دغدغههایی برای بهتر ساخته شدن «کودکشو» و برنامههای کودک در تلویزیون
کارشناس حوزه کودک میگوید: انتقال آموزش در دل برنامههای سرگرمی همچنان یک چالش کمتر حل شده در تلویزیون ما مطرح است. برنامههای ما یا به صورت گل درشت به آموزش میپردازند که جنبه سرگرمی را از بین میبرد یا کاملاً سرگرمکننده و بدون آموزشاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برنامههای حوزه کودک بعد از چند سال حالتِ استودیویی و حتی بعضاً نمایشی به سمتِ مسابقهسازی و استعدادیابی هم پیش رفت. زمانی «اعجوبهها» به شبکه سه آمد و چند سالی است که شبکه نسیم «کودکشو» را با مجریان مختلف به آنتن میرساند.
آخرین خبرها از این برنامه هم تغییر تیم تولید و احتمالاً حضور ملیکا شریفینیا با توجه به خداحافظی پژمان بازغی در مقام مجری با این برنامه تلویزیونی است. اما نکاتی همیشه در محتوای ساخت چنین برنامههایی وجود دارد که برای بهتر شدن و دغدغهمندانهتر شدنِ آن نیازمند گفتوگو با کارشناسان حوزه کودک است.
با توجه به پخش چندین فصل از برنامهی «کودکشو» در شبکه «نسیم» و اقدامِ مثبتِ این شبکه در جهتِ ساخت برنامههایی مناسب خانوادهی ایرانی و فراهم ساختن بستر تسهیلگری در برنامهها با یاسمن گودرزی، کارشناس حوزه کودک و نوجوان با محوریت برنامههای تخصصی برای کودک گفتوگویی داشتیم.
در جریان این گپ و گفت نگاهی به برنامه «کودکشو» در جهت آگاهی بهتر به سازندگان آن و سایر برنامههای تخصصی کودک داشتیم. همچنین درباره رفتار والدین و کودک برای شرکت در چنین برنامههایی صحبت شد؛ که میتواند برای همه والدین مفید واقع شود.
مشروح این مصاحبه را در ادامه بخوانید:
پاسخ به سؤالاتی برای پیدا کردن نقش مثبت و منفی کودک در برنامههای تلویزیونی
* حضور کودک در برنامه چه تاثیرات منفی و مثبتی دارد؟
حضور کودکان در هر مدیومی و هر برنامهای (چه ارتباط با کودک داشته باشد چه نداشته باشد) در درجه اول باید نیتسنجی شود. برای این مسئله باید به سؤالاتی پاسخ داده شود. هدف از حضور کودکان در آن برنامه چیست؟ آیا کودکان نقش رقابتی دارند؟ آیا قرار است تنها سرگرمی ایجاد کنند یا مورد آزمایش قرار بگیرند؟ آیا جایزهی از پیش تعیین شدهای وجود دارد که کودک ابزار رسیدن به آن است؟ و...
پاسخ به این سؤالات میتواند نقش مثبت و منفی کودک در برنامههای تلویزیونی را تعیین کند. همچنین باید توجه داشت که مخاطب این برنامهها تنها والدین نیستند. گاهی کودکان نیز با والدین خود هنگام تماشا، همراهی میکنند.
کودکان اغلب تمایل دارند دنیای واقعی را با رئالیتیشوها یکی بدانند. آنها زمانی که والدین خود را در حال تحسین یکی از کودکان برنامه میبینند، شاید بخواهند برای گرفتن تایید از والد خود همان رفتار را تکرار کنند و اگر نتوانند خوش بدرخشند، ممکن است احساس ناکافی بودن کنند.
روحیات کودکان 3 تا 7 سالگی آسیبپذیر و حساس است
* شما چه نوع پیشنهادی برای نوع حضور کودک در این برنامه را دارید؟
نوع حضور موضوعی است که باید از دل همنشینی برنامهسازان و کارشناسان کودک استخراج شود؛ یعنی نوع حضور حاصل نظر کارشناسان و خلاقیت برنامهسازان است. به عنوان مثال ما همواره تأکید میکنیم که روحیات کودکان، به ویژه در سنین 3 تا 7 سالگی بسیار آسیبپذیر و حساس است.
آنها انتخاب نکردهاند که در برنامه حضور پیدا کنند و در معرض رقابت قرار بگیرند. لذا باید توجه داشته باشیم که ناخواسته فشاری در جهت تأمین اهداف برنامه به آنان وارد نکنیم.
کودکان نباید در معرض قضاوت قرار بگیرند
* آنها در رقابت والدین خود با والدین دیگری چه نقش و مشارکتی میتوانند داشته باشند؟
کودکان خواسته یا ناخواسته به دلیل شیرینزبانیها، چهره معصومانه و صداقت رفتارشان مورد توجه قرار میگیرند. گاهی یک جمله ساده زمانی که از زبان آنها گفته میشود، از سمت بینندهها واکنشهای هیجانی دریافت میکند. در مقابل اگر کودکی آرام، درونگرا و دارای ظاهری معمولیتر باشد، رقابت دو خانواده کمی دچار چالش میشود.
اما آنچه که در این میان اهمیت دارد این است که کودکان نباید در معرض قضاوت قرار بگیرند. این موضوع از دو جهت قابل توجه است؛ ابتدا آنکه خانوادهها ممکن است در این رقابت کودک خود را در مقایسه با کودک خانواده رقیب قرار بدهد و متصور شود که هوش کمتری دارد یا از توانایی حل مسئله برخوردار نیست.
علاوه بر این، کودک ممکن است خود را در مقایسه قرار بدهد و خودش را عامل شکست خانواده در این رقابت بداند.
اضافه کردن یک نقش مکمل در کنار مجری است
* چگونه چالش یا مسابقهای میتوان طراحی کرد که هم اثر منفی نداشته باشد و هم جذاب برای نسل نو یا خانوادهها باشد؟
آنچه که در اینجا اهمیت دارد، اضافه کردن یک نقش مکمل در کنار مجری است. در واقع مجریان برنامه به واسطه حرفه خود، سعی در جذاب کردن برنامه دارند که باید با سنجههای تخصصی مورد بررسی قرار بگیرند اما آیا این برای یک برنامه تلویزیونی با محوریت خانواده و کودکان کافی است؟
حتماً نه! زیرا یکی از آثار منفی این برنامهها این است که هم مخاطبان و هم والدین به دلیل دانش پایینی که ممکن است در تعامل با کودک داشته باشند، یک کودک را عقبتر و یا ناتوانتر از دیگری بدانند اما حضور یک کارشناس کودک که بتواند تصویر و تصوری درستی از رفتار کودک در آن لحظه در ذهن والدین و مخاطبان شکل دهد، حتما میتواند اثر منفی چالشها را کم کند.
انتقال آموزش همچنان یک چالش کمتر حل شده در تلویزیون!
* محتوای برنامه بیشتر باید به کدام سو برود تا هم مخاطبان و هم شرکتکنندگان، از حضور و یا تماشای هر قسمت از این برنامه به آموزش و آگاهی صحیح تربیتی برسند و سرگرمی توأمان با آگاهی چگونه در تلویزیون میسر میشود؟
انتقال آموزش در دل برنامههای سرگرمی همچنان یک چالش کمتر حل شده در تلویزیون ما مطرح است. برنامههای ما یا به صورت گل درشت به آموزش میپردازند که جنبه سرگرمی را از بین میبرد یا کاملاً سرگرمکننده و بدون آموزش هستند.
البته ما اینجا در مقام قضاوت نیستیم زیرا سرگرمی صرف و یا آموزش صرف، از کارکردهای یک رسانه است و نمیتوان گفت که ساخت برنامههای این چنین یک تصمیم اشتباه است اما هنر ترکیب سرگرمی و آموزش، یک برنامه آن چیزی است که کمتر در تلویزیون میبینیم.
در خصوص برنامههای کودک محور و یا خانواده محور بنا به دلایلی که پیشتر گفتم این آموزش، مهمتر و ضروریتر است. زیرا هم به دلیل محوریت برنامه یعنی کودک و خانواده مخاطبی فراگیرتر دارند و هم به دلیل از بین بردن تصورات اشتباه مخاطبان میتواند اثرگذار عمیقتر و وسیعتر داشته باشد.
روشی برای ایجاد چالش در برنامههای سرگرمکننده
* سبک زندگی خانوادهی ایرانی را چگونه میتوان بدون تحمیل و اجبار عقیده یا تفکری وارد برنامه کرد؟
پاسخ به این سؤال مستلزم بررسی نکات مختلف از جمله شبکه پخش برنامه، قالب برنامه، مخاطبان آن و... است. بنابراین نمیتوان یک نسخه واحد برای همه برنامهها تجویز کرد. به عنوان مثال یکی از روشهایی که میتوان در برنامههای سرگرمکننده و چالشی درنظر گرفت، استفاده از آیتمهای نمایشی است.
در واقع برای آنکه سبک زندگی سالم، توانایی حل مسئله، آشنایی با روحیات زن و مرد و کودک و نوجوان... را بتوانیم کمکم جایگزین روشهای اشتباه و شناختهای غلط کنیم، خانوادهها را در موقعیتهای مختلف نمایشی قرار بدهیم تا تصمیم درست را خودشان اتخاذ و اجرا کنند.
به بیان دیگر در یک نمایش کوتاه و طنزآمیز یک چالش خانوادگی مطرح میشود و سپس از خود شرکتکنندگان خواسته میشود تا با کمک کارشناسان و تسهیلگران این چالش را حل کنند.
* در اتاق فکر چنین برنامههایی و در اینجا به طور خاص برنامهی «کودک شو»، حضور تسهیلگران کودک و متخصصین این زمینه ضروری است؟
بله. حضور تسهیلگر و کارشناس در دو حوزه ضروری است: ابتدا، قبل و خارج از برنامه. ببینید بچهها روحیات مختلفی دارند. بعضی از آنها خجالتیاند بعضی دیگر نه. بعضی از آنها کمحوصلهاند و بعضی دیگر نه. اما آنچه که مسلم است، این است که بیشتر بچهها از حضور ناگهانی در بین جمعیت، زیر نگاه تماشاگران و شنیدن صدای تشویق و خنده و... دچار اضطراب میشوند.
این اضطراب بیشک در روند برنامه و توانسنجی کودکان تأثیر میگذارد. بهتر است یک تسهیلگر حرفهای، قبل از شروع برنامه، با انجام بازی، مکالمات کودکانه و... کمکم در کودک برای حضور در صحنهی مسابقه ایجاد آمادگی کند.
دوم، حضور کارشناس در صحنه و حین اجرای برنامه. کارشناسان در این زمینه میتوانند هم به مخاطبان و هم به والدین این آگاهی را بدهند که هدف از اجرای هر بازی چیست و نتایج به دست آمده از بازی هر کودک به چه معنی است؟
مثلاً آیا عدم موفقیت کودک در یک بازی به معنی بهره هوشی پایین او است یا از نظر علمی معنای دیگری دارد؟ این حضور میتواند شناخت صحیحتری از کودکان در ذهن والدین، چه شرکت کننده باشند و چه مخاطب، ایجاد کند.
یا گاهی میبینیم که کودک زمانی که بازی شروع میشود از والدین خود دور نمیشود یا چند قدم به جلو میرود و دوباره به سمت پدر و مادر خود برمیگردد. این مسئله ممکن است باعث شود به کودک برچسبهایی مثل: ترسو، لوس، بغلی و ... زده شود. کارشناس کودک میتواند با تحلیل موقعیت روحی کودک از چنین قضاوتهایی جلوگیری کند.
چه اتفاقاتی به «کودکشو» اضافه شود؟
* چه میانبرنامههایی را برای «کودک شو» مناسب و جالب میدانید؟ (پخش انیمیشن، صحبت کارشناس، پخش فیلم، مصاحبه و ...)
ببینید! سرگرمی در نسخه فعلی «کودک شو» سهم بالایی دارد، بنابراین شاید اضافه کردن میان برنامههایی که جنبه آموزشی دارد بتواند تعادلی که در تلفیق و ممزوج شدن سرگرمی و آموزش مد نظر است را ایجاد کند.
البته اینکه چه قالبی برای میان برنامه انتخاب میشود بستگی به هنر تولیدکنندگان دارد اما حتما باید این تولید پشتوانه علمی را با خود همراه کند.
یکی از آسیبهای جدّی در برنامههای تلویزیونی، توقع رفتار بزرگسالانه از کودکان است
* به عنوان سؤال پایانی و برای جمعبندی گفتوگو بفرمایید که در دیگر کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه، با ساخت چنین برنامهای در حوزه کودک چگونه میتوانیم پیشرو باشیم و چه الگوبرداریهایی از آنها میتوان کرد و مراقب چه الگوهایی باید بود که از آن خودداری کنیم؟
یکی از آسیبهای جدّی که در برنامههای تلویزیونی مشهور حتی در کشورهای توسعهیافته به چشم میخورد، توقع رفتار بزرگسالانه از کودکان است. گاهی حتی رفتارها و گفتارهایی که از کودکان جالب است، کاملاً جنبه غیرکودکانه دارد اما تشویق آن توسط مخاطبان موجب میشود که از نظر کودک این رفتار، قابل تمجید تلقی شود.
بنابراین باید مراقب بودکه برای لذت بردن مخاطبان و یا بزرگسالان، از کودک رفتار بزرگسالانه طلب نکنیم. یک نکته مهم دیگر در اینجا وجود دارد و آن در خصوص طراحی چالشها برای برنامههای کودک محور است. کودکان در حال رشدند.
کودک در حال رشد، هرروز در حال کسب اطلاعات و توانمندیهای مختلف است و نمیتوان تنها با برگزاری یک مسابقه و یک رقابت، مهارتسنجی شود. هر کودک با توجه به وراثت، تربیت و شرایط محیطی خود باید مورد سنجش قرار بگیرد.
مثلاً کودکی که در نقاشی استعداد ندارد، ممکن است آمادگی جسمانی بالایی داشته باشد؛ یا کودکی در شعرخوانی مستعد نباشد اما نقاش خوبی باشد. آنچه که عموما در برنامههای کودکمحور میبینیم، به چالش کشیدن کودکان توسط بزرگسالان است نه در چالش قرار گرفتن کودکان با توجه به استعداد خود. در واقع این بزرگسالاناند که تعیین میکنند یک کودک در چه چالشی قرار بگیرد و چه استعدادی از خود به نمایش بگذارد.
به گزارش تسنیم، آنچه که دغدغهی این گفتوگو بود تلاش برای اصولی ساخته شدن برنامههایی در حوزه کودک و نوجوان، به بهانهی برنامه «کودکشو» بود. نیاز به آموزش و پرورش صحیح و به روزرسانی در علوم تربیتی برای والدین و سازندگان چنین برنامههایی الزامیست که قافیه را به تهاجم فرهنگی داخلی و خارجی که همیشه در کمین هستند؛ نبازیم.
انتهای پیام/