شهری که در بهت غم پدرش بود/ آذربایجان در سوگ آلهاشم + فیلم
بدنم هنوز از ازدحام و بدوبدوی دو روز قبل درد میکند، بهسمت میدان شهدا روانه میشوم اما مسیرهای منتهی به میدان بسته است و این مسیر را پیاده بهسمت محل شروع طی میکنم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از تبریز، بدنم هنوز از ازدحام و بدوبدوی دو روز قبل درد میکند، بهسمت میدان شهدا روانه میشوم اما مسیرهای منتهی به میدان بسته است و این مسیر را پیاده بهسمت محل شروع طی میکنم.
در مسیر میدان نماز تا میدان شهدا، پیرمردی پشت میز کوچکی ایستاده است و چای برای عابرین میریزد. جمعیت بهسمت جایگاه حرکت میکنند. جوانی که بر گردنش خالکوبی داشت توجهم را جلب میکند، نزدیکش میشوم و بر صفحه گوشیاش، عکسی از امام جمعه را میبینم و متوجه گریهکردنش میشوم.
دستهجات اصیل و قدیمی تبریز با نوای "ایوای حسینیم ایوای" یک به یک با علمهای عزای خود به سیل جمعیت میپیوندند.
پیکر امام جمعه شهید وارد میدان شهدا میشود، جمعیت مانند ابرهای آمادۀ باران اشک میریزند. پس از تصویربرداری و تهیه گزارش از محل تجمع، میدان اصلی شهر جمعیت را ترک میکنیم و از میدان دانشسرا بهسمت میدان ساعت حرکت میکنیم.
روایت مردم از ایوان عمارت ساعت وصفناشدنی است! جمعیت از هر چهار جهت میدان بهسمت پیکر درحال حرکت هستند و هر لحظه به شمار آنها اضافه میشود.
صدای طبل میآید، ریتمش تند است. امروز، تجسم روز عاشوراست. از هر طرف نوای حسین حسین میآید. موج جمعیت درحال بدرقه امام جمعه شهید است.
صدای طبلها بیشتر میشود. تراکم جمعیت حرکت را سخت میکند. همه صف کشیدهاند و پیکر را تماشا میکنند و چشمها چارهای جز گریستن ندارند.
به سیل جمعیت چشم که میگردانی تمامی اقشار جمع شدهاند.
توصیفم از هر قشر یعنی از آن دختر این سرزمین که کمحجاب است و آن بازاری که میگوید؛ "من از سیاست متنفرم."، بگیر تا آن پیرمرد 90سالهای که واکربهدست زیر لب نوحهسرایی میکند و حتی آن جوانی که شاید به تیپش نمیخورد امام جمعه شهرش را حتی به اسم بشناسد در خیل جمعیت بهکرّات به چشم میآمدند.
آه از این غم، حاج آقا، مگر شما که بودی و چگونه با مردم تا کردی که از میدان ساعت تا اتوبان به سوگ شما خیل مردم بهگونهای بود که با چشم نمیتوان شمرد؟!
دل ما برای آن تبسم دلنشین و راهنماییهای پدرانه شما تنگ خواهد شد... .
انتهای پیام/+