سبک زندگی خانوادگی پدر علوم قرآن و حدیث؛ خانوادهای از تراز عالمان و عارفان
آیتالله سید محمدباقر حجتی به همراه شهید مطهری، علوم قرآن و حدیث را وارد دانشگاه تهران کردند و این سیره به مرور در دانشگاههای دیگر هم رواج پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیتالله دکتر سید محمدباقر حجتی یکی از اساتید بزرگ علوم قرآنی و الهیات در کشور است که سالهای عمر خود را وقف یادگیری و آموزش علوم قرآنی و همچنین ترویج آموزههای دینی کرده است. این عالم وارسته سالها همدوره و از دوستان نزدیک آیتالله جوادی آملی، آیتالله حسنزاده آملی(ره)، شهید مطهری و بسیاری از بزرگان و دانشمندان دینی بوده است.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با سید محمد سعید حجتی، فرزند ارشد آیتالله حجتی، به مرور بخشهایی از زندگی علمی و همچنین سبک زندگی شخصی و خانوادگی این عالم وارسته و مجاهد دینی پرداخته است. بخش دوم این گفتوگو را میخوانید.
ورود به عرصه علم و دین از دوران خردسالی
فعالیتهای قرآنی و اهتمام به تألیف قرآنی از برنامههای مهم زندگی آیتالله سید محمدباقر حجتی بوده است. اما درباره دوران کودکی و نوجوانی و خانواده پدری ایشان کمتر مطلبی عنوان شده است. در این باره توضیح بدهید. درواقع میخواهیم بدانیم چه شد که ایشان وارد حوزه فعالیت قرآنی شدند و از چه زمانی این سیره را در سبک زندگی خود شروع کردند؟
پدر ما، آیتالله حجتی، در سال 1311 شمسی در شهرستان بابل متولد شد. مدت زیادی از تولدشان نگذشته بود که دچار یک بیماری سخت و لاعلاج شد. پدربزرگ ما نذر کرده بود که اگر فرزندش شفا پیدا کرد و بیماریاش بهبود پیدا کرد، او را به حوزه علمیه بفرستد تا درس دینی بخواند و خادم قرآن و اهل بیت علیهم السلام شود.
زمان زیادی از این نظر نگذشت که به لطف خدا این اتفاق افتاد و سلامتی فرزندشان برگشت. به همین دلیل تا سال چهارم ابتدایی را در مدرسه معمولی درس خواند و بعد از آن با رهنمایی پدرش که خود از بزرگان و علمای بابل بود، به مدرسه صدر بابل رفت تا دروس علوم دینی را بیاموزد. مدت هفت سال در آن حوزه علمیه تحصیل کرد و سپس به مدرسه مروی تهران آمد.
استادان او در شهر بابل پدرش، علی موحد، سید محمد محقق بهشتی، نجف فاضل استرآبادی، محمد سالکی، محمدعلی طبرستانی، سید حبیبالله غروی و کربلایی علیجان طبری بودند.
همدرس علما و دانشمندان دینی
در آن دوران در مدرسه مروی تهران افراد شاخص زیادی تحصیل میکردند که امروز از علمای سرشناس کشور هستند. با این توضیحات آیتالله حجتی باید همدرس همین علما باشد.
همین طور است. من به تازگی خدمت آیتالله جوادی آملی برای عرض ادب و احوالپرسی رفته بودم. ایشان در این دیدار یادآوری کردند که همراه پدر ما و مرحوم آیتالله حسن زاده آملی با هم به تهران و مدرسه مروی آمدند. چون همشهری هستند و هر سه در مازندران زندگی میکردند. پدر ما بابلی و این دو بزرگوار آملی هستند.
آیتالله جوادی آملی به من فرمودند که «غریب به 70 سال است که با پدر شما رفیقم. یعنی بالای نیم قرن با ایشان مراوده دارم.» حتی به مناسبت بزرگداشت پدر ما، آیتالله حجتی، پیامی تصویری فرستادند و در این پیام این مطلب را هم متذکر شدند.
بعد از این ایام در مدرسه مروی مشغول تحصیل بودند. آیتالله سید صدرالدین رضوی، آیتالله شهید مرتضی مطهری، آیتالله ابوالقاسم گرجی، میرزا باقر آشتیانی، آیتالله سید ابوالقاسم رفیعی قزوینی و آیتالله ابوالحسن شعرانی از استادان او بودند.
البته پدر همزمان در کنار تحصیل در مدرسه مروی، در دانشگاه شرکت کرد و تا مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا ادامه داد. در دوره کارشناسی ارشد از ایشان خواستند که در سیستم دانشگاهی وارد شود. آن زمان به عنوان سرپرست کتابخانه دانشکده الهیات دانشگاه تهران مشغول به کار شد؛ محلی که امروزه مجموعه حزب جمهوری است، یعنی دانشکده قدیم که در خیابان امیرکبیر بود.
وارد کردن علوم قرآنی به دانشگاه تهران همراه با شهید مطهری
آیتالله شهید مطهری هم آن زمان در همان دانشکده مشغول به کار بودند.
بله؛ پدر ما در کنار مرحوم شهید مطهری مشغول به کار شد و به پیشنهاد ایشان قرآن را به عنوان روخوانی وارد دانشکده الهیات کردند.
البته مراوده پدر با آیتالله شهید مطهری به همین جا ختم نشد، بلکه دوستی و مراوده صمیمانهای بود. به طوری که جراحی معده پدر در سال 51 انجام شد و شهید مطهری قبل از اینکه به دانشکده بروند، صبح به منزل ما میآمدند و به پدر سر میزدند.
آغاز فعالیت دانشکده علوم قرآن و حدیث هم از همان دوران بود؟
بله؛ بنا به توصیه شهید مطهری قرآن وارد دانشکده الهیات شد و پدر در این راه همراهی و همکاری زیادی داشت. البته ابتدا به صورت روخوانی قرآن بود و این سیره به مرور در دانشگاههای دیگر که پدر تدریس میکرد، وارد شد؛ دانشگاههایی مثل دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملی سابق) به عنوان روخوانی وارد شد و کم کم گروه علوم قرآن و حدیث در دانشکده الهیات فعال شدند.
به مرور در دانشکدههای دیگر هم این گروه فعال شد که بنا به قول همه اساتید و دانشجویان ایشان، «پدر علوم قرآن و حدیث کشور» لقب گرفتند. یعنی مبدع علوم قرآن و حدیث کشور بودند.
به این ترتیب علوم قرآن و حدیث را فعال کرد و در دانشکده الهیات رئیس گروه بود، تا حدود 10-12 سال پیش که بازنشست شد. یعنی 68 سال در دانشگاه تهران، تربیت مدرس، دانشگاه امام صادق(ع) و یا هفتهای یک روز به دانشگاه آزاد واحد شمال برای تدریس میرفت. همچنین دانشگاه علوم رضوی مشهد که ماهی دو سه روز برای تدریس میرفت. دانشگاه علوم حدیث شهر ری که بنا به فرمایش مرحوم ریشهری ایشان پایهگذاری و فعال کردند. اما اواخر که یک مقدار حال مساعدی نداشت خواهش کردند دانشکده نروند و کار را به دوستان دیگر محول کردند.
خانوادهای از تراز علما و فقها
سبک زندگی پدری آیتالله حجتی چگونه بوده است؟ در مورد پدر و اجداد ایشان گفته شده که از علما و بزرگان دینی بودند. درست است؟
جد ما یعنی پدربزرگ همنام پدر بود و حاج آقا سید محمدباقر حجتی است که از علمای مازندران و صاحب فتوا بودو بعد از عمری تلاش علمی در مقبره العلمای بابل دفن شد. او از مجتهدان تحصیل کرده در حوزه علمیه نجف و از شاگردان بزرگانی مانند آیتالله سید محمدکاظم یزدی، شیخ محمدکاظم آخوند خراسانی صاحب کفایه و شیخ عبدالله مازندرانی به شمار میرود که بعد از اخذ اجتهاد در نجف به شهر خود بابل برگشت و ضمن اداره حوزه علمیه بابل به فعالیتهای علمی، فرهنگی و دینی پرداخت و از مبارزان علیه بهائیت بود.
او ضمن اینکه مجتهدی مسلم و مرجع تقلید عدهای از مردم مازندران بود، برای موعظه مردم و احیاء سنتهای دینی تلاش زیادی میکرد و اقامه جماعت در مساجد چالهزمین و مرحوم استاد را تقبل کرد و تا پایان عمرش علاوه بر خدمات فراوان مالی به محرومان، همواره سرگرم تدریس و منبر و موعظه بود و یکی از مخالفان سرسخت بهاییها به شمار میرفت و همیشه در منبرش علیه بهاییت سخن میگفت. به طوری که در مبارزه با باییها و بهاییها که آن زمان تلاش زیادی برای منحرف کردن مردم از اسلام میکردند، زبانزد مردم بود.
مرحوم پدربزرگ ما هم امام جماعت مسجد بود و کارهای علمی انجام میداد. درواقع خانواده از علما و اهل دین و تقوا بودند.
همسر خیّر و مردمدار آیتالله حجتی
سبک زندگی خانوادگی پدرتان، آیتالله حجتی، چگونه است؟ درباره مراوده ایشان با همسر و فرزندان توضیح دهید. به خصوص درباره همسر ایشان که نقشی در توفیقهای علمی ایشان داشتهاند؟
پدر ما، آیتالله حجتی، همیشه در خانواده کمک احوال همه افراد بود. از همان دوران کودکی به یاد دارم که همه امور منزل را تا حد امکان خودش انجام میداد و کمتر از کارگر و کمک دیگران استفاده میکرد.
البته معمولاً در خانوادههایی که افراد کار اجرایی و علمی دارند و دائماً مشغولند، مادرها سکاندار امور خانواده هستند. مرحوم مادر ما که سال گذشته از دنیا رفت، مدیریت منزل را بر عهده داشت و پدر به نوعی مدیریت منزل را به ایشان سپرده بود.
مادر ما روحیات و خلقیات خاصی داشت و غریب 350 یا 400 طفل یتیم یا بدسرپرست را مدیریت میکرد. این روند تا آخر عمر ایشان ادامه داشت و حتی سال گذشته که از دنیا رفته بود، مراسم را برگزار کردیم. خودش هر سال پانزدهم ماه مبارک رمضان یعنی روز ولادت امام حسن مجتبی(ع) این کودکان یتیم را دور هم جمع میکرد، افطاری میداد و هدیهای برای آنها تهیه میکرد. در طول سال هم به عناوین مختلف به آنها رسیدگی میکرد.
در مجموع مادر ما بانویی دست به خیر بود، به طوری که اگر نیازمندی جلوی درب خانه میآمد و حاجتی داشت، به هر شکلی که برایش ممکن بود کمک میکرد و دست رد به سینه کسی نمیزد. پدر هم هم همین گونه است. یعنی مانند مادر در امور خیر شرکت دارد. هر چه در زندگی ما بوده خیر و کمک مردم و دلسوزی بوده. این صفت به نوعی به ما هم به ارث رسیده و به اندازه خودمان به اندازهای که در توان داریم سعی میکنیم سیره آنها را ادامه بدهیم.
در حال حاضر خواهر ما در سال 97 در سن چهل سالگی به دلیل سکته از دنیا رفت. من و برادر کوچکترم دو فرزند آیتالله حجتی هستیم که سعی میکنیم سیره و سبک زندگی پدر دانشمند و مادر خیّر و مؤمن خود را ادامه بدهیم. فرزندان ما هم در همین راستا تلاش میکنند.
انتهای پیام/