادداشت| واکاوی علل حمایت متفکران چپ از رژیم اشغالگر

"فلسطین علم مبارزه را تغییر داد، چه چپ‌ها بخواهند چه نخواهند، دیگر عنان کارِ علم مقاومت دست آنها نیست. مردم فلسطین علم مبارزه را از مهلکه سازش، مصالحه نجات دادند."

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم _ جعفرعلیان‌نژادی: شاید بتوان یکی از آخرین دستاوردهای نظری و توصیه‌های عملی جریانات چپ را، تئوریزه کردن شکلی از مبارزه بی‌هزینه و بی‌ضرر با نیروها و نهادهای سلطه‌گر محسوب کرد. مبارزه‌ای که نظام‌‌ زورگو و استیلاجوی سرمایه‌داری را وادار به سرکوب و اعمال خشونت نکند. مبارزه‌ای بی‌ضرر برای عنصر مبارز و سازگار با سلطه.

 

آنها با پذیرش نوعی انفعال و ترس از سلطه‌جو، ترجیح داده‌اند به روش‌های جدید مبارزه و به بیان بهتر مصالحه با نظام سرمایه‌داری برسند. آنها مجبور شده‌اند برای رقیق کردن عنصر پیکار و تقابل سخت با سلطه از لایه ایده و باور (ایدئولوژی) به لایه میل و خواسته، از تاکتیک ایجاد آگاهی مبارزاتی به ایجاد محرک‌های تنانه و از ایده بسیج اجتماعی به ایده انفعالات شادمانه رسیده‌اند. 

مقاومت، مفهوم و عنصر گمشده چپ‌هاست که سالها‌ متفکرینش به آن می‌بالیدند. حالا آنها اساسا رسالت خود را در مقابله و مبارزه با آگاهی کاذب سیستم تولید سرمایه‌دارانه نمی‌دانند. آنها منتظر حادثه‌اند و رویداد. تابع منطق تصادف شده‌اند.

می‌گویند، آن بدن اجتماعی در بزنگاه‌ها به صحنه آمده و به دنبال ارضای میل خود است. آنها از شادزیستن بحران می‌گویند. از اینکه باید حادثه را به باد خنده و شادی گرفت. از دهشت رویداد نترسید و دربرابرش برقصید. علم مبارزه چپ به رقص، شادی، بی‌بندوباری، فحشانمایی و هنر ظریف بی‌خیالی رسیده است.

این چپ، دیگر آن چپ سابق نیست؛ متفکرینش هم یکی یکی، تو زرد از آب در می‌آیند. برای بنده حمایت ژیژک و هابرماس از رژیم صهیونیستی  و محکومیت جبهه مقاومت عجیب نبود، آنها تداوم منطقی همین ابتذال علم مبارزه چپ هستند.

در میان چپ‌های معروف اما هنوز جورجو آگامبن موضعی نگرفته یا مخابره نشده است، با اینکه آگامبن در کتاب «قدرت زندگی»، رژیم اشغالگر را رژیمی ضدزندگی و مجعول خوانده، اما اصلاً بعید نیست او نیز در این بزنگاه تاریخی‌ ابتذال چپ را نمایان‌تر سازد.

در مقابل این جبهه پرطمطراقِ علمی که می‌توان تلاشش، را استحاله معنایی مفهوم مقاومت و تبدیل آن به دالّی درون‌تهی، دانست، ادبیات علوم سیاسی بدهکار است. خاصه حالا که چنین نحوه‌ای از مقاومت را در مردم فلسطین علیه نماد تمام قد نظام سرمایه داری یعنی اسرائیل غاصب می‌بیند.

دانشمندان علوم سیاسی، نمی‌توانند نسبت به این پدیده نادر و بی‌سابقه ساکت باشند. دستگاه نظری سرمایه‌داری از درک چنین مقاومت غلیظی ناتوان است. می‌دانم برای این علوم سیاسی، هیچگاه چنین دغدغه‌ای تبدیل به مسأله نمی‌شود. اما این وظیفه بر دوش سیاست‌خوانده‌های وطنی که صحنه سیاسی را حکیمانه و نه علمی می‌بینند، سنگینی می‌کند.

مردم فلسطین «علم» مبارزه را بازی کردند، جلو بردند، مردم جهان هم متوجه این تغییر واقعی شده‌اند. حالا وقت آن رسیده است، قبل از آنکه این چپ‌های بی خاصیت و حراف، چنین مقاومتی را بی‌‌مغز و بی‌معنا سازند، نخبگان سیاسی مفهوم استقامت جانانه را تئوریزه سازند.

گام اول در این اقدام، رد و انکار علم مبتذل مبارزه چپ‌هاست.‌ فرصتی تاریخی حاصل شده تا منشأ چنین مقاومتی را مجددا به لایه باور رساند. در آن لایه نیز تبار شکست خورده ایده ماتریالیسی مارکسیسم را به یاد آورد و ایمان به خدا را جایگزین کرد. فلسطین علم مبارزه را تغییر داد، چه چپ‌ها بخواهند چه نخواهند، دیگر عنان کارِ علم مقاومت دست آنها نیست. مردم فلسطین علم مبارزه را از مهلکه سازش، مصالحه نجات دادند و در برابرش مقاومت و پیکار قرار دادند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط