«طرز تهیه امیدواری» رمانی برای یافتن راه امید به آینده
انتشارات ققنوس «طرز تهیه امیدواری» نوشته فیونا والپی را منتشر کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «طرز تهیه امیدواری» نوشته فیونا والپی با ترجمه فریبا بردبار از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد.
فیونا والپی نویسنده نامداری است که کتابهایش به بیش از 20 زبان گوناگون ترجمه شدهاند. او در داستانهایش که بیشتر درباره زنان قدرتمند هستند به ویژه از جنگ جهانی دوم الهام گرفته است. او در سال 2007 میلادی از انگلستان به فرانسه مهاجرت کرد و هفت سال در آنجا ماند. سپس به اسکاتلند بازگشت. کتاب دریای خاطرات او به فارسی ترجمه شده است. داستان طرز تهیه امیدواری، در فرانسه اتفاق میافتد و عناصر فرهنگی و زبانی این منطقه به زیبایی در این اثر راه یافتهاند.
اِوی برای فرار از زندگی مشترکش که در حال متلاشی شدن است، کنار آمدن با غم مرگ نوزادش، فراموش کردن خاطراتش از لندن و به ویژه برای دور شدن از کریسمس به فرانسه میگریزد تا ایام کریسمس را به دور از جشن و هیاهو، در خانه ییلاقی دوست صمیمیاش در یک روستا سپری کند. صداها، مناظر، حال و هوای جنوب فرانسه و دوستان جدیدش به او کمک میکنند بر غم و غصههایش فائق آید، راهی برای امیدواری بیابد و زندگی را از سر بگیرد.
فیونا والپی در این اثر با تأکید بر حفظ روابط با خانواده و دوستان، میکوشد راهی برای امید به زندگی را به خواننده نشان بدهد. او با توصیف آب و هوای زمستانی، مناظر، فرهنگ و غذاهای جنوب فرانسه تصویری زیبا را در ذهن خواننده ترسیم میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «متاسفانه درست در همین لحظه اتومبیل دیدی وارد حیاط میشود و تمرکزم را به هم میزند. او درست سر بزنگاه میرسد و میبیند که من انگشت اشارهام را با تبر میبُرم و همینکه خون بهشدت از دستم جاری میشود تبر را روی زمین میاندازم.نمیدانم چهچیزی بیشتر اذیتم میکند: دستم یا غرورم.
دیدی مرا به داخل خانه هدایت میکند و روی یکی از صندلیهای آشپزخانه مینشاند، چند برگ دستمال کاغذی را محکم دور انگشتم میپیچد و وادارم میکند آن را بالای سرم نگه دارم.
میگوید: «آخ، وای خدا، اِوی، خوبه که همسایهت دکتره! چطوری توی لندن تونستی جون سالم به در ببری؟»
در حالی که زخمم را تمیز میکند و لبههای چاک عمیقش را ماهرانه با نوار بخیه روی هم میآورد صورتم از فرط خشم سرخ میشود چون از دست خودم عصبانیام که مثل دستوپاچلفتیها به نظر میرسم. او یک باند تروتمیز روی زخمم میگذارد و بعد به عقب میرود تا نتیجه کارش را بررسی کند.
لبخند میزند و میگوید: «فکر کنم احتمالا دیگه از این به بعد باید برات چوب آتشافروز خرد کنم.»
شروع به مخالفت میکنم و میگویم: «خودم کاملا میتونم انجامش بدم، ازت ممنونم که ...» اما او سرش را به علامت نفی تکان میدهد.»
انتشارات ققنوس این کتاب را در 240 صفحه به قیمت 210 هزار تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.
انتهای پیام/