کسی درباره الگوی سوم می‌تواند صحبت کند که آن را زندگی کرده

کسی درباره الگوی سوم می‌تواند صحبت کند که آن را زندگی کرده

علاسوند: من خیلی متعجب هستم، چطور مردان می‌توانند درباره شاخص‌های الگوی سوم، این همه صحبت کنند و بنویسند در حالی که هیچ تجربه زیسته‌ای در این رابطه ندارند؟!

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم: طیبه مجردیان ـ در آخرین روز «رویداد هفته الگوی سوم» خانم دکتر فریبا علاسوند در میز قرائت، خانش خود از الگوی سوم را ارائه داد. در ادامه‌ بخشی از نظرات ایشان را می‌خوانید.

الگوی سوم، ابهام زیادی ندارد و تجربه زیسته بخش بزرگی از زنان است

از اینکه الگوی سوم برای متفکران و کنشگران و حتی برنامه ریزان و سیاستمداران و قانونگذاران کشور، انقدر اهمیت پیدا کرده است هم خوشحال هستم و هم متعجب. میزان کتاب‌ها و مقالات و حتی پایان نامه‌هایی که در این چند سال درباره بحث الگوی سوم نوشته شده است، همایش‌ها و نشست‌هایی که تقریباً هر سال به حد فراوانی در کشور برگزار می‌شود، یک مقدار برای من عجیب است چون من معتقد هستم:

این الگو انقدر ابهام ندارد و زیسته بخش بزرگی از زنان است که قبل از انقلاب و در تاریخ تشیع هم بوده‌اند، فقط یک مقدار با توجه به ظرفیت‌های زمانی و مکانی، تغییراتی در بروز بیرونی و عینیت و تحقق اجتماعی‌ آن اتفاق افتاده است.

این واژه برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری است اما اصطلاحی شد برای اشاره به بینشی که ناشناخته نبود ولی بعد از فرمایشات حضرت آقا محل بحث و گفتگو قرار گرفت.

نادیده انگاشتن تجربه زیسته زنان و عینیت اجتماعی در فهم الگوی سوم

زنانی در دوره پسا انقلاب در این اتمسفر تنفس کردند، زندگی کردند، چهارچوب سازی کردند ولی باعث تعجب هست که اتفاقاً این عینیت اجتماعی خیلی کم مورد مطالعه قرار گرفته است.

اخیراً یکی از نهادهای مهم دولتی پروژه‌ای به پژوهشگاهی سپردند که حتی یک زن هم در آن پژوهشگاه وجود ندارد و یکی از آقایان محقق، این پروژه را بر عهده گرفتند و صد شاخص به عنوان شاخص‌های الگوی سوم مطرح کردند. من خیلی متعجب هستم! چطور مردان می‌توانند درباره شاخص‌های الگوی سوم، این همه صحبت کنند و بنویسند در حالی که هیچ تجربه زیسته‌ای در این رابطه ندارند؟!

مسئله من مرد و زن نیست. من خودم یک آنتی فیمنیست هستم و همیشه علیه این جریان زنانه صحبت کردم و یکی از محل‌های توجهم بحث خانواده هست ولی می‌خواهم بگویم:

تجربه زیسته بسیار مهم است. کسی که الگوی سوم را زندگی کرده، می‌تواند درباره آن صحبت کند. حتی مردانی هم که با زنان الگوی سوم زندگی کردند، می‌توانند مزایا و معایبش را بگویند. ولی من کسانی را می‌شناسم که درباره الگوی سوم نوشتند و من در جلساتشان حضور داشتم که می‌گفتند ما وحشت داریم اگر روزی همسرمان در خانه نباشد. نمی‌خواهم بگویم الگوی سوم یک زن بیرونی است ولی واقعاً تمام این‌ها برای من عجیب است. تمام مسائل باعث می‌شود من احساس کنم آن تجربه زیسته فهم نمی‌شود. شاخص‌ها باید از برآیند تجربه‌ها بر بیایند. این‌ها همه چیزهایی است که همیشه بر حیرت من در مسئله الگوی سوم می‌افزاید. حتی مردی که دارد با یک زن الگوی سومی زندگی می‌کند و او را می‌فهمد و قدرش را هم می‌داند، باز هم تجربه او را ندارد. بنابراین بحث الگوی سوم باید از تجربه زیسته یک زن در بیاید حتی اگر بخواهیم ماهیت و شاخصه‌هایش را درک کنیم. از بیرون نمی‌شود این زن را قضاوت کرد.

الگوی سوم یک اندیشه شیعی و یک قرائت شیعی است

من احساس می‌کنم پهنه‌ای از الگوی سوم را در زندگی خودم دیدم. در سفرهای مختلفی که به خارج از کشور و شش گوشه ایران داشتم، بانوانی دیدم که گاهی سوادشان در حد کلاس ششم بود اما انقدر فوق العاده زندگی کردند و موثر بودند که ما با این همه ادعا، یک هزارم تأثیر آنها را در زندگی اجتماعی نداریم. الگوی سوم به شعار نیست. کسی که این تجربه زیسته را ندارد نمی‌تواند یک گوشه بایستد و بگوید الگوی سوم این است. من به عنوان کسی که در حوزه مطالعات زنان اندیشیده، زندگی کرده، کتاب نوشته، حرف زده و دغدغه داشته و از سال 62 وارد حوزه علمیه شدم و پیوسته در حوزه مطالعات اسلامی کار می‌کنم، همچنین مادر و مادربزرگ هستم و سه نوه دارم، درباره الگوی سوم حرف می‎زنم.

یک مطلب معنادار دیگر در این بحث هم حیات پسا انقلاب است. اما این الگو اولاً به لحاظ نظری امر جدیدی نیست. رهبر انقلاب و یا امام خمینی(ره) به عنوان یک مرجع اسلامی درباره الگوی سوم می‌گویند.

قاطعانه عرض می‌کنم،الگوی سوم یک اندیشه شیعی و یک قرائت شیعی است. تاریخ اهل سنت نشان می‌دهد که هیچ وقت چیزی به نام الگوی سوم را نیندیشیده و نخواسته است تا 150 سال اخیر که یک رنسانسی در اندیشه اهل سنت پدید آمده که از زمان سید جمال الدین اسدآبادی و شاگردانش و شاگردان محمد عبده یک حرف‌هایی زده‌ شده است اما چیزی که ما امروزه به آن الگوی سوم می‌گوییم در پهنه تاریخ شیعی وجود دارد.

 

بالاترین پرچم حمایت از زنان در دست مقام معظم رهبری است

در خانه پیامبر خدیجه کبری یک زن مرعی است یعنی زنی که دیده می‌شود. پیامبر در موضوعات مختلف نظر ایشان را می‌پرسند. ایشان زن غایبی نیستند. اصلاً خود این انتخاب معنادار است. یک وقت کسی می‌گوید می‌خواهم زنی بگیرم که صدایش در نیاید! اما یک وقت پیامبر با خانمی ازدواج می‌کنند که آن خانم شاخص است. الان یک دیالوگی مخصوصاً بین بچه مذهبی‌ها هست که مثلاً زنان شاغل زبانشان دراز است. ممکن است یک زن شاغل زبانش دراز باشد کما اینکه مردها هم زبانشان دراز باشد ولی یک عده از اکتیویته‌ها و دستاوردهای انقلاب وحشت دارند. من این قبیل حرف‌ها را کم از آدم‌های شاخص و مطرح نشنیدم. بارها گفته‌ام جریان اصولگرایی ما در جایی که رهبر انقلاب ایستاده‌اند، قرار نگرفته اند و فقط از نظر سیاسی اصولگرا هستند ولی به لحاظ نظری، اصولگرا و ولایی نیستند. مقام معظم رهبری شاید بتوان گفت بالاترین پرچم حمایت از زن را دست گرفتند اما یک عده وحشت دارند و فکر می‌کنند اگر از زن‌ها حمایت کنیم، زبانشان دراز می‌شود.

پیامبر اکرم اولاً خانمی را انتخاب می‌کنند که این خانم شاخص و مطرح است. تاجر است و کارگزار دارد. من مثل بعضی‌ها که حرفایی درباره حضرت خدیجه می‌زنند، حرف نمی‌زنم. خوب نیست حرف‌ها را قرن بیستمی‌سازی کنیم، در آن زمان زنان تجار، کارگزار داشتند ولی اداره کردن کارگزاران سواد اقتصادی و توانمندی می‌خواسته است و ایشان زنی فوق العاده شجاع بودند. حالا من به اجزای آن می‌رسم الان به طور کلی می‌گویم که شما بدانید دنبال چه کدهایی بگردید.

حضرت زهرا(س) در جامعه حضور فعالی داشتند و این حضور حداقلی و به هنگامه ضرورت‌ها نبوده است

در زندگی زنان اهل بیت هم زنان مرئی و شاخص هستند. حضرت زهرا سلام الله علیها تصمیم می‌گیرد، صحبت می‌کند، رفت و آمد می‌کند.این دروغی که بعضی‌ها می‌گویند که حضرت زهرا فقط در ضرورت‌ها در جامعه حضور پیدا می‌کردند، اصلاً اینگونه نیست. نمی‌گویم حضرت دائم در کوچه و بازار بودند ولی اینکه شما حداقلی به آن نگاه می‌کنید، تاریخ این را نمی‌گوید.

در لحظات آخر که آن دو نفر آمدند به امیرالمومنین گفتند فاطمه ما را راه نمی‌دهد، تو بگو ما را راه بدهد چون می‌خواستند کسب آبرویی کنند. فاطمه فرمود یا علی البیت بیتک و الحره امتک، افعل ماتشاء. خانه خانه توست و تو می‌توانی بگویی چه کسی بیاید چه کسی برود. اگر تو می‌گویی بیایند، بیایند ولی حضرت زهرا در نهایت کار خودش را کرد. این شجاعت و اراده مستقل حضرت زهرا(س) است.

گفت و گو و مناظره 12 زن شیعه با معاویه

کتاب «الوافدات علی معاویه» کتابی است که نویسنده آن سنی است و مذاکره 12 زن از شیعیان و دلدادگان امیرالمومنین با معاویه را در آن نوشته است. معاویه یا این‌ها را خواسته بوده یا در حج آنها را دیده بوده و با آنها صحبت داشته است. این کتاب یک جمله فوق العاده دارد. شما گفتگوها را که می‌خوانید این زن‌ها خانم‌های فوق العاده دانشمند و بصیری بودند. معلوم است که یک جایی یاد گرفتند و پای صحبت‌ و سخنرانی بودند و درس گرفتند‌. معاویه می‌گوید: «انقدر علی دین را به شما فوق العاده یاد داده و شما را فقیه کرده که دیگر زیر بار حرف زور نمی‌روید». یعنی این شخصیت متنفذ عزیز انقلابی برای آن فهم فوق العاده از اسلام است که از زبان علی گرفتید. می‌خواهم بگویم الگوی سوم در پهنه تاریخ تشیع هست.

یا اینکه خانم‌ها آمدند دیدار حضرت زهرا، خیلی در منابر این‌ها را گفته‌اند‌. این‌ها زنان کوچه و بازار، زنان خانه‌دار یعنی همان زن سنتی هستند. آمدند از حضرت دلجویی کنند، گفتند کیف اصبحت...حالتان چطور است؟ با دردتان چطور کنار آمدید؟ حضرت جواب احوالپرسی را ندادند بلکه یک خطبه خواندند و مهم‌ترین نظریه‌های پیرامون امر ولایت یا حاکمیت معصوم در این خطابه هست یعنی می‌خواستند جلسه را تبدیل کنند به جلسه دیگری. اگر زنی کارش فقط شستن و رفتن و لعبت بودن است چرا باید حضرت زهرا(س) او را اینگونه مورد خطاب قرار بدهد؟

باز بعد از واقعه کربلا، زنان در کوفه همه گریه می‌کردند و غوغایی شد. خب زن‌ها بلندتر گریه می‌کردند. راوی می‌گوید حضرت سجاد فرمودند: پس چه کسی ما را کشت؟ یعنی زن‌ها قاتل هستند و دستشان به خون ما آلوده است. حرف زیاد است ولی چیزی که ما به آن می‌گوییم الگوی سوم، اصلاً ذات اندیشه شیعی درباره زنان همین است. من ثابت می‌کنم در فقه هم همین است.

علامه طباطبایی: نمی‌توانیم بگوییم که زن انسان است ولی فکر و اراده مستقل برایش قائل نباشیم

علامه طباطبایی یک حرفی دارند، می‌گویند نمی‌توانیم بگوییم که زن انسان است ولی فکر و اراده مستقل برایش قائل نباشیم. شاید نزدیک به 10 بار در المیزان علامه روی این کلید واژه کار کرده است. دین برای زنان این استقلال و فکر مستقل و قدرت کنش اجتماعی و بصیرت و فهم را می‌خواهد.

 

من گاهی اوقات اصطلاحی از پدرم نقل می‌کنم، یک آدم مسجدی که در شرکت نفت سرکارگر بودند و سوادشان هم در حد سواد قدیم بود. سواد قدیم خوب بود ولی کم بود، دیپلم و این‌ها نداشتند.

پدرم می‌گفتند دختر باید تو دهن شیر برود و ما با این اصطلاح بزرگ شدیم. در عین حال همان پدر وقتی می‌خواستیم ازدواج کنیم همیشه یک نصیحت به ما می‌کرد به جای مادرمان چون مادر ما خیلی زود مرحوم شد. یعنی این منظومه را شکل می‌داد که به عنوان زن چگونه باش اما یک شجاعتی و قدرتی هم باید داشته باشی. اینکه یک نفر با یک سواد ششم دبستان، فهم خود از زن را تبدیل می‌کند به چهار گزاره اینطوری و چهارتا امکان ایجاد کردن برای دخترش تا آن کسی که متفکر و تئوریسین است، من می‌گویم ریشه‌ها و سرنخ‌های این فهم از اندیشه شیعی گرفته شده و منتشر شده است. لذا همانطور که اجداد و نیاکان ما اندیشه شیعی را با تمام وجود بلعیدند، بعد از انقلاب هم مردم این اندیشه را با تمام وجودشان از تفکرات امام بلعیدند و جذب کردند. می‌خواهم بگویم این چیز جدید نیست، این نمود زن شیعی است.

خمودی که شما در کشورهای عربی درباره زنان می‌بینید اصلاً در ایران نه الان حتی در زمان طاغوت و قبل آن در زمان صفویه اصلاً به این میزان وجود نداشته است. حتی همین مسئله که مرد ایرانی با مرد عربی فرق می‌کند برای این است که مرد ایرانی اسلامش را از جریان تشیع و از فهم اهل بیت گرفته و لذا تعامل مرد ایرانی با زن ایرانی متفاوت است.

پایان پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران