نگاهی به فیلم «میرو»| یک پیام ارزشمند و دیگر هیچ!
میرو از آن دسته آثاری است که پیام ارزشمند و محترمی در دل خود داشته اما در به تصویر کشیدن آن به زبان سینما موفق نبوده و به همین خاطر هم تاثیرگذاری لازم را ندارد.
خبرگزاری تسنیم-محمد جلیلوند
سالها پیش و از نیمه دهه شصت تا نیمه دهه هفتاد، فیلمهای زیادی با محوریت کودکان و نوجوانان ساخته میشد که به آن سینمای کانونی گفته میشد. سینمایی نشات گرفته از تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با زبان ساده و ساختاری گاه ضدقصه که قهرمان خود را در موقعیتهای بغرنج قرار داده و سر آخر پیام خود را به تماشاگر منتقل میکرد. برخی از این آثار منتسب به کانون خوب از کار درآمده و در جشنوارههای داخلی و خارجی جوایز زیادی را به خود اختصاص داده و در تاریخچه سینمای ایران جایی برای خود دست و پا کردهاند. اما بخش دیگر تنها اندک درخششی در جشنوارهها داشته و توفیقی در جذب مخاطب نداشته و در گذر زمان به مرور محو شدهاند!
فیلم سینمایی (میرو) ساخته حسین ریگی که در بخش مسابقه چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده را میتوان در رده فیلمهای کانونی قرار داد. میرو داستان پسر نوجوانی به همین نام است که درسخوان نبوده و شرطبندی جذابیتهای بسیار برایش دارد. او با پدرش که از راه ماهیگیری امرار معاش میکند، رابطه خوبی نداشته و علاقهای هم به شغل آبا و اجدادیاش ندارد. میرو در ده دقیقه نخست به خوبی قهرمان خود و خانوادهاش را معرفی کرده و روی مشکل جسمی خواهرش گراناز تاکید میکند. در عین حال روی رابطه نه چندان مساعد میرو و پدرش مانور داده و آن را به نقطه عطف اول گره میزند.
جایی که میرو را در مسیر تحول قرار داده و او را به پادگان آموزشی نظامی میرساند. در دوران جنگ ایران و عراق. فیلم از همین جا است که به مشکل خورده و میان تماشاگر و میرو در مقام قهرمان فیلم فاصله میافتد. فضای پادگان آموزشی آن هم در زمان جنگ شباهت چندانی به آنچه که بوده نداشته و در برخی لحظات تماشاگر را به یاد فیلمهایی مثل اخراجی ها میاندازد که حضور ابوالفضل همراه در نقش فرمانده ، این شباهت را تشدید کرده است!
بازگشت میرو به زادگاهش به حادثهای تلخ که برای پدرش رخ داده، گره خورده و نقطه عطف دوم را خلق میکند که قصه را وارد فاز تازهای میکند. جایی که میرو کنش قهرمانانهای داشته و برای صید سلطان ماهی که داستانک مربوط به اختلاف او و نوجوان همسایهاش جمعه از آن نشات گرفته، روانه دریا میشود . فیلم در این بخش سروشکل بهتری به خود گرفته و به سکانس فینال نسبتا خوبی منتهی میشود. اما مشکل میرو در همان پردههای اول و دوم شکل گرفته و پاشنه آشیلاش هم خود قهرمان فیلم است. نوجوانی از دهه شصت که درست شکل نگرفته وفاقد لایههای درونی است. فیلمنامه میرو از آن دسته فیلمنامههایی است که بالقوه دغدغههای ارزشمندی داشته که در به فعل رساندن آن دچار مشکلات زیادی شده است. به همین خاطر است که تحول میرو آنچنان که باید از کار درنیامده و از شخصیت بیرون میزند.
حسین ریگی به شهادت سه فیلم بلندی که ساخته، علاقه بسیار به زادگاه خود و روایت قصههایش در اتمسفر استان سیستان و بلوچستان دارد. فضای بکر و زیبای منطقه هم به کمک او آمده و جذابیتهای بصری آن را در راستای درام تقویت میکند.ریگی به عنوان کارگردان در میرو سیر صعودی امیدوارکنندهای داشته و نسبت به دو ساخته سینمایی به نمایش درنیامدهاش موفقتر عمل کرده است. به ویژه در سکانسهای روی آب که جلوه چشمگیری داشته و کاملا در خدمت قصه قرار دارد. اما مشکل فیلم اینجا است که قهرمان فیلم شکل نگرفته و تماشاگر با او همذات پنداری نمیکند. از سوی دیگر، فضای فیلم ربطی به دهه شصت نداشته و جز اندک نشانههایی همچون: اسکناسهای پنجاه و صد تومنی، نشان دیگری از آن ایام ندارد. انتخاب بازیگران غیربومی نیز یکی از مجهولات فیلم است که ریگی در فیلم قبلیاش هوک نیز به آن مبادرت ورزیده است. از میان این بازیگران، سودابه بیضایی در نقش مادر میرو موفق ظاهر شده و حتی میتواند نامزد سیمرغ بلورین نقش اول زن شود. میرو مانند بسیاری از فیلمهای جشنواره امسال از مشکل ریتم رنج برده و میتواند مقداری کوتاهتر شود. همین طور حجم فراوان و آزاردهنده موسیقی که تماشاگران قدیمیتر سینمای ایران را به یاد فیلمهای سینمایی دهه شصت میاندازد!
میرو از آن دسته آثاری است که پیام ارزشمند و محترمی در دل خود داشته اما در به تصویر کشیدن آن به زبان سینما موفق نبوده و به همین خاطر هم تاثیرگذاری لازم را ندارد.
انتهای پیام/