نوبت شگفتانه‌های نصرالله

جنگ در نوار غزه برای رژیم به دشواری جلو رفته و تاکنون نیز به پایان نرسیده است. این درحالی است که جبهه لبنان دارای توانمندی‌ها و ظرفیت‌های بسیار بالاتری نسبت به نوار غزه است. در ادامه این ظرفیت‌ها مورد مقایسه قرار گرفته‌اند.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، احتمال حمله رژیم‌صهیونیستی به لبنان در تمام طول جنگ طوفان الاقصی وجود داشته اما هیچ‌گاه به اندازه زمان کنونی مورد توجه قرار نگرفته است. منابعی هفته گذشته مدعی شدند لندن به بیروت و تهران اعلام کرده رژیم در آستانه تابستان به لبنان حمله می‌کند. با وجود آنکه روز چهارشنبه گذشته یک مقام وزارت خارجه انگلیس در گفت‌وگو با شبکه الحدث پیام کشورش به لبنان را تکذیب کرد اما شواهد موجود نشان می‌دهد این پیام رد و بدل شده است. درست در همان روز بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم به شهر جنگ‌زده کریات شمونه در شمال رفت و با انتشار ویدئویی در حساب کاربری‌اش در شبکه ایکس نوشت: «برای اقدامی به شدت قدرتمند در شمال علیه لبنان آماده‌ایم.» هرتزی هالووی، رئیس ستاد مشترک ارتش و یوآف گالانت، وزیر جنگ رژیم نیز تهدیدات مشابهی را تکرار کرده‌اند. در همین رادیو ارتش ادعا کرده کابینه رژیم‌صهیونیستی فراخوان 50 هزار نیروی ذخیره برای جنگ با لبنان را تایید کرده است. کارشناسان می‌گویند با تشدید بحران‌های رژیم، قرار گرفتن ایران در پروسه انتخابات ریاست‌جمهوری و آغاز موج جدیدی از فشارهای غربی به تهران در چنین شرایطی، نتانیاهو فرصت برای جنگ با لبنان را مناسب تشخیص داده و قصد دارد تهدید و وعده پیشین خود برای عملیات در تابستان را عملی کند. در چنین شرایطی فارغ از تحولات سیاسی که می‌توانند باعث بروز جنگ شوند، بررسی اوضاع و ظرفیت‌های نظامی طرفین درگیری می‌تواند تا حدودی پیروز و بازنده جنگ را مشخص کند. 

پیشران‌هایی که تل‌آویو را به حمله سوق می‌دهند
رژیم برای حرکت به سمت جنگ با لبنان تحت فشار چند پیشران است. این پیشران‌ها علاوه‌بر آنکه جدا از یکدیگر قادر به عمل هستند، در ترکیبی از یکدیگر نیز بر محاسبات سران تل‌آویو موثرند. 

1. کلان نقشه قدیمی 
رژیم‌صهیونیستی پیش از 7 اکتبر نقشه‌ای برای سرکوب مرحله‌ای محور مقاومت طراحی کرده و موفق شده بود نظر غرب و متحدان منطقه‌ای این مجموعه را برای اجرای آن جلب کند. عملیات 7 اکتبر حمله‌ای پیش‌دستانه به این نقشه بود. صهیونیست‌ها پس از غافلگیری در حمله 7 اکتبر سرخورده شده و با سرعتی باورنکردنی به جنگ با غزه و داخل این منطقه «سرخوردند.» ناچار شدن رژیم به حضور زمینی در غزه برای جست‌وجوی اسرا باعث شد سربازان و تجهیزات رژیم وارد چرخ‌گوشت مقاومت در این منطقه شده و درهم کوبیده شوند؛ یک حاصل آن آسیب به نیمی از تانک‌های تل‌آویو بود. این درحالی است که بدون 7 اکتبر صهیونیست‌ها به‌گونه‌ای دیگر با جنگ در غزه تعامل کرده و کمتر خود را از فاصله صفر در معرض خطر قرار می‌دادند و البته عمده تلفات 7 اکتبر نیز به آنها وارد نمی‌شد.

2. فرصت وجود جنگ
رژیم پس از ماه‌ها درگیری و التهاب داخلی در بهار سال گذشته به آرامش نسبی رسید. نتانیاهو در سراسر بهار و تابستان گذشته درصدد آغاز عملیات سرکوب مرحله‌ای مقاومت از نخستین ایستگاه آن یعنی غزه بود. با این‌حال برای کاهش تلفات و آسیب‌ها و همچنین هراس از مواجهه با فشارهای بین‌المللی ضدجنگ، به آرامی و با شیبی قابل کنترل به سمت درگیری با غزه حرکت کرد. تل‌آویو در مواجهه با عملیات 7 اکتبر مجبور شد به نوعی به داخل جنگ غزه سربخورد اما تلاش کرد به زعم خود از این تهدید، فرصت ساخته و 7 اکتبر و ورود مقاومت لبنان به درگیری را به‌عنوان بهانه‌های جنگ مبنا قرار دهد. بر همین اساس برخی در تل‌آویو می‌گویند تا بهانه جنگ وجود دارد کار لبنان نیز یکسره شود. مشکل اما آنجاست که بهانه قرار دادن 7 اکتبر به سرکوب غزه منجر نشد تا این قضیه درخصوص لبنان قابل تکرار باشد. 

3. فشار و تحقیر در شمال
 رژیم و ساکنانش خود را قدرت برتر منطقه و در سطح ارتش‌های برتر جهان می‌دانند. با این وجود طی 8 ماه درگیری در نوار شمالی قادر به تحمیل جنگ به لبنان نیستند درحالی که پس از عملیات اسیرگیری سال 2006 مقاومت، بلافاصله به لبنان حمله کردند. این فشار و تحقیر مستمر در شمال تاب و توان روانی صهیونیست‌ها را فرسوده و به عاملی برای طعنه علیه دولت تبدیل شده است. 

تفاوت‌های لبنان با غزه
جنگ در نوار غزه برای رژیم به دشواری جلو رفته و تاکنون نیز به پایان نرسیده است. این درحالی است که جبهه لبنان دارای توانمندی‌ها و ظرفیت‌های بسیار بالاتری نسبت به نوار غزه است. در ادامه این ظرفیت‌ها مورد مقایسه قرار گرفته‌اند.

1. استعداد انسانی
 تعداد نیروهای مقاومت غزه از 25 تا حداکثر 70 هزار نفر عنوان شده‌اند. یحیی سنوار، رئیس دفتر حماس در غزه پیش از جنگ از حضور 70 هزار رزمنده در صفوف حماس خبر داده بود اما ارزیابی نهادهای غربی در طول جنگ حکایت از حضور 25 هزار مبارز در گروه‌های مقاومت در اوایل جنگ است. این تفاوت فارغ از مسائل تبلیغاتی دلایل دیگری هم دارد. عدد 70 هزار نفر احتمالا شامل همه افراد ثبت‌نام‌کننده و پذیرفته‌شده در سازمان نظامی حماس است که حتی افراد کم‌تجربه و با آموزش کم را نیز دربر می‌گیرد. مشخص است با توجه به ابعاد و پیچیدگی‌های جنگ طوفان الاقصی که مستلزم آموزش‌ها و تجارب زیادی است، تعداد نیروهای کمتری قابل استفاده باشند. از این رو می‌توان تعداد این نیروها را همان 25 هزار نفر درنظر گرفت که آمارهای مختلف حکایت از شهادت 6 هزار نفر از آنها دارد. در لبنان اما وضعیت متفاوت است. تعداد نیروهای باتجربه مقاومت در اواخر درگیری‌های سنگین سوریه بین 20 تا 40 هزار نفر تخمین زده می‌شد اما دبیرکل مقاومت لبنان به شکل علنی تعداد مبارزان را 100 هزار نفر اعلام کرد. علاوه‌بر این در یک بسیج حداکثری، تعداد آنها قابل افزایش به 300 هزار نفر است. همچنین گروه‌های حامی داخلی از جنبش امل شیعی گرفته تا گروه‌هایی از اهل سنت و مسیحیان نیز در کنار مقاومت حضور دارند. در کنار نیروها و گروه‌های حاضر در لبنان ده‌ها هزار نیروی مقاومت در سوریه و صدها هزارنفر در عراق حضور دارند که طی جنگ می‌توان هزاران یا ده‌ها هزار نفر از آنها را به جبهه لبنان تزریق کرد. 

2. تسلیحات
 سلاح‌هایی که مقاومت لبنان در اختیار دارد نه به لحاظ کمی و نه کیفی با سلاح‌های غزه قابل مقایسه نیستند. این موضوع شامل تسلیحات دریافتی، مونتاژی یا تولید داخل می‌شود. برخلاف غزه، مقاومت لبنان به لحاظ دسترسی، منابع مالی و آزادی عمل توانمندی‌های بالایی دارد. درحالی‌که مقاومت غزه از یاسین105 که در داخل این منطقه ساخته شده به همراه راکت‌های مشابه قاچاق‌شده از انبارهای قذافی در لیبی استفاده می‌کند، لبنان به هزاران موشک ضدتانک هدایت‌شونده دسترسی دارد که شامل موشک ویژه و تاپ اتک الماس می‌شود. لبنان همچنین ناوگانی از پهپادها را در اختیار دارد که تاریخچه استفاده از آنها به پیش از آزادی غزه در سال 2005 باز می‌گردد. تفاوت تسلیحات لبنان و غزه را می‌توان از فاصله اعمال قدرت آتش موثر آنها دید. درحالی‌که غزه برای آتش دورایستا به راکت‌های ساده و غیردقیق دسترسی دارد و آتش موثر آن تنها از فاصله نزدیک اعمال می‌شود، لبنان طی جنگ کنونی موفق شده با اتکا به انوع موشک‌ها و پهپادهای پیشرفته به شکل دورایستا قدرت آتش سهمگین و موثری علیه رژیم به کار گیرد. در زاویه‌ای دیگر قدرت آتش دورایستای لبنان در مرزهای شمالی چند برابر قدرت آتش غزه در فاصله صفر است که خود این مساله نشان‌دهنده ابعاد توانمندی‌های لبنان است.

3. جغرافیا، موانع طبیعی و استحکامات
 لبنان 10 هزار کیلومترمربع وسعت دارد که 30 برابر غزه است. پوشش اطلاعاتی و آتش در این محدوده وسیع که مقاومت در سراسر آن حضور دارد کار سختی است. علاوه‌بر آن بافت لبنان و جنوبش کوهستانی بوده و به دلیل تسلط مقاومت، دارای شبکه وسیع‌تر و مستحکم‌تر زیرزمینی شده است. نوار غزه اما در ساحل واقع شده و عوارض زمینی ناچیزی دارد. 

4. دسترسی و پشتیبانی
لبنان در محاصره قرار ندارد، بلکه خط پشتیبانی آن از سوریه در نزدیک‌ترین فاصله به آن قرارگرفته است. این فاصله باعث می‌شود تا مستشاران نظامی ایرانی به‌طور خاصی قادر به حمایت از آن باشند. نوار غزه اما در محاصره قرار داشته و مرزهای زمینی‌اش به سرزمین 1948 و مصر محدود است.

5. موقعیت بین‌المللی و حقوقی
غزه بخشی از سرزمین 1967 است. با وجود آنکه غزه و کرانه باختری اشغالی به حساب می‌آیند جزئی از یک کشور رسمی نیستند. لبنان اما کشوری عضو سازمان ملل است که حمله به آن تبعات متفاوتی در فضای بین‌المللی، جهان اسلام و عرب دارد.

6. واکنش‌برانگیزی 
لبنان در سیاست امنیتی سوریه، عراق و ایران دارای اهمیت است. به لحاظ نظامی و تدارکاتی موفقیت نظامی رژیم در لبنان به سرعت امنیت سوریه را دچار اختلال می‌کند. اختلال در امنیت سوریه به وسیله هجوم نظامی رژیم همزمان خطری برای عراق و ایران است. از این رو تهران، دمشق و بغداد واکنش سختی به هجوم علیه لبنان در موقعیت فعلی که دارای توانمندی هستند، نشان خواهند داد. این درحالی است که جنگ در غزه به‌طور مستقیم تنها مصر را تهدید می‌کند زیرا با آواره شدن ساکنان غزه و سکونت‌شان در صحرای سینا احتمال تجزیه تمام یا بخشی از این منطقه برای تشکیل کشور فلسطینی وجود دارد. اگر رژیم نواری از سوریه تا عراق را به خطر بیندازد، ادامه این واکنش‌ها به قدرت‌های فرامنطقه‌ای ازجمله روسیه که در سوریه مستقر است، خواهد رسید؛ همچنین چین که به امنیت انرژی و نفت عراق و خلیج‌فارس نیاز دارد. ترکیه نیز در این خصوص اعلام خطر کرده و گفته صهیونیست‌ها به آناتولی نیز چشم دارند. 

7. سابقه و تشکیلات 
با ناکامی فتح در مبارزه با رژیم، حماس به‌عنوان گروهی جدید در دهه 1980 میلادی پا به میدان گذاشت. مقاومت لبنان نیز برآمده از جنبش امل است. هرچند به لحاظ زمانی فتح بر امل سبقت دارد اما آخرین نسخه مقاومتی لبنان قدیمی‌تر از نسخه مشابه فلسطینی است. به لحاظ سابقه مبارزات و تجارب نظامی، مقاومت لبنان 18 سال جنگ با رژیم برای آزادسازی جنوب این کشور، حضور در نبردهای داخلی لبنان، جنگ بوسنی، درگیری‌های سوریه، عراق و یمن را در کارنامه خود دارد. گروه‌های مقاومتی در غزه فاقد چنین تجاربی هستند. برخی از جنگ‌هایی که مقاومت لبنان در آنها حضور پیدا کرده مانند سوریه شامل نبردهای بزرگ با استفاده از تجهیزات زرهی گسترده بوده است. 

تهدیدات ویژه لبنان علیه رژیم 
مقاومت لبنان پیش و در حین جنگ اهداف و تهدیداتی را درباره رژیم اعلام کرده که به آنها در ذیل اشاره شده است.

1. آواره‌سازی 2 میلیون نفر
مقاومت لبنان چند ماه قبل در پاسخ به تهدیدات رژیم اعلام کرد در صورت مبادرت تل‌آویو به جنگ، دو میلیون نفر را در سرزمین‌های اشغالی آواره می‌کند. لایه اولیه این تهدید اشاره به موشکباران است.

2. ورود به الجلیل و آزادسازی شمال
مقاومت لبنان چند سال قبل تهدید کرد در صورت بروز جنگ بعدی به شمال فلسطین و منطقه الجلیل وارد می‌شود. تا پیش از طوفان الاقصی فضای اصلی میان لبنان و رژیم براساس مانورهای صورت گرفته و تلاش برای جست‌وجو و تخریب تونل‌ها بر مبنای این تهدید جریان داشت. 

تفاوت شرایط پسا 7 اکتبر برای حمله به لبنان
هرچند 7 اکتبر و حملات لبنان به شمال فلسطین اشغالی می‌توانند به‌عنوان بهانه‌ای برای گسترش جنگ مورد استفاده قرار گیرند اما این اقدامات در یک نگاه کلان ضربات بزرگی به تل‌آویو وارد کرده‌اند.

1. پررنگ شدن تصویر تجاوزگری رژیم
حمله به لبنان در حین یا بلافاصله پس از جنگ غزه تصویر دولت تجاوزگر از رژیم را به‌شدت پررنگ می‌کند. وجود همین تصویر باعث ایجاد محور مقاومت شده است. در حین جنگ پررنگ شدن این تصویر ضمن تشدید اقدامات مقاومت دیگران را نیز به صف مقابله با تل‌آویو کشاند.

2. پس‌زمینه احتمال تکرار 7 اکتبر و وعده صادق 
هر اقدامی ممکن است در پس‌زمینه 7 اکتبر و وعده صادق صورت ‌گیرد. 7 اکتبر حمله گسترده و غافلگیرانه به خاک اصلی محل استقرار دشمن بود. وعده صادق نیز حمله گسترده از خاک ایران به این سرزمین بود. سایه تکرار این دو واقعه شگفت‌آور همچنان بالای سر رژیم است. در صورت اقدام نابخردانه‌ای دیگر همزمان با این اقدام، عملیات‌هایی مشابه وعده صادق و هجومی مانند 7 اکتبر قابل اجرا هستند.

3. عدم حمایت متحدان
رژیم پیش از 7 اکتبر حمایت غرب و متحدانش برای سرکوب مرحله‌ای مقاومت را به دست آورده بود و پس از 7 اکتبر نیز آن را به سختی حفظ کرد. با این وجود ناکامی در جنگ غزه، رویگردانی برخی از دولت‌ها و همچنین تلاش متحدان رژیم برای فاصله‌گذاری با آن نشان می‌دهد حمایت‌های گذشته قابل پیگیری نیستند. 

اقدامات روندی لبنان
اقدامات مقاومت لبنان از 8 اکتبر تاکنون نشان‌دهنده تلاش این نیرو برای تحمیل معادله نبرد به رژیم است. این معادله شرایط سختی به تل‌آویو تحمیل کرده که هرگونه تصمیم برای آن را دشوار می‌سازد. 

1. مقاومت در طول جنگ حجم بالایی از قدرت آتش را به کار گرفته و مانع از کاهش آن شده است. این قدرت آتش نه‌تنها کاسته نشده بلکه در مقاطعی به لحاظ کمی و کیفی تشدید و حفظ شده است. این مساله نشان‌دهنده وفور منابع تسلیحاتی، مهمات، قابلیت جایگزینی و ارتقای آنهاست. 

2. مقاومت به شکل غیرمنتظره‌ای پس از مدت‌ها استفاده از موشک‌های در خط دید مانند کورنت و کنکورس، موشک تاپ اتک الماس را وارد درگیری‌ها کرد. این موشک به دلیل ارتفاع‌گیری در خارج از خط مستقیم دید قابلیت پرتاب دارد و به دلیل حمله از بالای هدف آسیب بیشتری به آن وارد می‌کند. ورود الماس امنیت پایگاه‌های رژیم در بالای کوه‌ها، تپه‌ها و دارای پناه جغرافیایی را در معرض آسیب قرار داده است. 

3. تخریب پایگاه‌های مستحکم رژیم در نوار مرزی، ضربه به تجهیزات مراقبتی، جاسوسی و کنترل، تحمیل پراکندگی به سازمان رژیم و نحوه استقرار آن در شمال به سران رژیم گوشزد می‌کند شروع جنگ به معنای وارد آمدن ضربات سنگین به تل‌آویو است.

اقدامات خاص لبنان
مقاومت لبنان در هفته‌های جاری اقداماتی را ترتیب داده که به‌صورت موردی شگفت‌آور بوده و در صورت تبدیل شدن به رویه، ضربات به تل‌آویو را از دایره تحمل آن خارج می‌کنند. 

1. حملات به گنبد آهنین در طول جنگ وجود داشته اما طی هفته‌ای اخیر به شکل ویژه‌ای پیگیری شده است. 
2. حمله به عمق رژیم برای نابودی بالن جاسوسی خاص، کمیاب و گرانقیمت رژیم قدرت اطلاعاتی و کارآمدی ابزارهای لبنان را به رخ کشید. 
3. مناطقی مانند نهاریا برای اولین بار پس از جنگ 2006 موشک‌باران شدند. 
4. موشک‌باران منجر به آتش‌سوزی در شمال فلسطین به مقامات رژیم نشان داد آنها هنوز نادیده‌های زیادی در پیش دارند. 

نتیجه‌گیری
احتمال حماقت رژیم و حمله به لبنان وجود دارد اما مجموعه اقدامات روندی و خاص لبنان در طول جنگ که در وهله اول برای جلوگیری از گسترش جنگ و در وهله دوم تسهیل ورود به آن صورت گرفته‌اند، نشان می‌دهد وقوع جنگ هرچند می‌تواند آسیب‌های سنگینی متوجه لبنان کند، اما خطر رژیم را برای همیشه رفع می‌کند. 

این جنگ همان‌گونه که سیدحسن نصرالله، دبیرکل مقاومت لبنان تاکید کرده جنگ بر سر مرگ و زندگی است و درگرفتن آن نقطه پایانی بر یکی از طرفین خواهد بود. بررسی وضعیت محور مقاومت و رژیم نشان می‌دهد طرفی که بیشتر از دیگری در معرض محو از روی نقشه سیاسی جهان است، تل‌آویو است. 

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط