تحلیل | با "جی‌دی‌پی" آشنا شوید / چرا عدد "تولید ناخالص داخلی" قابل اتکا نیست؟

بررسی جی‌دی‌پی یا تولید ناخالص داخلی، اگر با دقت در لایه‌های عمیق‌تر همراه نباشد، ممکن است مخاطب را به‌شدت به اشتباه بیندازد. در ادامه برخی نکات بایسته در بیان و تحلیل این شاخص، ارائه خواهد شد.

گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ رضا احسانی

دیباچه

جی‌دی‌پی یا تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product) شاخصی رایج برای سنجش رفاه یا کارآیی اقتصادی کشورها و مقایسۀ آنها با یکدیگر به شمار می‌رود. مفهوم اولیۀ جی‌دی‌پی برای اولین بار در سدۀ هجدهم مسیحی به‌کار برده شد؛ اما رواج آن در ادبیات اقتصادی، بخصوص مرهون تلاش‌های اقتصاد‌دان آمریکایی، سایمون کوزنتس (Simon Kuznets) طی دهۀ 1930 است.

اما واقعیت این است که این شاخص، اگر با دقت در لایه‌های عمیق‌تر همراه نباشد، ممکن است مخاطب را به‌شدت به اشتباه بیندازد. در ادامه برخی نکات بایسته در بیان و تحلیل این شاخص، ارائه خواهد شد:

بیشتر بخوانید

جی‌دی‌پی چیست؟

تولید ناخالص داخلی به بیان ساده، کل پولی است که در یک دورۀ زمانی خاص (که معمولاً یک سال درنظرگرفته می‌شود) در ازای تولید و معاملۀ کالای نهایی و ارائه خدمات در داخل مرز‌های یک سرزمین (معمولاً یک کشور) به‌دست می‌آید؛ چه طرفین معامله تابعیت آن کشور را داشته باشند یا اینکه تبعۀ کشور دیگری باشند.

قاعدتاً باید معیار همان «کالا و خدمات» باشد؛ چرا جی‌دی‌پی با معیار «پول» سنجیده می‌شود؟

احتمالاً سنجیدن تولید کالاهای همسان در کشورهای مختلف، با کمی اغماض ممکن باشد؛ مثلاً می‌توان یک تن سیب در ایران را با یک تن سیب در لهستان، کم و بیش با هم مقایسه کرد. البته باز اینجا کیفیت و نوع محصول مهم است. اما مشکل آنجا ظاهر می‌شود که بخواهیم میلیون‌ها نوع تولید ناهمسان را با یکدیگر و با خدمات بسنجیم. اینجا با تمسک به ارزش پولی محصولات و خدمات، آنها را سنجش‌پذیر و مقایسه‌پذیر و اصطلاحاً وزن‌دهی می‌کنند. البته اینجا یک مرحله از ارزش‌گذاری جلوتر هم می‌روند: تنها ارزش پولی کالا و خدماتی که «معامله شده باشد» مورد سنجش قرار می‌گیرد.

شاخص‌های همزاد جی‌دی‌پی

دو شاخص، مفاهیمی نزدیک به تولید ناخالص داخلی دارند. با مختصری توضیح، از کنار آنها می‌گذریم.

جی‌ان‌پی

تفاوت جی‌دی‌پی با جی‌ان‌پی یا تولیدناخالص ملی  (Gross National Product) آن است که در اندازه‌گیری شاخص جی‌اِن‌پی، کالاها و خدماتی مورد توجه قرار می‌گیرند که توسط شهروندان آن کشور، در هرکجای دنیا تولید شده‌ باشند؛ برای مثال تولیداتی که توسط افغانستانی‌های مقیم ایران انجام می‌شود، در جی‌ان‌پی افغانستان محاسبه می‌شود.

جی‌ان‌آی

درآمد ناخالص ملی (Gross National Income) کل مبلغ به‌دست آمده توسط شهروندان و کسب و‌کارهای یک کشور است، که ممکن است اندکی با جی‌دی‌پی تفاوت داشته باشد.

اختلالاتی که در ارقام جی‌دی‌پی مستتر است

حالا بیایید به بررسی چند مورد از اشکالات آمارهای جی‌دی‌پی اعلامی بپردازیم:

اختلالات ناشی از نرخ تسعیر ارزها

اطلاعات دستگاه‌های جهانی اقتصادی مانند صندوق پول بین‌المللی، بانک جهانی و مانند آنها، عموماً از نهادهای رسمی داخل کشورها به‌دست می‌آید. مرکز آمار یا بانک مرکزی یا نهادهای دیگر متولی آمارگیری رسمی در یک کشور، با شاخص پول ملی همان کشور، این مقادیر را به‌دست می‌آورند. سپس مقادیر به‌دست آمده، با یک نرخ تبدیلی به دلار تبدیل شده و در جداول بین‌المللی در دسترس قرار می‌گیرد. حال آنکه نرخ‌های تبدیل ارزها، لزوماً درست نیست و ممکن است در بسیاری اوقات دچار اختلال باشد. نمونۀ جالبی از این موارد، در پایان دولت کنونی ایران رخ داد، که بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی ایران را با نرخ ارز 4200 تبدیل کرده بود، درحالی‌که نرخ عمومی کالاها (جز بخشی از کالاهای اساسی) حدود 24هزار تومان بود. این اشکال به محاسبۀ اشتباه 6برابری منجر شد، که چند ماه بعدتر البته بازبینی و اصلاح شد!   

اختلالات سنجه‌ای

برای مثال تولید روزانۀ یک خدمتکار در یک کشور آفریقایی، نسبت به مورد مشابه در آمریکا، از نظر ارزش دلاری معمولاً یک به چندصد است. حال‌آنکه از دو منظر: نه خدمت تولید شده نوعاً خیلی فرقی می‌کند، نه اینکه آن خدمتکار کشور آفریقایی واقعاً آنقدر فقیرتر است (به دلیل قیمت‌های منطقه‌ای و داخلی: یعنی کل محصولات داخلی آن کشور آفریقایی هم تقریباً به همین نسبت‌ها ارزانتر و طبعاً برای خدمتکار آفریقایی قابل دسترسی است، مگر اینکه به واردات وابسته باشد).

اختلالات محدودۀ شمول محاسبه

این مهم است که شاخص جغرافیایی و سرزمینی، گاهی خیلی گویای تولید آن کشور نیست:

اولاً در کشورهای مهاجرپذیر یا سرمایه‌پذیر، مانند کشورهای کوچک جنوب خلیج فارس، یا مانند بحران 1997 جنوبشرق آسیا، ممکن است کارگر یا سرمایه‌دار خارجی مزیت تولید کند، و آن مزیت را از آن کشور خارج کرده و در کشور خودش سرمایه‌گذاری نماید. اگر چنین باشد، طبعاً آن تولید افزوده، مزیت خاصی برای کشور میزبان تولید نمی‌کند، و حتی ممکن است به بحران برای کشور میزبان بدل شود.

درثانی، اگر معکوس نگاه کنیم، ممکن است کشوری مانند افغانستان درگیر جنگ و بی‌ثباتی باشد، و لاجرم اتباعش در کشورهای دیگر به کار و فعالیت مشغول شوند، و لذا در آمارها، در رده‌های پایین جای بگیرد؛ و پس از برقراری ثبات، این نیروی کار به همراه سرمایه به کشور خودش بازگردد، و عدد تولید ناخالص داخلی را بالاتر از حد معمول نشان دهد.

این شرایط هم نشان می‌دهد که عدد جی‌دی‌پی، مجرداً می‌تواند تحلیل درستی به دست ندهد.  

عدم سنجش کالاهای واسطه‌ای

این موضوع هم ممکن است بعضاً موجب تورش و اختلال در محاسبات شود.

