ترکیه در جهانِ چندقطبی؛ دور از آمریکا، نزدیک به آسیا-بخش ۱

استادِ دانشگاه سابانجی ترکیه بر این باور است که ترکیه طی سالیان گذشته، بیش از هر چیزی به دنبال «استقلال استراتژیک» بوده و می‌خواهد علاوه بر آمریکا، به چین و دیگر کشورهای آسیایی نیز نزدیک بماند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، بروز تغییر و تحولات جدید در سیاست خارجی ترکیه در چند سال گذشته، یکی از موضوعاتی است که توجه تحلیلگران غربی و همچنین تحلیلگران و نظریه پردازان منطقه را به سوی خود جلب کرده است.

ترکیه که در سال 2002 میلادی و در جریان پیروزی حزب عدالت و توسعه، به تمامی در مسیر تعامل با غرب قرار گرفته و به دنبال استفاده از مزیت عضویت در ناتو بود، در این چند سال، به شکل معنی داری از غرب فاصله گرفته است.

همچنین تلاش کرده تا پروژه فراگیر عادی سازی روابط با چند کشور عربی از جمله مصر، امارات، عربستان و سوریه و رابطه با رژیم صهیونیستی را به کارت‌ها و ابزارهای جدید بازی تبدیل کند.

حالا نظریه پردازان ترکیه نیز توجه عمیقی به چرخش‌های ناگهانی سیاست خاری ترکیه دارند و معتقدند که بخشی از این اقدامات، به خاطر تحولات مرتبط با بازی قدرت‌های جهانی است.

پروفسور فواد کِیمان استاد روابط بین الملل و معاون رییس دانشگاه سابانجی ترکیه در یک مقاله مفصل، به بررسی تغییر مناسبات قدرت و هژمونی در جهان پرداخته و به این اشاره کرده که حالا آمریکا به عنوان یک قدرت یگانه و قادر مایشاء شناخته نمی‌شود و ترکیه نیز به عنوان کشوری که قبلاً تمام سیاست‌های خود را بر اساس رفاقت با غرب تنظیم کرده، حالا نگاه دیگری به سیاست خارجی دارد.

استادِ دانشگاه سابانجی ترکیه بر این باور است که ترکیه طی سالیان گذشته، بیش از هر چیزی به دنبال «استقلال استراتژیک» بوده و می‌خواهد علاوه بر آمریکا، به چین و دیگر کشورهای آسیایی نیز نزدیک بماند.

اما در این مسیر، موانع و چالش‌هایی پیش روی ترکیه قرار دارد و در یک جهانِ پساغربی، کنشگری و اثرگذاری بر معادلات سیاسی و امنیتی منطقه و نظام بین الملل برای ترکیه، کار دشوار و هدف بلندپروازانه‌ای است.

مقاله این نظریه‌پرداز و استاد روابط بین الملل ترکیه را با هم مرور می‌کنیم:

 

یک جهانِ نوین

 جهان ما در این چند سال، تحولات مهمی را از سر می‌گذراند. حمله روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022 میلادی، منجر به آغاز جنگی شد که دو سال است ادامه دارد. همچنین حملات نسل کشی دولت اسرائیل در غزه و رفح از 7 اکتبر 2023 میلادی ادامه دارد.

اکثر کشورهای غربی به ویژه آمریکا، آلمان و انگلیس از این حملات اسراییل حمایت کرده‌اند. این تحولات نه تنها نشان دهنده وضعیت جنگی است، در عین حال نشان دهنده این است که نظم جهانی لیبرال با محوریت غرب که پس از سال 1945 تأسیس شده بود، به پایان رسیده است. این رویدادها، در عین حال آسیب زیادی به اندیشه غرب و مدرنیته غربی وارد کرد که بر پایه دموکراسی، حقوق بشر، روشنگری، قوانین و هنجارهای بین‌المللی بنا شده است.

هم اکنون ما وارد دوره‌ای شده‌ایم که در آن، روابط بین‌الملل و سیاست جهانی یک «گذار سیستمی» را سپری می‌کند. ما شرایط جنگ و گذار سیستمی را با هم تجربه می‌کنیم. نظام غرب محور موجود، به عبارت دیگر نظام کهنه و «قدیمی» در حال احتضار و مرگ است. ولی هنوز هم در یک دوره گذار هستیم که دنیای «نو» متولد نشده و نمی‌دانیم دقیقاً چگونه شکل می‌گیرد.

شواهد نشان می‌دهند که جهانی جدید و «پساغربی» در حال شکل گرفتن و پدیدار شدن است. ما این را می‌دانیم و از آن اطمینان داریم. اما سوال اینجاست که جهان پساغربی چگونه شکل خواهد گرفت؟

با وجود اینکه ما داده‌ها را داریم، دقیقاً نمی‌دانیم.

ابتدا، بیایید با داده‌هایی که در اختیار داریم به آنچه از دنیای پساغربی می‌فهمیم نگاه کنیم. بیایید این داده‌ها را در 6 مورد زیر فهرست کنیم:

اول: مناسبات و روابط بین‌المللی در حال جهانی شدن، دیگر ساختاری تک قطبی با محوریت و هژمون آمریکا و غرب نخواهد داشت. بلکه ساختاری چند قطبی یا چندگانه دارد. آمریکا، غرب و نهادهای بین‌المللی و منطقه‌ای تحت سلطه آنها نه می‌توانند از وقوع حوادث و بحران‌ها جلوگیری کنند و نه راه حل ارائه می‌کنند.

با این حال، اجازه دهید تأکید کنیم که آمریکا همچنان قدرتمندترین بازیگر نظام است. علاوه بر این، در کنار آمریکا، دولت‌ها و نهادهای اروپایی که ما آنها را «قدرت‌های بزرگ» می‌نامیم، از بازیگران مهم و تأثیرگذار جهان پساغربی نیز هستند. جهان پساغربی تک قطبی نخواهد بود، بلکه جهانی خواهد بود که در آن غرب و قدرت‌های بزرگ، بازیگران قدرتمندی در سیاست جهانی و روابط بین الملل هستند.

دوم: چین و آسیا به عنوان بازیگران غیرغربی، قوی‌ترین نقاط مرجع و بازیگران جدید را تشکیل می‌دهند. جهانِ پساغربی، به عنوان جهانی تحت سلطه رقابت و تضاد آمریکا – چین، در حال شکل‌گیری است. رابین نیبلت، مناسبات این جهان را به عنوان «جنگ سرد جدید» توصیف می‌کند و عنوان کتاب مهم جدیدش نیز همین است. جنگ سرد جدید که امروزه بین آمریکا و چین در حال توسعه است، ساختاری بسیار پیچیده، چند بعدی و چند لایه نسبت به جنگ سردی دارد که در دوران پس از جنگ جهانی دوم بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در جریان بود.

جنگ سرد جدید، عواقب فاجعه باری خواهد داشت. جنگ و بحران آب و هوا، نابرابری، امنیت سایبری، امنیت غذا و آب و غیره همگی تحت تاثیر قرار می‌گیرند. اینها، لیست تهدیدات و خطرات جنگ سرد جدید و دنیای پساغربی را تشکیل می‌دهند.

سوم: کشورهای مهم منطقه که ما آنها را جنوب جهانی می‌نامیم و قبلاً با عبارت «قدرت‌های میانه» از آنها یاد می‌کردیم، در دوران جدید، به دنبال آن هستند که نقش بیشتری ایفا کنند. کشورهایی مانند هند، برزیل، آفریقای جنوبی، عربستان سعودی، ترکیه، اندونزی، اسپانیا، ویتنام و غیره، می‌خواهند به کنشگرانی مهمتر و اثرگذارتر تبدیل شوند. در مورد ترکیه در پایان این مقاله توضیح خواهیم داد و به این مساله خواهیم پرداخت که ترکیه و دیگران، به چه شکلی، به جای نزدیک شدن به غرب یا چین، تصمیم گرفتند سیاست خارجی و نقشه راه خود را به شیوه‌ای تعیین کنند که در هر دو سو، امکان نقش آفرینی داشته باشند و در حالتی قرار بگیرند که ما این انتخاب را «استقلال استراتژیک» می‌نامیم.

در دنیایی که تک قطبی نیست، بلکه چند قطبی یا چند خوشه‌ای خواهد بود، قدرت‌های بزرگ به ویژه آمریکا و چین، با کشورهایی که خودمختاری استراتژیک را اعمال می‌کنند، چگونه رابطه خواهند داشت. کشورهای جنوب جهانی که خودمختاری استراتژیک دارند، عملاً در یک فضای پساغربی خواهند بود.

تحولات جهان و به وجود آمدن وضعیت چندقطبی، آن قدر مهم است که توجه تمام اندیشکده‌ها و دانشگاه‌ها را به سوی خود جلب کرده و مطالعات در این زمینه در حال گسترش است.

در «مرکز مطالعات سیاست استانبول» که من مدیریت آن را بر عهده دارم و همچنین در اندیشکده‌های مهم بین‌المللی، خودمختاری استراتژیک و موقعیت کشورهای جهان پساغربی، هم به عنوان یک زمینه مطالعاتی مهم و هم به‌عنوان یک رشته تحصیلی نوین، مورد توجه قرار گرفته است.

چهارم: می‌توان فرض کرد که جهان پساغربی، که در جنوب جهانی در حال ظهور است، جهانی است که مسیر حرکت آن، از دموکراسی منحرف شده است. جایی که است که اقتدارگرایی و پوپولیسم رقابتی، به عنوان یک خط سیاسی مهم، از سوی رهبران و احزاب ترجیح داده می‌شود و زمینه مهیاست که رهبران قوی بر صحنه حضور یابند و دولت‌های استبدادی در مقیاس جهانی، قوی‌تر و گسترده‌تر می‌شوند.

دموکراسی به تدریج در مقیاس جهانی ضعیف می‌شود و اعتماد به دموکراسی‌های موجود به تدریج کاهش می‌یابد. از سوی دیگر، شاهد هستیم که رهبرانی که رویکرد مدیریتی پوپولیستی، اقتدارگرا یا غیرلیبرال را اتخاذ می‌کنند و تعادل و کنترل را دوست ندارند و وفاداری به رهبر را بر شایستگی ترجیح می‌دهند، قوی‌تر می‌شوند. می‌توان گفت که دوره رهبران مستبد و حکومت‌های استبدادی از ویژگی‌های مشترک مهم دنیای پساغربی خواهد بود.

در بخش بعدی، به این موضوع می‌پردازیم که ترکیه در جهانِ پساغربی، در چه موقعیتی قرار گرفته و چرا باید به چالش‌های امنیتی منطقه و پیرامون توجه ویژه‌ای داشته باشد.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط