سعید راد تشییع شد/ گلایههای نگاه راد از قضاوتهای نادرست
سعید راد برای آخرین بار با سینماگران، دوستان و دوستدارانش در خانه سینما شماره ۲ خداحافظی کرد و رهسپار خانه ابدیاش شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سعید راد اول مردادماه در آستانه 80سالگی درگذشت. در حالی که نگاه راد دختر او در گفتوگویی اعلام کرده بود که برای پدرش دعا کنند و از وخامت اوضاع جسمانی بازیگر فراموشنشدنی سینمای ایران گفت.
این بازیگر پیشکسوت شهریور سال گذشته در منزل و بهدنبال یک زمینخوردگی دچار مصدومیت شده بود و پس از مراجعه به بیمارستان مورد عمل جراحی قرار گرفت، بعد از بیمارستان مرخص شد و در منزل استراحت میکرد و بعد از یک ماه توانست با واکر راه برود.
روند بهبودی او ادامه داشت تا اینکه مجدداً مشکل گذشته بهدلیل اینکه پروتز مورد استفاده بهخوبی در کمرش قرار نگرفته بود، بروز کرده بود، و بعد از مراجعه به بیمارستان عمل جراحی انجام شد، مدت هشت هفته فیزیوتراپی مداوم انجام میشد، اما متأسفانه علیرغم فیزیوتراپیها دیگر سعید راد توانایی راهرفتن پیدا نکرد.
بهمرور از اواخر سال گذشته مشکلات دیگری همچون عفونت ریه و مثانه نیز به مشکلات راهرفتن او اضافه شد و علیرغم مخالفت خانواده، با رضایت خودش مورد عمل جراحی قرار گرفت اما متأسفانه عمل موفقیتآمیز نبود.
نهایتاً سعید راد تنها سه ماه مانده به آغاز هشتادسالگیاش درگذشت.
کارهای بعد از انقلاب این بازیگر پیشکسوت، جملگی دفاعمقدسی و ارزشیاند؛ از «مرز» با داود رشیدی تا «عقابها» «دوئل»، «گیرنده»، «چ» و «پایان خدمت» و در تلویزیون هم فقط سه کار در کارنامهاش دارد؛ یکی «در چشم باد» مسعود جعفریجوزانی و یکی هم «سرزمین کهن» کمال تبریزی؛ اما «ترور خاموش» مسیر تازه فعالیت حرفهای سعید راد است؛ هم بهدلیل نقشی متفاوت و هم بهخاطر حضور شبانهاش روی آنتن تلویزیون.
سعید راد از جمله بازیگرانی است که خیلی دیر وارد تلویزیون شد؛ برخی ترجیحشان این است که صرفاً در سینما بمانند، اما برای راد شرایط بهگونهای دیگر بود؛ خودش دلیل این اتفاق را فیلمنامه مناسب و دغدغهای که بهدنبالش در فیلمنامههای تلویزیون میگردد، میداند؛ این اتفاق و دغدغه در «ترور خاموش» برای او فراهم شد؛ چون با چشم خودش ددمنشیهای مواد مخدر با انسانها را دیده و همیشه دوست داشته است فریاد بزند که «این ستاد مبارزه با مواد مخدر را در خانوادهها شکل دهید، وگرنه باید منتظر ترورهای خاموش باشیم».
او بازیگری است که تا سالها سمت سریالهای تلویزیونی نرفت؛ این طلسم با «در چشم باد» توسط مسعود جعفری جوزانی شکسته شد. او سومین بازیگری است که نقش "رضاشاه" را بازی کرده است و بهرغم کوتاهبودن نقش، در حافظهها باقی مانده است. بعد از «در چشم باد» سعید راد باز هم سریال بازی کرد؛ این بار "دکتر سعید صفایی" را برگزید و تجربهای جدید به تجربیات پیشین خود اضافه کرد. دکتر صفایی یک مأمور امنیتی است که تدریس میکند، همسرش را بهخاطر این حرفه از دست داده، مواظب دخترش است و...، آنچه بازی "راد" را واجد تحسین کرده فاصلهگذاریهای دقیق بین موقعیتهای مختلف شخصیت است.
حالا پیکر او روی دستان هنرمندان و دوستدارانش قرار گرفته است تا برای آخرین بار در خانه سینمای شماره 2 با او وداع و رهسپار خانه ابدی شود.
حضور پورشور هنرمندان و دوستداران سینما باعث شد برنامه بهخاطر ازدحام ایجادشده، با تأخیر شروع شود.
میان جمعیت شخصیتهایی همچون احمدرضا درویش کارگردان دوئل که یکی از کارهای درخشان بعد از انقلاب او بود دیده میشد. او در گفتوگو با خبرنگار تسنیم فقط تأسف خورد که بیشتر از این ستارهها استفاده نمیشود.
ورزشکارانی مانند محمود خردبین، حمید استیلی و مدیرعامل باشگاه پرسپولیس دیده میشدند. هنرمندان به خانه سینمای شماره 2 آمدند تا با پیکر سعید راد ستاره فراموشنشدنی سینما وداع کنند.