خام‌فروشی و عدم نسبت تولید بالا با توسعه اقتصادی

جی‌دی‌پی، اصطلاحاً کیفیت توسعۀ یک کشور را نشان نمی‌دهد. یعنی ممکن است آن کشور، مثلاً متکی به درآمد معادن یا نفت، تولید بالا و رفاه بالایی را هم نشان دهد، اما حتی به مرزهای توسعه هم نزدیک نشود. مثال جالب این موضوع، ایران دهۀ 1340 است: رشد هرساله بالای 10درصد بوده، و حتی دومورد 17 درصد را هم رد کرده، اما ایران ما ابداً به سمت توسعه سیاسی و اقتصادی حرکت نکرد. مثال دیگر، رفاه ظاهری برخی کشورهای عربی صادرکنندۀ نفت است. برای سنجش پایداری این رشد، کافی یک سال امکان تزریق پول آن مادۀ خام صادراتی را از آن کشور بگیریم تا عیار توسعه‌ای آن کشور روشن شود.

برای اینکه دلالتش را بدانیم، مطابق نظریات جدید رشد، اولاً فناوری و ثانیاً ساختارها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی باید در آن کشور توسعه یابند، تا آن کشور نسبتی با توسعه‌یافتگی داشته باشد. بنابراین خام‌فروشی، گرچه موقتاً جی‌دی‌پی و همینطور احتمالاً رفاه مردم را بالا می‌برد، اما نسبتی با توسعه برقرار نمی‌کند. پس حتی اگر رشد ما 20درصد هم باشد، معلوم نیست خیلی به دردمان بخورد! این، نکتۀ جالب و قابل تأملی است. 

بزرگترین اختلال: عدم سنجش «کالاها و خدمات معامله‌نشده»

این شاید بزرگترین اختلال این شاخص است. همانگونه که عرض شد، در این شاخص، تنها کالاها و خدماتی مورد محاسبه قرار می‌گیرند که معامله شده باشند. این اختلال مهم، به این معناست که موارد معامله نشده __ که سهم بزرگی از اقتصاد و اجتماعیات کشوری مانند ایران یا کشورهای شرقی را تشکیل می‌دهد (و در کشورهای توسعه‌یافته سهم اندکی دارد) __ به حساب نمی‌آیند: حمایت‌های پرشمار خانواده از فرزندان، حمایت والدین و خویشان، افعال حمایتی دیگر مانند وقف و انفاق و خیریه، تولیدات روستایی و خوداتکا و خودمصرف، تولیدات معنوی و غیرقابل مبادله، خدمات کل مادران و همسران خانه‌دار در منزل (که در کشوری مانند ایران عدد بسیار بزرگی است)، مهمان‌داری در منزل و از این قبیل.

عدم سنجیدن مؤلفه‌های معنوی سعادت و رفاه

مواردی همچون محبت، خوش‌خلقی، رضایتمندی، لبخند، خوش‌محضر بودن، انسانیت و از این دست، گرچه در رفاه و سعادت آحاد جامعه مؤثر است، در شاخص جی‌دی‌پی جایی ندارد. حاصل اینکه خوب است دقت کنیم، هرساله کشورهای مرفه اقتصادی مانند ژاپن و کره جنوبی جزو 5کشور بالای رتبه‌بندی خودکشی‌های جهان جای دارند و کشورهای نسبتاً فقیر آمریکای لاتین، جزو راحت‌ترین و رضایتمندترین کشورهای جهان قرار دارند.

جمع‌بندی

گاهی در ادوار دولت‌ها، با رشد یا افول یکی دو فصلی جی‌دی‌پی، افرادی له یا علیه همدیگر قلمفرسایی می‌کنند و نیکبختی و بهروزی، یا افول و شکست کشور را فریاد می‌زنند.

واقعیت این است که بررسی مجرد و سطحی شاخص تولیدناخالص ملی، حتی در درازمدت نیز خیلی کارگشا نیست، و اغلب با اشکالات عمیق تحلیلی مواجه است. حتماً ضروری است این شاخص، درکنار ده‌ها مؤلفۀ دیگر تحلیل شود، تا به‌صورت نسبی، کارگشا باشد.

این یادداشت را هم ببینید، که قابل‌اتکا بودن جی‌دی‌پی را از دیدگاه علمی بکل رد کرده است

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط