همه طرحهای ارائه شده برای فلسطین، حل بحران غزه یا پایان دادن به مقاومت فلسطین؟
طرح هایی که از سوی طرفهای مختلف، با شعار پایان جنگ در غزه ارائه می شوند، مسیری جز پایان دادن به مقاومت و تأمین منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی را دنبال نمیکنند و همگی با یک نگاه هدایت شده، حقوق ملت فلسطین و جنایات رژیم صهیونیستی را نادیده گرفتهاند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، با استمرار درگیری در نوار غزه، طرح های متعددی از سوی کشورهای مختلف برای حل مسئله فلسطین ارائه شده است. اما ارزیابی اولیه حاکی از آن است که تمامی طرحهای مطرح شده، در قالب حمایت از رژیم صهیونیستی، از بین رفتن مقاومت در غزه و در بهترین شکل، طرح دو دولت بیان شده و درنتیجه اهداف فوق را تأمین میکنند. با این حال برخی طرفها براساس منافع خاص و با رویکردهای نسبتاً متفاوت با سایر بازیگران ایدههای مختلفی را مطرح مینمایند.
طرح عربستان
مجله فرانسوی «لوموند»، هفته گذشته از اعلام وصول طرحی برای پایان دادن به بحران در غزه توسط وزارت امور خارجه عربستان خبر داد. متن این طرح که توسط یک مرکز مطالعاتی در عربستان تهیه شده، با هماهنگی «آن گریو»، مسئول بخش شمال آفریقا و خاورمیانه وزارت امور خارجه فرانسه، در پایتخت عربستان تنظیم و به وزارت امور خارجه فرانسه ارائه شده است.
این طرح خواستار تبعید فرماندهان رهبران حماس به الجزایر است. مقصود از رهبران حماس به طور مشخص «محمد الضیف»، فرمانده گردانهای شهید عزالدین قسام و «یحیی سنوار» رهبر حماس در غزه است. دلیل انتخاب الجزایر برای تبعید این افراد، روابط خوبی است که این کشور با قطر و ایران به عنوان دو حامی اصلی حماس دارد. دلیل دوم این انتخاب، توانایی امنیتی الجزایر است که به آن امکان کنترل بر این افراد و فعالیتهایشان را میدهد.
بخش دیگری از این طرح شامل استقرار نیروهای حافظ صلح عربی در غزه براساس دستور العمل سازمان ملل و تشکیل یک شورای انتقالی مشترک می شود که در آن تمام طرفهای حاضر در غزه، یعنی جنبشهای حماس، جهاد اسلامی فلسطین و جنبش فتح، حضور داشته باشند. این شورا، به مدت 4 سال مدیریت نوار غزه را در اختیار خواهد داشت و انتخابات پارلمانی و ریاستی را برگزار خواهد کرد.[i]
طرح آمریکا
طرح مورد نظر کابینه بایدن در میان اظهارات مقامات آمریکا بیان شده است. آمریکا در ظاهر وانمود میکند که خواستار حرکت به سمت تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی است. واشنگتن به دفعات به صهیونیستها اعلام کرده است که باید تشکیلات خودگردان فلسطین پس از جنگ، مسئولیت نوار غزه را بر عهده بگیرد. در این راستا، دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان، مسئول امنیت در این منطقه خواهد بود و تمام گروههای فلسطینی باید سلاح خود را به دستگاه امنیتی تحویل داده، همگی در دستگاه امنیتی ادغام خواهند شد.
نکته مهمی که آمریکاییها در اظهارات خود به آن اشاره میکنند این است که این اتفاق پس از اینکه حماس و گروههای مقاومتی در غزه به طور کامل نابود شده، رهبران آنها دستگیر یا ترور شدند رقم خواهد خورد. نکته دیگر در این میان آن است که شخصیت مد نظر آمریکاییها برای مدیریت نوار غزه، پس از جنگ، سلام فیاض، نخست وزیر اسبق تشکیلات خودگردان است. او تحصیل کرده آمریکا و مخالف رویکرد مقاومت فلسطین است و همواره مورد تأیید آمریکاییها بوده است. طرح آمریکا، با طرح دو دولتی غرب و تشکیل کشور مستقل فلسطین همخوانی دارد اما از سوی آمریکاییها اشاره ای به تشکیل کشور مستقل فلسطین پس از حاکمیت تشکیلات خودگردان بر نوار غزه نشده است.
طرح امارات
گمانه زنیهای رسانهای حاکی از آن است که ابوظبی نیز طرحی را بدون اینکه جزئیات آن را علنی کند برای نوار غزه در نظر دارد. طرح امارات با اندکی تفاوت با طرح آمریکا، پس از رسیدن رژیم صهیونیستی به اهدافش، یعنی از بین بردن حماس در نوار غزه و آزادی اسیران این رژیم اجرایی میشود.
تفاوت طرح ابوظبی با واشنگتن در این است که امارات خواستار حاکمیت مجدد تشکیلات خودگردان بر نوار غزه نیست بلکه میخواهد یک جریان فلسطینی غیر مقاومتی که وابسته به تشکیلات خودگردان هم نباشد، در نوار غزه پس از جنگ، مدیریت امور را در دست گیرد.
شخصیت مد نظر اماراتیها برای اداره نوار غزه، «محمد دحلان» است. همان عامل مزدور رژیم صهیونیستی که در سال 2007، پس از اعلام حاکمیت حماس در نوار غزه از آنجا فرار کرد و تصاویر دیدارهایش با مقامات رژیم صهیونیستی و حضورش در مهمانیهای خصوصی آنها، به عنوان اسناد قطعی مزدوری وی افشا شد.
دحلان از سال 2009، پس از کنگره ششم فتح در رام الله با ابومازن اختلاف پیدا کرد و سبب شد تا ریاست تشکیلات خودگردان او را تحت پیگرد قانونی قرار داد. دحلان در نهایت مجبور شد از کرانه باختری نیز به اردن فرار کند. ابومازن او را در اردن هم تحت تعقیب قرار داد و اموال وی را ضبط کرد و دحلان سرانجام مجبور شد به ابوظبی بگریزد. امارات از آن سال به او پناه داد و از وی به عنوان مشاور امنیتی امیر امارات بهره برد.
اکنون به نظر می رسد محمد دحلان گزینه اول اماراتیها برای اداره نوار غزه پس از جنگ است و اماراتیها اعلام کردهاند در ازای حاکمیت دحلان در نوار غزه- که حاکمیت امارات بر این منطقه است- حاضرند نوار غزه را از نو بازسازی کنند. اماراتیها مدعیاند طی 10 سال نوار غزه را به بزرگترین منطقه گردشگری جهان تبدیل خواهند کرد.
نکته قابل توجه در طرح امارات این است طرح فوق، نه تنها به دنبال از بین بردن مقاومت است، بلکه عملاً به جدایی نوار غزه از کرانه باختری منجر خواهد شد. این طرح، علاوه بر حذف مقاومت از غزه با خواسته صهیونیستها که عدم حرکت به سمت کشور مستقل فلسطین است نزدیکی ویژهای دارد و عملاً آن را نفی میکند.
برخی تحلیلها حاکی از این است که امارات این طرح را همگام با صهیونیستها و در راستای پروژه عادی سازی روابط و کریدور دریایی زمینی شرق به اروپا که از امارات و عربستان میگذرد ارائه کرده است تا با در دست گرفتن حاکمیت غزه هم خیال صهیونیستها را از مقاومت راحت کند و هم سود اقتصادی سرشاری از این کریدور اقتصادی با مدیریت غزه به دست آورد.
طرح قطر و مصر
طرحی که مصر آن را ارائه کرد و با تأیید قطر، دنبال شد، با یک آتش بس دو هفتهای آغاز میشود. این آتش بس ابتدایی، محملی برای مبادلۀ جدید اسرا است که براساس آن حماس 40 تا 50 اسیر رژیم صهیونیستی را- که همگی زن، افراد مسن یا بیمار هستند- در مقابل آزادی 120 تا 150 اسیر فلسطینی آزاد میکند. در زمان انجام این مبادله، مذاکرات تمدید آتش بس و آزادی اسیران بیشتر - از جمله پرونده برخی اجساد مربوط به اسیران صهیونیست در نزد مقاومت- ادامه می یابد.
همزمان، مصر و قطر با کمک تمام گروههای فلسطینی از جمله حماس، برای رسیدن به توافقی به منظور تشکیل یک دولت تکنوکرات که اداره غزه و کرانه باختری را برای یک دوره انتقالی در دست خواهد گرفت، دست به کار خواهند شد تا گروههای فلسطینی اختلافات خود را حل کرده، بر سر یک نقشه راه برای برگزاری انتخابات ریاستی و پارلمانی به توافق برسند.
در همین حال حماس و رژیم صهیونیستی به مذاکره برای رسیدن به توافقی با شعار «کل در برابر کل» ادامه میدهند تا تمام اسیران رژیم صهیونیستی در مقابل تمام اسیران فلسطینی آزاد شوند. در عین حال باید با آزادی کل در برابر کل نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی از نوار غزه خارج شوند و مقاومت نیز حملات موشکی خود را به سمت سرزمینهای اشغالی قطع کند.[ii]
اگرچه در پیشنویس اولیه این طرح، از لغو حاکمیت حماس و جهاد بر نوار غزه چیزی گفته نشده اما اعلام موضع رسمی از سوی این دو جنبش مبنی بر مخالفت با کنار رفتن از حاکمیت غزه، نشان میدهد در این طرح، این بند نیز گنجانده شده است. بندی که به هیچ وجه مورد قبول مقاومت نیست.
آنچه در تمام طرحهای فوق خود را نشان میدهد این است که همگی راهکارهای پیشنهادی بازیگران منطقهای و بین المللی به دنبال از بین بردن مقاومت هستند و هرکدام منافع طرفهای منطقهای و رژیم صهیونیستی را بدون در نظر گرفتن ملت فلسطین و حق تعیین سرنوشت شان به دست خود فلسطینیها، مدنظر قرار دادهاند.
آنچه در تمامی طرحهای مذکور مخفی نگاه داشته میشود آن است که مقاومت اگر قصد داشت به هر کدام از اهداف موجود در این طرح ها برسد، بدون جنگ میتوانست به آنها دست یابد. اینکه مقاومت این مسیر را انتخاب کرد صرفا با هدف زنده نگه داشتن آرمان فلسطین و فلسطینیها و مجبور کردن صهیونیست به قبول خواستههای حقه ملت فلسطین بوده است.
حالا مقاومت، یک گام جلوتر از تمام کشورهای فوق و طرح های فریبکارانه شان قرار گرفته و ابتکار عمل را در دست دارد و به نظرمی رسد راه چندانی تا تحقق آرمان حقیقی فلسطین- که از تمام طرح های فوق فرسنگها فاصله دارد- باقی نمانده است.