اسرار اذان و اقامه در سفر معراج پیامبر (ص)
از جمله روایت هایی که دربارۀ اسرار نماز وجود دارد، روایتی از امام صادق علیه السلام دربارۀ سرّ اذان و اقامه در سفر معراج پیامبر صلی الله علیه و آله است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از مسائلی که نیاز است مورد توجه طرفداران هر مسلمانی قرار گیرد، توجه به اسرار و حکمت های نظام هستی و نیز سرّ باطنی اعمال است؛ در این زمینه اهل بیت وحی از آنجا که متصل به علم بی منتهای الهی هستند و تمام حکمت های عالم نزد آن بزرگواران است، به اسرار باطنی اعمال نیز اشاره هایی داشتند؛ به عنوان نمونه مسئلهای که هر مسلمان روزانه حداقل در 5 نوبت با آن سر و کار دارد، نماز با تمام مقدمات و مؤخرات آن است. در این زمینه احادیث متعددی دربارۀ اسرار نماز و اسرار برخی از ارکان آن وجود دارد و انسان با مطالعۀ آنها می تواند به سرمنشأ اصلی آن پی ببرد.
وقتی عملی مثل نماز را از منظر معرفتی در منابع روایی جستجو می کنیم، به مجموعه ای از احادیثی می رسیم که سرجمع این احادیث گویای آن است که نماز از سنخ آداب معمولی دنیا نیست بلکه جلوه ای آسمانی دارد که فرد مسلمان با اقامۀ آن می تواند جنس خود را آسمانی کند و متصل به عالم بالا شود. به تعبیر دیگر، احادیث ما گویای آن هستند که نماز محملی برای رشد و ارتقای انسان به سمت آسمان هاست، منتها پیوستی دارد که همان تقید به ولایت پیامبر صلی الله علیه و آله و ولایت امیر مؤمنان علیه السلام و سایر اهل بیت وحی است.
از جمله روایت هایی که در این زمینه وجود دارد، روایتی از امام صادق علیه السلام دربارۀ سرّ اذان و اقامه در سفر معراج پیامبر صلی الله علیه و آله است که شیخ صدوق آن را در علل شرایع خود نقل می کند. این روایت را در ادامه می خوانید.
امام صادق علیه السلام فرمود: اى عمر بن اذینه، نظرت در باره اذانى که این گروه ناصبیها میگویند و نمازى که میخوانند چیست؟ عرض کرد: فدایت شوم: ایشان میگویند: اُبى بن کعب انصارى خدا را در خواب دیده و او این کیفیت را به ایشان تعلیم کرده است!
حضرت فرمود: به خدا سوگند دروغ میگویند، خداوند تبارک و تعالى منزّهتر از آن است که در خواب دیده شود. و نیز فرمود: خداوند عزیز جبّار نبىّ اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلم را هفت بار به آسمان عروج داد در مرتبه اوّل برکت و توسعه بر او داد و در بار دوّم فرائض را بر او تعلیم فرمود و در دفعه سوّم خداوند عزیز جبّار محملى از نور که در آن چهل نوع از انواع نور بود بر وى نازل فرمود. این نورها اطراف عرش خداوند تبارک و تعالى میشدند و دیدگان ناظرین را از فرط روشنایى میپوشاندند.
یکى از این نورها زرد بود که رنگ زردى ناشى از آن است و یکى دیگر از آنها قرمز بود که رنگ قرمزى از آن پدید آمد و دیگرى سفید بود که سفیدى اشیاء از آن به وجود آمده و باقى نورها به عدد سایر انوار و الوانى است که حق تعالى آفریده بود. در این محمل حلقهها و زنجیرهایى از نقره بود.
حضرت بر آن محمل نشسته و به آسمان دنیا عروج کردند. ملائک به اطراف و اکناف آسمان پراکنده شدند و سپس به سجده افتاده و گفتند: سُبّوح، قُدّوس ربُّنا و ربّ الملائکه و الرّوح. بعد ملائک گفتند: چقدر این نور شبیه به نور پروردگار ما است! پس از این کلام، جبرئیل علیهالسلام براى نفى تشبیهى که از کلام آنها استفاده میشود فرمود: اللّه کبر یعنى خدا بزرگتر است از این که احدى به او شبیه باشد. ملائک ساکت شدند و دربهاى آسمان گشوده شد و ملائک اجتماع کردند. سپس محضر مبارک نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و آله مشرّف شدند و فوج فوج جلو آمدند و به آن سرور سلام کردند. بعد عرضه داشتند یا محمّد، برادرت چطور است؟ حضرت فرمود: خوب است. عرض کردند: وقتى به او رسیدى از طرف ما به او سلام رسان. نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: آیا او را میشناسید؟ عرضه داشتند: چگونه او را نشناسیم و حال آنکه حق تعالى پیمان تو و او را از ما گرفته و ما بر تو و او صلوات فرستاده و طلب رحمت میکنیم. سپس چهل نوع از انواع نورها که هیچ شباهتى به نور اوّل نداشتند، حق تعالى به آنها افزود و به حلقهها و زنجیرهاى محمل نیز اضافه کرد.
سپس حق تعالى آن حضرت را به آسمان دوم عروج داد. زمانى که آن جناب نزدیک درب آسمان رسید، ملائک به اطراف آسمان پراکنده شده و به سجده افتاده و گفتند: سبّوح، قدّوس، ربّ الملائکة و الرّوح. سپس گفتند: چقدر این نور شبیه به نور پروردگار ما است! جبرئیل علیه السلام گفت: أشهد ان لا اله الّا اللَّه، اشهد ان لا اله الّا اللَّه، پس از آن ملائک اجتماع کرده و دربهاى آسمان گشوده شد و گفتند: اى جبرئیل، این کیست که با توست؟ جبرئیل فرمود: این حضرت محمّد است. ملائک گفتند: آیا مبعوث شده است؟ جبرئیل فرمود: بله. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: ملائک به سرعت به طرف من مدند و سلام کرده و گفتند: به برادرت سلام ما را برسان. حضرت میفرمایند: به ایشان گفتم: آیا او را میشناسید؟ گفتند: بله، چگونه آن حضرت را نشناسیم و حال آنکه خداوند پیمان شما و او و شیعه او را تا روز قیامت از ما گرفته است و ما در هر روز پنج بار به صورتهاى شیعیان آن حضرت نظر میاندازیم. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: سپس پروردگارم چهل نوع از انواع نور را برایم افزود که اصلاً به انوار اوّلى شباهت نداشتند، چنانچه حلقه ها و زنجیرهاى دیگرى بر آنچه قبلاً یاد شد افزود.
سپس مرا به آسمان سوم عروج داد، ملائک این آسمان به اطراف پراکنده شدند و به سجده افتاده و گفتند: سبّوح، قدّوس، ربّ الملائکة و الرّوح، سپس اضافه کردند: این چه نورى است که شبیه نور پروردگارمان است، جبرئیل گفت: أشهد انّ محمّداً رسول اللَّه، اشهد انّ محمّدا رسول اللَّه. ملائک اجتماع کرده و دربهاى آسمان گشوده شد. گفتند: آفرین به اوّل و ابتدائت از حیث خلقت و رتبه و آفرین به پایانت از جهت ظهور و بعثت و آفرین به کسى که زمان امّتش متّصل به حشر است و آفرین به کسى که پیش از خلق خلائق آفریده شد و تمام حسابها با او است؛ یعنى محمّد خاتم النبیین و على خیر الوصیین. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلم فرمودند: به من سلام کرده و از برادرم على علیه السلام پرسیدند. گفتم: او در زمین خلیفه و جانشین من است، مگر او را میشناسید؟ گفتند: بله. چگونه او را نشناسیم و حال آنکه در هر سال یک بار بیت المعمور را زیارت می کنیم و بر روى آن جلد و پارچه نازک سفیدى است که اسم محمّد و على و حسن و حسین و ائمه و شیعیان تا روز قیامت نوشته شده و ما با دستهایمان بر سرهاى ایشان کشیده و تبرک میجوییم. سپس پروردگارم چهل نوع از انواع نور که با هیچ یک از انوار اوّل شبیه نبود برایم افزود و حلقهها و زنجیرها را نیز اضافه کرد.
سپس مرا به آسمان چهارم عروج داد در این آسمان ملائک هیچ نگفتند و صدایى شنیدم از ایشان که گویا در سینه ها حبس بود. آنها اجتماع کردند و دربهاى آسمان گشوده شد و به سرعت به طرف من شتافتند. جبرئیل گفت: حىّ على الصّلوة، حىّ على الصّلوة، حىّ على الفلاح، حىّ على الفلاح. پس از او ملائک با دو آواز مقرون به هم گفتند «بِمُحَمَّدٍ تَقُومُ الصَّلَاةُ وَ بِعَلِیٍّ الْفَلَاحُ». یعنی به محمد (ص) نماز قائم است و به علیه السلام رستگارى وابسته است. جبرئیل فرمود: قد قامت الصّلوة، قد قامت الصّلوة. ملائک گفتند: نماز تعلق دارد به شیعیان على علیه السلام که تا روز قیامت آن را بپا میدارند. فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ هِیَ لِشِیعَتِهِ أَقَامُوهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة. سپس ملائک اجتماع کردند و به نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و آله عرض کردند: برادرتان را کجا گذاردى و چطور است؟ حضرت به ایشان فرمود: آیا او را میشناسید؟ عرضه داشتند: آرى او و شیعیانش را میشناسیم، او (یعنى على علیهالسلام) نورى است که اطراف عرش خداست و در بیت المعمور پارچه و جلد رقیق و نازکى از نور هست که با خط نور در آن نام محمّد و على و حسن و حسین و ائمه و شیعیانشان بدون این که نام یکى از ایشان کم یا زیاد شده باشد، نوشته شده است. میثاق و پیمان حضرتش را از ما گرفته اند و در هر روز جمعه بر ما قرائتش می کنند؛ پس من به سجده شکر افتادم.
انتهای پیام/