داستان ستون توبه در مسجد النبی


یکی از قسمت‌های معروف در مسجد النبی ستون توبه است که ماجرای آن توسط حجت‌الاسلام طباطبایی بیان شده است.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام طباطبایی کارشناس مسائل مذهبی در راستای معرفی بخش‌های مسجد النبی، ماجرای ستون توبه را تعریف کرده است.

پس از پیمان‌شکنی یهودیان بنی قریضه در غزوه احزاب و اقدام ایشان بر ضدّ پیامبر، قلعه‌های آن‌ها به فرمان خداوند محاصره شد.

یهودیان چون راه چاره را بسته دیدند، با فرستادن نمایندگانی نزد پیامبر از ایشان خواستند تا ابولبابه را برای مشورت به سراغ آنها بفرستد.

هنگامی که ابولبابه نزد یهودیان رسید، در پاسخ آن‌ها درباره تسلیم شدنشان به پیامبر، با دست به گلوی خود اشاره کرده و به آنان فهماند که در صورت تسلیم شدن، به سبب پیمان‌شکنی، کشته خواهند شد.

بر پایه گفته خود ابولبابه، وی هنوز گامی برنداشته بود که احساس خیانت به خداوند و پیامبر وجودش را فراگرفت و برای رهایی از عذاب وجدان، به جای بازگشت از مأموریت و ‌ارائه گزارش به رسول خدا، یکسره به مسجد رفت و خود را با طناب به ستونی بست و سوگند یاد کرد که اجازه ندهد جز پیامبر کسی او را از آن ستون باز کند.

پیامبر وقتی از ماجرای ابولبابه آگاه شد، فرمود: اگر او خود نزد من می‌آمد، برایش آمرزش می‌خواستم. ولی اکنون که کارش به این جا کشیده است، تا هنگامی که خداوند او را نبخشاید، وی را از ستون نمی‏‌گشایم. سرانجام پس از شش هفت یا 20 شبانه روز آیه "یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَخُونُوا اللهَ و الرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِکُم وَأَنتُم تَعلَمُونَ"( انفال/8، 27) نازل و توبه او پذیرفته شد.

اُم سلمه، همسر رسول خدا، در سحرگاه، ایشان را خندان دید. چون علت آن را پرسید، پیامبر از قبولی توبه ابولبابه خبر داد.

اُم‌ سلمه با اجازه پیامبر این مژده را به ابولبابه داد. به دنبال آن، مردم به سوی ابولبابه هجوم آوردند تا او را از ستون بگشایند. وی به انجام این کار جز به دست پیامبر قانع نشد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط