آیا با یزیدیان بیعت می‌کنیم؟!

ما که هزار سال است عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع) را می‌کنیم، اگر کسی بیاید و از مصادیق «ویتبع غیر سبیل المومنین» باشد، آیا با او بیعت می‌کنیم؟!

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از ره‌آوردهای مهم بزرگداشت هر ساله قیام عاشورا برای ما، تلنگر و آگاه شدن دوباره برای مقابله با ظلمی است که سال‌هاست در دنیا جریان دارد و هر زمان به رنگی و شکلی جلو‌گر می‌شود. اظهار دوستی با امام حسین (ع) و تبری از دشمنان آن حضرت و اقامه عزای هر ساله برای آن اما بزرگوار و یاران شهیدش، اگر منجر به ایستادگی به در برابر ظلم ظالمان و دفاع از مظلومان و اهل ایمان نشود، بصیرتی برای عزادار در پی نخواهد داشت.

خبرگزاری تسنیم با مرور بخشی از سخنان گهربار آیت الله بهجت(ره)، به بررسی تأکید آن عالم وارسته و عبد صالح خدا نسبت به پرهیز از بیعت با یزیدیان و ضرورت انتخاب مداوم میان حق و باطل پرداخته است.

آیا با یزیدیان بیعت می‌کنیم؟!

ما که هزار سال است عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام را می‌کنیم، اگر کسی بیاید و از مصادیق «ویتبع غیر سبیل المومنین؛ کسانی که از غیر راه مؤمنان پیروی می‌کنند» باشد و مثلاً یزیدی باشد، و با عزاداری سیدالشهدا علیه السلام مخالفت نماید، و هیچ گونه ترس و تقیه‌ای هم در میان نباشد، آیا با او بیعت می‌کنیم، یا خیر؟!

ماجرای کربلا هر روز تکرار می‌شود

انسان هر راهی را بدون تقید و پایبندی به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل می‌کند و تاریخ از جمله قضایای سقیفه و پیامدهای آن مانند واقعه طف (ماجرای کربلا) هر روز تکرار می‌شود: «کل یوم عاشوراء، و کل ارض کربلاء».

زیرا هر روز حقی غصب و یا احقاق می‌شود، و همیشه حق و باطل مثل حسین (ع) و یزید وجود دارد، و کار مردم هم یا جنک در کنار یزید یا در رکاب امام حسین علیه السلام است.

بنابراین، انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن.

 

دعوت و رخصت امام حسین (ع)

امام حسین علیه السلام در ابتدای نهضت خود، از افراد برای نصرت خود و دین خدا دعوت می‌کردند. از جمله شخصی را پی عبدالله بن عمر فرستادند و به ایشان فرمودند: «اتق الله و اجب دعوتنا؛ خدا را در نظر بگیر و دعوت ما را اجابت کن.»

ولی در شب عاشورا، همه را آزاد گذاشت که داوطلبانه و به اختیار و انتخاب خود راه سعادت و شهادت را انتخاب کنند و به آنها فرمود: «انتم فی حل من بیعتی، فاتخذوا اللیل جملا، فانهم لایریدون غیری؛ شما در رابطه با بیعت خود با من آزاد هستید، از تاریکی شب استفاده کنید و بروید،  زیرا آنان جز کشتن من چیزی نمی‌خواهند.»

حضرت امیر علیه السلام هم در جنگ صفین به معاویه فرمود: «من و تو با هم جنگ داریم، بیا با هم بجنگیم، و راضی مشو که خون‌های مسلمان‌ها ریخته شود.»

انتخاب شهادت و... با اختیار

حضرت سیدالشهدا علیه السلام با اختیار خود آن همه مصایب و شهادت و اسارت اهل و عیال خود را تحمل نمود. زیرا پیوسته و حتی در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه می‌شد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کنند، و یا لقاء الله و معاهده و پیمانی را که با خدا بسته است، ولی ایشان با اختیار خود آن مقامات عالیه را انتخاب کردند.

خدا می‌داند که آن ها چه می‌دیدند!

حضرت قاسم علیه السلام راجع به مرگ می‌گوید: «احلی من العسل؛ شیرین تر از عسل است.» آیا این تعبیر شوخی است؟! ما نمی‌توانیم درجات و مقامات آن ها را تعقل و درک کنیم که چه خبر بوده و چه درک می‌کردند و چه می‌دیدند، همین قدر نقل شده که امام حسین علیه السلام مقامات اخروی آنها را به آنان نشان داد.

این که نقل شده عابس در روز عاشورا در میدان جنگ در برابر دشمن لخت شد و زره را از تن درآورد، یک کار عادی و آسان نبود، خواست به دشمن بفهماند که ما از روی عقیده و مرام، راه شهادت را اختیار و انتخاب کرده‌ایم، نه از روی ناچاری و اجبار و تهدید و اکراه و یا به جهت شرم و حیا، بلکه این مرام ما است و شجاعانه و عاشقانه و داوطلبانه می‌جنگیم و کشته می‌شویم و باکی از شهادت نداریم، و طرف مقابل عمر سعد بیچاره و دربند و اسیر ملک ری است.

حضرت ابوالفضل علیه السلام نیز با آن فداکاری‌هایش می‌خواست به آنان بفهماند که محبت خدا و محبت دوستان خدا چیز دیگری است که تحمل هرگونه دشواری و ناگواری و سختی در راه رسیدن به آن، سهل و آسان و شیرین است.

قتل امام (ع) برای چه؟

آیا ممکن است ما ائمه اطهار  علیهم السلام را با «هل من مزید؛ آیا زیادی هست؟» و با مزایده بفروشیم؟ نه به قیمت کم، که ممکن است نفروشیم؟!

چنان که عمر سعد ملعون هم مجانی نفروخت، بلکه هر چه کرد از ملک ری دست بردارد، دید نمی‌تواند. و شمر هم که از ابن سعد خبیث‌تر بود، بدون هیچ انفاذ حکمی فروخت و اقدام به قتل آن حضرت کرد و نگذاشت ابن زیاد ملعون با امام حسین علیه السلام کنار بیاید و صلح کند.

لذا وقتی ابن زیاد ملعون به شمر لعین گفت به امام حسین علیه السلام بگو: باید تسلیم حکم من و یزید شوی بدون هیچ شرطی. اگر کرد هیچ، وگرنه کارش را تمام کن، شمر لعین به ابن زیاد ملعون گفت: اگر کارش را تمام نکنی بر تو چیره می‌شود.

او هم پذیرفت و برایش دعا کرد و گفت: «جزاک الله من ناصح امین! خداوند به تو که شخص خیرخواه و امانتدار هستی پاداش خیر دهد!»

مگر برادرش، امام مجتبی علیه السلام صلح نکرد؟ این حضرت هم صلح می‌خواست.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط