وقتی ارزش ۱۰۰ درخت بیشتر از ۲ میلیون درخت می‌شود!

چرا بانیان چنین کارزارهایی بابت قطع ۱۰۰ اصله درخت که برخی از آنها، سالهاست که خشکیده‌‌اند، چنین هیاهوی سنگینی را به راه‌ انداخته‌اند اما بابت کاشت بیش از ۳۰۰۰۰۰۰ (۳ میلیون) اصله درخت در همین تهران، مطلقا سکوت کرده‌اند؟!

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، طی ماه‌های اخیر شاهد جنجال‌های رسانه‌ای گسترده‌ای از سوی برخی جریانات سیاسی در پوشش محیط زیست درباره قطع برخی درختان در بوستان‌های قیطریه، لاله و چیتگر بوده‌ایم و بانیان این کارزار ادعای بروز یک فاجعه محیط زیستی در شهر تهران دارند!

اما حقیقت این ماجرا چیست و چه جریاناتی در پشت صحنه چنین کارزارهایی پنهان شده‌اند و چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟!

تعداد کل درخت‌هایی که این افراد و چهره‌ها طی این مدت، ادعای قطع شدن آنها در کل تهران را دارند به زحمت به 100 اصله درخت در بوستان‌ها می‌رسد؛ با این توضیح که در میان این 100 اصله ادعایی نیز برخی درختان خشکیده پارک جنگلی چیتگر به چشم می‌خورد که توسط شهرداری نشانه‌گذاری شده بود تا با قطع آنها، به ازای هر اصله خشکیده، چند اصله نهال جدید جایگزین شود!

اما در کنار این جنجال‌ها و کارزارهای پرسروصدا، طی 3 سال اخیر توسط شهرداری تهران بالغ بر 3 میلیون اصله نهال در قالب کمربند سبز تهران و در پارک‌ جنگلیهای تهران مانند چیتگر، لویزان و سرخه‌حصار کاشته شده است و تیم‌های مختلف رسانه‌ای نیز ضمن بازدید میدانی از این چند صد هکتار اراضی که نهال‌های جدید در تهران کاشته شده، اقدام به تهیه گزارش‌های تصویری و ویدئویی نیز کرده‌اند.

اما چرا بانیان چنین کارزارهایی بابت قطع 100 اصله درخت آن هم با کم‌وکیفی که به آن اشاره شده، چنین هیاهوی سنگینی را به راه‌ انداخته‌اند اما بابت کاشت بیش از 3000000 (3 میلیون) اصله درخت در همین تهران، مطلقا سکوت کرده‌اند؟!  

برای بررسی این مسئله و پرداختن به زوایای پنهان این هیاهو و کارزارهای رسانه‌ای، میزبان دکتر نقی شعبانیان؛ معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها و مراتع، مصطفی نادری؛ مدیرکل حوزه ریاست سازمان جنگل‌ها و مراتع، پدرام جدی؛ مدیرکل سابق دفتر مشارکت‌های مردمی و مسئولیت‌های اجتماعی سازمان حفاظت محیط زیست، حمیدرضا ناصری؛ عضو هیئت علمی گروه جنگل دانشگاه تهران، فاطمه شاهسوند؛ کارشناس محیط زیست و نادر ضرابیان؛ فعال محیط زیست در خبرگزاری تسنیم بودیم؛ در ادامه بخش نخست این نشست تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:

تسنیم: خانم شاهسوند؛ صحبت‌های زیادی درباره قطع درختان شده و حتی ادعا می‌شود که تعداد درخت‌هایی که در پارک‌ها قیطریه، لاله و چیتگر قطع شده بیش از هزار اصله بوده است! آیا شما صحت و سقم این موضوع را دقیق بررسی کرده‌‌اید؟

شاهسوند: گروهی از فعالان محیط زیست و به طور مشخص شخص مشهوری به همراه تیم همراهش، کارزاری را برای برکناری شهردار تهران راه انداختند و من از ابتدای راه‌اندازی این کارزار منتظر بودم که ببینم آیا آنها حرف تخصصی می‌زنند یا نه!

