چرا عدم یاری امام حسین سبب بدعاقبتی افراد شد؟
شاید این سؤال پیش آید که چرا افرادی که دعوت امام حسین علیهالسلام را اجابت کردند به بالاترین درجات دست یافتند و آنان که رفتار منفی در قبال ایشان انجام دادند، به پستترین درجات رسیدند و دچار عقوبت شدند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امام حسین علیهالسلام در طول حرکت کاروان، از باب دستگیری از افراد و رساندنشان به سعادت دنیوی و اخروی، آنان را به یاری خویش میطلبید. در این بین افرادی که میپذیرفتند و همراه میشدند، به فیض لقای خدا نائل میشدند و عدهای که به بهانههای مختلف از همراهی باز میماندند، توفیق همراهی با امام را نمییافتند و برخی از آنان، پس از واقعه عاشورا به شدت ابراز ندامت میکردند. یکی از افرادی که دعوت امام حسین علیهالسلام درباره پیوستن به کاروان را نپذیرفت عبید الله بن حر جُعفی بود. او اصل کعبه را در مقابل خویش دید، اما وی را طواف نکرد و در زمانی که باید پروانهوار گرد ایشان میچرخید، مانند گورخری رمید و از میدان نبرد گریخت و بدتر از آن، به امام پیشنهاد داد که اسبش را به وی میدهد، اما امام گفت نه تو و نه اسبت را میخواهم و هدفم دستگیری از تو بود.
امام حسین علیهالسلام به او گفت دور شو که «هرکس فریاد و شیوَن ما خاندان را بشنود و اجابت نکند، خدایش به رو در دوزخ اندازد»؛ فَإِنَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ ثُمَّ لَمْ یُجِبْنَا کَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی نَارِ جَهَنَّم. امام در این فراز دو موضوع محوری دیده میشود؛ ضرورت اجابت خاندان وحی و عقوبت آنان که ندای ایشان را پاسخ ندهند.
اما خداوند درباره ضرورت اجابت دعوت اهل بیت وحی در آیه24 سوره انفال میفرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ ...» یعنی «ای اهل ایمان، هنگامی که خدا و پیامبرش شما را به حقایقی که به شما [حیات معنوی و] زندگی [واقعی] می بخشد، دعوت می کنند اجابت کنید.» اصحاب امام حسین علیهالسلام کسانی بودند که اجابت دعوت خدا و رسولش را در همراهی با امام حسین علیهالسلام دریافتند، لذا طبق این آیه احیاء شدند و به حیات طیبه و یا به اعلا علیین رسیدند و الگوی بندگان آزاده عالم شدند.
همچنین درباره عقوبت افرادی که دعوت امام را لبیک نگویند، امام حسین علیهالسلام میفرماید چنین کسی «کَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی نَارِ جَهَنَّم»؛ خدایش به رو در دوزخ اندازد. این هم مستند به آیهای از قرآن است. در آیه 22 سوره ملک میخوانیم «أَ فَمَنْ یَمْشی مُکِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ یَمْشی سَوِیًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»؛ آیا کسى که به رو افتاده راه مىرود به هدایت نزدیکتر است یا کسى که راست قامت در صراط مستقیم گام برمىدارد؟! امام کاظم علیهالسلام ذیل این آیه فرمود «خداوند مثالی آورده است و هرکس را که از ولایت علی روی گرداند به کسی که به روی در افتاده و نگونسار میرود و به جایی نمیرسد، تشبیه کرده است و کسی که از او پیروی کند به کسی تشبیه شده که استوار بر راه راست ره میسپارد، و صراط مستقیم، امیرالمؤمنین است»؛ إِنَّ اللَّهَ ضَرَبَ مَثَلَ مَنْ حَادَ عَنْ وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ کَمَنْ یَمْشِی عَلى وَجْهِهِ لَا یَهْتَدِی لِأَمْرِهِ وَ جَعَلَ مَنْ تَبِعَهُ سَوِیًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ. (الکافی، ج1، ص432)
اما شاید این سؤال پیش آید که چرا افرادی که دعوت امام حسین علیهالسلام را اجابت کردند به بالاترین درجات دست یافتند و آنان که رفتار منفی در قبال ایشان انجام دادند، به پستترین درجات رسیدند و دچار عقوبت شدند؟
پاسخ این است که اولاً پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهمالسلام مجرای وحی و علم و مشیت خدا هستند و از این انوار مقدس در قرآن با عنوان اولوالأمری یاد شده که اطاعتشان فرض و واجب است و خداوند فرموده اطاعت آنان مساوی با اطاعت خداست.
نکته دیگر اینکه از آنجایی که تمام رفتار ائمه علیهمالسلام متصل به مشیت خداست و هیچ کاری را جز اذن خداوند انجام نمیدهند، قیام و قعودشان هم طبق مشیت خداست؛ لذا خود امام حسین علیهالسلام فرمود که پیامبر به من گفت قیام کن، چرا که خداوند مشیت کرده و خواسته تو را کشته شده ببیند؛ «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلاً.»
نکته سوم اینکه اساساً خداوند انسان را برای عبودیت تحت زعامت هادیان برگزیدهاش خلق کرد و عبودیت یعنی همسویی با او، با فرامین او و با برنامههای او. انسانها رها آفریده نشدند که رها و آزاد تصمیم بگیرند. وقتی خداوند برترین برگزیده خود یعنی امام حسین علیهالسلام را وارد صحنه کارگزار میکند تا طبق فرمایش خود آن امام بزرگوار حق را احیا کند و به اصلاح وضعیت امت خاتمالأنبیاء بپردازد، حتماً خداوند از سایر بندگانش توقع دارد که او را همراهی کنند هرچند به قیمت از دست دادن جان و مالشان باشد. در این بین افرادی که خود را به دنیا گره زده بودند و تصور میکردند تمام زندگی یعنی پرداختن به شهوات و کسب قدرت و شهرت، از همراهی باز ماندند و زمانی متوجه خطایشان شدند که کار از کار گذشته بود. عدهای که وجدانشان بیدار شد دست به قیامهای پراکنده و غالباً بیهدف زدند تا دِینشان را ادا کنند و عدهای هم تا آخر عمر در حسرت سوختند و گروهی هم که بیتفاوت زیستند، سعی کردند بیتفاوت زندگی خود را ادامه دهند.
انتهایپیام/