ساحل بیشکوه
بسیاری گمان داشتند سالها بعد از کمدی «روز باشکوه» که هنوز تماشای آن به خاطر طعنههای تند و تیز به ساختارهای خودکامه و ازجمله رژیم پهلوی میتواند جذاب باشد، رجوع دوباره کیانوش عیاری به ژانر کمدی منجر شود به یک موفقیت تازه و البته منطبق با نیاز امروز.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، بسیاری گمان داشتند سالها بعد از کمدی «روز باشکوه» که هنوز تماشای آن به خاطر طعنههای تند و تیزش به ساختارهای خودکامه و ازجمله رژیم پهلوی، میتواند جذاب باشد، رجوع دوباره کیانوش عیاری به ژانر کمدی منجر شود به یک موفقیت تازه و البته منطبق با نیاز امروز گونه کمدی.
سوژهای که عیاری در ویلای ساحلی بر آن دست گذاشته- مسئله اجاره ویلاهای لاکچری در شمال- سوژهای به شدتتر و تازه است و به خصوص با انبوه جنگل خواریها و ساختوسازهای بیرویه در شمال میشد از دل این سوژه یک کمدی انتقادی بیرون کشید که هم بخنداند و هم آسیبشناسی خود را داشته باشد نسبت به انبوه برجسازی و ویلاسازی در شمال ایران و آن هم با قطع درخت و تغییر خطرناک اکوسیستم که همین حالا یک نتیجهاش را که کاهش شدید نزولات جوی در پایین و زمستان است، شاهدیم.
متاسفانه تنها چیزی که کیانوش عیاری درباره آن حرف نمیزند همین معضلات است و آنچه روی پرده به عنوان فیلمی از کیانوش عیاری میبینیم فقط در حد دو کلمه در تیتراژ است چون نهتنها فیلم هیچ آسیبشناسی از سوژه ندارد بلکه کاملا اسیر نام دو بازیگر محوری است که هزینه سنگین هم برای جذب آنها صرف شده است.
اگر فیلم را بدون دانستن نام کارگردان ببینیم گمان میکنیم شاهد نوعی استندآپ کاملا بداهه میان پژمان جمشیدی و رضا عطاران هستیم و انگار اصلا کارگردانی وجود ندارد و حتی سایهای از کارگردان شبح کژدم و روز باشکوه را نمیبینیم. شاید اگر با رضا عطاران باانگیزه بیست سال قبل و پژمان جمشیدی باانرژی پنج سال قبل روبهرو بودیم، حضور صرف اینها با حداقل متن هم میتوانست از مخاطب، خنده بگیرد ولی بازیهای بد بازیگران اصلی و بازیهای بدتر بازیگران فرعی که هیچ کنترل و بازیگردانی برایشان وجود نداشته باعث شده است فیلم ویلای ساحلی از همان دقیقه دهم از دست رفته باشد و با لو رفتن خط اصلی دیگر چیزی نماند جز کل کلهای پژمان جمشیدی و رضا عطاران که هر دو خستهتر از آنی هستند که بتوانند یک فیلم کوتاه را سرپا نگه دارند چه برسد به یک فیلم بلند. باورکردنی نیست که بهترین بازیگر فیلم علی سرتیپی- پخشکننده اثر است- که ابتدای فیلم در نقش صاحب ویلایی به اسم چاووشی-شاید نمادی باشد از خاوری- به فیلم وارد میشود و چون بناست شمایل یک مایهدار با مختصات خودش را بازی کند، خیلی راحت جلوی دوربین میرود و روان نقشآفرینی مینماید...
از هر که انتظار کیفیت بازیگری را نداشته باشیم از کیانوش عیاری که در «روزگار قریب» کلی بازیگر ریز و درشت را جلوی دوربین به خط کرد انتظار بیشتری میرفت. کجاست کارگردانی که حتی عباس جهانبخش را به بازیگر «دو نیمه سیب» بدل کرد؟ یا آن همه هنرور در روز باشکوه را به رکنی برای ایجاد جذابیت تبدیل نمود؟
غلبه نگاه بازاریساز رضا رخشان تهیهکننده فیلم باعث شده انواع و اقسام شوخیهای توالتی و هرازگاه شوخی با جنس مخالف را از عطاران شاهد باشیم و پژمان جمشیدی هم چنان گرفتار تکرار شده که حتی راکورد لهجهاش را فراموش میکند و جاهایی با لهجه مازنی و جایی با لهجه تهرانی حرف میزند. ریما رامینفر بازیگر پایتخت هم اینجا هست و لابد به خاطر حضورش در همان پایتخت فکر کردند چون لوکیشن در شمال کشور است پس میتواند گزینه خوبی برای بازی در ویلای ساحلی باشد اما متاسفیم که این بازیگر هم فرتوتتر از آن است که بتواند یک قطب زنانه قوی برای ویلای ساحلی بسازد.
کیانوش عیاری گفته است که این فیلم را برای گیشه ساخته و خودش هم اذعان کرده که همزمان با اکران باز نسخهای تازهتر رو کرده و حتی بنا دارد مینیسریال ویلای ساحلی را به سکوهای نمایش خانگی عرضه کند! درباره گیشه که در سینمای نمایشدهنده کاملا شاهد بودیم از حدود بیست مخاطب فقط پنج تا شش نفر به شوخیهای عطاران میخندیدند و مابقی واقعا شگفتزده بودند چرا فیلم نمیتواند بخنداند؟ اینکه فیلم فروش میلیاردی داشته هم کاملا مرتبط با حضور رضا عطاران و پژمان جمشیدی است و خاطرات ذهنی قبلی مخاطب.
اینکه عیاری میخواهد از این فیلم خالی از داستان، یک سریال بیرون آورد هم مصداق بارز کرهگیری از آب است. اگر بشود از آب، کره گرفت میشود از ویلای ساحلی هم سریال بیرون کشید. عطاران همین حالا بابت کیفیت پایین سریال دفتر یادداشت سیبل انتقاد است و اگر ویلای ساحلی هم سریال شود ادامه مسیر سقوط عطاران خواهد بود، پس باز هم خواسته تهیهکننده ویلای ساحلی برای تبدیل فیلم به سریال، کاملا غیرمنطقی است و به جز عطاران، قطعا اعتبار عیاری را هم زیر سؤال میبرد. اینکه قبل از اکران هم بارها شنیده بودیم عیاری مردد است و چندینبار چندین نسخه از فیلم بیرون کشیده و باز راضی نشده همپوشانی کامل دارد بر حرفهای اخیرش که حین اکران باز فیلم را تغییر داده است!
ویلای ساحلی نه جذابیت یک کمدی را دارد و نه هوش کارگردانی را تداعی میکند که به خاطر ساخت یکی دو فیلم توقیفی، مطلوب طیفی از اصلاحطلبان هم هست و او را نمادی از سینمای اعتراضی جا زدهاند؛ ویلای ساحلی نشان میدهد که اتفاقا این نماد اعتراض میتواند فیلمی در دل زمینخواریهای شمال بسازد و حتی یک کلمه سؤال نکند بودجه هنگفت ساختوسازهای لاکچری در جنگلهای شمال از کجا میآید؟
ویلای ساحلی اثری است بیشکوه، آماتور، ابتدائی و الکن که اگر عطاران و جمشیدی را نداشت بعید بود حتی بتواند پخشکننده پیدا کند چه برسد به اینکه با انبوه سالن، اکران گردد.
منبع: کیهان
انتهای پیام/