عاقبت نامردی که امام حسین او را به اسبش واگذار کرد!

یاری امام معصوم آن هنگام که یاری می‌طلبد فرض و واجب است و اگر به ندای او پاسخ مثبت داده نشود، گویی از فرمان خدا سرپیچی کرده است، چرا که خداوند اراده کرده هدایت خویش و منویاتش را از طریق امام جریان دهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ماجرای قیام امام حسین علیه‌السلام دارای ابعاد متعددی شامل ابعاد معرفتی، سیاسی و بصیرتی است و می‌تواند در جنبه‌های فردی و اجتماعی و سیاسی الگوهای مؤثری را به مخاطبان خود ارائه دهد، حلقه‌هایی که به ظاهر از هم جدا، اما متصل به هم هستند. در واقع ماجرای امام حسین علیه‌السلام و واقعه کربلا چشمه‌ای از ارزش‌هاست که در هر زمان و مکانی می‌جوشد تا به این ترتیب تشنگان به معارف حسینی را سیراب کند، اهل عبرت را در مسیرهای روشن و صحیح حرکت دهد و الگوهای سیاسی مبتنی بر آموزه‌های وحی را در اختیار سیاستمداران و دست‌اندرکاران نظام اسلامی قرار دهد؛ لذا وقتی امام خمینی قیام خویش را آغاز می‌کند، الگوی خود را عاشورا معرفی می‌کند و از آن درس عزت و شجاعت و پایداری در برابر ظلم ظالم و ایستادگی در برابر مستبدین  عالم دریافت می‌کند و یا آن زمان که گاندی در هند علیه استعمار انگلیس وارد میدان می‌شود، الگوی خود را حسین شیعیان اعلام می‌کند.

با این نگاه جا دارد با دقت در ماجرای امام حسین علیه‌السلام و قیام ایشان، جرعه جرعه از معارف و درس‌های آن بنوشیم و این معارف را در زندگی خویش تسری دهیم. یکی از چشمه‌های معارف عاشورایی، خودِ سخنان امام حسین علیه‌السلام در طی حرکت کاروان است. کاروان حسینی در ادامه حرکت خود به قُطقُطانه فرود آمد. خیمه برافراشته‌ای را دید و پرسید: «لِمن هذَا الفُسطاطُ؟؛ این خیمه از آنِ کیست؟» گفته شد: از آن عبید اللّه بن حرّ جعفی است. امام حسین یکی از یارانش به نام حَجّاج بن مَسروق جُعفی را به سوی او فرستاد و فرمود: «أیهَا الرَّجُلُ، إنَّک مُذنِبٌ خاطِئٌ و إنَّ اللّهَ عزّوجلّ آخِذُک بِما أنتَ صانِعٌ إن لَم تَتُب إلَی اللّهِ تَبارَک وتَعالی فی ساعَتِک هذِهِ فَتَنصُرَنی و یکونَ جَدّی شَفیعَک بَینَ یدَی اللّهِ تَبارَک وتَعالی. یعنی ای مرد، تو گنهکار و خطاکاری. اگر الآن توبه نکنی و مرا یاری ندهی تا جدّم در پیشگاه خدای تبارک و تعالی شفیع تو باشد، خدا تو را به سبب اعمالت مجازات می‌کند.» گفت: ای فرزند پیامبر خدا، به خدا سوگند، اگر به یاری ات برخیزم، نخستین کشته در برابرت خواهم بود؛ امّا این، اسب من است. آن را برای خود برگیر که به خدا سوگند، تاکنون بر آن، سوار نشده و در طلب چیزی نرفته ام، مگر آن که به آن رسیده ام و هیچ کس در پی من نیامده، مگر آن که با آن رَهیده ام. پس برای تو باشد. آن را بگیر.

امام حسین از او روی گردانْد و سپس فرمود: «لا حاجَةَ لَنا فیک ولا فی فَرَسِک، ﴿وَ مَا کنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلّینَ عَضُدًا﴾ ولکن فِرَّ، فَلا لَنا ولا عَلَینا؛ فَإِنَّهُ مَن سَمِعَ واعِیتَنا أهلَ البَیتِ ثُمَّ لَم یجِبنا، کبَّهُ اللّه علی وَجهِهِ فی نارِ جهَنَّمَ.؛ ما نیازی به تو و اسبت نداریم. «و من، گمراهان را به یاری نمی‌گیرم»؛ امّا بگریز که نه برای ما و نه علیه ما باشی؛ چرا که هر کس فریاد ما اهل بیت را بشنود و پاسخ ندهد، خداوند، او را به رو در آتش دوزخ می اندازد».

حال از همین جمله امام حسین علیه‌السلام هم می‌توان برداشت‌های معرفتی داشت و هم سیاسی که در ادامه به برخی از این ابعاد می‌پردازیم.

نکته اول اینکه امام حسین علیه‌السلام به عنوان امام عالم و خلیفه برحق خاتم پیامبران با دیگران در نهایت تواضع برخورد می‌کند و برای دستگیری از مردم حریص بود تا جایی که یا خود به سوی افراد می‌رفت و یا پیکی را به سوی آنها می‌فرستاد. در حالی که در حدیثی نبوی می‌خوانیم که «امام همچون کعبه است که باید به سویش حرکت کنند، نه این که او به جانب مردم رود؛ مَثلُ الْامامِ مَثَلُ الْکعْبَةِ اذ تُوْتی وَ لَا تَأْتِی.» با این حال خود امام به حضور افراد می‌رفت تا به این ترتیب اینچنین مهربانی و عطوفت خویش را در معرض آزادگان عالم قرار دهد. 

نکته دوم اینکه امام به عبیدالله پیام می‌دهد که «تو گناهکاری و اگر الآن توبه نکنی و مرا یاری ندهی تا جدّم در پیشگاه خدای تبارک و تعالی شفیع تو باشد، خدا تو را به سبب اعمالت مجازات می‌کند.» مفهومش این است که اگر توبه کنی و مرا یاری کنی، به شفاعت پیامبر و آمرزش خداوند می‌رسی، همچون حرّ بن ریاحی که در لحظات آخر به کاروان حسینی پیوست و الگوی آزادگان عالم شد. این هم خارج از لطف خدا نیست، همچنان که امام سجاد علیه‌السلام در بخشی از دعای صحیفه خطاب به خداوند می‌فرماید «یا مُبَدِّلَ السَّیئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ؛ إِنَّک‏ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ‏.» یعنی ای مولایی که بدی‌ها را به چندین برابر به خوبی‌ها تبدیل می‏‌کنی، همانا که تو صاحب فضل عظیمی. تمام این رفتارها ذیل این آیه از سوره فرقان قرار می‌گیرد که فرمود «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا»؛ «(کسی که این اعمال (منفی) را مرتکب شود به کیفر سختی برسد) مگر آنان که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خدا بدی‌هایشان را به خوبی‌ها تبدیل می‌کند و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.»

نکته سوم اینکه یاری امام معصوم آن هنگام که یاری می‌طلبد فرض و واجب است و اگر به ندای او پاسخ مثبت داده نشود، گویی از فرمان خدا سرپیچی کرده است، چرا که خداوند اراده کرده هدایت خویش و منویاتش را از طریق امام جریان دهد و در واقع امام مجرایی خدایی خداوند در عالم است. آیات زیادی از قرآن بر این امر تصریح دارد، از جمله 24 انفال که فرمود «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یُحْیِیكُمْ ...»  یعنی «ای اهل ایمان، هنگامی که خدا و پیامبرش شما را به حقایقی که به شما [حیات معنوی و] زندگی [واقعی] می بخشد، دعوت می کنند اجابت کنید.» از آنجایی که اهل بیت، خلیفه رسول الله صلی الله علیه و آله هستند، این آیه بر ائمه هم تسری دارد. پیامبر در خطبه غدیر بر این معرفت نیز بارها تأکید کردند که اگر هر کس من مولای اویم، از الان علی مولای و اهل بیت او مولای اوست.

نکته چهارم درباره یک برداشت سیاسی است. امام با استناد به آیه51 سوره کهف آن زمان که عبیدالله گفت اسبم را به تو می‌دهم فرمود «مَا کنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلّینَ عَضُدًا»؛ یعنی «من، گمراهان را به یاری نمی‌گیرم.» این نکته گویای آن است که نباید در ارکان دولت به ویژه در رده‌های بالاتر از گمراهان و ترسوها بهره گرفت، چرا که همچون عبید اللّه بن حرّ در شرایط حساس، پشت نظام را خالی می‌کنند.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط