سلیمی نمین: آقای ظفرقندی، از داود کریمی سوءاستفاده نکنید


عباس سلیمی نمین در یادداشتی خطاب به ظفرقندی وزیر بهداشت از وی خواست به رویکرد وفاق ملی رئیس‌جمهور پایبند باشد و از نام افرادی مثل شهید داود کریمی سوءاستفاده نکند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی انتقادی خطاب به محمدرضا ظفرقندی وزیر بهداشت نوشته است:

جناب آقای دکتر ظفرقندی

وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

با سلام و آرزوی توفیقات روز افزون در مسند وزارت برای شما، فرصت را مغتنم می‌شمارم تا نکته‌ای را یادآور شوم.

از جمله اقداماتی که فضای سیاسی کشور را طراوت بخشیده، گام برداشتن عملی جناب دکتر پزشکیان در مسیر وفاق ملی است و وظیفه همگان، به ویژه اعضای کابینه رئیس جمهور، تقویت چنین رویکردی است.

نزاع‌های کاذب یا غیر ضرور که عمدتاً نیروهای افراطی مسبب آنند، موجب اتلاف انرژی‌ها و سرخوردگی اقشار غیر سیاسی جامعه از سیاست‌ورزی است. مهار دشوار این پدیده شوم از معرفی کابینه آغاز شد.

ویژگی‌های ریاست محترم جمهوری، وی را قادر می‌سازد در طیف اصلاح‌طلبان این ضرورت را با هزینه‌ای کم، دست یافتنی سازد. این توفیق موجب به حاشیه رفتن نیروهای افراطی طیف اصول‌گرایان نیز خواهد شد؛ به گونه‌ای که بروزی از آن را در جریان بررسی فهرست وزرای پیشنهادی در مجلس شاهد بودیم.

قطعاً همراهی وزرا با این رویکرد پسندیده ریاست محترم جمهور در امر انتخاب معاونان، مشاوران، مدیران کل و... زیاده‌خواهی نخواهد بود؛ به ویژه در مورد وزارتخانه‌هایی که با نخبگان و اقشار فرهیخته ارتباط بیشتری دارند.

همان‌گونه که مطلعید، در حاشیه تصمیم جناب‌عالی برای حاضر شدن بر مزار شهیدی از خیل شهیدان سرفراز این دیار، بلافاصله بعد از کسب رأی اعتماد (که بسیار ارزنده بود) مطلبی بی نام در فضای مجازی منتشر شد تا دلایل انتخاب این شهید خاص برای جامعه تبیین شود.

چگونگی تهیه این مقاله بی‌هویت از سه حالت خارج نیست:

1- جناب‌عالی به نگارش آن مبادرت ورزیده‌اید، اما به دلیل در تعارض بودن محتوای آن با مشی ریاست جمهوری ترجیح داده‌اید بی‌نام آن را منتشر سازید.

2- اطلاعاتی در اختیار مشاوری قرار داده‌اید که وی به نگارش آن اقدام کند، اما ایشان نیز به دلیل همین مغایرت، امضا بر آن نگذاشته است.

3- فردی بدون ارتباط با شما به چنین امری مبادرت ورزیده که احتمال آن بسیار کم است.

بنابراین ترجیح می‌دهم مکتوبم را خطاب به جناب‌عالی بنگارم و علاوه بر یادآوری مغایرت این اقدام با مشی رئیس جمهوری، یعنی ارائه تفسیری از حرکت صورت گرفته در بزرگداشت یک شهید والامقام، به محتوای پر تناقض و اشتباه آن نیز اشاره‌ای هر چند گذرا داشته باشم:

 جناب آقای ظفرقندی! مطلب مورد اشاره با عنوان «چرا ظفرقندی بلافاصله بعد از رأی اعتماد به زیارت حاج داود رفت!!!» از یک سو مسائلی را در مورد چرایی ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر مطرح می‌سازد و ادامه دفاع مقدس بعد از این پیروزی را زیر سؤال می‌برد و از سوی دیگر در مقام تجلیل از بسیجیانی بر می‌آید که تا آخرین توان به دلیل عشق به مقتدای خود برای برطرف کردن تهدید صدام ایستادگی کردند.

در این زمینه آمده است: «بعد از فتح خرمشهر اعتقاد به ادامه جنگ نداشت. از این‌جا اختلافش با فرمانده کل سپاه شروع شد» و در ادامه می‌خوانیم: «او اعتقاد داشت اگر ادامه جنگ حتی برای تنبیه متجاوز باشد هم، نه وظیفه ماست و نه توان آن را داریم؛ بنابراین باید جنگ را تمام کرد و با مذاکره و طلب خسارت وارده از طریق مجامع بین‌المللی اقدام کرد.»

قبل از این که به این ادعای نسبت داده شده به شهید حاج داود بپردازم، یادآوری این مطلب ضروری است که جریاناتی مانند نهضت آزادی، گروه مهدی هاشمی و به تبع آن آیت‌الله منتظری مواضعی در مورد مدیریت جنگ اتخاذ کرده‌اند که جای تأمل بسیار دارد و بحث مستقلی را می‌طلبد.

شهید مورد بحث و تعدادی از نیروهای سپاه تهران به دلیل برخی ارتباطات با گروه مهدی هاشمی بعضاً تحت تأثیر تحلیل‌های این جریان قرار داشتند، اما چون تحلیل این جریان‌ها علیه مدیریت امام بسیار خصمانه بود، عملاً مورد باور قلبی آنان قرار نمی‌گرفت، کما این‌که در این مطلب نیز اذعان شده است که شهید حاج داود کریمی نیز تا آخر دفاع مقدس در کنار رزمندگان باقی ماند: «دل کندن از بسیجیان برای او سخت بود، به خاطر همین در تمامی عملیات‌ها با عنوان داوطلب شرکت می‌کرد.» (مقاله بی نام) کما این‌که آیت‌الله منتظری نیز با وجود تأثیرات مورد اشاره علی‌رغم ادعاهای متأخر نمی‌توانست صحت مدیریت دفاع مقدس را نادیده بگیرد: «البته تا دو- سه سال اول جنگ که قسمت‌هایی از کشور ما در تصرف عراق قرار گرفته بود جنگ یک ضرورت بود که چاره‌ای جز جنگ نداشتیم. ولی پس از فتح خرمشهر بسیاری از افراد و از جمله خود من مخالف ادامه جنگ بودیم و مطالبه خسارت‌های جنگ نیز میسر بود.» (خاطرات آیت‌الله منتظری، ص 593 )

اما درباره این که چرا پایه‌های راهبرد پایان جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر بسیار سست و غیر منطبق بر واقعیت‌های روز بود باید گفت، اگر چه در عملیات بیت‌ المقدس، رزمندگان ایرانی به پیروزی‌هایی از جمله بازپس‌گیری خرمشهر دست یافتند، اما همچنان بخش‌های وسیعی از خاک ایران در اشغال ارتش بعثی بود و اعلام آتش بس به هیچ وجه ضامن عقب‌نشینی نیروهای دشمن به پشت مرزهای بین‌المللی نبود.

در حالی که حتی تا چند سال بعد از فتح خرمشهر هیچ یک از هیئت‌های صلح سازمان‌های بین‌المللی حاضر به اعلام متجاوز بودن صدام نبودند چگونه می‌توان در اظهاراتی خلاف واقع ادعا کرد برخی کشورها آمادگی پرداخت خسارت به ایران را داشتند، با علم به این‌که پرداخت خسارت مستلزم پذیرش متجاوز بودن صدام بود؟!

ادامه دفاع مقدس بعد از فتح خرمشهر حاصل نشست‌های طولانی فرماندهان عالی‌رتبه نظامی کشور بود و قاطبه این برجستگان و خبرگان نیروهای مسلح معتقد بودند صرفاً با تصرف بخشی استراتژیک از خاک عراق می‌توان متجاوز را به عقب‌نشینی کامل از خاک ایران و پرداخت غرامت وادار نمود بعدها، زمان ثابت کرد که این تصمیم، دقیق ترین نظر کارشناسی بوده است. اما این که گفته شود ملت ایران نمی‌توانست متجاوز را تنبیه کند و این امر وظیفه نهادهای بین‌المللی بود، معلوم نیست بر چه اساسی به این شهید بزرگوار نسبت داده می‌شود!

وقتی ملتی در برابر متجاوز دست به سلاح می‌برد و خاک کشورش را با اتکا به توان خود آزاد می‌سازد بدان معناست که در مسیر تنبیه متجاوز قرار گرفته است. اگر بنا بود ملت ایران بعد از تجاوز صدام در انتظار تنبیه متجاوز توسط سازمان‌های بین‌المللی بنشیند امروز نقشه ایران به گونه دیگری بود، اما عزم راسخ رزمندگانی چون حاج داود، مرحله به مرحله ارتش بعث را به عقب راند و حتی بخش‌هایی از خاک عراق را به عنوان ضمانت پرداخت خسارت به تصرف درآورد.

در نهایت نیز اگر چه به دلایل مختلف، کشورهای غربی توانستند با تجهیز صدام به غیرانسانی‌ترین سموم (سلاح شیمیایی) برخی پیروزی‌های مدافعان کشور را بی‌اثر سازند، اما سرانجامِ دفاع مقدس به گونه‌ای شد که حتی یک وجب از خاک ایران در اشغال نماند؛ امروز هنگامی که انسان‌های منصف و واقع‌بین این مسئله را مورد ارزیابی قرار می‌دهند، با توجه به نقشه‌ای که در ابتدا، جبهه مدافعان صهیونیسم برای ایران (تجزیه خوزستان) و انقلاب اسلامی کشیده بودند و آن چه در نهایت به وقوع پیوست، بی‌تردید طرف پیروز در این جنگ را ایران به شمار می‌آورند.

البته بیشتر کسانی که امروز مدیریت ایران در جنگ تحمیلی را زیر سؤال می‌برند در دوران مقاومت جانانه ملت ایران هرگز توصیه‌ای به گذاشتن سلاح‌ها بر زمین و در انتظار سازمان‌های بین‌المللی ماندن (که هیچ گاه تجاوز آشکار صدام را محکوم نکردند) نمی‌نمودند، بلکه همچون آیت‌الله منتظری خواستار برخورد شدیدتر با متجاوز بودند: «...اطراف بصره همه خور است و شط است و رودخانه و مشکلات الی ماشاءالله، وانگهی فرضاً بصره فتح شود عراق فتح نشده است. عراق بدون بصره مفروض است ولی عراق بدون بغداد فرض نمی‌شود و به جای ریختن این جوانان عزیز در خور و شط، اگر دو نیروی مجهز تهیه می‌شد یکی برای شکستن خط دشمن در جبهه مندلی و دیگر برای حرکت به طرف بغداد، احتمال پیروزی بسیار قوی‌تر بود. از مندلی تا بغداد حدود صد کیلومتر است و اگر بغداد در تیررس نیروهای ما قرار بگیرد، سقوط صدام تقریباً حتمی است.» (پیوست‌های خاطرات آیت‌الله منتظری، ص 1070)

بنابراین برخی مخالفان متأخرِ ادامه دفاع بعد از فتح خرمشهر، در آن زمان تنبیه متجاوز را در بالاترین سطح ممکن پیشنهاد می‌دادند؛ درحالی که راهبرد مدیریت جنگ، تسخیر منطقه‌ای مهم از خاک عراق برای پذیرش سه شرط منطقی ایران بود.

البته آقای منتظری اقدامات متعدد دیگری در مغایرت با ادعاهایی که بعد از رحلت امام طرح می‌کند از خود به ثبت رسانده است؛ از جمله: «طی حکمی از سوی آیت‌الله العظمی منتظری مسئول جدید ستاد جذب و هدایت کمک‌های مردمی به جبهه‌های جنگ منصوب شد.» (روزنامه کیهان، 9 شهریور 1364)

بنابراین شهید داود کریمی که تا آخرین روزهای دفاع مقدس در کنار بسیجیان سلحشورمان جنگید چگونه می‌توانست مدیریت امام در دفاع مقدس را بعد از فتح خرمشهر تخطئه کند؟

جناب آقای دکتر ظفرقندی!

مطلب بی‌نام عرضه شده برای تبیین چرایی حضور برمزار شهید حاج داود، اغلاط تاریخی فراوانی نیز دارد و طبیعی است که مطلبی بی‌امضا هر ادعایی را مطرح سازد:

1ـ این شهید بزرگوار برخلاف ادعای مطرح شده جزو اعضای گروه‌های چهارگانه بنیان‌گذار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نبود، بلکه بعد از تشکیل سپاه، از کمیته نازی آباد عضوگیری شد و در دفتر هماهنگی مناطق که وظیفه تشکیل شوراهای فرماندهی در شهرهای مختلف را برعهده داشت فعالیتش را آغاز کرد.

2ـ شهید حاج داود در «آپارتمان اجاره‌ای» زندگی نمی‌کرد؛ منزلی دو طبقه داشت که توسط پدر زن معمارش ساخته شده و متعلق به خودش بود. حتی وی طبقه دوم ساختمانش را به دوستان خود اجاره می‌داد.

3ـ بازداشت‌های شهید بزرگوار به هیچ وجه مربوط به دوران جنگ و عضویت در سپاه نبود، حتی اگر هم بود فرمانده کل سپاه نمی‌توانست حکمی در این زمینه صادر کند تا چه رسد به صدور حکم تیرباران! اگر فرد نظامی تخلفی مرتکب شود دادسرای نیروهای مسلح به آن رسیدگی می‌کند.

4ـ در مورد حاج داود ادعا می‌شود «سال‌ها در انفرادی ماندن به جرم حق‌گویی» آیا می‌توان به بهانه دفاع از رزمنده‌ای هر سخن خلافی را مطرح ساخت؟ نویسنده مجهول یا معنی سال‌ها را نمی‌‌فهمد یا انفرادی را. در این زمینه باید گفت بازداشت‌های وی یک بار در دوران ریاست ستاد مواد مخدر به دلیل شلیک به راننده یک وانت به تصور آن که موارد مخدر حمل می‌کند بود که بعد از مدتی با کسب رضایت صاحبان دم آزاد شد و یک بار نیز به دلیل ارتباطاتی با بقایای باند مهدی هاشمی که با دخالت مقام معظم رهبری به فاصله کوتاهی آزاد شد.

5ـ شهید حاج داود کریمی هیچ‌گونه نقشی در شکستن حصر آبادان نداشت. چنین ادعایی معلوم نیست بر اساس کدام مستندات مطرح شده است!

6ـ در ابتدای جنگ، آقای شمخانی فرمانده سپاه خوزستان بود و حاج داود کریمی از سوی فرماندهی سپاه به عنوان مسئول عملیات جنوب به آن منطقه اعزام شد: بر این اساس مسئولیت آموزش و توزیع نیروهای داوطلب در گلف اهواز را برعهده گرفت.

جناب آقای دکتر ظفرقندی!

صاحب این قلم یک ماه قبل از شهادت حاج داود در جهت ضبط و ثبت تاریخ شفاهی و گرامی‌داشت وی (به عنوان کسی که این عزیز را از نزدیک می‌شناخت و برادرم نیز در کرمانشاه رئیس ستاد ایشان بود) در منزلشان حضور یافت که گفتنی‌هایی در این زمینه در صورت ضرورت دارم، اما مشفقانه خدمت شما عرض می‌کنم آن چه به عنوان تبیین چرایی حضور بر مزار شهید داود کریمی بلافاصله بعد از رأی اعتماد گرفتن از مجلس منتشر شده است را خطا بدانید، حتی اگر توسط خودتان به نگارش در آمده باشد.

پیروی از شهدا را صادقانه باید دنبال کرد. اصلاح راهبردهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با مدیران سهامدار در بخش درمان خصوصی به دلیل تعارض منافع ممکن نخواهد بود. باید از بند «لاله‌» رست تا طراوت لاله‌های جاودانه را پاس داشت.

عباس سلیمی نمین

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران

انتهای پیام/