تیغ شدت مصرف انرژی روی گلوی اقتصاد ایران


بررسی روند شدت مصرف انرژی در ایران و جهان طی ۳۰ سال گذشته نشان می‌دهد درحالی که جهان به‌سمت کاهش شدت مصرف انرژی حرکت کرده است، این مسیر در ایران بالعکس طی شده است و به‌خلاف جهان، به‌سمت افزایش شدت مصرف انرژی حرکت کرده‌ایم.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، اقتصاد روبه‌توسعه ایران یک پاشنه آشیل بزرگ دارد و آن هم "شدت مصرف انرژی" است. شدت بالای مصرف انرژی در ایران، فقط به‌معنای این نیست که ایرانی‌ها مردمی مُسرف هستند، بلکه بیشتر نشان‌دهنده این است که ساختار فعلی حاکم بر توزیع و مصرف انرژی در ایران، ساختار ناکارآمدی است که منجر به این شده است که بیش از نیاز طبیعی هر فرد، انرژی مصرف شود و عمده مصارف انرژی کشور در بخش غیرمولد باشد.

در ایران روزانه بر اساس ارزش حرارتی، به‌طور متوسط معادل 7 میلیون بشکه انرژی مصرف می‌کنیم و درحالی‌که چهارمین مصرف‌کننده گاز جهان و دوازدهمین مصرف‌کننده نفت جهان هستیم و در مجموع مصارف نفت و گاز ششمین رتبه مصرفی را در جهان داریم، اقتصاد ما اقتصاد بیست و پنجم جهان است. این آمار به‌معنای این است که انرژی را به‌حجم بسیار زیاد مصرف می‌کنیم اما این مصارف بالا، نقشی در رشد اقتصادی کشور ندارد.

ایران با داشتن بیشترین ذخایر نفت و گاز جهان، توانمندی مبتنی بر دانش روز در صنعت برق و گاز، وجود زیرساخـت‌های منحصربه‌فرد در انتقال و توزیع برق و گاز و نیروی توانمند انسانی باید از "انرژی" به‌عنوان یک نقطه قوت در معادلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور منتفع شود، اما اکنون دچار ناترازی در بخش‌های مختلف مرتبط با انرژی هستیم و به‌عبارتی "انرژی" به‌جای نقطه قوت، به نقطه ضعف کشور تبدیل شده است.

شدت بالای مصرف انرژی که شامل مصارف بیش‌از نیاز در بخش‌های غیرمولد و مصارف غیربهینه در بخش‌های مولد است، دلیل تبدیل شدن "انرژی" به نقطه ضعف کشور به‌جای اتکای اقتصاد به "انرژی" به‌عنوان نقطه قوت است.

بررسی روند شدت مصرف انرژی در ایران و جهان طی 30 سال نشان می‌دهد درحالی که جهان به‌سمت کاهش شدت مصرف انرژی حرکت کرده است، این مسیر در ایران بالعکس طی شده است و به‌خلاف جهان، به‌سمت افزایش شدت مصرف انرژی حرکت کرده‌ایم.

همان‌طور که در نمودار بالا مشخص است، شدت مصرف انرژی در ایران در 30 سال اخیر رشدی 85درصدی داشته است؛ درحالی که متوسط شدت مصرف انرژی در همین مدت در جهان کاهشی بوده است.

در سال 1389 مصوب شد که شدت مصرف انرژی کشور در برنامه پنجم توسعه 50درصد کاهش یابد و بعد از عدم تحقق این امر، همین تکلیف برای برنامه ششم توسعه مشخص شد که آن هم محقق نشد.

از دلایل عدم‌تحقق کاهش شدت مصرف انرژی، با وجود طرح‌ها و برنامه‌های متعددی که تدوین و اجرایی شده است، "ارزان‌بودن انرژی" در ایران است. حامل‌های انرژی امروزه مهمترین فاکتور اقتصادی هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند و در کشورهای مختلف جهان، از همسایگان آسیایی ما تا کشورهای اروپایی و آمریکایی، حامل‌های انرژی به‌گونه‌ای قیمت‌گذاری شده‌اند که مصرف‌کننده چه در خانه‌ها و چه در بخش‌های تجاری و صنعتی، "بهینه‌سازی مصرف" را در اولویت خود قرار می‌دهد.

در ایران اما ارزان‌بودن انرژی موجب شده است در هیچ‌کدام از بخش‌های مصرفی، چه در نگاه مردم در خانه‌ها و چه در بخش صنعت و... "بهینه‌سازی مصرف انرژی" و "ارتقای بهره‌وری در بخش انرژی" اولویت نداشته باشد.

اگر در پایان هر سال مطابق تورم اعلامی بانک مرکزی و یا مرکز آمار ایران، میزان انرژی‌بها نسبت به تعرفه‌های سالانه در سال بعد افزایش یابد، این به‌معنای ثابت ماندن تعرفه‌های انرژی است اما اگر مطابق با آنچه در یک دهه اخیر در ایران حاکم بوده، تعرفه‌ها برای سالهای متمادی بدون تغییر باقی بماند، بر اساس تورم دورقمی که در جامعه وجود دارد، هرساله سهم هزینه‌های انرژی در سبد خانوار در حال کاهش است و به‌عبارتی فاکتور مهم انرژی که مصارف بی‌رویه و غیربهینه، آن‌را به پاشنه آشیل اقتصاد کشور تبدیل کرده، سال‌به‌سال در ایران در حال ارزان‌تر شدن است.

انتهای پیام/+