توصیه حاج قاسم به دخترانی که می‌خواستند مدافع حرم شوند

مسئول گروه دختران انقلاب می‌گوید: خودم را به حاج قاسم رساندم و گفتم به نمایندگی از خانم‌ها آمدم تا بپرسم چرا نمی‌توانیم به سوریه برویم و از حرم حضرت زینب دفاع کنیم؟ حاج قاسم لبخند زد و گفت دخترم شما در همین تهران مدافع حریم و حجاب حضرت زینب باشید.

گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم طیبه مجردیان: شاید آنچه بیشتر در ارتباط با حجاب در فضای رسانه برجسته شده است، بحث‌های جنجالی له و علیه حجاب است. اما ایستادن در دوگانه گشت ارشاد؛ آری یا خیر؟ تذکر لسانی؛ آری یا خیر؟ حجاب قانونی؛ آری یا خیر؟ باب عمل را همچنان بسته نگه می‌دارد. چراکه حجاب امروز در نقطه نماد و سیاست قرار گرفته و تعیین و تکلیف این ماجرا در دوگانه ها ممکن نیست. در این بین کسانی هستند که فارغ از بحث‌ها و جدال‌های بی‌حاصل پر سر و صدا، ایده‌ای دارند و ایده خود را پیش می‌برند. اشتراک تجربیات این گروه‌ها می‌تواند در رویش ایده‌های خلاقانه و استفاده از ظرفیت مردمی در توسعه فرهنگ عفاف و حجاب موثر باشد.گروه مردمی دختران انقلاب چندسالی است برای احیاء صورت درست امر به معروف و ترویج حجاب تلاش می‌کنند. برای آشنایی بیشتر با این گروه با بهاره جنگروی مسئول گروه دختران انقلاب به گفتگو نشستیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

ماجرای دختران خیابان انقلاب و دختران انقلاب

سوال: مختصری درباره فعالیت‌ دختران انقلاب توضیح بدهید و اینکه چطور افراد وارد مجموعه شما می‌شوند؟

ما بعد از اینکه از دانشگاه فارغ التحصیل شدیم گفتیم چکار کنیم تا بتوانیم در جامعه اثرگذاری مطلوبی داشته باشیم؟ شروع به کار مطالعاتی کردیم. دیدیم امر به معروف و نهی از منکر هم واجب فراموش شده هست و همانطور که آقا می‌فرمایند واجبی است که بد معرفی شده حتی به قولی یک واجب لگدمال شده هست. شاید هنوز در ذهن مردم خاطرات دهه شصت و مو قیچی کردن از امر به معروف و سایر مظاهر تندروی‌ تداعی شود.

بعد از سه چهار سال کار مطالعاتی روی صحبت‌های آقا و علوم انسانی دیگر به این نتیجه رسیدیم امر به معروف نرم افزاری است که اسلام در اختیار ما قرار داده که تازه بعضی از دانشمندان غربی مثل باری بوزان و دیگران به کارکرد و ضرورت آن برای جامعه رسیده‌اند. تصمیم گرفتیم به عنوان کار فرهنگی، صورت درست امر به معروف را احیا کنیم. وقتی شروع به فعالیت کردیم و مباحثمان را برای دیگران ارائه دادیم دیدیم چقدر دل‌های مردم آماده هست تا در این قضیه ورود کنند و با ما همراه شوند.

اول از همان تجاربی که در دانشگاه داشتیم استفاده کردیم و یک چارت تشکیلاتی چیدمان کردیم؛ بخش طرح و برنامه، بخش جذب و نیروی انسانی، بخش رسانه و اطلاع رسانی، بخش حمایت مالی و قسمت‌های دیگری که لازم بود.

تصمیم گرفتیم اسم دختران انقلاب را پس بگیریم

رسیدیم به اینجا که برای گروهمان چه اسمی انتخاب کنیم و این همزمان شد با ماجرای دختران خیابان انقلابی که روسری‌هایشان را به چوب می زدند، کشف حجاب می‌کردند و خودشان را نماینده زن ایرانی معرفی می‌کردند. تصمیم گرفتیم اسم دختران انقلاب را پس بگیریم. چون آنها داشتند دروغ می‌گفتند. حتی دختر کم حجاب ما هم اینطور نیست که برود روی دکل برق جلوی همه روسری خودش را دربیاورد. گفتیم بچه‌های انقلاب ما هستیم و اسم گروهمان را دختران انقلاب گذاشتیم.

این اسم را که گذاشتیم گفتیم باید یک بروز و ظهور رسانه‌ای داشته باشیم. آن زمان دوران حسن روحانی بود و چون اسم خودمان را دختران انقلاب گذاشتیم و می‌خواستیم با این اسم بالا بیاییم کسی از ما حمایت نمی‌کرد. خود خانم مولاوردی آن زمان از دختران خیابان انقلاب حمایت می‌کرد و به نیروی انتظامی می‌گفت با این دخترها چه کار دارید. آنها می‌خواستند دختران خیابان انقلاب را برجسته کنند ولی وقتی ما اسم خودمان را دختران انقلاب گذاشتیم دختران خیابان انقلاب خیلی کمرنگ شدند.

علی‌نژاد مجبور شد کامنت‌های پیجش را ببندد

اولین بار حسینیه همت میدان شهدا را گرفتیم و شروع به تبلیغات کردیم. یکی از بچه‌ها گفت یکی از خواهران مسیح علی‌نژاد مذهبی هست. آن زمان نظام هنوز از ظرفیت ایشان استفاده نکرده بود. پرس و جو کردیم و خانه‌شان را پیدا کردیم. طبیعی بود که اول اعتماد نمی‌کردند. گفتم من خواهر ابراهیم هادی را با خودم آوردم. بعد دیدم چقدر دل پری دارند. خودشان، دخترانشان و نوه‌هایشان همه محجبه بودند.

گفتم الان وقتش هست که شما از خواهرتان اعلام برائت کنید. گفتند باید استخاره کنیم و ما را برای شام نگه داشتند. بعد که ما رفتیم ایشان تماس گرفت و گفت با اینکه فشار زیادی روی من هست ولی استخاره کردم چون خوب آمده می‌آیم. ما قبل مراسم اعلام کردیم یک مهمان ویژه داریم. چند دقیقه مانده به شروع مراسم گفتیم خواهر مسیح علی نژاد مهمان ما است. رسانه‌های فارسی زبان خارجی و خود مسیح علی‌نژاد به غلیان افتادند. مسیح داخل پیجش دائم می‌گفت خانواده من را تحت فشار قرار دادند و...

آن روز خواهرزاده مسیح خیلی زیبا صحبت کرد. از محضر آقا عذرخواهی کرد و گفت آقا ما چنین خانواده‌ای نیستیم و انقدر ادبیاتشان قشنگ بود که همان موقع مسیح مجبور شد کامنت‌های پیجش را ببندد. مردم می‌گفتند وقتی تو  خانواده‌ات را رها کردی و انقدر بی‌مهر و بی‌عاطفه هستی چطور قبول کنیم تو به فکر زن ایرانی هستی؟

اگر حجاب در ایران رها شود...

بعد از این اتفاق و هیاهو که گروه دختران انقلاب مطرح شد از دفتر آقا زنگ زدند و گفتند گزارش این کار به گوش آقا رسیده و من را دعوت کردند تا به نمایندگی از دختران انقلاب بروم خدمت حضرت آقا. روز دیدار که نهادها و ارگان‌ها هم بودند ما بلند شدیم تا گزارش کار بدهیم. آقا فرمودند من این جریان را کامل مطالعه کردم. گفتند من امروز به شما بگویم که اگر حجاب در ایران رها شود وضعیت ایران از ترکیه بدتر می‌شود و برای ما دعا کردند.

 

 

اجتماع پرشور دختران انقلاب در چهارباغ اصفهان با حضور مادر شهید حججی

بعد از اینکه کارمان یکمقدار سر و سامان گرفت، یک قسمت ثابت کار ما شد اجتماعات سالیانه که همان جشن تولد دختران انقلاب است. ما هر سال تولد دختران انقلاب را جشن می‌گیریم. یک سال این برنامه در حسینیه همت برگزار شد. دو سال میدان امام حسین بود. یک سال به درخواست دختر خانم‌های اصفهانی چهارباغ اصفهان برنامه گرفتیم. مادر خدا بیامرز آقای نریمانی می‎گفت این همه آقا سید اینجا اجتماع گرفته اما اجتماع دختران انقلاب پرشورتر از اجتماعاتی بوده که تاحالا خود اصفهانی‌ها گرفتند. چهارباغ اصفهان مملو از جمعیت شد. مادر آقا محسن حججی بالا رفتند و دختر خانم‌هایی را که طی این مدت جذب کرده بودیم محجبه کردند.

بعد برنامه اصفهان، بچه‌های رشت هم گفتند ما هم می‌خواهیم برنامه بگیریم. شروع کردیم با دختر خانم‌های رشت جلسه گذاشتیم. برنامه رشت در میدان شهرداری برگزار شد. میدان شهرداری مملو از جمعیت شد. یک سال هم در میدان امام حسین(ع) و دو بار هم ورزشگاه شیرودی برنامه گرفتیم. پارسال یک اجتماع دوازده هزار نفره داخل ورزشگاه شیرودی گرفتیم. انقدر استقبال خوبی شد و جمعیت زیاد آمدند که راهروهای بیرون و داخل تا پشت در پر شد و ما بقی جمعیت داخل زمین ورزشگاه و خیابان مترو طالقانی تا متروی هفت تیر سرریز شدند. طوری که رئیس ورزشگاه گفت اکسیژن نیست و خیلی بیشتر از ظرفیت مجاز داخل ورزشگاه پر شده است.

 

 

توصیه‌ حاج قاسم انگیزه ما را مضاعف کرد

زمانی که حاج قاسم زنده بود در مراسم یادواره شهدای غرب تهران، خودم را به رأس مجلس رساندم. حاج قاسم دید یک خانم بین آن همه آقا هست گفت بگذارید بیاید جلو. من الآن سی و دو سالم هست آن موقع شاید بیست و پنج سالم بود و شور جوانی داشتم. گفتم حاج آقا من به نمایندگی از کلی دختر خانم آمدم بپرسم چرا خانم‌ها نمی‌توانند سوریه بروند؟ چرا ما نباید برویم و از حرم حضرت زینب دفاع کنیم؟ حاج قاسم لبخند زد و گفت دخترم اولاً شما خانم هستی. خانم‌ها ظرافت‌هایی دارند که نمی‌توانند جلوی دشمن بایستند اما شما در همین تهران خودتان مدافع حریم و حجاب حضرت زینب(س) باشید. این اتفاق انگیزه ما را مضاعف کرد.

عشق شهدا و اهل بیت؛ واسطه آشنایی با دختران کم حجاب‌

روی این فکر کردیم با چه روشی و چطور دختران کم حجاب را جذب کنیم؟ یکسری پاتوق‌های دخترانه و موکب شبیه موکب‌های اربعین به عنوان موکب شهادت حضرت زهرا(س) راه انداختیم. دکور در سوخته خانه حضرت زهرا(س) طراحی کردیم. این کار تقریباً برای شش هفت سال پیش بود. یک عده مسئول پذیرایی بودند. یک عده هم برای گفتگو و جذب دختر خانم‌ها. اول پذیرایی می‌کردیم بعد می‌گفتیم چند دقیقه تشریف میارید بنشینید دکور ما را ببینید یک روضه‌ای از حضرت زهرا(س) بشنوید؟ خانم‌ها منقلب می‌شدند، اشک می‌ریختند و ما روسری متبرک سرشان می‌کردیم.

پاتوق امام رضایی هم داشتیم. آنجا خواهش می‌کردیم چند دقیقه روبه روی تمثال حرم امام رضا(ع) بایستند. برای دخترخانم‌های کشف حجاب درد دل امام رضایی می‌گذاشتیم. مثلاً می‌گفتند چند وقت هست مشهد امام رضا(ع) نرفتیم و اشک می‌ریختند. می‌گفتیم اگر یک روسری متبرک به حرم به شما بدهیم به امام رضا(ع) قول می‌دهید تا تولدشان این روسری از سر شما نیفتد؟ استقبال می‌کردند. کتیبه‌ای به آنها می‌دادیم و می‌گفتیم داخل اتاقشان بگذارند و هر وقت روسری‌شان خواست بیفتد به آن نگاه کنند.  

رو به ایوان طلا کردی و گفتی به امام         من اگر حجاب دارم همه از لطف شماست

هیئت هفتگی؛ محفل شروع کنشگری تازه واردها

شماره تمام این بچه‌ها را می‌گرفتیم. وقتی هیأت، پاتوق، موکب، تعزیه، تئاتر و...داشتیم با تک تک این بچه‌ها تماس می‌گرفتیم که بیایند کمک دختران انقلاب چون نسبت به شهدا و اهل بیت ارادت داشتند. به دختر خانمی که تازه جذب شده بود می‌گفتیم شما خادم هیئت ما هستی. هیأت هفتگیمان را هر چهارشنبه با حضور افرادی مثل حاج‌آقا جاودان و بقیه علما و مداحان برگزار می‌کردیم. در حقیقت هیئت هفتگی دختران انقلاب محفل شروع کنشگری این بچه‌ها بود.

 

یک مورد خاص!

یکی از دختر خانم‌های کشف حجابی که داخل پاتوق روسری سرش کرده بودیم وقتی برای هیأت هفتگی دختران انقلاب آمد همچنان کشف حجاب بود. خودمان خواسته بودیم برای خادمی بیاید. بچه‌ها با من تماس گرفتند که خانم جنگروی کشف حجاب آمده چکار کنیم؟ گفتم اشکال نداره بگذارید بیاید. دو ساعت مانده بود هیئت شروع شود. گفتم هیئت ما به اسم حضرت زهرا(س) هست. گفت من برای خادمی هیأت آمدم کجا بایستم؟

تا آن زمان چنین موردی نداشتیم. هرکسی می‌آمد روسری داشت. اگر حجاب کاملی هم نداشت کم کم در فضای هیئت حجابش را کامل می‌کرد. اما این دختر از آنهایی بود که اصلاً میدان نمی‌داد. به من گفت پر و حمایل را بده می‌خواهم کارم را شروع کنم.  حالا در دل من ولوله بود نمی‌خواستم او را پس بزنم. یکی دو ساعت هم به شروع هیأت مانده بود. گفتم مشکلی نیست. این پر را بگیر، حمایل دختران انقلاب را هم بینداز برو رأس مجلس یعنی در ورودی اصلی بایست و به هر کسی داخل هیأت می‌شود خوش آمد بگو. قبول کرد من احساس کردم دارد با من لجبازی می‌کند. گفتم بگذار من با شما بیایم و بگویم کجا بایستی. رفتیم در ورودی سرچشمه بعد گفتم هر کسی داخل شد بگو به هیأت حضرت زهرا(س) خوش آمدید، اینجا هیأت حضرت زهرا(س) است. گفت این را بگویم؟ گفتم بله چون شما الان خادم هستی، از همه خادم‌ها هم رأس‌تر ایستادی و اولین خوشامد را به محفل حضرت زهرا(س) شما می‌گویی. چون اسم هیئت ما هیئت صراط الزهرا است. دو تا از بچه‌ها را مراقب گذاشتم طوری که خودش نمی‌دانست گفتم من چهار کلامی صحبت کردم ببینید اگر تأثیر گذاشت و روسری سر کرد که هیچ اگر سر نکرد به من بگویید تا تدبیر دیگری کنم مثلاً از در ورودی بیاورمش قسمت دیگری داخل مجموعه.

بچه‌ها به من گفتند خانم جنگروی این بنده خدا پر را زمین گذاشت، حیاط سرچشمه را انگار که وجدان درد داشته باشد می‌رفت و می‌آمد. بعد هم حمایل را درآورد و رفت. تماس گرفتیم پرسیدیم کجایی؟ گفت من پنج دقیقه دیگه برمی‌گردم. بچه‌ها می‌گفتند پنج دقیقه بعد که آمد دیدیم روسری مشکی سر کرده، موهایش را هم پوشانده و دم در ایستاده است. من اصلاً به روی خودم نیاوردم که بروم ببینمش. بعد که آمدم آقای روحی را رد کنم گفتم این چیه سرت کردی؟ مگه همانطور نمی‌خواستی بایستی؟ به من گفت خانم جنگروی جمله‌ای که به من گفتی همه اول تو را می‌بینند و اینجا مجلس حضرت زهرا(س) است و تو داری خوشامد می‌گویی، من ادب کردم. حالا همان دختر خانم یکی از مبلغینی است که در دختران انقلاب فعالیت می‌کند.

در هیأتمان عروسی برگزار کردیم

هر هیئت سوژه‌اش متفاوت است. مثلا یک هیئت را به اسم روزه اولی‌ها می‌گیریم. یادم هست روح الله عجمیان و سلمان امیراحمدی که جزو شهدای امنیت بودند تازه شهید شده بودند. خواهر شهید امیراحمدی خیلی حال روحی بدی داشت چون نسبت به برادرش خیلی علقه داشت. از طرفی دوران عقدش هم بود و چون برادرش شهید شده بود دیگر نمی‌توانست عروسی بگیرد. از طرفی برادر روح الله عجمیان هم در دوران عقد بود. ما به ذهنمان رسید که اینها خودشان نمی‌توانند عروسی بگیرند اما ما که می‌توانیم برایشان عروسی بگیریم. هیئتمان را کردیم مختص عروسی، برایشان سفره عقد چیدیم و در تبلیغاتمان نوشتیم عروسی برادر شهید عجمیان و خواهر شهیدسلمان امیر احمدی و گفتیم مردم هرکسی دوست دارد هدیه بیاورد. نزدیک شش، هفت هزار نفر مردم آمده بودند. برای این مراسم هم یک هجمه ضد انقلاب آمد که دارند برای یک عده جانی و فلان عروسی می‌گیرند. محفل خیلی قشنگی بود و در ذهن مردم ماندگار شد. حتی ما توانستیم از این مراسم سه دست جهیزیه تهیه کنیم. یک کار موثر بود و یاد شهدا را در ذهن مردم تثبیت کرد.

 

 

هیئت ما صرفاً هیئت نیست. هر کدام از هیأت‌های ما موضوع ویژه‌ یا سوژه خاصی دارند مثلا روز پدر نزدیک بود ما گفتیم چند دختر خانم کشف حجابمان که خانواده‌های مثبتی دارند را به دست پدران شهدا چادری کنیم. از پدران شهدا دعوت کردیم؛ پدر احمدی روشن، پدر اصغر پاشاپور و پدر کاپشن صورتی و... دخترخانم‌های ما به دست پدران شهدا چادر سر کردند و محجبه شدند بعد ارتباط تلفنی با پدران خودشان گرفتیم و گفتیم الان دختر شما به دست پدر شهید چادری شده، حس و حالشان را پرسیدیم. صدا و سیما هم آمده بود و از مراسم ما فیلم گرفت.

 

 

ضرورت رفاقت و همراهی تا تثبیت حجاب

سوال: پس شما افرادی را که در مترو، موکب و برنامه‌های مختلف جذب می‌شوند رها نمی‌کنید و برایشان برنامه‌های مختلفی دارید.

بله. بیشتر جمعیت دختران انقلاب از طریق هیئت جذب می‌شوند. اگر ما این بچه‌ها را رها کنیم دوباره برمی‌گردند و روسری‌هایشان را برمی‌دارند. وقتی روسری متبرک سرشان می‌کنیم، شماره آنها را می‌گیریم. به هیأت دختران انقلاب دعوتشان می‌کنیم. بچه‌هایی که از لحاظ مبانی معرفتی عمیق هستند کنار آنها قرار می‌گیرند و با آنها دوست می‌شوند به کافه دعوتشان می‌کنند با هم صحبت می‌کنند و تلاش می‌کنند گره‌های ذهنی‌شان را باز کنند. کنار این ماجرای جذب و پررنگ کردن عرق دینی، این بچه‌ها باید خودشان کنشگر شوند. بهترین حالت کنشگری هم چون اشتراک ما با این بچه‌ها اهل بیت و شهدا هستند، این هست که خادم هیأت حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع) ‌شوند. بعد از یک مدت کنشگری به تدریج حجابشان را کامل می‌کنند و به اینجا می‌رسند که دوست دارند چادری شوند. اجتماع اخیر ما هم در ورزشگاه آزادی جشن چادری شدن سیصد و سیزده نفر از همین دختر خانم‌ها بود.

بنابراین فعالیت ما سه مرحله دارد. مرحله اول کار ما جذب افراد از طریق محبت اهل بیت و شهدا است. مرحله دوم رفع گره‌های ذهنی و سوالات و ابهامات آنها از طریق مربیانی است که به عنوان رفیق در کنار این افراد قرار می‌گیرند. مرحله سوم هم تبدیل خود این افراد به کنشگر است که اگر این مرحله نباشد خیلی از این افراد دوباره به سبک زندگی خودشان برمی‌گردند. این کار نیاز به رفاقت و همراهی دارد. یعنی در کنار رفاقت و صمیمیت گره‌های ذهنی هم باز می‌شود و در استمرار رابطه و کنشگری خود بچه‌ها سبک زندگی جدیدشان تثبیت می‌شود.

ماجرای مناظره دختران انقلاب با مدیر مسئول سابق کیهان

ما برنامه‌های مطالعاتی پژوهشی و کرسی‌های آزاد اندیشی هم داریم. چند سال پیش خیلی به خانم مولاوردی زنگ زدیم، پیام دادیم و دعوتشان کردیم تا با دختران انقلاب مناظره کنند. بار اولی که با ایشان تماس گرفتم گفتم خانم مولاوردی من از بچه‌های دختران انقلاب هستم با ما مناظره می‌کنید؟ گفت عزیزم خدا قوت به شما چقدر شما دارید زحمت می‌کشید. بعد من میلاد پیامبر(ص) را که تبریک گفتم ایشان گفتند یک بار دیگر بگو کی هستی؟ گفت من فکر کردم شما دختران خیابان انقلاب هستید بچه شما را چه به انقلاب؟ قطع کرد. خانم ابتکار هم همینطور ریجکت می‌کردند.

بعد من گفتم خدایا پس ما با چه کسی مناظره کنیم؟ چه کار کنیم؟ باید یکی بیاید که مخالف الزام حجاب باشد. زنگ زدیم به دکتر نصیری مدیرمسئول سابق کیهان که با آقای سوزنچی یک بار مناظره کرده بود. گفتیم آقای دکتر ما دختران انقلاب هستیم. گفت بله جریانتان را می‌دانم. گفتم شما با ما مناظره می‌کنید؟ گفت برای من افتخار هست بیایم داخل زمین حجاب، فعالترین مجموعه را شکست بدهم.

بچه ها استرس گرفتند که این بنده خدا چقدر با اعتماد به نفس صحبت کرد. نکند ما را در مناظره شکست بدهد. یکی از بچه‌های دختران انقلاب که به لحاظ فکری قدر بود انتخاب کردیم. نزدیک به دو هفته ما صبح تا شب می‌نشستیم مثل رینگ بوکس شبهه مطرح می‌کردیم جواب بدهد. در جلسه مناظره با آقای نصیری ایشان یک ربع اول مغلوب شدند. فیلم مناظره هم هست. آقای نصیری گفت حجاب باید آزاد شود، توهین به زن هست و... ما گفتیم یک نمونه موفق داریم یک کشوری که حجاب آزاد شده باشد و نهایتاً به ولنگاری و برهنگی و موارد دیگر نرسیده باشد؟ ایشان گفت شما تا پنج سال حجاب را آزاد بگذارید، بعد پنج سال اگه اینطوری شد قانون بگذارید، این عین جمله‌ای بود که گفتند. معتقد بودند در پنج سال اول آزادی حجاب یکسری چالش‌ها اتفاق می‌افتد آن وقت بعد پنج سال قانون بگذارید. اما  ما می‌گوییم اینکه دور باطل شد. اگر قرار هست پنج سال مملکت به فنا و برهنگی برود بعد الزام بگذاریم چرا اصلاً الزام را برداریم؟

باز شدن گره‌های ذهنی در مناظره‌ها

سوال: بله یک عده که طرفدار آزادی حجاب بودند، چند وقتی که حجاب رها شده بود و عینی با این مسئله مواجه شده بودند به اشتباه بودن ایده خودشان اذعان می‌کردند. حتی من از بعضی خانم‌های کشف حجاب می‌پرسیدم شما موافق این نوع مصادیق هنجارشکنانه پوشش هستید؟ خود خانم‌هایی که روسری‌شان را برداشته بودند می‌گفتند یک عده خیلی هنجارشکنانه لباس می‌پوشند ما با این سبک پوشش به هیچ وجه موافق نیستیم و اتفاقاً خیلی خوب هست که گشت ارشاد با این مظاهر بدپوششی مقابله کند. بنابراین اگر حجاب آزاد شود این آزادی حدی ندارد.

بله دقیقاً. من یادم هست آقای نصیری که داشت از آمفی تئاتر سرچشمه بیرون می‌رفت گفت من با بزرگترین نفرات در جبهه شما مناظره کردم اما اینکه یک خانم روبه‌روی من نشست و در یک ربع اول من را به چالش کشاند من به شما تبریک می‌گویم. با انجمن اسلامی هم که مخالف الزام حجاب بودند مناظره داشتیم. از بچه‌هایی که جذب می‌کنیم هم دعوت می‌کنیم در برنامه مناظره شرکت کنند تا از این طریق گره‌های ذهنی که دارند باز شود. بنابراین یک قسمت کار ما همین کرسی‌ها است.  قرار هست انشاالله همین مناظرات را در سطح دانشگاه‌ها و مدارس هم داشته باشیم.

نباید از کنار گناه به راحتی رد شویم

یک قسمت کار دختران انقلاب هم راهیان نور هست. تثبیت حجاب بعضی از این بچه‌ها در سفر راهیان نور اتفاق می‌افتد. در راهیان نور مادران شهدا هستند، راویان و روایتگری‌های خوبی هم داریم. خانم مریم قربان تنهایی که امسال در ورزشگاه آزادی چادری شد در راهیان نور دختران انقلاب و کانال کمیل متحول شد و الان جزو مبلغین دختران انقلاب شده است. اتفاق دیگر هم اینکه برای هیئت‌ها آموزش امر به معروف می‌گذاریم همانطور که بعضی از هیئت‌ها آموزش احکام دارند ما هم آموزش امر به معروف می‌دهیم.

در نهایت معتقد هستیم از کنار گناه نباید به راحتی رد شویم شاید خدا ما را عاملی قرار دهد تا مسیر کسی را تغییر بدهد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط