روایتی از فرمانده قلب‌ها در جبهه مقاومت؛ ماه کاملِ گیلانی‌ها


روایتی از فرمانده قلب‌ها در جبهه مقاومت؛ ماه کاملِ گیلانی‌ها

سردار شهید «مرتضی حسین‌پور» فرمانده نابغه و ماهِ کامل گیلانی‌ها در جبهه مقاومت بود که نهضت مقاومت عراق به‌پاس شجاعت و رشادت‌هایش به او لقب «بطل‌الابطال» یعنی قهرمان قهرمانان داده بود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، گیلانیان با حضور پرشور در مراسم هفتمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم و فرمانده نابغه جبهه مقاومت سردار سرتیپ پاسدار «مرتضی حسین‌پور» بار دیگر یاد و خاطره این فرمانده نخبه و حماسه‌هایش را گرامی داشتند.

کمتر کسی است که خبر مهم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در 30 شهریور سال 1396 در شلمان لنگرود را فراموش کرده باشد؛ آن لحظه که حاج قاسم، محکم و دشمن‌شکن فرمود؛ «کمتر از سه ماه دیگر، اعلامِ پایان داعش و حکومت داعش در این کره خاکی خواهد بود.»

سیدالشهدای جبهه مقاومت این خبر مسرت‌بخش و مهم را در مراسم چهلمین روز شهادت فرمانده نابغه گیلانی‌ها در جبهه مقاومت به دنیا مخابره کرد و البته قبل از اعلام این خبر در بیان ویژگی‌های شهید «مرتضی حسین‌پور» کم نگذاشت و مجاهدت‌هایش را ستود،
فرمانده جوانی که امروز یک ایران و گیلان و بلکه تمام جبهه مقاومت به او و حماسه‌هایش افتخار می‌کنند؛ سردار شهید «مرتضی حسین‌پور» را می‌گویم، همان فرمانده نابغه‌ای که نهضت مقاومت عراق به‌پاس شجاعت و رشادت‌هایش به او لقب «بطل‌الابطال» یعنی قهرمان قهرمانان داده بود؛ خیلی‌ها معتقد بودند "او به‌زودی به موقعیت‌های بزرگی در سپاه و جمهوری اسلامی خواهد رسید." و آن‌قدر حضورش در جبهه مقاومت مؤثر بود که سردار سلیمانی وقتی خبر شهادتش را شنید گفت؛ «خسارت بزرگی وارد شد کاش من به‌جای او شهید شده بودم».

در آن روزهای سخت و طاقت‌فرسا که داعش یکی پس از دیگری شهرهای عراق و سوریه را به اشغال خود در می‌آورد و تا حدی پیشروی کرده بودند که خیلی‌ها تجزیه عراق و سوریه را حتمی می‌دانستند؛ درست همان زمان که سوریه هم در آتش گروه‌های تکفیری می‌سوخت و نظامیان عراقی هم غافلگیر شده بودند و تصور می‌کردند با وجود پیمان‌های امنیتی مشترک با آمریکا، آن‌ها به میدان می‌آیند تا جلوی داعش را بگیرند در حالی که آن‌ها ایستادند و تنها نگاه کردند،
برای عراقی‌ها تنها یک راه مانده بود و آن‌هم تکیه بر نیروهای داوطلب مردمی بود؛ پس از آن گروه گروه جوانان عراقی برای کمک وارد میدان شدند تا راه را بر داعش سد کنند و شهرها را پس بگیرند؛ در این زمان ارتش عراق و سوریه نیاز به مستشاران مجرب نظامی و افسران کارکشته‌ای مثل مرتضی حسین‌پور شلمانی داشت که جنگ در کوهستان، شهرها و دشت‌های باز را خوب بلد باشند.

مرتضی حسین‌پور سن‌وسال زیادی نداشت اما آن‌قدر در مأموریت‌هایش موفق ظاهر شده بود که همه او را یک ژنرال کهنه‌کار می‌دیدند؛ در عملیات‌های مختلفی در سوریه و عراق شرکت داشت و در جلسات تخصصی بزرگان با شجاعت نظر می‌داد و آن‌قدر پخته نظرش را بیان می‌کرد که بقیه با اطمینان، آن را می‌پذیرفتند.

او در مأموریت‌هایش چند باری تا مرز شهادت پیش رفت اما هربار محکم‌تر از قبل وارد میدان می‌شد و لرزه بر اندام تکفیری‌ها می‌انداخت و کنار همه مهارت‌هایش، به زبان عربی و لهجه‌های گوناگون هم تسلط داشت.

درست آن زمان که داعش برای ورود به خاک ایران لحظه‌شماری می‌کرد، مرتضی حسین‌پور برای کمک به جبهه مقاومت از سوریه به عراق فراخوانده شد تا کنار فرماندهان بسیج مردمی عراق جلوی داعش را بگیرند و کم‌کم با تلاش ارتش، رزمندگان و بسیج مردمی و نیروهای ایرانی، شهرهای عراق آزاد شد و داعش در نزدیکی عراق و سوریه محاصره شد.

لحظه پخش خبر اسارت و شهادت غریبانه «محسن حججی» هنوز در ذهن‌ها هست؛ آن روزها که ایرانیان تمام‌قامت به‌احترام پیکر خونین و ارباً ارباً شهید حججی ایستادند و او را تشییع کردند، خبر دیگری نیز در آن مابین پخش شد که شاید خیلی‌ها ندیدند و نشنیدند و آن‌هم خبر شهادت مرتضی حسین‌پور فرمانده قرارگاه حیدریون و فرمانده محسن حججی بود.

شهید حسین‌پور به‌اتفاق رزمندگان مقاومت توانسته بود منطقه را برای داعش ناامن کند؛ او در پایگاهی که با شدیدترین حمله روبه‌رو شده بود توانست میان امواج پی‌درپی انفجارهای سنگین و حمله شدید داعش، نیروهایش را مدیریت و حملات داعش را متوقف کند؛ نیروهای تحت‌امرش می‌گویند اگر تدابیر و رشادت او نبود لااقل نیمی از رزمندگان در آن منطقه به شهادت می‌رسیدند.

اما مرتضی با تعداد اندک مجاهدان عراقی و ایرانی بدون پشتیبانی ایستاد و نیروهایش را طوری آرایش داد که کمترین تلفات را داشته باشد و در عین حال خودش از این خاکریز به آن خاکریز با اسلحه مدام شلیک می‌کرد که به‌ناگاه انفجار یک نارنجک پهلویش را شکافت اما در همان حال هم از فرماندهی نیروهایش غافل نشد و تا پایان عملیات و دفع هجوم داعش کنار نیروهایش ماند؛ مقاومت او و دیگر رزمندگان نگذاشت پایگاه سقوط کند و داعش هم میدان را خالی کرد و گریخت و در همان حوالی بود که از میان نیروهای مرتضی، محسن حججی اسیر شد.

کمی بعد مرتضی به بیمارستان صحرایی رسانده شد و بعد از تلاش بسیار برای برگرداندن او، اما قلب‌هایش ایستاد و آسمانی شد؛ شهادت مرتضی حسین‌پور اتفاق کوچکی نبود؛ او فرمانده‌ای بود که آرامش را بر خطوط دفاعی رزمندگان حاکم می‌کرد و با به‌کارگیری هوش و تدبیر فراوانش همیشه بهترین تصمیم‌ها را می‌گرفت.

او حتی تولد فرزندش را هم ندید؛ با وجود اینکه عاشق شهادت بود اما نمی‌خواست به این زودی‌ها شهید شود برای همین خبر شهادتش برای بسیاری از افراد غیرقابل باور بود؛ وقتی داعش به پایگاهش حمله کرد، با وجود ترکشی که پهلویش را دریده بود اما همچنان ایستاده بود و نیروهایش را فرماندهی می‌کرد اما در پایانِ آن درگیری سخت، قلب مرتضی ایستاد؛ کسی که می‌خواست آن‌قدر بماند که همه کارهای بزرگ و ناممکن را به سرانجام برسد و بعد شهید شود و همان شد که می‌خواست.

مرتضی حسین‌پور ارادت خاصی به کریمه اهل‌بیت(س) داشت به همین دلیل نام مستعار «حسین قمی» را برای خود برگزیده بود و به‌گفته سردار شهید سلیمانی «مرتضی اسمش را حسین گذاشت تا راه ارباب را ادامه دهد و در میدان نبرد هرچه بحران سخت‌تر می‌شد، شجاعت، قدرت و احاطه حسین بر بحران بیشتر می‌شد.

.

 گزارش: زهرا رستگار

انتهای پیام/+

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon