خاطرات مرحوم امامی کاشانی در دیدار با فیلسوف بزرگ کاتولیک/ ژان گیتون: اسلام به واقعیّت نزدیکتر است تا مسیحیت
مرحوم امامی کاشانی در کتاب «خط امان» خود، خاطراتی درباره دیدارش با «ژان گیتون» عضو فرهنگستان فرانسه و از بزرگترین فیلسوفان و متألهان کاتولیک با موضوع بازگشت عیسی (ع) و آخرالزمان نقل میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «خط امان در ولایت» امام زمان» اثر حجت الاسلام محمد امامى کاشانى، کتابى پیرامون موعود ادیان است که در آن عمدتاً به مباحث عقلى در این زمینه پرداخته شده است. بخشی از این کتاب به گفتوگوی مرحوم امامی کاشانی با علمای ادیان اختصاص یافته است که در نوع خود بسیار جذاب و درسآموز است.
در ادامه، متن گفتوگوی حجت الاسلام امامی کاشانی را با «ژان گیتون» عضو فرهنگستان فرانسه و از بزرگترین فیلسوفان و متألهان کاتولیک، شاگرد و آخرین وارث تفکر فیلسوف نامدار قرن بیستم، هانرى برگسون را میخوانید.
«مؤلف: ضمن ابراز خوشحالى از این ملاقات مىخواستم نظر شما را در مورد چگونگى عقیده به بازگشت حضرت مسیح علیهالسلام و بالطبع پیشبینى آینده جهان بشریت باتوجه به نظریات و عقاید ابراز شده در اناجیل و آنچه در میان دانشمندان مسیحى مطرح است جویا شوم.
ژان گیتون: شخصاً عقیده دارم دورانى که در آن زندگى میکنیم، دوران بسیار مهمى است. همه چیز به سرعت در حال تغییر است. دنیا به سمت و سوى نوعى وحدت و یکپارچگى پیش میرود. به زودى زمانى فرا میرسد که پول کشورهاى مختلف یکى میشود و مرزى میان کشورها باقى نمیماند. دورانى فرا میرسد که ما هیچ نشانى از گذشته را در آن نمیبینیم. سیر اختراعات این روند را سرعت میبخشد. هماکنون بعضى از این اختراعات مانند تلویزیون زندگى و بینش مردم را تغییر داده است و اختراعات مرزى میان گذشته و حال و آینده باقى نمیگذارد. من تصور میکنم که همه دنیا یکى میشود.
دنیا باید تحت حکومت خدا باشد
امّا در مورد بازگشت حضرت مسیح باید بگویم که او براى حکومت کردن میآید؛ این عقیده شخصى و فلسفى من است. تمام تحولات اخیر براى این است که دنیا را براى حکومت حضرت مسیح آماده کند. حضرت مسیح اگر بیاید حکومتش براى همیشه است، یعنى تا قیامت. علّت آن این است که خداوند همه ما را خلق کرده و دنیا باید تحت حکومت خدا باشد و اراده و مشیت خدا باید اجرا شود. باید این اراده یک روز حکمفرما شود. من میخواهم بگویم که اصولاً حرکت شما یکى از نشانههاى تحوّل فکرى و ظهور حضرت مسیح است. علامتهاى جدیدى دیده میشوند. دیدار شما از اینجا براى من یک نشانه جدید است. همه در و دیوار نشاندهنده این علائم جدیدند. ما وارد عصر ابدیّت و عصر جدیدى میشویم. از آغاز بشریت تاکنون هیچ عصرى بیش از زمان ما آماده این امر نبوده است و در همه جهان این آثار را میبینیم. در ایران، در فرانسه همه جا مشهود است. یکى از علائم آخر الزمان این است که دوران عالى بشریت شروع مىشود و همین دیدار شما از آن نشانههاست.
مؤلف: نکتهاى که جنابعالى مطرح کردید، در قرآن کریم تحت عنوان وعده الهى بیان شده است. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
(سوره نور: 55). خداوند متعال به انسانهاى وارسته وعده داده است که در آینده وارث زمین خواهند شد و دین پسندیده الهى بشر را اداره خواهد کرد و امنیت و آرامش اجتماعى جانشین ترس و وحشت خواهد گردید و بشریت در راه توحید و بندگى خدا قدم خواهد نهاد و بالاخره مفهوم و مقصود آیه مبارکه این است که: حاکمیت حقیقى و مطلق بر جهان تنها در حیطه قدرت و خواست خداوند عالم است.
فلاسفه الهى در جاى خود روشن کردهاند که حرکت بر پایه ظلم و فساد حرکتى جبرى و قسرى است و آنچه طبیعى است حرکت براساس عدل و صلاح است و حرکت قسرى نمیتواند پایدار بماند. آرى، جهانى که در آن زندگى میکنیم استعداد روزگارى را دارد که حاکمیّت الهى سرتاسر آن را فراگیرد و اکنون در حال آماده شدن براى چنین روزى است.
خداوند متعال حکیم است و معناى حکمت در آفرینش این است که موجودات به کمال لازم و بایسته خود دست یابند و کاروان بشریت به این سو حرکت کند. نکاتى که از آیه شریفه استفاده میشود، عبارتاند از:
1. جامعه بشرى به اعتقادى دست مییابد که با هدف آفرینش و جهان هستى منطبق است، یعنى عقیده زمانى درست و پایدار است که براساس واقعیّت و حقیقت استوار شود و آن حقیقت دینى است که خدا آن را میپسندد.
2. کمال جامعه بشرى در شکوفایى استعدادهاى بشرى است و این شکوفایى در مهد آرامش و دامان امنیت اجتماعى تحققپذیر است، نا امنیها، کشتارها، ظلم و فساد و غارت و فجایع و طغیان شهوات و آتش غضب نمیگذارد جامعه بشرى در مسیر شایسته خود حرکت کند، انحرافات در این راه بسیار است و چه بسیار جوامع بشرى که در درّههاى تاریک گمراهى سقوط کردهاند؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً».
3. مهمترین و پراثرترین عامل رشد انسانى توجّه به خداست و تمام بدبختیها پیامد انحراف از این راه است، زیرا بندگى خدا به معنى خضوع همه استعدادها در پیشگاه خداست و بندگى غیرخدا تسلیم استعدادها در برابر هواهاى شیطانى است. معلوم است که اگر قواى انسان، اعم از عقل و عواطف و حواس، در پیشگاه خدا خاضع شد به راه ابدیت گام مینهد و به همه ارزشهاى انسانى دست مییابد. برعکس اگر در برابر غیرخدا، یعنى در برابر شهوات و غضبها تسلیم گردد نقطه پایانى آن خوى حیوانیت است و لذا قرآن کریم فرمود: «یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً». و آیندهاى که ادیان در انتظار آن هستند و جنابعالى هم بر آن تأکید دارید یک اصل قرآنى است و از جهات علمى و فلسفى نیز مورد توجه دانشمندان اسلام و سایر ادیان است.
ژان گیتون: تکرار میکنم دیدار شما از اینجا یک علامت مهم براى من است. من به آینده امیدوارم و مدّتهاست به این مطلب فکر میکنم و این خانه من و این باغ کنار منزل [پارک لوکزامبورگ] با این دیدار شاهد یک لحظه تاریخى مهم است، چرا که این بحث سرنوشت جامعه بشریت را رقم مىزند و نقطه امید انسانهاست.
مؤلف: اندیشمندانى از قبیل برگسون در مورد تکامل تاریخ چه نظرى داشتند؟
ژان گیتون: من شاگرد ایشان بودهام، وى تنها به تکامل حسّى اعتقاد داشت، تکامل در امورى که قابل اثبات باشد و نه چیز دیگر. اما به نظر من این عصر به پایان رسیده و ما وارد عصر دیگرى میشویم. دیگر موضوع تکامل تاریخى مطرح نیست بلکه جهش مطرح است. این امر در قرآن نیز مطرح است و در عقاید گذشته ایرانیان نیز تصریح شده است. تکامل در قرآن به معنى جهش است.
مؤلف: گویا شما با مفاهیم قرآنى آشنایى دارید. من از بیان جناب عالى استنباط میکنم که میان تکامل و تحوّل فرق میگذارید. تکامل را سیر تدریجى و تحوّل را دگرگونى دفعى و ناگهانى میدانید و نام آن را جهش میگذارید. این مطلب از نظر فلسفى و هم از نظر کلامى قابل توجّه است. اما از نظر فلسفى، همه عالم رو به تکامل است، یعنى از نقص به سوى کمال در حال حرکت است و جامعه بشرى با پدید آمدن حکومت عدل الهى مرحلهاى از تکامل را میپیماید؛ و به نظرم مقصود شما از جهش تحوّل سریع است نه طفره و این تحوّل در فلسفه از موارد تکامل است، تکاملى که شرایط وجودى آن سریع انجام گرفته و مراحل استعدادها ناگهان تحقق یافته است. اگر منظور از جهش مفهومى در برابر تکامل باشد از نظر قواعد فلسفى جاى بحث دارد، اما اگر نوعى از تکامل را جهش مینامید این مورد قبول است.
از نظر کلامى در انجیل آمده است چه بسا شما شب بخوابید و در سحرگاه ناگهان پسر انسان ظاهر گردد. در احادیث ما مسلمانان نیز در باب ظهور حضرت مهدى علیه السلام آمده است که در آن هنگام انسانها شب جاهل میخوابند و صبح عالم برمیخیزند و شب نگران و ترسویند و صبح شجاع و دلیر برمیخیزند. ممکن است شما این تعابیر را جهش نام بگذارید، مهم نیست، مقصود این است که تحوّل ناگهانى به وجود خواهد آمد. این را پیروان تمام ادیان میپذیرند، حالا تحت عنوان تکامل یا جهش. فیلسوفان خداشناس این حرکت را تکامل اجتماعى گفتهاند و اسلام بر این حقیقت در قرآن و احادیث تأکید کرده است.
ژان گیتون: به نظر من اسلام به واقعیّت نزدیکتر است تا مسیحیت. مسیحیت ما را وارد معنویاتى میکند بدون اینکه واقعیتها را در نظر بگیرد، در حالى که در اسلام علاوه بر معنویت به حقیقت و واقعیت جهان پرداخته شده است. اسلام با زندگى پیوند دارد، برعکس مسیحیّت.
انتهایپیام/