بنده شخص حقیقت‌گرایی هستم و هیچگاه دنبال مسائل جناحی نبودم؛ حتی اگر به جناحی تعلق خاطر داشته باشم اما بازهم دید فراجناحی دارم و اگر بدانم در هر موضوعی، بی‌عدالتی توسط هر جناحی انجام می‌شود، به موضوع ورود می‌کنم لذا نگاه بنده به این کارزار نیز بر پایه حرف حق بوده اما هر چقدر پیگیری کردم، متوجه نشدم که حرف تخصصی این افراد چیست و چرا می‌خواهند شهردار تهران برکنار شود.

متأسفانه یک سری از اعضای شورای شهر تهران نیز با این کارزار همراه شده‌اند و گفته‌اند که در اعتراض به عدم استعفای شهردار تهران، می‌خواهیم استعفا دهیم! در صورتی که این از نظر قانونی امکان‌پذیر نیست.

باید از این افراد پرسید که شما با راه انداختن این کارزار دنبال حفظ محیط زیست هستید یا "زیست سیاسی" را دنبال می‌کنید! بحث مشارکتی که در محیط زیست وجود دارد خیلی خوب است اما اگر بخواهیم یک‌وجهی به مسئله نگاه کنیم، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. در علم پزشکی هر کسی نمی‌تواند نظر بدهد اما متاسفانه در محیط زیست و منابع طبیعی هر کسی از راه می‌رسد به خود اجازه اظهار نظر می‌دهد.

من نمی‌گویم که انتقاد نکنیم اما در شهرداری تهران کارهای خوب زیادی مانند راه‌اندازی نیروگاه خورشیدی، تصفیه فاضلاب و چند میلیون اصله درخت غرص شده و اتفاقات خوبی افتاده که باید اینها را هم ببینیم.

همین آقایی که کارزار را راه‌اندازی کرده به قطع درختان چیتگر می‌گوید «جنایت بزرگ در چیتگر» و ادعا می‌کند که 16 هزار درخت در این پارک قطع می‌شود! به نظر من این یعنی پروپاگاندا؛ اما چرا؟!

کار رسانه‌ای این فرد یا جهالت است یا خیانت؛ چرا که این فرد اگر واقعاً  این حقیقت را می‌داند که در پارک جنگلی چیتگر به طور تخصصی، درختان خشک شده نشانه‌گذاری شده‌اند تا قطع شوند و با وجود دانستن این حقیقت، به این کار صحیح، جنایت می‌گویید این کار مصداق خیانت است و اگر از دلیل قطع درختان پوسیده و خشک شده آگاهی ندارید، این یعنی جهالت!

بنده موضوع پارک لاله را هم پیگیری کردم و دیدم که یک مستندساز به نام آقای داوود مرادیان با تصاویر هوایی، حقیقت پارک لاله و قیطریه را بررسی کرده است؛ این تصاویر نشان می‌دهد که فعلاً که هیچ درختی قطع نشده است.

جدی: آقایان امروز از پارک چیتگر و لاله و سرخه‌حصار حرف می‌زنند و می‌گویند که شما نهال‌های این پارک‌ها را عمداً خشک می‌کنید تا شهرداری از آنجا کسب درآمد کند! این درحالی است که بزرگی شهرداری تهران در حد یک دولت است و آیا چنین مجموعه‌ بزرگی با این عده و عُده محتاج درآمدزایی از چند درخت خشک است؟! قطعاً اگر قرار باشد درآمدی کسب شود، درختان تر و تازه نسبت به درختان آفت زده و خشک شده درآمد بیشتری دارد.

اما در واقع مسئله چنین افرادی، اصلاً بحث درخت نیست! در زمان انتخاب آقای زاکانی به عنوان شهردار تهران نیز همین فرد که اکنون کارزار  برکناری شهردار را راه انداخته، کارزار دیگری راه انداخته بود که زاکانی نباید شهردار شود.

اینها موضوع را از پارک قیطریه شروع کردند و گفتند که شما می‌خواهید در پارک مسجد بسازید؛ در زمان آقای حناچی قرار بود که در آنجا فرهنگسرا ساخته شود و چندین درخت هم برای این کار قطع شد و نهایتاً دادستانی ورود کرد اما دادستانی نیز به نفع شهرداری رای داد و حکم دادستانی برای زمانی بود که آقای زاکانی روی کار آمده بود؛ آقای زاکانی فرهنگسرا را به مسجد تغییر داد و مسئله نیز از همین جا شروع شد!البته این در حالی بود که هنوز نهالی در این منطقه قطع نشده بود.

چند صباح بعد، پارک لاله توسط این افراد مطرح شد و همینطور آمدیم تا به پارک چیتگر رسیدیم؛ آقایان یک روز می‌گویند شهرداری پول درختان خشک را برای تأمین منابع مالی می‌خواهد، یک روز دیگر می‌گویند که می‌خواهد چوب‌ها را قاچاق کند و به همین دلیل است که با "قاطر" درخت‌ها را جابجا می‌کند!

حال اگر شهرداری می‌خواست بلدوزر زیر درختان خشک بیندازد، همین افراد باز هم شاکی می‌شدند که چرا ماشین‌آلات سنگین را داخل پارک آوردید! منظور بنده این است که این افراد از هر بهانه‌ای استفاده می‌کنند تا به آن چنگ بیندازند و فرد و جریان را تخریب کنند.

بعد از آنکه ادعای قطع چند درخت در این پارک‌ها توسط این افراد مطرح شد، شهرداری تهران در خصوص فعالیت‌های محیط زیستی و میزان کاشت نهال طی 3 سال اخیر توسط شهرداری تهران اطلاع رسانی کرد اما این افراد گفتند "تنها درختان حاضر و قدیمی مهم هستند!" معنی حرفشان این است که برای ما مهم نیست که شما درخت کاشته‌اید، فقط درخت‌هایی که بریده‌اید مهم است! حال اگر شهرداری نهال جدیدی نمی‌کاش همین افراد معترض می‌شدند که چرا آینده نگری نمی‌کنید و نهال نمی‌کارید!

تمام حرفم این است که دوگانه‌ای که این افراد به آن دامن می‌زنند، مبنای محیط زیستی ندارد بلکه صرفاً برای بهره‌برداری سیاسی و جریانی است که با اغراض سیاسی انجام می‌شود و شروع مخالفت‌های آنها با دوره جدید مدیریت شهری نیز اصلاً محیط زیستی نبوده و نیست.

همین فرد در زمان شورای شهر تهران و در زمان آقای حناچی مسئولیت داشته و تهران را بسیج کرد که دوچرخه را در تهران راه‌اندازی کنند! در آن زمان فکر و ذکرشان این شد که به واسطه دوچرخه، آلودگی هوای تهران را کاهش بدهند اما آیا در این کار موفق شدند؟! در تهران که شیب متوسط 10 درجه دارد اصلاً چنین کاری امکان‌پذیر نیست و در همان زمان آقای حناچی، حتی ایستگاه‌های دوچرخه هم جمع شد!

همین افراد امروز که باید پاسخگوی اقدامات دوره مسؤلیت خود باشند، می‌آیند و شهرداری را متهم می‌کنند؛ این افرد به جای جوابگویی به مردم، فرار رو به جلو کردند و با جریان‌سازی در قامت طلبکار ظاهر شده‌اند!

تسنیم: بیشتر مردم راه‌اندازی چنین کارزارهایی را در راستای مطالبه‌گری می‌دانند اما آیا راه‌اندازی این کارزارها بدون هیچ پشتوانه علمی و تخصصی به نفع محیط زیست است؟

شاهسوند: کاری که به این سبک و سیاق انجام می‌شود، نه به معنای مطالبه‌گری بلکه نوعی "سلبریتی‌پروری" است یعنی یک سری افراد به جای اینکه محقق واقعی محیط زیست باشند و حرف و اندیشه عمیق بزنند، اطلاعات و مطالبی که می‌خواهند را مطرح کرده و از این طریق مشهور می‌شوند؛ ما اصلا کاری به فرد نداریم بلکه به مجموعه کار داریم و این کارها یک ناامیدی و سیاه‌نمایی ایجاد می‌کند که فقط و فقط دودش به چشم خود مردم می‌رود.

 متاسفانه کنشگری به درستی انجام نمی‌شود و کنشگری نادرست روی حرکات درست و صحیح در حوزه مدیریتی سایه می‌اندازد. این در صورتی است که باید بین رابطه دولت و مردم یک تنظیمی صورت گیرد.

جدی: خانواده فعالان محیط زیست کشور یک جمع میهن‌دوست، وطن پرست، مطالبه‌گر، پیگیر و دلسوز هستند و ما اینجا هستیم تا از کیان آنها دفاع کنیم؛ این افراد هزینه می‌دهند تا اکوسیستم ایران پایدار بماند اما در این میان جمعیتی هستند که سال‌ها در حوزه محیط زیست مسئولیت داشتند، خودشان را محیط زیستی قلمداد می‌کنند و با عوض شدن دولت‌ها یا پست گرفتند یا اتاق فکر راه انداختند اما با این وجود هدفشان محیط زیست نیست.

همین فردی که کارزار برکناری زاکانی را راه‌ انداخته، در دولت شهید رئیسی، کرسی یونسکو دستش بود و در دولت آقای روحانی، مدیرکل سازمان محیط زیست بوده اما امروز به جای اینکه پاسخگوی فعالیت‌ها خود باشد، مدام آیه یأس می‌خواند.

 خیلی از گزاره‌هایی که این افراد مطرح می‌کنند، درست است؛ به عنوان مثال ما نمی‌توانیم بگوییم که فرونشست و آتش‌سوزی نداریم اما وقتی که هدف از مطرح کردن این بحث‌ها، منافع شخصی و مطرح شدن اسم شخص باشد دیگر محیط زیست موضوع آنها نیست و می‌خواهند از مسائل محیط زیستی، بازی‌های سیاسی را دنبال کنند؛ این نشان می‌دهد که مطالبه‌گری این افراد و این جریان فقط استفاده ابزاری از محیط زیست است.

البته ممکن است در این مسیر حرف‌های قشنگ، بروز و علمی هم بزنند و افراد و بسیاری از فعالان که به وسیله همین افراد سازماندهی شده و تبدیل به چهره شده‌اند، حرف‌های آنها را تکرار کنند.

هر کدام از این افراد، جامعه مخاطبان خود را دارند و مخاطبان مواردی که آنها مطرح می‌کنند را می‌پذیرند؛ همین غیرعقلانی برخورد کردن با مسائل محیط زیستی، دید منفی در طبقه‌ای از جامعه ایجاد می‌کند و زمانی هم که کسی می‌خواهد از ایجاد این دیدگاه منفی که به غلط شکل گرفته، جلوگیری کند، همین افراد می‌گویند که چرا محیط زیست را سیاسی و فضای مطالبه‌گری را امنیتی می‌کنید! در جواب باید بگوییم که شما خودتان باعث می‌شوید که این رفتارها صورت بگیرد؛ این افراد تعمداً این کار را می‌کنند و منافعشان در همین است و اصلاً به واسطه همین کار، پررنگ می‌شوند.

تسنیم: آیا عملکرد شهرداری تهران را بدون نقص می‌دانید؟

شاهسوند: به هیچ وجه اینطور نیست؛ مسائلی مانند تراکم فروشی‌ها، آلودگی هوای شهر تهران یا حاشیه‌نشینی از قبل وجود داشته و درحال حاضر هم خودش را نشان می‌دهد؛ شهرداری تهران در همه این سال‌ها به بسته‌های زیرساختی و فناوری‌های جدید به درستی نگاه نکرده است البته مدیریت شهری جدید  سعی کرده با مسائلی از جمله ورود اتوبوس‌های برقی کمی به این مسئله توجه کند.

مسئله دیگر مسئله پسماند است که یک بحث فانتزی و کلیشه‌ای نیست اما توجه چندانی به آن نشده است؛ در بحث مدیریت جامع پسماند که از سال 1383 با ابلاغ قانون مدیریت پسماند شکل جدی به خود گرفته بود، اتفاقات خوبی به ویژه در بحث فرهنگ‌سازی تفکیک از مبدا و ... نیفتاده است.

حتی در آیین‌نامه اجرایی قانون مدیریت پسماند که در سال 1393  بیرون آمد نیز ایراداتی را می‌بینیم؛ به عنوان مثال گفته شده که باید 70 درصد بازیافت داشته باشیم در صورتی که در ایران اصلاً چنین حجمی از پسماند را نمی‌توانیم بازیافت کنیم.

پایان بخش نخست...

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط