اسرار حج
سفر حج چگونه سفری است؟
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، سفر حج سفری است عرفانی و دارای سه منزل:
منزل اول: بریدن از ما سوی الله برای پیوند با خدا(سیر من الخلق الی الحق)
منزل دوم: ادامه و استمرار پیوند با خدا و سعی در تحکیم آن پیوند، تا نیل به مقام لقا و عبودیت(سیر فی الحق بالحق)
منزل سوم: بازگشت به میان خلق و اجتماع به منظور هدایت، پس از کامل شدن و رسیدن به مقام عبودیت(سیر من الحق الی الخلق).
منزل اول:
این منزل خود درای مراتب و مقاماتی است:
- توبه
مهمتر از همه مراتب، توبه است. معنای توبه که منزلِ اول سلوک است، رجوع از شیطان ها و طاغوت ها به سوی الله، رجوع از خوی انسانی به نفس روحانی، رجوع از طبیعت به سوی روحانیت نفس، رجوع از هوا و هوس و نفس امّاره به معنویت و فضائل و تدارک گذشته ها است که هیچ حقّی از خدا و از خلق بر ذمّه او باقی نماند. و از میان مردم بیرون رود و احدی از او ناراضی نباشد جز شیطان.
نقطه آغاز در این رجوع، تفکر در تبعات و آثار وحشت انگیز گناهان و به این وسیله، روشن کردن آتش ندامت در سینه و قلب است.
- یقظه
معنای یقظه توجه، آگاهی و بیداری است و در این سفر عرفانی، یقظه به معنای توجه به قدر و منزلت خانه خدا و حریم پاک اوست.
- تخلیه
پس از مقام توبه و یقظه، باید در منزل اول به مرتبه تخلیه صعود کرد. مقام تخلیه آن است که دل را یکسره از صفات زشت و ناپسند و رذائل اخلاقی، خالی کند و ریشه های هرز صفات رذیله نظیر؛ حسد، بخل، کبر، ریا، تملق، شقاوت، جاه طلبی و ... را که مایه تیره بختی و سیاه روزی آدمی است، به آتش اراده و عزم بر ترکِ این رذائل، بسوزاند.
- تحلیه
بنیاد مرتبت «تحلیه»، آراستن دل به خصائص زیبا و فضائل عالیه نظیر؛ خیرخواهی، سخاوت، گشاده دستی، تواضع، صداقت، رأفت، زهد و آزادگی از همه تعلقات و ... است.
- تجلیه
سالک، پس از مقام تخلیه و تحلیه و مداومت و استمرار بر دو عنصر «عدالت» و «اخلاص»، می باید به وسیله ریاضات دینیه بویژه تداوم در تلاوت قرآن همراه با تفکر درآن، دعا و تضرع به درگاه خداوند متعال و توسل و توجه به پیشگاه اهل بیت «سلام الله علیهم» بالاخص مصداق حاضر ولایت محمدیه، محوریت عالم امکان، ولی الله الاعظم به مقام «تجلیه» صعود کند.
منزل دوم:
- احرام
مقدمه احرام، غسل احرام است. حقیقت این غسل، توبه و رجوع است؛ اغْسِلْ بماءِ التَّوبةِ الخالِصَةِ ذُنوبَکَ ، والْبَسْ کِسْوَةَ الصِّدْقِ والصّفاءِ والخُضوعِ والخُشوعِ.
در مقام احرام، معاصی و گناهان سابق را به یاد آرید و آن را با آب توبه شستشو داده و آنگاه لباس صداقت و صفا و خضوع و ترس را به تن کنید.
احرام در حج، نظیر تکبیره الاحرام در نماز است. همانگونه که نمازگزار به واسطه گفتن تکبیره الاحرام باید تمام توجهش به جانب معشوق باشد، و از ابتدای نماز تا انتهای آن، چیزی و کسی او را مشغول نکند، همچنین است احرام.
احرام؛ یعنی پشت کردن به دنیا و آنچه در دنیاست و رو نمودن به خدا و رضایت خدا و اجابت امر خدا.
-طواف
طواف تشبهی است به فرشتگانی که پیرامون عرض خداوند دائم در طوافند:
وَ تَرَی المَلائِکَهَ حافّینَ مِن حَولِ العَرشِ یُسَبَّحُونَ بِحَمدِ رَبِّهِم.
فرشتگان را می بینی که بر گرد عرش خدا حلقه زده اند و پروردگار خود را حمد می کنند.
همانگونه که طواف آن ملائکه در عرش، نشانه عشق آنها به خداوند است، طواف بنده نیز نشانه عشق بنده به خداست.
طُف بِقَلبِکَ مَعَ المَلائِکَهِ حَولَ العَرشِ کَطَوافِکَ مَعَ المُسلِمینَ بِنَفسِکَ حَولَ البَیتِ.
آن چنانکه جسمت پیرامون بیت خدا دور می زند، با قلب خود گرداگرد عرش خداوند طواف کن.
- نماز طواف
طواف کننده بواسطه طواف به مقام عبودیت می رسد؛ پس باید نماز به جای آورد. چون بواسطه رسیدن به مقام بندگی و تذلّل، معراج برای او واجب می شود، باید به نماز بایستد، زیرا معراج مومن همان نماز است؛ چرا که نماز مکالمه بین بنده و خداست.
- سعی بین صفا و مروه
این عمل خاطره شیرینی است از پیامبر بزرگ خداوند که پروردگار عالم در قران او را به خُلَّت پذیرفته است.
وَاتَّخَذَ اللهُ اِبراهیمَ خَلیلاً.
خدا ابراهیم را به دوستی خود انتخاب کرد.
سعی بین این دو کوه، تجسم امیدواری زنی است که با امید به رحمت خداوند، در بیابان بی آب و علف برای به دست آوردن آبی برای کودکش در تکاپوست، و با تلاطم درونی، از صفا به مروه و از مروه به صفا می رود و به عبارت دیگر از صداقت به مروت و مردانگی و از مردانگی به صداقت و صفا می رود و سرانجام با خلوصش از نظر برون به آب زمزم و از جنبه درون به آب حیات می رسد، و در اثر صبر و تحمل و کوشش و استقامت، خانه خدا را آباد و نسل خود را به وجاهت می رساند، این خاطرات اگر چه تلخ، اما شیرین است. تلخی اضطراب و تلاطم ممزوج به شیرینی جوشش و نزول رحمت.
- تقصیر
تقصیر توجه از عالم ملکوت، به عالم ناسوت است. توجه به لذات روحی به سوی لذات جسمی و توجه از وحدت به کثرت است. تقصیر، تحلیل بعد از تحریم است؛ به این معنا که انچه قبل از تحریم است؛ به این معنا که آنچه قبل از احرام برای محرم حلال نبود، اینک به واسطه احرام، طواف، نماز، سعی بین صفا و مروه و تقصیر، حلال شده است. تجلی نور خدا، نظر به عالم ملکوت، لیاقت نیل به مراتب یقین و دیده بصیرت، که تماما برای او حرام بود اینکه حلال شده است؛ چرا که حاجی سالک، صفات شیطانی خود را تقصیر کرده است.
- حرکت به سوی عرفات
پس از توجه به نفس و تمایلات؛ این بار توجه به خداوند توجه به سرزمینی که جاذبه ملکوتی سراسر آن را فرا گرفته است، شتافتن به سوی جذب، جذب کهربائی یار، از دلهای بی قرار، جذب کهربائی یار، از دلهای بی قرار. جذب عاشق، معشوق را و به عبارت رساتر جذب خدا، بنده را و حبذا بر این جذبه شیرین« هَنیئاً لِاَربابِ النّعیمِ نَعیمُهُم.
عرفه، یعنی اعتراف بندگان در پیشگاه حق.
معرفت نبوت و ولایت، معرفت افاق و انفس، معرفت ربط آنها با خدا،( ربط حادث یا قدیم) معرفت قیومیت حق و فقر محض خلق، و به عبارت رساتر، عرفه؛ یعنی دیاری که انسان سالک می تواند با توجه به تضرع و دعا و توسل مخصوصا به حضرت ولی عصر که در آن سرزمین حضور دارد و حاجیان همگی در محضر اویند به مرتبه بالای یقین برسد.
عرفه جایگاه صعود از «علم الیقین» به «عین الیقین» و از «عین الیقین» به «حق الیقین» است که در روایات آمده«الحج عرفه» حج عرفه است.
- حرکت به جانب مشعر
مشعر نزد خداوند متعال، از درجه خاصی برخوردار است، از این جهت در قرآن با صفت حرام و احترام از آن یاد می شود: نَماذا أَفَضتُم مِن عَرَفاتٍ فَاذکُرُوا اللهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرام.
و هنگامی که از عرفات کوچ کردید، خدا را نزد مشعرالحرام یاد کنید.
چنانکه گاه منزل کردن در آن دیار، (بین الطلوعین) نزد یار، برترین ساعات شبانه روز است و آنچه خداوند در قرآن در این مکان قدسی و در این زمان مقدس خواسته است، ذکر خداست، با یاد خدا کسب شعور و کیاست و فطانت و دقت و ظرافت نمودن، سرایت دادن ایمان از دل به تمام اعضا و مشاعر. مشعر به ما می آموزد آنچه از عرفه برداشت کرده ای در اینجا به واسطه یاد خدا در دل رسوخ ده، و از دل به چشم و گوش و زبان و تمامی اعضا جاری کن تا کلیه مشاعر، حیات دوباره ای پیدا کنند و به این وسیله از نردبان روح به سوی ملا اعلی صعود کن.
حرکت به سوی منا
منا یعنی رجاء، نیکا که این نامِ گویا، در هاله ای از نور نهفته است.
منا؛ یعنی سرزمین امید، رحمت، مغفرت، فضل، کرامت، استجابت دعا، سعادت و خیر دنیا و آخرت. و چرا چنین نباشد؟! عاشق از معشوق پس از وصل چه می خواهد؟! توجه، تلطّف و عنایت.
سالک، پس از گذشتن از عرفات و مشعر و رسیدن به مقام وصل، از مولی چه می خواهد؟! آنچه را که او به حق مستحق آن است؛
- رمی جمرات
بنده ای که به مقام قرب رسیده است؛ از آنچه بیمناک است و باید بیمناک باشد، و آنچه باید همیشه با آن در ستیز باشد، طاغوت هاست. طاغوت درون یعنی نفس اماره و طاغوت برون، شیاطین جنی و شیاطین انسی. سالک از قرآن آموخته است که طاغوت درون(نفس اماره) خطرنانک ترین طاغوت هاست.
پس چون وارد منا می شود، اولین عملی که باید انجام دهد، رمی جمره عقبه است که شاید اشاره به طاغوت بزرگ، یعنی نفس اماره باشد. رمی جمره عقبه، یعنی طرد نفس اماره، یعنی پایمان کردن هوا و هوس.
- ذبح قربانی
قربانی سنتی است که تنها از تقوا پیشگان پذیرفته می شود؛ و آن رمز گذشت و فداکاری در راه محبوب و رمز محبت و عشق است؛ چرا که به گاه قربانی نمودن، حاجی سالک حنجره هوای خویش و طمعش به مردان را پاره می کند.
حَلق یا تقصیر
تراشیدن سر یا اصلاح سروصورت یعنی تراشیدن باقی مانده کدورتها، رذالت ها و اصلاح دل از زنگار منیت ها و خودیت ها، زیرا سالک هرچه خودسازی کند، باز باید بداند که ریشه های رذالت تا عمق جان وی را فرا گرفته است.
- پنج عمل مکه
به واسطه حلق یا تقصیر، انچه برای حاجی حرام بوده حلال می شود، جز بوی خوش و تمتع از غریزه جنسی، و تحلیل این دو متوقف بر آن است که از منا به سوی خانه خدا بازگردد و طواف و نماز طواف و سعی بین صفا و مروه و در پایان طوافی به نام طواف نساء بجای آورد، آنگاه بوی خوش و تمتع از غریزه جنسی نیز بر او حلال می شود و شاید رمز آن این است که سالک هر چه از نظر مقام و منزلت بالا باشد و به مقام تجلیه و لقا نیز رسیده باشد تسلط او بر غریزه جنسی، احتیاج به مقام بالاتر و عنایت افزون تر دارد.
بنابراین طواف نساء درس آموزنده ای است برای همه سالکان و به ویژه جوانان.
منزل سوم:
این منزل با بازگشت از مکه و مدینه به وطن آغاز می گردد و در این منزل مسئولیت، مشکلتر از منزل اول و دوم است؛ زیرا در این منزل وظیفه سالک، وظیفه پیامبران الهی است؛ چرا که حاجیان سالک، اینک باید به تبلیغ رسالتهای الهی در میان دیگر مردمان بپردازند و این، عین وظیفه انبیا است؛
حاجی سالک پس از بازگشت از مکه و مدینه، باید آنچه از انجا به سوغات آورده است(خودسازی) عملا به دیگران تزریق کند، گفتار و کردار و روش و منش او سرمشق برای دیگران باشد و این بهترین هدیه او برای دیگران است.
مرد و زن حاجی ابید اخلاق اسلامی را در خانه و در میان مردم عملا تبلیغ کنند و عفو و گذشت و ایثار و فداکاری، شعار انها باشد و به دیگران روش دیگرگرایی رابیاموزند.
پس به راستی که این منزل سوم، بسیار مشکل است. ولی پاداش آن نیز به همان اندازه بالاست.
اگر سالک حج گزارده به وسیله عمل ناروایش، ابهت حج را در میان مردم بی رنگ یا کم رنگ کند، گناه او به اندازه ای بزرگ است که معلوم نیست موفق به توبه شود.
و از حضرت صادق «سلام الله علیه» منقول است که پس از برشمردن اسرار حج که ما در ضمن مطالب گذشته از آن استفاده جستیم می فرماید: «و استقم علی شروط حجک هذا و وفاء عهدک الذی عاهدت به مع ربک و اوجبته الی یوم القیامة»
پس از حج گزاردن، بر اسرار و مراتب و منازل آن که در این سفر معنوی، به دست آورده ای، و نیز بر وفای عهدی که در آن سفر روحانی و عرفانی با خدای خود، برقرار کرده ای، استقامت پیشه کن و تا روز قیامت بر آنها پایدار باش.
کنکاشی در برائت از مشرکین از دیدگاه امام خمینی
خاستگاه اصلی برائت
برخی از مفسران هدف از اعلام برائت را رسیدن به توحید ناب می دانند و از نظرآنان خاستگاه اصلی برائت همان اصل تولی و تبری است:
هدف نهایی ساختن بیت الله رسیدن به توحید است و نیل به توحید ناب، بدون تبری تام از هر مشرک و ملحد میسر نخواهد بود، لذا اعلام این هدف نهایی به صورت اعلام تبری خدا و رسول اکرم از مشرکان متبلور شده است و تا انسان در روی زمین زندگی می کند و وظیفه حج و زیارت به عهده اوست و تا مشرک در جهان هست اعلام تبری از او نیز جزو مهمترین وظیفه حج به شمار می رود و هیچ جایی برای تبری از ملحدان مناسب تر از حرم خدا نخواهد بود.
خاستگاه اصلی دیدگاه امام خمینی در برائت از مشرکان، همان اصل تولی و تبری است و ایشان هم اعلان برائت از مشرکان را از ارکان توحیدی می دانند و می فرمایند: مگر تحقق دیانت، جز اعلام محبت و وفاداری نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود و کدام خانه ای سزاوارتر از کعبه و خانه امن و طهارت و ناس که در آن به هرچه تجاوز و ستم و استثمار و بردگی و یا دون صفتی و نامردمی است.
عملا و قولا پشت شود و در تجدید میثاق «الست بِرَبِّکُم» بت الهه ها و اربابان متفرقون شکسته شود و خاطره مهمترین و بزرگترین حرکت سیاسی پیامبر در « وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ» زنده بماند و تکرار شود؛ چرا که سنت پیامبر و اعلان برائت کهنه شدنی نیست.
شیوه های اعلان برائت از مشرکین
امام خمینی در مورد شیوه های اعلان برائت از مشرکین معتقدند، اعلان برائت در هر عصر و زمانی جلوه ها و شیوه ها و برناه های متناسب خود را می طلبد و باید دید که در هر عصری، همانند امروز که سران کفر و شرک همه موجودیت توحید را به خطر انداخته و تمامی مظاهر ملی و فرهنگی، دینی و سیاسی ملتها را بازیچه هوس ها و شهوت های خود نموده اند. چه باید کرد.
آیا باید در خانه ها نشست و با تحلیلهای غلط و اهانت به مقام و منزلت انسان ها و القا و عجز در مسلمانان، عملا شیطان و شیطان زادگان را تحمل کرد و جامعه را از وصول به خلوص که غایت کمال و نهایت آمال است، منع کرد و تصور نمود که مبارزه ابراهیم در شکستن بت ها پیشقدم و اما در مصاف با ستمگران صحنه مبارزه را ترک کرده اند.
رعایت نظم و آرامش در اجتماع برائت
مهمترین نکته در برپایی مراسم برائت، اهمیت دادن به نظم و آرامش است؛ چرا که اگر نظم و آرامش رعایت نشود، نه تنها اهداف برائت تامین نمی شود. حتی امکان نفوذ عمّال دشمنان در صفوف زائران وجود دارد که در نتیجه تحریکاتشان، موجبات بدنامی زائران و ایجاد تفرقه و اختلاف فراهم می آید.
امام خمینی همواره بر این نکته تاکید خاصی داشته اند و به عنوان یکی از نکات مهم به زائران بیت الله الحرام متذکر شده اند:
لازم است در وقت، کیفیت شار و امثال آنها از متصدیان امور پیروی کنید و نظم و آداب اسلامی را به طور شایسته مراعات نمایید و به هیچ کس اجازه ندهید که سر خود و بدون دستور شعار دهد که ممکن است عمال دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی که برای تفرقه افکندن و بدنام نمودن شما امده باشند، در بین شما نفوذ کنند و با تحریکات و شعارهای غلط و مخالف اخلاق اسلامی، به آبروی شما و ملت شما و اسلام و مذهب لطمه وارد کنند.
انتهای پیام/