سام راد فرزند او در گفتوگویی با خبرنگار تسنیم اعلام کرد که پیکر پدرش کنار محمدعلی فردین قطعه هنرمندان بهشت زهرا(ع) در خاک آرمیده خواهد شد.
علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما در مراسم بدرقه سعید راد به این نکته اشاره کرد: ضیافت بزرگ ستارههای سینمای ایران میزبان یک ابرستاره بهنام سعید راد هستند. از طرف خودم و هنرمندان پیش از انقلاب و سینمای انقلاب میگویم که همه سوگوارند. سینما یکی از ستارههای درخشانش را از دست داد اما ستاره خاموششدنی نیست، راد همچنان تا ابد سعید راد ستاره بالابلند و رعنا خواهد بود.
او با اشاره به هوای بسیار نامناسب و گرم این نکته را مطرح کرد: از طرف همه صنوف و جامعه هنری تسلیت میگوییم و بهخاطر شرایط نامناسب آبوهوایی ادامه صحبتهایمان را به برنامه بزرگداشتی که قرار است برای او برگزار کنیم موکول خواهیم کرد.
محمدمهدی عسگرپور رئیس هیئت مدیره خانه سینما به وطنپرستی سعید راد اشاره کرد و گفت: فردی عاشق وطن و هموطنانش بهشدت جدی در کار خود معجونی را میسازد که با عشق وطن سختکوشی کارشان را پیگیری کنند و نامشان جاودانه میماند.
پژمان بازغی رئیس انجمن بازیگران خانه سینما با انتقاد از غیبت بازیگران جوان در تشییع سعید راد، تأکید کرد: تسلیت میگویم برای این ضایعه بزرگ، اولین فیلم دوئل بود که شاگردی ایشان را کردم. ستارگان سینما روشنگر آینده سینما هستند. چهرههای جوان را نمیبینم و تعجب میکنم بیشتر بایستی همبستگی داشته باشند و چراغ سینما را روشن نگهدارند.
او از مدیرعامل پرسپولیس و پیشکسوتان این باشگاه تشکر کرد که بهدلیل عِرق این بازیگر پیشکسوت به فوتبال و این باشگاه حضور پیدا کردند.
سام راد از مردم و دوستداران پدرش خواست که طوری زندگی کنند تا بهخوبی از آنها یاد شود، همچنان که همیشه پدرش سعی میکرد اینطور باشد.
نگاه راد تأکید کرد: من و برادرم سام راد فرزندان ستاره سینمای ایران، سعید راد هستیم از حضورتان و دعاهای خیرتان که بدرقه راه پدرمان است، سپاسگزاریم. سعید راد هنرمندی که سالیان سال درخشید و ماندگار شد، زندگیاش سینما، عشقش دوربین و نفسش پرسپولیس و قلبش برای ما و نوههایش میتپید.
وی به قضاوتهای غلطی که درباره آنها و رفتن ایشان به کلینیک سالمندان شد و حواشیای که پیش آمد، اشاره کرد و گفت: وقتی فهمیدند پدرم ناخوش شد متعجب شدند چطور سعید راد قوی و ورزشکار بر اثر زمینخوردگی ساده اسیر تخت بیمارستان و جراحی شد. ما 10 ماه تمام و عشق به پدرمان خدمت کردیم تا جایی که پزشکان اعلام کردند دیگر کاری از دست علم پزشکی برنمیآید و مجبور به انتقال ایشان به کلینیک تخصصی سالمندان شدیم که از پرستاران و کادر پزشکی نهایت کمک را کردند، متأسفانه قضاوت کردن برای آدمهای کوتهفکر مثل آبخوردن شده است، همیشه این عادت غلط خط قرمز پدرم بود، چهحیف...، در این مدت آزگار برای علی خوشدست هزاران مردن بود، چشمانتظار بهبودی بود و بلندشدن، هر روز از ما میپرسید؛ "خوب میشوم؟".
وی خاطرنشان کرد: شخصیت پدرم مثل کاراکترهایش بیریا، قدرتمند و با اعتماد به نفس و عشق و شکوه بود، هیچوقت راضی نبود خدشهای به تصویر نمادینش وارد شود در این دوران کسی او را ببیند چرا که او سعید راد سینمای ایران بود و دوست داشت با این عکسهایی که دارد، باقی بماند.
دختر سعید راد تصریح کرد: خبر درگذشت دوستان و همکارانش را میشنید اشک میریخت و تأسف میخورد که نمیتواند همدردی کند و کنار بازماندگانش باشد، درگذشت آتیلا پسیانی و داریوش مهرجویی و نهایتاً رضا داودنژاد بغض او را ترکاند و اشک میریخت؛ "چرا من ماندم پس و اینها رفتند؟"، او بزرگ بود و بزرگ و جاودانه میماند.
انتهای پیام/+