«عصرهای کریسکان»؛ صدای بی‌صدایان از زندان‌های تاریک کومله

کتاب «عصرهای کریسکان» نمونه‌ای از هزاران روایت منتشر نشده و صدایی از صدها صدای ناشنیده از سلول‌های تنگ و تاریک گروهک‌ تروریستی کومله در دهه‌های اخیر است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دولت عراق به‌منظور اجرای بخش دیگری از توافقنامه امنیتی تهران و بغداد، برخی گروهک‌های تروریستی را مجبور به تخلیه مقرهای فعلی و عقب‌نشینی از نزدیکی مرز به عمق اقلیم شمال عراق کرده است. گروهک تروریستی کومله در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که در راستای اجرای مفاد توافقنامه امنیتی بین ایران و عراق مقرهای خود در زرگویز را تخلیه کرده و کلیه نیروهای خود را به منطقه سوراش در جوار شهر دوکان و 40کیلومتری شمال منطقه قبلی انتقال داده است.

بر اساس توافقنامه امنیتی که دو سال پیش بین ایران و عراق منعقد شده است تمامی گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلب می‌بایست تمامی مقرهای خود در مجاورت مرزهای ایران را تخلیه کنند و خلع‌سلاح شوند؛ مفاد این توافق‌نامه علاوه بر خواست ایران، خواسته بسیاری از مردم منطقه نیز بوده است.

گروهک‌های تروریستی مانند کومله در چند دهه گذشته تلاش کرده‌اند با ایجاد رعب و وحشت، اقدام به باج‌گیری، به استخدام درآوردن کودکان(سرباز کودک) و آشوب در منطقه کنند. انتشار این خبر، خاطرات تلخ بسیاری را در ذهن ایرانی‌ها زنده کرد. خاطرات تلخی که در اثر حضور غیر قانونی این گروهک‌ها در خاک کشور در ابتدای انقلاب رقم خورد و منجر به شهادت بسیاری از هم‌وطنان از جمله غیر نظامیان شد. بخش‌هایی از این خاطرات را این شب‌ها می‌توان در سریال «سوران» دید که از شبکه آی‌فیلم پخش می‌شود؛ سریالی که براساس کتاب «عصرهای کریسکان»، اثر کیانوش گلزار راغب، تولید و آماده نمایش شده است.

گلزار راغب که خود دوره‌ای از زندگی را در زندان‌های کومله گذرانده، پس از آزادی تلاش دارد واقعیت‌های تلخ این زندان‌ها را به گوش نسل جوان برساند. او صدای بی‌صداهایی است که در این چند دهه رنج اسارت در زندان‌های کومله و دموکرات را بر دوش کشیده‌اند. امیر سعیدزاده معروف به سعید سردشتی به همراه همسرش، سعدا حمزه‌ای در این کتاب خاطرات خود از دوران جنگ تحمیلی را روایت کرده است. «عصرهای کریسکان» روایتی پر افت و خیز و جذاب از جبهه غرب به روایت یک شاهد عینی در یک بازه زمانی 15 ساله است.

راوی این کتاب، یکی از منحصر به فرد‌ترین نیروی‌های دفاع مقدس است؛ زیرا او عضو هیچ سازمانی نیست. یک نیروی آزاد است و در عین حال در مأموریت‌های اطلاعاتی و عملیاتی شرکت می‌کند، مأموریت‌هایی نیز برای شناسایی در خارج از کشور دارد و پس از آن راهی سپاه می‌شود. سعیدزاده پیش از انقلاب، از طرف ساواک، مورد پیگیری و بازخواست قرار گرفته و فراری می‌شود. اسیر کومله می‌شود و از گروهک کومله نیز فرار می‌کند. چهار سال بعد از جنگ، سعیدزاده به اسارت حزب دموکرات کردستان عراق در می‌آید. این دوران از ابتدای انقلاب تا سال 74، یعنی یک دوره 15 ساله، به طول می انجامد. 

از نکات برجسته کتاب «عصرهای کریسکان»، نوع روایتی است که نویسنده برای نقل خاطرات سعیدزاده استفاده کرده است. این کتاب با یک سبک ابتکاری، خاطره چند روایی را طرح کرده است که نخ تسبیح آنها، فعالیت‌هایی است که در کردستان در جریان است. امیر و سعدا، همچنان که از آغاز زندگی مشترکشان، درد و رنج و فراق را با هم مرور می‌کنند، در «عصرهای کریسکان» نیز دوشادوش یکدیگر، قهرمانی‌ها و مجاهدت‌های مردم کردستان و البته مظلومیت مردم این منطقه در مواجهه با گروهک‌های کومله و دموکرات را نیز به تصویر می‌کشند.

گلزار راغب در گفت‌وگو با تسنیم درباره سریال «سوران» گفت: سعی کردم در ساخت این سریال، انعطاف و همکاری لازم را چه در بخش فیلم‍‌نامه و چه در بخش ساخت داشته باشم. به نظرم سریال خوبی از آب درآمده است. طراحی لباس و لهجه‌ها واقعاً عالی است و من خود گاه از اینکه چطور بازیگران توانسته‌اند این لهجه را به این خوبی ادا کنند، تعجب می‌کردم. از سوی دیگر، قصه «سوران» ابعاد و ویژگی‌های خاص خود را دارد که در جذب مخاطب می‌تواند موفق باشد.

او در ادامه به مظلومیت اسرایی اشاره کرد که سال‌ها در زندان‌های کومله و دموکرات زندانی بوده‌اند. گلزار راغب با اشاره به تجربه سردشتی، راوی کتاب، در این‌باره گفت: آقای سردشتی می‌گفت که من 47 بار اعدام شده‌ام. او با این تعبیر در واقع مقایسه‌ای کرده است بین خود و افرادی که در زمان اسارت او، اعدام و کشته شدند. او می‌گفت هربار که کسی را برای اعدام صدا می‌زدند و می‌بردند، او احساس می‌کرده که دیگر نوبت اوست. 

وی ادامه داد: سردشتی چهار دوره اسارت داشته و در این مدت فشارهای جسمی و روحی بسیاری را متحمل شده است؛ فشارهایی که پس از آزادی نیز بر زندگی او تأثیر گذاشته بود. با این حال او مقاوم بود، او به دلیل باور قلبی که داشت، در این کوره گداخته شده بود.

نویسنده «عصرهای کریسکان» در بخش دیگر صحبت‌های خود به فعالیت‌های گروهک‌ها در مناطق غرب کشور اشاره کرد و گفت: این گروهک‌ها در سال‌های اخیر با فعالیت در فضای مجازی سعی در جذب نیرو می‌کردند. این جذب نیرو عمدتاً از میان خانواده‌هایی انجام می‌شد که با مشکلاتی مواجه بودند. پناهندگی سیاسی در اروپا، وعده‌ای است که این گروهک‌ها به اعضای جدید می‌دادند. وقتی عضو جدید وارد این گروهک‌ها می‌شد، متوجه می‌شد که تمام این وعده‌ها، سرابی بیش نبوده است و آنها نه راه پس دارند و نه راه پیش و مجبورند در این گروهک‌ها بمانند و فعالیت کنند.

به گفته وی؛ باج‌گیری از کولبرها نیز در سال‌های گذشته از دیگر فعالیت‌های گروهک‌ها بود که تحت عنوان مالیات از کولبرها مبالغی را دریافت می‌کردند تا از این طریق هزینه‌های جاری خود را تأمین کنند. از سوی دیگر، این گروهک‌ها در سازمان ملل اینطور وانمود کرده‌اند که حزبی سیاسی هستند و فعالیت نظامی ندارند؛ حال آنکه افراد خود را برای ترور و کشتار به داخل مرزهای ایران می‌فرستند.

گلزار راغب در بخش دیگر صحبت‌های خود به رویکرد این گروهک‌ها نسبت به زنان اشاره کرد و گفت: علی‌رغم شعارهای فریبکارانه و جذابی که این گروهک‌ها در سال‌های اخیر داشته‌اند، نوع نگاه آنها به زنان، ابزاری است. زنان همواره در این جمع مورد ستم واقع می‌شوند و هرگز نمی‌توانند به پست و مقامی در ساختار این گروهک‌ها برسند. کمتر زنی است که توانسته باشد به کادر مرکزی آنها راه یابد.

«عصرهای کریسکان» نمونه‌ای از هزاران روایت ناشنیده از مواجهه با گروهک‌های تروریستی در دهه‌های اخیر است. چه بسیار صداهایی که در دالان‌های تنگ و اتاق‌های تاریک زندان‌های کومله و دموکرات گم شد و متأسفانه هرگز به گوش ما نخواهد رسید.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط