چرا بنیاد پویانمایی نباید زیرمجموعه سازمان سینمایی باشد؟

امیر محمد دهستانی انیمیشن‌ساز گفت: انیمیشن حرفه‌ای در ایران فرزند صبا و تلویزیون است و سهم وزارت فرهنگ و ارشاد در این زمینه تقریباً نزدیک به صفر است؛ این وزارتخانه تمرکز و عشقش به سینمای زنده بوده برای انیمیشن دغدغه‌‌ای نداشته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «انیمیشن» و «پویانمایی» همواره یکی از بخش‌های جذاب سینما در سراسر دنیا بوده، به طوری که بسیاری از انیمیشن‌هایی که همه ساله توسط کمپانی‌های بزرگ و مشهور خارجی ساخته می‌شوند، فروش بسیار بالایی پیدا می‌کنند و حتی محصولات فرهنگی مرتبط با آنها مثل بازی و عروسک و ... نیز پس از اکرانشان به سبد فرهنگی مردم آن کشورها افزوده می‌شود.

نکته قابل تأمل درباره سینمای انیمیشن این است که مخاطب اکثر پویانمایی‌ها در سراسر دنیا، نه تنها کودکان و نوجوانان بلکه «بزرگسالان» نیز هستند؛ به عبارت دیگر، جذابیت این شاخه از سینما به حدی بالاست که علاوه بر بچه‌ها، پدر و مادرها نیز به خود جلب می‌کند.

انیمیشن در ایران شاید با سرعت اندک، اما مسیر روبه‌رشد و پیشرفت‌گونه‌ای داشته است؛ تجربه ساخت انیمیشن‌های متعدد در داخل کشور به ویژه در یک دهه اخیر به وضوح نشان می‌دهد که علیرغم محدودیت‌ها، پویانمایی در ایران در حال نزدیک‌شدن به ترازهای جهانی است. فروش قابل قبول این انیمیشن‌ها نیز بیانگر این موضوع است که استقبال از این آثار بالاست و مخاطبان ایرانی، تماشای انیمیشن را دوست دارند.

تأسیس بنیاد پویانمایی که با دستور وزیر فرهنگ و ارشاد دولت سیزدهم کلید خورد، یکی از اقدامات مثبت در این زمینه بود، چرا که پیش از این احساس می‌شد این شاخه مهم از سینما متولی چندان قوی در کشور ندارد. برای برررسی ابعاد بیشتری از مقوله انیمیشن‌سازی در ایران و تأسیس بنیاد پویانمایی با یکی از چهره‌های نام‌آشنای این عرصه گفت‌وگو کرده‌ایم. 

امیرمحمد دهستانی، نویسنده، انیمیشن‌ساز و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد انیمیشن است که خیلی‌ها او را با سریال «قصه ما مثل شد» می‌شناسند. سریالِ تلویزیونی در قالب انیمیشن که مخاطبان زیادی داشت و توجهات بسیاری را به خود جلب کرد. دهستانی پیش از این نیز معاون انیمیشن مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بود و سابقه تولیدات متعددی در این زمینه را دارد.

در زیر گفت‌وگوی تسنیم با وی را می‌خوانید:

تسنیم: بدون شک در طول یکی دو دهه اخیر، انیمیشن در ایران رشد بسیار چشمگیر و چه بسا خارج از تصوری داشته است، اما واقعیت این است که بسیاری از این رشدها نه تنها سازمان‌یافته نبوده، بلکه توسط گروه‌های شخصی رقم خورده است. شاید به همین دلیل است که هر چند وقت یکبار شاهد ظهور یک ستاره درخشان در انیمیشن هستیم و تا مدتی زیاد هیچ اثر خوبی دیده نمی‌شود. با این اوصاف، به نظر شما آیا «بنیاد پویانمایی» ظرفیت سازماندهی صنعت انیمیشن برای درخشش ممتد در سینمای ایران را دارد؟

از این منظر، تأسیس چنین بنیادی دارای اهمیت است یا بهتر است همان شیوه قبلی ادامه داده شود؟

با سلام و تشکر برای مطرح و توجه کردن به مسائل انیمیشن ایران.

در حقیقت، انیمیشن بخش‌ها و انواع مختلفی به لحاظ ساختار، مخاطب، نوع تولید و ... دارد. در این بین، در کل ساختارمندترین و شاید بتوان گفت حرفه‌ا‌ی‌ترین بخش انیمیشن در ایران که حالا دیگر روند و روتین‌های مشخصی دارد بخش تولید مجموعه‌ها و سریال‌های انیمیشن است و آزادانه‌ترین، اصطلاحاً چریکی‌ترین و در عین حال خلاق‌ترین بخش را نیز باید تولیدات انیمیشن کوتاه دانست.

به نظر من سایر انواع تولیدات مثل آگهی‌های تبلیغاتی، انیمیشن‌های سینمایی، موزیک ویدیوها، میان‌پرده‌ها، انیمیشن برای گیم‌ها و ... در طیفی میان این دو  قرار می‌گیرند. البته این یک نگاه کلی است و نمی‌توان 100 درصد آن را دقیق دانست. بنابراین نمی‌توانم با نظر قاطع شما در مورد سازمان نیافته بودن انیمیشن ایران موافق باشم. اصولاً اگر ساز و کاری در انیمیشن نداشتیم نمی‌توانستیم امروز انیمیشن ایران را در این گستردگی داشته باشیم.

ساختارمندترین و حرفه‌ا‌ی‌ترین بخش انیمیشن در ایران، تولید مجموعه‌ها و سریال‌های انیمیشن است و آزادانه‌ترین و در عین حال خلاق‌ترین بخش را نیز باید تولیدات انیمیشن کوتاه دانست

 

 

مشکل این بوده و هست که این سازماندهی با فراز و فرودها و افت و خیزهای بسیاری خصوصاً در مدیریت‌ها و بودجه توأم بوده است که موجب شده نتوانیم انیمیشن ایران را به جایگاهی که شایسته آن هست برسانیم. عدم ثبات در تصمیم‌گیری‌ها و جهت دهی و عدم وجود بودجه و خصوصاً عدم تداوم و پایداری همان بودجه اندک جزو سم‌های مهلک نهال انیمیشن در ایران بوده و هستند؛ به عنوان یک مثال اخیر و دم دست به انحلال تأسف بار معاونت مستقل انیمیشن در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و پویانمایی و تبعاً حذف ردیف بودجه برای تولیدات جدید آن نگاه کنید. این معاونت در حقیقت، تنها و تنها حضور و وجود رسمی مقوله انیمیشن در کل ساختار دولت در ایران بوده است که پس از چند دهه مطالبه سرانجام اتفاق افتاده بود و یک دستاورد مهم برای انیمیشن‌سازان بعد از سال‌ها مطالبه محسوب می‌شد.

تأسیس معاونت انیمیشن در دوران مدیریت آقای محمد مهدی طباطبایی‌نژاد بر مرکز شکل گرفت و با موفقیت در دوره آقای محمد حمیدی مقدم ادامه یافت، اما در حال حاضر با تعطیلی این معاونت مستقل و محدودیتی در حد قطع ردیف بودجه تولید آن، با ذهنیت انتقال عملکرد آن در آینده به بنیاد ملی، فعلاً انیمیشن کوتاه ما که بزرگترین افتخارات را در سطح جهان کسب کرده مثل یک بچه سرراهی حالتی از اینجا رانده و از آنجا مانده پیدا کرده است! خود این مصداق همان عدم تداوم در تصمیم و بودجه است که عرض کردم.

بیشتر بخوانید

 

البته شاید بتوان این معاونت را که با هدف ساماندهی به بخشی از انیمیشن کشور تأسیس شد (و بنده حدود پنج سال با افتخار امانت‌دار مسئولیت آن بودم)، زمینه‌ساز تأسیس بنیاد ملی پویانمایی دانست که قرار است این وظیفه و رویکرد را در ابعادی بسیار بزرگتر ادامه دهد. بنابراین به نظرم نفس تأسیس چنین مرکزی مورد مطالبه و مطلوب اکثریت جامعه انیمیشن است،  اما مسئله مهم این است که بنیاد چه رویکردی را در پیش خواهد گرفت؟ با ورود بنیاد قرار است تولیدات متمرکز و کانالیزه شوند؟ اگر این امر موجب تک سلیقه‌ای شدن انیمیشن ما و خصوصاً تحمیل ایده‌ها و نگاه‌ها به آثار شود، مسلماً مثبت نخواهد بود.

مثل اتفاقی که در مورد خرید پیکسار و مارول و لوکاس فیلم و... توسط دیزنی و شبیه شدن فیلم‌ها از نظر رویکرد و حتی ساختارهایشان به یکدیگر و نوعی نشخوار فکر و خلاقیت افتاده و می‌بینیم که جریانی رو به افول و حتی سقوط یافته شده است. مدیریت هنری و فرهنگی در ایران با توجه به وجود نظرات ایدئولوژیک علنی و شعارهای موجود در فرامین بالادستی، سعه صدر، روشن بینی و قدرت تحمل طیف بالایی از آرا و دیدگاه‌های هنرمندان و توانایی هارمونیزاسیون این موارد با هم را می‌طلبد.

بیشتر بخوانید

 

 

 قاعدتاً اولین و مهم‌ترین هدف، باید به ثمر رساندن تولیدات محبوب، مؤثر و با کیفیت و ارائه و نمایش گسترده و صحیح آنها در راستای فرهنگ و تمدن ایرانی، اخلاقی و دینی باشد و تمامی سازو کارهای دیگر در راستای تأمین این هدف قرار گیرند؛ و آثار درخشان با هنرمندان درخشان و خلاق شکل می‌گیرند. بنیاد باید در این مقطع بر سرمایه‌ها و داشته‌های انیمیشن ما و احترام به هنرمندان و نگاهشان تکیه کند؛  آقا بالاسری نکردن و گشودن راه‌ها برای ساخت آثار نوآورانه و حتی گاهی رادیکال اما جذاب، بسیار مهم است.

پس در نهایت به دو سؤالتان این پاسخ را می‌دهم: "بله می‌تواند اما کاملاً بستگی به کیفیت عملکرد بنیاد دارد."

- گفته شده که بنیاد پویانمایی یک مؤسسه غیردولتی و غیرخصوصی خواهد بود، اما عده‌ای از فعالان این عرصه معتقدند به دلیل نظارت‌های دولتی، این بخش نیز درگیر بوروکراسی‌های دولتی می‌شود. آیا شما با این گزاره موافقید؟ آیا ممکن است راه‌اندازی این نهاد، مشکلاتی را برای بخش خصوصی فعال در این عرصه به وجود بیاورد و یا حداقل باعث ایجاد تقابل‌هایی بشود؟ (به مانند تقابل ساترا و شبکه نمایش خانگی)

بخشی از این سؤال را در پاسخ اول عرض کرده‌ام؛ بله در ساختارهای بزرگ دولتی همیشه این مشکلات بوده و هست، اما بوروکراسی اگر به درستی، مسئولانه، شفاف، متعهدانه و با شرافت اجرا شود قطعاً می‌تواند ایده، خلاقیت و تکنوکراسی را قویاً حمایت و مسیرشان را تسهیل کند. در ضمن اینکه به زعم من بخش عمده و بزرگ انیمیشن حرفه‌ای و حتی سینمای ایران غیر معدود استثناهایی، علیرغم تمام ادعاها در نهایت و در لایه‌های رو و زیرین وابسته به ساختار دولت و حاکمیت بوده و بنابراین مسئله چندان جدیدی نخواهد بود. در هر حال، وجود بوروکراسی در یک سازمان بزرگ اجتناب ناپذیر است.

ولی از روند بوروکراسی در بنیاد قطعاً انتظارات دیگر و خاصی می‌رود، یک بوروکراسی ایده‌آل شاید مثل چیزی که "مکس وبر" تعریفش کرده باشد؛ "نوعی  از بوروکراسی که باعث آزار هنرمند ظریف انیمیشن نشود!"

- یکی از رسالت‌های بنیاد پویانمایی، استعدادیابی عنوان شده است؛ به نظر شما استعدادیابی در هنر انیمیشن‌سازی از چه طریقی امکان پذیر است و بنیاد پویانمایی برای تحقق این مسئولیت خود چه باید بکند؟

بله درست است.

درست همانطور که یک خودرو برای حرکت به بنزین و بدن انسان برای زندگی به خون نیاز دارد، انیمیشن هم به ورود استعدادهای تازه نیازمند است، اما این شبهه جمله "کشف یا پرورش و ورود استعدادهای جدید" در مقابل قدیمی‌ها بسیار شعار و تیتر جذابی است که متأسفانه بُعد پوپولیستی قدرتمندی هم یافته است و بسیاری از مسئولان و مدیران در عرصه‌های مختلف با کمک این نوع شعارها سعی در کسب محبوبیت و تثبیت جایگاه‌شان دارند و گاهی هم جنبه اقتصادی و خرج نکردن دارد!

استاد بزرگ و عزیز سینمای ایران مرحوم دکتر اکبر عالمی که حیف است این مصاحبه و هر مصاحبه‌ای را به نام و یادش متبرک نکنم، جمله مشهوری داشتند و می‌گفتند: "صرفه جویی‌های آشکار که موجب زیان‌های پنهان بزرگ می‌شوند." چیزی که متأسفانه در کشور ما خیلی رایج است؛ کارهای مهم و بزرگی را به آماتورها می‌سپاریم و شعار می‌دهیم که جوانگرایی کردیم و با حداقل هزینه‌ها کار را به ثمر رساندیم، در حالیکه در حقیقت فاجعه‌ای رقم زده‌ایم که بویش مدتی کوتاه یا دراز بعدتر در می‌آید!

در اینجا برای اینکه به خاطر این اعلام نظر زیر سوال نروم مجبورم از خودم دفاع و یادآوری کنم از آنجا که من معلم‌ام طرفدار جوانگرایی و کشف و پرورش استعدادها هستم و اصلاً حرفه و کارم این است و در عمل هم اثبات کرده‌ام و بسیاری از دانشجویان سابق ما اکنون جزو بهترین‌های کشور و حتی دنیا هستند، اما نمی‌توانم این دیدگاهم را که بسیار بر آن مصر هستم اعلام نکنم که بنیاد باید بیش و پیش از هر چیزی و در وهله اول به فکر حفظ داشته‌ها و سرمایه‌های بسیار گران‌بهای فعلی و جواب پس داده انیمیشن باشد و بنیاد خود را بر این حرفه‌ای‌ها بنا کند.

بیشتر بخوانید

 

 

یک چیزی بگویم؛ در ایران 99 درصد انیمیشن‌سازها، چه حقیقی و چه حقوقی با سیلی صورتشان را سرخ نگه می‌دارند، حتی بزرگ‌ترین شرکت‌های نامدار با چنگ و دندان خود و آدم‌هایشان را سرپا نگه می‌دارند. می‌دانم این نظرم رادیکال به نظر می‌رسد، اما بنیاد باید حمایت از انیمیشن را از بالا به پایین شروع کند؛ یعنی اول از همه به سراغ بزرگترین مراکز تولید برود و وقتی خیالش از ثبات آنها راحت شد حمایت از دیگر موارد از جمله همین آموزش و پرورش را در دستور کار قرار دهد.

تازه واردهای انیمیشن یا حتی جوانی که تازه دارد برای ورود به این حرفه تصمیم می‌گیرد هم اگر باهوش باشند، وقتی می‌بینند شرکت‌های بزرگ این حرفه و هنر بعد از سال‌ها کار هنوز هشت‌شان گرو 9 شان هست مطمئنا انگیزه‌شان را از دست خواهند داد و آینده روشنی برای خود نخواهند دید؛ بنابراین شناساییِ درست و تثبیت و قدرت بخشیدن به هر چیز خوبی که الآن در انیمیشن داریم باید در اولویت باشد.

بیشتر بخوانید

 

 

البته انجام این کار چون اصلاً پوپولیستی نیست و با ایده‌های سوسیالیستی هم منافات دارد، شجاعت مدیران را می‌طلبد و مشمول حرف و حدیث‌های زیادی خواهد بود و از طرف دیگر احتمال لغزش نفس مدیر نیز در آن بسیار است! باز هم مجبورم یادآوری کنم که آنچه عرض می‌کنم برای منافع شخصی نیست و بنده هیچ شرکتی ندارم و در استخدام هیچ شرکتی هم نیستم و دارم آزادانه اعلام نظر کارشناسی می‌کنم.

 به موضوع سؤالتان برمی‌گردم. اهمیت استعدادها را به بنزین و خون انیمیشن تشبیه کردم؛ بله، نیروی انسانی مهمترین رکن این حرفه است، چنان که در تولید انیمیشن در دنیا معمولاً حدود 80 درصد بودجه صرف دستمزد می‌شود که در اینجا هم باید بشود انشاءالله! در ایران، مدیران و سیستم برای در و دیوار، تیر و تخته و میز و صندلی و تجهیزات به راحتی حاضرند پول پاشی کنند، اما امان از زمانی که قرار باشد به یک هنرمند یا متخصص پرداختی انجام شود.

در حالیکه در انیمیشن، شمای هنرمند ایده‌ها را از دنیایی نامرئی، شاید در ظاهر باد هوا می‌گیرید و باز هم با یاری نرم‌افزار یا در حقیقت همان الکتریسیته نامرئی، به تصاویر متحرک لذت بخش و پولساز بدل می‌کنید و این یعنی نهایت مفهوم ارزش افزوده‌ای که پایه اش "آدم" است. این را هم باید گفت که هوش مصنوعی از همین رو برای جهان سرمایه‌داری خیلی جذاب است، چون می‌تواند در آینده انسان واقعی را از این پروسه حذف کند و شاید آن 80 درصد دستمزد را توی جیبش بگذارد. به همین خاطر دنیای امروز خیلی دوست دارد ذائقه ما را همسان‌سازی و یکدست کند و به انواع خاصی از خوراک عادت دهد تا در آینده با مشکلات کمتری برای خلاقیت و نو آوری روبه‌رو باشد.

مثل بچه‌های خانواده‌هایی که در کل زندگی‌شان فقط چند نوع غذا مثل آبگوشت و قیمه و قورمه خورده‌اند و اگر با غذای جدیدی یا حتی کمی تغییر در طعم همان غذاها روبه‌رو شوند پس می‌زنند. این ذائقه کلیشه‌ای قطعاً کار مادر و پدر خانواده را بسیار آسان خواهد کرد!

ببخشید باز هم وارد حواشی و مثال ها شدم؛ بله بنزین و خون تازه لازم است، اما این بنزین و خون برای تمیز و با کیفیت و مفید بودن به پالایشگاهی پیشرفته و بی‌نقص و کبد و مغز استخوانی کاملاً تمیز و سالم نیاز دارد تا تولید شود. منظورم این است که کشف و پرورش استعداد نباید فقط یک شعار باشد و به سازوکاری پرخرج، علمی و مهندسی شده نیاز دارد و اصلاً شبیه روش کاشت و برداشت دیمی بلال نیست!

در نهایت، آموزش استعدادها باید کاملاً هدفمند و برای انگیزه و لذت‌بخشی به جامعه و پرورش و هویت‌بخشی به آدم‌ها از طریق تولید فرهنگی و هنری انیمیشن باشد؛ "آموزش برای آموزش" در یک قیاس مع الفارق، شاید مثل چرخه "هنر برای هنر" است که آخر سر برای بعضی نان می‌شود ولی برای ما آب نه! استاد بزرگوارم جناب دکتر علیرضا گلپایگانی در این مورد داستانی نقل می‌کنند؛ "کسی بعد از سال‌ها از چین برگشت و به او گفتند در این همه سال چه فن و هنری آموختی؟ می‌گوید اژدها کشتن، می‌گویند اما ما که در اینجا اژدها نداریم چطور می‌خواهی امرار معاش کنی؟! شخص می‌گوید: مشکلی نیست مدرسه برای آموزش اژدهاکشی راه می‌اندازیم!

بیشتر بخوانید

 

خلاصه اینکه اگر صنعت رو به راه و پر رونق انیمیشنی در کار نباشد، کشف و پرورش استعدادها به مفت نمی‌ارزد.

- این روزها بنیاد پویانمایی در حال برداشتن گام‌های نخستین فعالیتی خود است؛ به نظر شما این بنیاد با چه چالش‌هایی روبه‌رو است یا در آینده مواجهه خواهد شد؟ آیا همراهی هنرمندان این عرصه را دریافت می‌کند؟

باز هم تأکید می‌کنم که تأسیس بنیاد یک مطالبه از طرف بخش بزرگ و بدنه جامعه انیمیشن بوده است.

نمی‌دانم در دنیا تأسیس چنین سازمانی مسبوق به سابقه هست یا نه (فکر نمی‌کنم باشد)، اما در ایران با توجه به نادیده گرفته شدن مقوله بسیار مهم انیمیشن و جمعیت عظیم کودکان و نوجوانان ما که بدون نصب هیچگونه آنتی ویروس مشغول مصرف انیمیشن‌های بسیار جذاب دنیا بوده‌اند و هستند، تأسیس بنیاد می‌تواند روی اهمیت این مقوله نقطه تأکید بگذارد و رسماً توجه جلب کند.

به شکل طبیعی در طول تمام این سال‌ها مسئولان کشور می‌بایست همانطور که در فکر تأمین غذای جسم بچه‌های جامعه بودند، به این غذای مهم و اصلی روح فرزندان ما هم توجه می‌کردند که نکردند و بنیاد می‌تواند این توجه را ایجاد کند. یکی از مهم ترین اتفاقاتی که در تاریخ انیمیشن ما در این حیطه افتاد، تأسیس شرکت صبا در اول دهه هفتاد در تلویزیون بود. کاری بزرگ که به همت آقای مهدی مسعودشاهی گرامی و یارانش با حمایت آقای لاریجانی شکل گرفت. من عمداً دوست دارم از آدمها اسم ببرم چون مهم هستند و باید مورد قدرشناسی قرار بگیرند.

می‌گویند عمده کارهای انیمیشن ایران کیفیت تلویزیونی دارند، بله درست است، چون انیمیشن حرفه‌ای ما گوشت و خونش توسط صدا و سیما حمایت شده و رشد کرده ، چه خوشمان بیاید و چه نه، به نظر من انیمیشن حرفه‌ای در ایران فرزند صبا و تلویزیون است و در مقایسه، سهم وزارت فرهنگ و ارشاد در این زمینه تقریباً نزدیک به صفر است و تمرکز و عشقش به سینمای زنده بوده و نه فیلم سینمایی انیمیشن و در این حیطه توجه و دغدغه‌‌ای نداشته یا حداقل ظهور و بروزی نداشته است.

بچه‌های باسواد و آگاه و درجه یک و عمدتاً دانشگاهی انیمیشن ایران* در تمام این سال‌ها با کمترین حمایت و در کمال مظلومیت، انیمیشن کشور را تا بالاترین سطوح ارتقا داده‌اند و حالا که در نهایت توانسته‌اند توجه مسئولین بالای کشور را به اهمیت این مقوله جلب کنند و زمینه‌ساز تأسیس بنیاد شوند، از بنیاد انتظار حمایتی دارند؛ مشابه همان که به درستی چندین دهه از سینمای زنده ما شده و آنهم در زمانی فشرده بوده است.

بیشتر بخوانید

 

 

یکی از دلایل اصلی مخالفت انیمیشن‌سازان نسبت به اینکه بنیاد انیمیشن زیر مجموعه سازمان سینمایی باشد، دقیقاً همین سابقه تاریخی منفی است و این نگرانی شدید ماست که در نهایت با ورود درخشان و خیره‌کننده سلبریتی‌های جذاب و دارای صدا و رسانه، هنرمندان باسواد، حقیقی و ناشناس انیمیشن نادیده گرفته شده و در نهایت بودجه‌های انیمیشن علیرغم تمام قوانین و دستورالعمل‌های ثبت شده در وزارتخانه و بنیاد و سازمان سینمایی به جایی سرازیر شوند که نباید!

باید از مدیران و معاونان سازمان سینمایی پرسید که  وقتی فلان سوپر استارهای خانم یا آقا و یا حتی بازیگران درجه سه (اسم نمی‌برم و شما جای خالی نامش را پر کنید!)  در کنار همکاران طراز اول ما در حد جهانی، اما ناشناس برای آن مدیر، مثل فرنوش عابدی، محبوبه کلایی، صادق جوادی و اهورا شهبازی و... (اسم می‌برم چون بشناسید)  پشت در اتاقش منتظر نشسته، رسیدگی به مسئله کدامیک را اولویت و ارجحیت می‌دهد؟! این همان دلیلی است که علیرغم عشق مان به سینمای پرافتخار کشورمان دوست نداریم مدیریت انیمیشن زیرمجموعه سینما باشد.

ما خواسته‌های واضحی داریم. زمانی که معاون انیمیشن مرکز بودم با کمک اساتید حاضر در صنف انیمیشن و آسیفا و فیلمسازان یک طرح تحولی مفید و مختصر را در 8 بند آماده کردیم که به مجلس هم ارسال شد که حداقل کماکان همان خواسته‌های مشخص را داریم و آن را خدمت سرکار خانم فخریان مدیر محترم بنیاد هم که انسانی فرهیخته هستند و ذهنی شنوا دارند هم تقدیم کرده‌ام و امید داریم امکان‌پذیر شود.

به نظرم چالش اصلی بنیاد با بالادست و مطالبات و انتظارات غیر منطقی و حتی گاهی غیرعقلانی‌ای خواهد بود که از بنیاد خواهند داشت. چون آنها هستند که با مشکلات واقعی تولید انیمیشن آشنایی ندارند و احتمالاً فکر می‌کنند صرفاً با پول و امکانات زیاد در یک زمان کوتاه و در دوره تصدی‌شان می‌توانند همه کاری را انجام دهند و جبران چند دهه راه نرفته را بکنند.

به این عزیزان باید گفت: "اگر یک خانم یک بچه را در 9 ماه در بطنش پرورش می‌دهد و به دنیا می‌آورد، 9 خانم نمی‌توانند یک بچه را در یک ماه به دنیا بیاورند!"

*پی‌نوشت: بالاترین سطح تحصیلات آکادمیک در صنف خانه سینما، مربوط به اعضای صنف انیمیشن است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط