آیا آمریکا در تحولات بنگلادش نقش داشته است؟

دوشنبه هفته گذشته بنگلادش شاهد رویدادی تاریخی بود. خانم شیخ حسینه، نخست‌وزیر بنگلادش، روز دوشنبه ۱۵ مرداد در پی ماه‌ها اعتراضات گسترده در این کشور استعفا داد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، این کناره‌گیری غیرمنتظره بعد از اعتراضات خیابانی گسترده عموماً دانشجویی علیه نحوه سهمیه‌بندی مشاغل دولتی در این کشور اعلام شد.

با این حال یک هفته بعد از کناره‌گیری، خانم شیخ حسینه روز گذشته (یکشنبه) مدعی شده که اگر حاکمیت جزیره «سنت مارتین» را تسلیم آمریکا کرده بود و به واشنگتن اجازه تأثیرگذاری روی خلیج بنگال را می‌داد می‌توانست در قدرت باقی بماند.

رد پای آمریکا؟

صرفنظر از اینکه ادعای حسینه تا چه اندازه درست است یا خیر و با توجه به این که ابعاد مختلف این تحول سیاسی در این کشور مسلمان نشین جنوب آسیا همچنان مبهم مانده است، با نگاهی به تحولات چندسال اخیر باید گفت که ایالات متحده آمریکا در سال‌های گذشته روابط پیچیده‌ای با دولت بنگلادش داشته و تنش‌ و بدبینی‌ همواره بر تعاملات این دو کشور سایه افکنده است. 

دولت ایالات متحده در سال‌های گذشته تلاش کرده بود دولت حسینه را در عرصه‌های مختلف به چالش بکشد و وقوع برخی رخدادها هم به تنش‌ها در روابط دو طرف دامن زد. به عنوان مثال واشنگتن ماه مه سال 2023 شروطی در زمینه صدور روادید برای مقام‌های بنگلادشی معرفی کرد و در ظاهر هدف آن را به ادعای آمریکایی‌ها حمایت از برگزاری انتخابات آزاد، منصفانه و مسالمت‌آمیز در این کشور اعلام کرد.

ذیل این سیاست، ایالات متحده اعلام کرد که حق اعمال محدودیت روادید بر هر مقام بنگلادشی که به عقیده واشنگتن فرایند دموکراتیک را در این کشور تضعیف کند برای خودش محفوظ می‌داند.

حزب مخالف دولت از این تصمیم استقبال کرد اما حسینه آشکارا از آن انتقاد و اعلام کرد مشخص نیست آمریکا چه انگیزه‌ای از دخالت در امور داخلی بنگلادش دارد.

تنش‌ها به اینجا ختم نشد و دسامبر 2021 ایالات متحده تحریم‌هایی را علیه گردان واکنش سریع بنگلادش وضع کرد. آمریکا این گروه را به نقض حقوق بشر متهم کرده بود. واشنگتن علاوه بر این بنگلادش را به نشست دموکراسی که در سال‌های 2021 و 2023 برگزار می‌شد، دعوت نکرد.

آنچه باعث تیرگی بیشتر در روابط دو کشور شد عدم موافقت حسینه با امضای دو توافقنامه دفاعی موسوم به «توافق امنیت کلی اطلاعات نظامی» و توافق ACSA  با واشنگتن بود.

ماجرای سنت‌مارتین

نقطه جدایی در روابط ایالات متحده و بنگلادش ممکن است تلاش ادعایی ایالات متحده برای ایجاد یک پایگاه نظامی در جزیره سنت مارتین، تنها جزیره فراساحلی بنگلادش در خلیج بنگال باشد. در ماه مه 2024 حسینه با طرح یک ادعای عجیب اعلام کرد «یک قدرت خارجی» به او پیشنهاد داده در ازای پیروزی بدون دردسر در انتخابات پارلمانی ژانویه 2024 ، به واشنگتن اجازه دهد اقدام به تأسیس پایگاه در آن جزیره کند. اگرچه او اشاره‌ای به نام این کشور نکرد اما بسیاری معتقد بودند که منظور او ایالات متحده است.

آمریکا در بحبوحه تنش‌های فزاینده با چین مشتاق تقویت حضور نظامی خود در منطقه هند و اقیانوس آرام است و به این دلیل به دنبال ایجاد پایگاه های جدید در این منطقه بوده است. اهمیت استراتژیک جزیره سنت مارتین، با نزدیکی آن به مسیرهای دریایی کلیدی، آن را به مکانی جذاب برای ارتش ایالات متحده تبدیل می‌کند.

حسینه معتقد است که امتناع او از تن دادن به این خواسته‌ها ناآرامی‌ها در کشورش را رقم زده است.

آیا بنگلادش شاهد انقلاب رنگی بود؟

اما علاوه بر دلایلی که خود حسینه به آنها اعتقاد دارد برخی از منابع تحلیلی و رسانه‌ای هم معتقدند که حوادث بنگلادش نوعی «انقلاب رنگی» بوده که با مداخله ایالات متحده آمریکا به وقوع پیوسته است. 

پایگاه «آسیاتایمز» در تحلیلی به بررسی همین موضوع پرداخته که چرا ایالات متحده بایستی دنبال انقلاب رنگی در بنگلادش باشد. از دید این رسانه، نخستین دلیل در موقعیت جغرافیایی این کشور نهفته است.

بنگلادش کشوری واقع در بخش شرقی هند و در مجاورت چین است. بنگلاش علاوه بر این، در مسیر دو رود گنگ و براهماپوترا قرار دارد. بنادر بنگلادش از دیرباز این کشور را در مدار توجه قدرت‌های دریایی از بریتانیا گرفته تا ژاپن و روسیه قرار داده است.

طبق نوشته آسیاتایمز، در برهه کنونی یکی از منافع ایالات متحده در بنگلادش می‌تواند ایجاد یک بندرگاه برای شناورهای نیروی دریایی این کشور باشد. این موضوع می‌تواند به واشنگتن برای مدیریت مخاطرات دریایی ناشی از دسترسی چین به بنادر مجاور در میانمار کمک کند.

شباهت به انقلاب‌های رنگی

آسیاتایمز به 5 دلیل اشاره می‌کند که وقایع بنگلادش را به انقلاب‌های رنگی ایالات متحده شبیه می‌کند:

1) راه افتادن تظاهرات‌های گسترده بر سر یک موضوع خاص که حاکمیت میزبان در شرایط نرمال، آن را یک موضوع کم‌اهمیت و داخلی تلقی می‌کند

2) مشارکت فعال گروه‌های اجتماعی متعدد که معمولاً از افراد جوان‌تر خط می‌گیرند اما ماجرا به سرعت به بخش‌های دیگر جامعه و گروه‌های غیرسیاسی سرایت می‌کند

3) استفاده قابل توجه از فناوری و به ویژه از برنامه‌های ارتباطی امن

4) سرازیر شدن بودجه‌های سخاوتمندانه و بدون دلیل از کانال خیریه‌ها و سازمان‌های مردم نهاد (NGO‌) و

5) انتشار اخباری با هدف تحریک و تهییج بخش بیشتری از جمعیت با استفاده از تصاویر خشونت‌بار

غیر از این برخی از منابع تحلیلی که به نقش آمریکا در این کشور ظنین هستند هم این ادعا را مطرح کرده‌اند که فردی که به جای حسینه جایگزین شده «محمد یونس»، فردی نزدیک به هیلاری کلینتون و جورج سوروس است. پایگاه ساندی گاردین در این خصوص نوشته است: «برخی منابع می‌گویند انتصاب محمد یونس به عنوان رئیس موقت دولت بنگلادش که روابط پرتنش دیرینه‌ای با حسینه دارد تنها نشان‌‌دهنده نقش وزارت خارجه در این تحولات است.»

به ادعای این پایگاه حملات محمد یونس به حسینه بعد از روی کار آمدن دولت جو بایدن در ایالات متحده شدت گرفت. منابع آگاه در گفت‌وگو با این روزنامه مدعی شده‌اند دولت بنگلادش برای محاکمه یونس تحت فشار قرار گرفت تا پرونده‌های قضائی علیه او در خصوص تخلف مالیاتی و پولشویی لغو شود.

ادعاها علیه محمد یونس موجب شد که دولت حسینه در سال 2012 کمیته‌ای به نام «کمیسیون بانک گارمین» برای بررسی اقدامات این بانک تحت ریاست یونس تشکیل دهد. اما تشکیل این کمیته با مخالفت جدی «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه وقت ایالات متحده روبرو شد. کلینتون در آن زمان گفت که واشنگتن هیچ گونه اقدامی از سوی دولت بنگلادش را برای تضعیف دستاوردهای بانگ گارمین تأیید نخواهد کرد.

«ساندی گاردین»در ادامه مدعی می شود که این تحولات و مجموعه‌ای از دیگر اقدامات حمایتی از سوی کلینتون‌ها نشان‌دهنده عمق ارتباطات کلینتون‌ها و سوروس با محمد یونس هستند.

پیش‌زمینه‌ها

 می‌توان گفت که اقتصاد بنگلادش در اوایل دهه 1970 میلادی به یک ویرانه تبدیل شده بود. در آن زمان این کشور به‌تازگی توانسته بود به دنبال یک جنگ 9 ماهه از پاکستان جدا شود و اعلام استقلال کند.

براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد، بنگلادش به عنوان یک کشور بسیار فقیر و دارای تراکم جمعیت بسیار بالا ظهور پیدا کرد؛ کشوری که وابستگی زیادی به تولید کشاورزی داشت، اما همچنان برای تأمین مواد غذایی کافی برای مردم خود ناتوان بود.

 بنگلادش در سال 1974 دچار یک قحطی بسیار شدید شد، گویی که این کشور با حمله اتمی روبه‌رو شده بود. اما این کشور در سال‌های بعدتر از تولیدات نساجی و پوشاک به عنوان جرقه‌ای برای بازگشت معجزه‌آسای اقتصادی و اجتماعی استفاده کرد.

در دهه پیش از همه‌گیری کووید-19، اقتصاد بنگلادش با رشد سالانه 7 درصدی همراه بود و تولید ناخالص داخلی این کشور نیز به حدود 2 هزار و 500 دلار به ازای هر فرد می‌رسید که در آن زمان بالاتر از هند بود. بنگلادش در سال 2022 میلادی، 20 درصد از کل تی‌شرت‌های نخی صادر شده در جهان را به ارزش 9 میلیارد دلار تولید کرد.

این عامل خود یکی از عوامل دیگری است که بر گمانه‌زنی‌ها درباره نقش احتمالی آمریکا در عزل حسینه می‌افزاید. هر چند بار دیگر باید گفت که هنوز دخالت قطعی آمریکا در تحولات این کشور یا میزان آن دخالت چندان روشن نیست و برای مشخص شدن آن باید منتظر گذر زمان ماند.

 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط