روزگار کمفروغ ادبیات کودک و نوجوان ـ ۱۸ | تجاریسازی و فقر محتوا جدی است/ کمکاری نویسندگان انقلاب برای مخاطب کودک و نوجوان
یوسف قوجق معتقد است؛ نویسندگان ادبیات انقلاب اسلامی برای مخاطب کودک و نوجوان کمکاری کردهاند، در حوزه کودک و بهویژه برای پیشدبستانی که اصلاً اثری در حوزه انقلاب خلق نشده است و در حوزه نوجوان نیز کمکار بودهایم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات کودک و نوجوان در ایران سابقهای دیرین ندارد، تولدش به سالهای 1300 تا 1320 بازمیگردد، پس از انقلاب ادبیات کودک و نوجوان هم کمّی و هم کیفی رشد کرد. نویسندگان جدیدی در این سالها پا به عرصه این ادبیات گذاشتند و محتواهای جدید یکی پس از دیگری به بازار عرضه شد، تا جایی که دهه 60 و 70 را دوران طلایی ادبیات کودک و نوجوان میدانند.
اما بعد از آن این ادبیات اگرچه بهلحاظ کمّی از رشد قابلتوجهی برخوردار شد، اما هرگز بهلحاظ کیفی به دوران پرشکوهش یعنی دهه 60 و 70 بازنگشت و حتی به آن نزدیک نیز نشد.
هرچه از دهه 60، دورانی که از آن با عنوان سالهای طلایی ادبیات کودک و نوجوان ایران یاد میشود، فاصله میگیریم، ادبیات این حوزه هر سال لاغرتر و نحیفتر میشود و دستانش برای عرضه آثار تأثیرگذار خالی و خالیتر، گویی خود فعالان این حوزه نیز دلخوش به هریپاترها و اسپایدرمنهایی هستند که از قلعههای ذهن کودکان ایران بالا میروند و آن را فتح میکنند.
در مقابل رخوت ادبیات کودک ایران، ادبیات ترجمهای عموماً از داستانهای غربی بازار خود را یافته و اغلب در کنج کتابخانههای کودکانمان جا خوش کردهاند. گزارههای مختلفی را میتوان جلوی این پرسش قرار داد که؛ چرا ادبیات تألیفی ایران جای خود را به کتابهای خوش رنگ و لعاب ترجمهای داده است؟ چرا میل کودکانمان به آثاری که چمدان چمدان وارد میشود، بیش از کتابهایی است که رنگ ایرانی دارند؟ و آیا این وضعیت نگرانکننده است؟
یوسف قوجق، از جمله داستاننویسانی است که تاکنون آثار متعددی در قالب ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نوشته است. پیوند المانهای بومی با داستان، از جمله ویژگیهای آثار اوست. قوجق نویسندگی را از دهه 60 بهطور جدی آغاز کرده است و در نیمه همین دهه با انتشار داستانی در هفتهنامه «کیهانبچهها» به جرگه نویسندگان پیوسته است. انتشار نخستین مجموعه داستان او با عنوان «کجاوه» در آغاز دهه 70، مقدمهای بود برای نگارش و انتشار چندین مجموعه داستان و نیز آثار دیگری در زمینه ادبیات داستانی در حوزه کودک و نوجوان.
وی اصالتاً ترکمن است و به همین دلیل، در اکثر آثار این داستاننویس، تاریخ، فرهنگ و باورهای ترکمن حضوری پُررنگ دارند. درونمایه اغلب آثار داستانی وی ـ که غالباً فضایی بومی دارند ـ دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، موضوعات تاریخی، مشکلات نوجوانان و مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه است. خبرگزاری تسنیم در پرونده ادبیات کودک و نوجوان، سراغ یوسف قوجق رفته است.
قوجق معتقد است عوامل فرهنگی و اجتماعی میتواند بهشکل مستقیم بر ادبیات کودک و نوجوان تأثیر بگذارد، وی از دلایل به وجود آمدن فقر محتوا در ادبیات کودک و نوجوان سخن گفته و به فاصله دنیای ذهنی نویسندگان با نوجوانان امروز اشاره کرده است، متن این گفتوگو بهشرح ذیل است:
پس از انقلاب، ادبیات کودک و نوجوان هم کمّی و هم کیفی رشد کرد. نویسندگان جدیدی در این سالها پا به عرصه این ادبیات گذاشتند و محتواهای جدید یکی پس از دیگری به بازار عرضه شد، تا جایی که دهه 60 و 70 را دوران طلایی ادبیات کودک و نوجوان میدانند. اما بعد از آن این ادبیات اگرچه بهلحاظ کمّی از رشد قابلتوجهی برخوردار شد، اما هرگز بهلحاظ کیفی به دوران پرشکوهش یعنی دهه 60 و 70 بازنگشت و حتی به آن نزدیک نیز نشد. در این میان برخی معتقدند که ما در حوزه نوجوان با فقر محتوا مواجه شدهایم و بازار از آن ترجمههای خوش رنگ و لعاب است، نظر شما در این زمینه چیست؟
صحبت در مورد دهههای 60 و 70 به عنوان «دوران طلایی ادبیات کودک و نوجوان» در کشورمان به نظرم صحیح نیست. البته اگر منظورمان از «دوران طلایی» به لحاظ محتوای ارزشی، فُرم و ساختار داستانها باشد، این موضوع میتواند درست باشد. چون ارزشگذاری ادبیات هر دوره مستلزم دانستن شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن دوره است. به نظرم بررسی ادبیات داستانی در دهههای مختلف میتواند با توجه به عوامل متعددی انجام شود. شرایط تاریخی و اجتماعی، تحولات فرهنگی و هنری، اتفاقات تاریخی، تغییرات اجتماعی و تأثیرات تکنولوژی و تحولات در هنرهای دیگر نظیر نقاشی، موسیقی و سینما تأثیرات زیادی بر ظهور اندیشهها و موضوعات داستانها دارند و میتوانند به درک بهتر ادبیات داستانی و تعیین رشد یا افول ادبیات در دهه مورد نظر کمک کنند.
تغییرات در سبک نگارش و زبان روایت استفاده شده توسط نویسندگان در هر دوره هم اهمیت دارد. اینکه آیا در داستانها غالباً از ساختار و شکلهای سنتی استفاده شده یا نویسندگان به ساختار پیچیدهتر و روایتهای نوآورانه و مفاهیم جدید در داستانهایشان پرداختهاند؟
مسلماً قبل از دهههای 60 و 70، تغییرات زیادی در ایران به وجود آمدند، از جمله وقوع انقلاب اسلامی در سالهای پایانی دهه 50. این تغییرات باعث شدند که موضوعات، سبکها و ایدئولوژیهای حاکم بر ادبیات کودکان و نوجوان نیز تغییر کنند و موضوعات دینی، انقلابی، اخلاقی و ملی به مرور در آثار مرتبط با کودکان و نوجوانان از سوی نویسندگان مورد تأکید قرار گرفتند و اقبال مخاطبین کودک و نوجوان نیز به اینگونه داستانها بیشتر شد. این تغییرات باعث شد آثار از نظر کمی رشد داشته باشند، ولی از لحاظ خلاقیت و نوآوری در فرم، ساختار و روایت در مقایسه با آنچه در دهههای بعدی شاهدش بودیم، رشد چندانی نداشت، شاید به این خاطر که ادبیات کودک و نوجوان به شدت تحت تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی قرار گرفته بود.
ادبیات کودک و نوجوان در دهه 70 شکوفایی بیشتری داشت
شاید بیراه نباشد اگر بگوییم در دهه 60 نویسندگان نوظهوری آغاز به کار کردند که سعی داشتند در راستای اهداف و ارزشهای انقلاب اسلامی قلم بزنند. ادبیات کودک و نوجوان در دهه 70 به گمانم از نظر نوع نگاه به موضوعات و پدید آمدن قلمهای جدید و نویسندگان جدید، شکوفایی بیشتری داشت و نسبت آمار تألیف به ترجمه، نسبت به زمان قبل از آن متفاوت شد و تالیف غلبه کرد، نویسندگان نوظهور و جوان، با آثار ارزشی و محتوای مناسب در راستای نگرشهای جدید برخاسته از انقلاب، خون جدیدی در رگهای ادبیات کودک و نوجوان جاری کردند.
البته این را هم باید بگویم که در آثار ادبی دهه 60 نوعی شتابزدگی در پختگی محتوا هم در داستانها دیده میشود، اما در دهه 70 نویسندگانی در این حوزه فعالیت کردند که آثار پختهتری ارائه دادند.
در رابطه با ادبیات داستانی کودکان و نوجوانان میتوان به جرأت مدعی شد که آثار نویسندگان ما پس از انقلاب با قبل از آن قابل مقایسه نیست و آثار امروزی ما اگر شکل ظاهری کتاب، کیفیت کاغذ و چاپ آن را کنار بگذاریم، با محتوا، تکنیک و نثر نگارشی خوب، قابل عرضه به بازارهای جهانی و رقابت با بهترین آثار آنهاست و این همه رهآورد انقلاب اسلامی است. جایگزینی ارزشهایی نظیر انقلاب، ایثار، شهادت، دفاع مقدس و توجه به اخلاق به جای موضوعاتی همچون بیگانگی از فرهنگ مادری، رفاهزدگی، مصرفزدگی و خشونت در ادبیات داستانی کودکان و نوجوانان قابل توجه است.
افزایش کمّی کتب مانعی برای ارتقای سطح فرهنگی و ادبی مخاطب
وقتی حرف از فقر محتوا در حوزه ادبیات کودک و نوجوان میزنیم، بسیاری به عناوین انتشار کتابها اشاره میکنند. آیا میتوان به این آمارها دلخوش بود؟
آمار انتشار کتابها قطعاً بیانگر ارزش محتوایی همه کتابهای منتشره نیست و واقعیت این است که بخشی از آن برمیگردد به فقر محتوا در این حوزه که به نظرم دلایل متعددی هم دارد. چون برخی از کتابهای منتشر شده که در این آمارها میآیند، همان کتابهایی هستند که بدون توجه ناکافی به کیفیت محتوا از سوی برخی ناشرنماها به بازار عرضه میشوند. کتابها اگر به عنوان ابزاری آموزشی و تربیتی برای کودکان و نوجوانان در نظر گرفته نشوند، این مسئله میتواند از ارتقای سطح فرهنگی و ادبی مخاطبین جلوگیری کند.
گاهی اوقات، عدم تنوع و عدم پوشش موضوعات گسترده در کتابهای کودک و نوجوان، گران بودن قیمت پشت جلد کتابها، کاهش تنوع و کیفیت کتابها و عدم استفاده برخی ناشران از کارشناسان باتجربه در تعیین سطح ادبی کتابها پیش از انتشار، ازجمله دلایلی است که میتوانند منجر به فقر محتوا و ناکارآمدی در انتقال ارزشها، ایدهها و دانش به این نسل شوند. عدم توجه به نیازهای مخاطبان هم مهم است. در برخی موارد، نویسندگان و ناشران ممکن است به نیازها و سلیقههای واقعی کودکان و نوجوانان توجه نکنند و در نتیجه، کتابهایی با محتوای کم ارزش به بازار عرضه کنند. به نظرم بهبود وضعیت ادبیات کودک و نوجوان نیازمند همکاری بین نویسندگان، ناشران، مترجمان و نهادهای فرهنگی است تا بتوان بهترین محتواها را برای نسل جوان فراهم کرد.
تجاریسازی ادبیات کودک و نوجوان آفت زمان حاضر است
واقعیت این است که دلخوشی یا ناخوشی از آمار منتشر شده در زمینه فقر محتوا در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ایران به دلایل متعددی برمیگردد که البته توضیح خواهم داد. موضوع فقر محتوا در ادبیات کودک و نوجوان مسئلهای جدی است که در بسیاری از جوامع مطرح شده و از نظر بسیاری از فعالان این حوزه نگرانکننده است. در ارتباط با این مسئله، نظرات متفاوتی وجود دارد که ممکن است تاحدی وابسته به دیدگاه هر فرد یا جامعه باشد.
مثلاً عوامل فرهنگی و اجتماعی میتواند به شکل مستقیم بر ادبیات کودک و نوجوان تأثیر بگذارد. اگر محیط فرهنگی و اجتماعی نتواند انگیزهها و ایدههای نوآورانه را تشویق کند، احتمال فقر محتوا افزایش مییابد. همچنین تجاریسازی ادبیات کودک و نوجوان به شدت افزایش یافته است و از همین رو، بسیاری از ناشران به دنبال آثاری هستند که مخاطب را جذب کنند و فروش بروند.این موضوع ممکن است به کاهش کیفیت و تنوع محتوا منجر شود.
رنگولعاب بازار ترجمه فقر محتوا را رقم میزند
از طرف دیگر اگرچه اعتقاد به اینکه برخی کتابهای خوشرنگ و لعاب ترجمه شده فاقد اصلیت و ارزش محتوایی هستند، ممکن است درست نباشد و ناشی از یک نگرش منفی در مورد ترجمهها باشد، اما اگر در ترجمه به دلیل جلب توجه بیشتر بازار، از اصالت و ارزش محتوای اصلی کاسته شود، ممکن است به فقر محتوا منجر گردد.
چرا نقد آثار کودک و نوجوان کاهش یافت؟
همچنین برخی از افراد معتقدند که نقد اجتماعی و فرهنگی در آثار کودک و نوجوان به دلیل محدودیتهایی که در جامعه وجود دارد، کاهش یافته و این موضوع نیز به فقر محتوا منجر شده است.
در کل، این موضوع یک چالش جامعهای است که نیازمند همکاری بین نویسندگان، ناشران، مترجمان و نهادهای فرهنگی است. توسعه ادبیات کودک و نوجوان به سمتی که همچنان مفید، الهامبخش، و تنوعبخش باشد، نیازمند تلاشهای همگانی است. ایجاد آثاری با ارزش، تشویق نوآوری و انعکاس واقعیتهای زندگی در جوامع مختلف میتواند برای پیشبرد ادبیات کودک و نوجوان موثر باشد.
وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در هر دوره اجتماعی و فرهنگی به شدت تحت تأثیر عوامل متعددی قرار میگیرد، از جمله تغییرات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تکنولوژیک. این تغییرات میتوانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر محتوا و کیفیت ادبیات کودک و نوجوان تأثیر بگذارند.
با گذشت زمان، در دهههای پس از دهه 60، نقدها و انتقاداتی در مورد فقر محتوا و کیفیت آثار ادبیات کودک و نوجوان در ایران مطرح شدهاند. این انتقادات به عنوان یک موضوع جداگانه و برخاسته از نگرشهای مختلف بیان شدهاند و میتوانند به عوامل متعددی بازگردند.
مثلاً تجاریسازی ادبیات کودک و نوجوان ممکن است باعث تمرکز بر آثار بازارپسند شود. این میتواند منجر به افزایش ترجمهها و آثاری با محتواهای سطحی و خالی از ارزشهای فرهنگی و آموزشی شود. یا تأثیر رسانهها، فضای مجازی و تکنولوژیها میتواند به تغییر در سلیقه و علاقههای نوجوانان منجر شود. مطالعه کتاب ممکن است با رقابت با وسایل دیگر مثل تلویزیون، بازیهای ویدئویی و اینترنت روبرو شود.
تغییر سلیقه مخاطب نیز میتوانند باعث تمایز در نوع محتوا و سبک نگارش شوند. در دهههای اخیر، سری کتابهای هری پاتر و دیگر مجموعهها به عنوان نمونههای موفق از ادبیات کودک و نوجوان برجسته شدند. برخی از افراد معتقدند که حضور آثار تجاری و محبوب میتواند به عنوان یک فرصت دیده شود تا کودکان و نوجوانان به مطالعه کتاب و ورود به دنیای کتابها تشویق شوند. تنوع در محتوا و ارائه آثار با مضامین متنوع و تنوع در سبکهای نگارش هم میتواند به افزایش کیفیت ادبیات کودک و نوجوان کمک کند.
نویسندگان و ناشران با تولید آثار با کیفیت و توجه به نیازهای نوجوانان میتوانند به ارتقای ادبیات کودک و نوجوان کمک کنند.از این رو، ارائه محتواهای با کیفیت، تنوع در مضامین و توجه به نیازهای جوانان میتواند به توسعه ادبیات کودک و نوجوان کمک کند و در کلیدیترین نقاط موفقیت در این زمینه تأثیرگذار باشد.
فقر محتوا و کمبود تنوع در آثار کودک و نوجوان جدی است
حالا که بحث از ارتقا شد، به نظر شما مهمترین دغدغه و مسئله امروز ادبیات کودک و نوجوان در کشورمان چیست؟
مسائل و دغدغهها در زمینه ادبیات کودک و نوجوان کشورمان میتوانند گوناگون باشند و تحت تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، فناورانه و اقتصادی باشند اما به نظرم چند موضوع اساسی در این زمینه وجود دارد به آنها اشاره میکنم. یکی از چالشهای مهم ادبیات کودک و نوجوان در ایران، فقر محتوا و کمبود تنوع در آثار است. تکرار مضامین و کمبود آثار با کیفیت و سالم میتواند منجر به کاهش جذابیت و ارتقای سطح ادبیات این حوزه شود.
تأثیرات فرهنگی و اجتماعی و توسعه زندگی شهری، با استفاده بیحد و حصر از فضای مجازی، فناوری و رسانهها به سرعت در حال تغییر هستند. ادبیات کودک و نوجوان نیاز به تطابق با این تغییرات دارد تا بتواند در کنار ارائه مناسب مضامین قدیمی، ارائه محتوای متناسب با نوجوانان امروزی را نیز داشته باشد. استفاده گسترده از تکنولوژی و رسانههای دیجیتال، به ویژه اینترنت، به سرعت در حال گسترش است. این مسئله نیازمند توجه به شکل و نحوه ارتباط کتاب کودک و نوجوان با این رسانهها و استفاده از فرهنگ دیجیتالی است.
همچنین در حوزه ترجمه کتب کودک و نوجوان، کیفیت ترجمهها و انتخاب مناسب آثار بسیار اهمیت دارد. استفاده از زبان، سبک، و مضمون کتابها از سوی نویسندگان نیز مهم است و باید با علایق و زبان مخاطبان نوجوان هماهنگ باشد. نویسندگان نیازمند به درک عمیقی از جامعه نوجوان و زندگی آنها هستند تا بتوانند ارتباط موثری با خوانندگان برقرار کنند.
از سوی دیگر ادبیات کودک و نوجوان باید به چالشها و مسائل جدید جامعه پاسخ دهد. موضوعاتی مانند تنوع فرهنگی، تعامل اجتماعی، اخلاقیات، احترام به اقوام هموطن و مسائل زیست محیطی نیازمند توجه و حضور در آثار ادبی هستند.در برخی موارد، ترجمههای بیکیفیت از آثار خارجی میتواند به کاهش کیفیت و جلب توجه اثرات ادبیات کودک و نوجوان در کشور منجر شود.
تنوع جغرافیایی و فرهنگی کشور، در کتب کودک و نوجوان کمتر دیده میشود. ادبیات کودک و نوجوان باید بتواند واقعیتها و ارزشهای مختلف جوامع مختلف و اقوام کشور را به نمایش بگذارد.
برخی از منتقدان ادبیات کودک و نوجوان معتقدند که در آثار این حوزه به مسائل اجتماعی و روانشناختی به شکل جدیتری پرداخت نشده و بسیاری از آثار به سطحی بودن در این زمینه متمایل هستند. تشویق ناشران برای حمایت مالی از نویسندگان و خلق آثار جدید و کیفی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان میتواند از عوامل ارتقای این حوزه باشد. کمبود این تشویقات میتواند تولید محتوا را تحت تأثیر قرار دهد.
همه این مسائل نشاندهنده چالشها و فرصتهایی است که در زمینه ادبیات کودک و نوجوان در ایران وجود دارد. تلاش برای حل این مسائل و ارتقای کیفیت محتوا میتواند به توسعه این حوزه مهم ادبیات کمک کند.
این مسائل نشاندهنده تحولات و چالشهایی است که ادبیات کودک و نوجوان در ایران با آنها روبرو شده است و نیازمند توجه نویسندگان، ناشران، و ارائهدهندگان محتوا به این مسائل است.
به بازار ترجمه اشاره کردید، بهنظر میرسد ادبیات ترجمه به دلایل اقتصادی برای ناشر محبوب است و برای نوجوان نیز جذابیتهای ویژهای برخوردار است، در حوزه کودک و نوجوان فاصله اندک میان تالیف و ترجمه در سالهای گذشته دغدغه آفرین بوده است، این موضوع را چقدر جدی میدانید؟
چه دوست داشته باشیم، یا نداشته باشیم، در ایران، ادبیات ترجمهای در بازار نشر جایگاه مهمی دارد و به دلایل مختلفی در این بازار تأثیرگذار است. ادبیات ترجمهای در واقع مجموعهای از آثار ادبی است که از زبان یک کشور به زبان دیگر ترجمه شدهاند و این نوع ادبیات در ایران نیز دارای تاریخ ویژهای است. برخی از دلایل اهمیت ادبیات ترجمهای در بازار نشر ایران میتوانند اینهایی باشند که عرض میکنم.
ادبیات ترجمهای به ناشران امکان میدهد تا محتوای گستردهتری را به جمع خوانندگان ایرانی معرفی کنند. این تنوع محتوا میتواند باعث افزایش ارتقای سطح فرهنگی و دانش جامعه شود. از طرف دیگر آثار ترجمه شده از نویسندگان جهانی مخصوصاً در زمینههای ادبیات نوجوان و جوانان، میتواند جذابیتهای خاصی برای خوانندگان نوجوان ایجاد کند. ترجمه آثار علمی، تاریخی، و فلسفی از زبانهای دیگر به فارسی نیز امکان دسترسی به دانشهای جدید را برای جامعه ایران فراهم میکند.
همچنین به دلیل اینکه برخی آثار ترجمه شده از نویسندگان مشهور جهانی معمولاً طرفداران زیادی دارند و ناشران ایرانی اغلب به سمت ترجمه آثار این نویسندگان معطوف میشوند، چون تصور میکنند تأثیر مثبتی بر فروش کتابها داشته باشد. با این حال، باید به چالشها و انتقاداتی که در این زمینه وجود دارد نیز توجه کرد.
برخی از نقدها شامل مواردی مانند خطر فراموشی ارتقای ادبیات ملی و فرهنگ مردم به نفع آثار ترجمه شده و چالشهای مالی و اقتصادی برخی از ناشران آثار داخلی است. بنابراین، درک وضعیت و چالشهای بازار ادبیات ترجمهای در ایران نیازمند دیدن جنبههای مثبت و منفی و پیگیری تدابیری جهت ارتقای کیفیت و تنوع این نوع ادبیات است.
همچنین ترجمه آثار ادبی از زبانهای دیگر معمولاً به دلیل هزینههای کمتر نسبت به خلق اثرات جدید از سوی ناشران محبوب است. این امر میتواند به افزایش تنوع و دسترسی آسانتر به آثار جهانی برای خوانندگان ایرانی منجر شود.
چه دلمان بخواهید چه نخواهد، نوجوانان و جوانان کشورمان در این دنیای مدرن تکنولوژیها و فضاهای مجازی با یک فرهنگ جهانی آشنا شدهاند و علاقه به آشنایی با آثار بینالمللی دارند. ترجمه آثار معروف جهانی میتواند این علاقه را برآورده کند. در این بین، آنچه اهمیت دارد، محتوای خوب و کیفیت ترجمه است. اگر ترجمهها با دقت و هنر انجام نشوند، ممکن است محتوا از دست برود یا درک اشتباهی از آن به وجود آید. گرچه ترجمه آثار جهانی میتواند دسترسی به ایدهها و ارزشهای مختلف را فراهم کند، اما به نظر برخی، نیاز به آثار اصیل و ادبیات ملی و فرهنگ محلی نیز حساسیت دارد و در این امور، توجه به آثار ادبی داخلی مهم است ، چرا که در برخی موارد، تمرکز بیش از حد بر ترجمه ممکن است منجر به اهمال آثار نویسندگان داخلی و کاهش توجه به ادبیات ملی و بومی شود.
یکی از معضلات کتابهای ترجمه این است که نویسندگان به دلیل بازارپسند بودن برخی ژانرهای ادبیات ترجمه از جمله ژانر فانتزی و وحشت این سبکها را تقلید میکنند، البته نویسندگان تازه نفس و جدید بیشتر این کار را میکنند، با خواندن ترجمه آثار خارجی یک الگوسازی میکنند و همان را بدون توجه به قوانین این ژانر و سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی مستقیماً شبیه سازی میکنند.
این تقلید چقدر جدی است؟
این وضعیت جدی است، و نوعی زنگ خطر است. در مجموع، ادبیات ترجمه در ایران با چالشها و فرصتهای خود روبرو شده است. تعامل مؤثر بین ناشران، مترجمان و خوانندگان میتواند به افزایش کیفیت و تنوع ادبیات ترجمه در کشور کمک کند.
در بیانیه جوایز ادبی معمولاً به ضعف ادبیات داستانی در سالهای اخیر و گرتهبرداری آثار داخلی از آثار ترجمه اشاره شده است، وضعیت در حوزه کودک و نوجوان در سالهای قبل چگونه بوده است؟
وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در سالهای گذشته موارد مختلفی را دربر داشته که سعی میکنم به برخی از ویژگیها و تحولات این حوزه اشاره کنم. فارغ از ارزشگذاری درباره محتوا و ساختار ضعیف یا قوی، در سالهای اخیر، ادبیات کودک و نوجوان کشورمان رشد و گسترش قابل توجهی داشته و تعداد نویسندگان و ناشران در این حوزه افزایش یافته و بسیاری از آثار جدید به بازار عرضه شدهاند. در کنار این، تنوع در موضوعات ادبیات کودک و نوجوان نیز افزایش یافته و نویسندگان به موضوعات مختلف اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، و علمی پرداختهاند.
در این بین برخی از نویسندگان خوب و باسابقه در ادبیات کودک و نوجوان تلاش کردهاند به مسائل عمیقتر و فلسفیتری پرداخته و از دستاوردهای ادبی و هنری بزرگان ادبیات کهن و جهان الهام بگیرند. در برخی از آثار نیز شاهد این بودهایم که نویسندگان به سمت اصالت و فرهنگ ملی و محلی روی آورده و تلاش کنند مفاهیم و ارزشهای فرهنگی خود را به کودکان و نوجوانان انتقال دهند.
برخی نیز آثارشان را به مسائل اجتماعی و روانشناختی اختصاص دادهاند و سعی در ترسیم تجربیات و چالشهای نوجوانان در آثارشان کردهاند.
هرچند که این پیشرفتها و تحولات، مثبت و خوب هستند، اما چالشها و مسائلی نیز وجود دارد که در همین بیانیههای داوران جشنوارهها که شما به آن اشاره کردهاید، از جمله فقر محتوا، ترجمههای بیکیفیت، یا گرتهبرداری از آثار خارجی از سوی برخی نویسندگان مخصوصاً در ژانر فانتزی که این موضوع، به وفور در ادبیات نوجوانان دیده میشود و این درحالی است که اغلب این نویسندهها اطلاع چندانی از قوانین و قواعد ساخت دنیای فانتزی و منطق داخلی آن و مهارت خوبی در موضوع توسعه اشخاص آن، قدرتها و شاخصهای آن و ماجراهای هیجانانگیز جهان فانتزی ندارند و یا کمتر دارند.
این مسائل نیازمند توجه و تلاش جدی از سوی نویسندگان، ناشران، و مسئولان حوزه ادبیات کودک و نوجوان در کشور هستند. به نظرم متنوع شدن موضوعات داستانها در سالهای اخیر و تولید آثاری با مضامین مختلف و تنوع در سبکها و ژانرها، به گسترش ادبیات این حوزه کمک کرده است. در همین رابطه نیازسنجی و توجه بیشتر به تمامی گروههای سنی کودک و نوجوان از جمله کودکان پیش دبستانی و تلاش برای تأمین محتوای مفید و سازنده برای این گروه سنی صورت گرفته است. این را در کتابهایی که از سوی کانون پرورش فکری منتشر شده یا قرار است منتشر بشود، شاهد هستیم.
یکی از پدیدههایی که در این سالها شاهدش هستیم، این است که حضور فعال نویسندگان زن در این حوزه نیز افزایش یافته است. خوشحالیام به این دلیل است که این موضوع به گسترش دیدگاهها و تنوع روایت در شخصیتها و موضوعات منتقل شده است. با این حال، همچنان چالشها و مسائلی همچون فقر محتوا و تأثیرات مثبت و منفی ترجمهها در این حوزه وجود دارد. افزایش توجه به کیفیت محتوا و ترجمهها، تشویق نویسندگان به تولید آثار اصیل و بهروز، و حمایت از ناشران متعهد میتواند به بهبود وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در ایران کمک کند.
یکی از ژانرهایی که در حوزه نوجوان از آزمون ارتباط با مخاطب سربلند بیرون آمده است، ادبیات طنز است که اگرچه مجال اندکی برای بروز و ظهور داشته اما در همان تجربههای محدود هم موفق بوده است. آیا با توسل به ادبیات طنز میتوان توجه مخاطب را از بازار ترجمه دور کرد؟
بله، ادبیات طنز میتواند یک راهبرد مؤثر برای جلب توجه مخاطبان، به خصوص نوجوانان، باشد. تجربه سالهای اخیر به ما نشان داده ادبیات طنز، با استفاده از شوخی، طعنه و تیزهوشی میتواند یک راه جذاب و موثر برای ارتباط با مخاطبان باشد. چگونگی استفاده از این ابزار مهم است. ادبیات طنز میتواند برای بیان مسائل و انتقاد اجتماعی نیز مؤثر باشد. نویسندگان طنز با استفاده از شوخی و طعنه، میتوانند به مسائل جامعه و فرهنگی اشاره کنند و در عین حال مخاطبان را به فکر وا میدارند.
ادبیات طنز تنوع بالایی در مضامین خود دارد. نویسندگان با استفاده از ادبیات طنز میتوانند یک ارتباط دوسویه و دوطرفه با مخاطبان برقرار کنند. از طریق ادبیات طنز میتوان تاحدودی توجه مخاطبان را به سمت آثار ادبیات ملی جلب کرد. این موضوع، مخصوصاً در رمانها و مجموعه داستانهای ادبیات دفاع مقدس بارها تجربه موفقی بوده است.
ادبیات طنز در مقابله با فقر محتوا یا تجاریسازی ادبیات کودک و نوجوان، میتواند نقش مهمی ایفا کند. ادبیات طنز با فراهم کردن محیطی سرگرمکننده و جذاب، مخاطبان را به خود جلب میکند. این سبک ادبی به دلیل طنز غنی و شوخیهای زیبا، میتواند توجه کودکان و نوجوانان را به سمت خود جلب کرده و ارتباط برقرار کند. همچنین میتواند به صورت غیرمستقیم و هوشمندانه مفاهیم آموزشی را به زیبایی به کودکان و نوجوانان انتقال دهد.
زیرا طنز میتواند مسائل پیچیده را با استفاده از شوخیها و زبان ساده، به شکلی جذاب و قابل درک برای نوجوانان بیان کند. حتی میتوان ادبیات طنز را با سایر سبکهای ادبی یا ترفندهای داستانی ترکیب کرد تا یک تجربه چندبعدی برای مخاطبان ایجاد شود. این ترکیب میتواند محتوای غنی و جذابی ارائه دهد. در کل، میخواهم عرض کنم ادبیات طنز میتواند به عنوان یک راهبرد جذب توجه مخاطبان و افزایش ارتباط با آنان، به خصوص در مقابل فقر محتوا یا مسائلی که ممکن است در بازار ترجمه پیش بیایند، موثر باشد.
اجازه دهید دایره بررسی را محدودتر کنیم، برای نمونه به بررسی ادبیات انقلاب اسلامی کودک ونوجوان بپردازیم. در حوزه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی چقدر در حوزه کودک و نوجوان پیش رفتهایم؟ به نظر میرسد وجود فاصله بین دنیای ذهنی و تجربیات نویسندگان امروز از وقایع انقلاب با دنیای کاملاً متفاوت و پر از پرسش نوجوانان امروز، باعث کمتر شدن اقبال مخاطبین به این آثار شده است.
تحلیل شما به نظرم درست است. اختلاف بین دنیای ذهنی نویسندگان و تجربیات آنها با دنیای فعلی نوجوانان ممکن است باعث کاهش اقبال به آثار ادبیات کودک و نوجوان پس از انقلاب شده باشد. دلایل این کمتر شدن اقبال مخاطبان ممکن است شامل مواردی باشد که عرض میکنم.
نویسندگانی چون من که در دهة 60 شروع به نوشتن برای مخاطبین کودک و نوجوان کردهایم، کمابیش با دوران پیش از انقلاب و حوادث بعد از انقلاب تجربهها و زمینههای مختلفی داشتهایم که همین موضوع ممکن است با تجربیات نوجوانان امروزی متفاوت باشند. علاوه بر این، تغییرات اجتماعی و فرهنگی پس از انقلاب ممکن است باعث تغییر در ارزشها، ذهنیتها و اولویتهای مخاطبان نوجوان امروز شده و تجربیات نوجوانان امروزی که در دنیایی با ارزشها و اولویتهای متفاوت بزرگ شدهاند، با نسل ما نویسندگان دهه 60 و 70 منطبق نباشد. باید بپذیریم که نوستالژی و جهان فکری و دغدغههای ما نویسندگان که ناشی از دلبستگیها و تعلق به گذشته و زمان انقلاب، است ممکن است منجر به تولید آثاری شود که بیشتر بر تجربیات گذشته ما تمرکز دارد و به دلیل فاصله زمانی، این آثار به خوبی با دنیای نوجوانان امروزی ارتباط برقرار نکند.
نمیدانم، شاید تغییرات در سبک نویسندگی، زبان و نوع روایت استفاده شده در آثارمان ممکن است نیاز به تطابق و تغییر در آثار داشته باشد تا با سلیقه، زبان و جهان فکری نوجوانان امروز هماهنگ شود. به گمان من برای افزایش اقبال نوجوانان امروز به آثارمان، باید سعی کنیم حساسیتها و تجربیات جوانان را بهتر درک کرده و آثاری بنویسیم که با چالشها و نیازهای این دوره زمانی همخوانی داشته باشند.
باید یادمان باشد که تعامل بین دنیای ذهنی ما نویسندگان با دنیای فکری و تجربیات نوجوانان امروز میتواند تأثیر مهمی بر جذابیت و پذیرش آثار ادبیات کودک و نوجوان داشته باشد. اگر ما نویسندگان نتوانیم به درستی به نیازها و انتظارات نوجوانان پاسخ بدهیم و محتواهایی ارائه کنیم که با دنیای آنان همخوانی داشته باشد، ممکن است دافعه ایجاد کند. در ادبیات کودک و نوجوان، ارتباط فعال بین نویسنده و خواننده بسیار حائز اهمیت است. نویسندگان باید توانایی داشته باشند تا به درستی با جوانان ارتباط برقرار کنند و مسائل و احساسات آنان را به خوبی درک کنند. در صورت عدم هماهنگی و درک کافی، مخاطبین ما ممکن است احساس کنند که آثار بهروز و با تجربیات زندگی آنها سازگار نیستند.
عوامل دیگری نیز میتوانند تأثیرگذار باشند؛ به عنوان مثال، تغییر در رسانهها، تکنولوژیها و شتاب زندگی امروز، سن هوشی نوجوانان را افزایش داده و ما نویسندگان باید بتوانیم با دنیای فکری آنها نزدیک و با دنیای کنونی نوجوانان ارتباط برقرار کنیم و بتوانیم با داستانهایمان پلی بین دنیای خودمان و دنیای آنها برقرار کنیم. از این رو، نویسندگانی که توانستهاند به بهترین شکل، ارتباط خود را با نوجوانان برقرار کنند و درک خوبی از مسائل و نگرشهای آنان داشته باشند، ممکن است موفقتر در جلب توجه و علاقهمندی مخاطبان خود باشند.
در مجموع باید گفت، ما در ادبیات انقلاب اسلامی بیشتر روی محتوا کار کردیم، از تنوع ادبی غافل شدیم، تنها وقایعنگاری کردیم در مورد مخاطبان کودک برای گروه سنی پیش دبستانی اصلاً کار نکردیم. یعنی گونههای مختلف ادبی را در ادبیات انقلاب اسلامی مورد توجه قرار ندادیم. این کم کاری ما نویسندگان در حوزه ادبیات انقلاب بوده است، ما برای مخاطب کودک و نوجوان در ادبیات انقلاب کم کاری کردهایم.
در پایان راهکاری برای بهبود ادبیات کودک و نوجوان دارید؟
برای برونرفت از وضعیت فعلی و بهبود ادبیات کودک و نوجوان، میتوان به خود نوجوانان مراجعه کرد، بهنظرم راهکاری بهتر از این نیست که بهدنبال استعدادیابی بین نوجوانان بگردیم و فضایی برای ارائه آثار آنها و نقد کارهایشان از طریق انتقال تجربیات خودمان فراهم کنیم، نمونه خوب این، کاری است که «خانه کتاب و ادبیات ایران» از طریق راهاندازی پایگاه نقد داستان انجام داده است.
بهنظرم ایجاد شرایط مساعد برای تشویق نویسندگان نوجوان و جوان به نوشتن و انتشار آثار خود در این وبگاه، تنوع و افزایش محتوا در این حوزه را تضمین میکند. در این باره حمایت از ناشران متعهد و تشویق آنها به انتشار آثار با کیفیت و محتوای مناسب، توجه به نیازها و سلایق نوجوانان امروزی و ارائه محتواهایی مناسب همخوان به آنها، نظارت بر کیفیت و محتوای آثار خارجی توجه به موضوعات اجتماعی و روانشناختی برای شناخت بهتر خود و دیگران و تربیت نویسندگان خلاق و نظریهپرداز در میان جوانان، توجه به داستانهای بومی ـ اقلیمی با هدف آشنایی نوجوانان با فرهنگ اقوام، بهرهگیری از تکنولوژی به عنوان یک ابزار جدید برای ارتقای ادبیات کودک و نوجوان، ایجاد آثار تعاملی و استفاده از رسانههای دیجیتال، ترویج فرهنگ کتابخوانی و پایین آوردن قیمت کتابها، باعث افزایش کیفیت آثار ادبیات کودک و نوجوان خواهد شد. با این اقدامات و توجه به نکات فوق، میتوان بهبود وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در ایران را تسریع کرد و محتواهایی باکیفیتتر و متنوعتر ارائه داد.
انتهای پیام/