نصف کارشناسی‌ها از دهک‌های ۹ و ۱۰

هرچه آمارهای مربوط به سهم داوطلبان در رتبه‌های برتر کنکور یا تحصیل در دانشگاه‌های دولتی و غیردولتی را براساس دهک‌های درآمدی مورد مقایسه قرار می‌دهیم، بیشتر به این مساله که عدالت در عرصه آموزش عالی در تمام این سال‌ها مفقود بوده، پی خواهیم برد.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، رابطه مستقیم بین سطح درآمد خانواده‌ها و شانس بیشتر برای موفقیت فرزندان در رسیدن به رشته و دانشگاه بهتر و همچنین امکان ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر، موضوعی است که دیگر نه‌تنها مردم، بلکه مسئولان بخش‌های مختلف هم به آن اذعان دارند. اتفاقی که عملا موضوع تحقق «عدالت آموزشی» را بعد از گذشت نزدیک به پنج دهه به موضوعی ویترینی در فضای آموزش عالی تبدیل کرده است، موضوعی که به نظر می‌رسد گره آن به راحتی هم باز شدنی نیست. هرچند با افزایش سهم سوابق تحصیلی و تاثیر مثبت در رتبه نهایی داوطلبان طی دو سال اخیر، بارقه‌های امید برای تغییر این وضعیت ایجاد شده اما طبیعتا تا رسیدن به عدالت آموزشی به معنی واقعی، هنوز راه طولانی‌ای درپیش است. از طرف دیگر هرچه آمارهای مربوط به سهم داوطلبان در رتبه‌های برتر کنکور یا تحصیل در دانشگاه‌های دولتی و غیردولتی را براساس دهک‌های درآمدی مورد مقایسه قرار می‌دهیم، بیشتر به این مساله که عدالت در عرصه آموزش عالی در تمام این سال‌ها مفقود بوده، پی خواهیم برد. گزارش «بررسی وضعیت عدالت‌آموزش عالی در ایران فصل اول: داده‌ها و شواهد آماری» مرکز پژوهش‌های مجلس نیز با ملاک قرار دادن وضعیت درآمدی خانوارها در سال 1400، بر این مساله صحه می‌گذارد. 

از هر 5 نفر در دهک‌های بالا 3 نفر مدرک دانشگاهی دارند 

نکته مهم در همین ابتدای گزارش، آن است که بدانیم میزان درآمد سالیانه خانوارها در دهک‌های مختلف چقدر است؟ براساس این گزارش دهک‌های یک و دو در سال 1400، 19 میلیون و 400 هزار تومان درآمد داشتند، رقمی که در دهک‌های سه و چهار به 43 میلیون و 700 هزار تومان، در دهک‌های پنج و شش به 60 میلیون و 400 هزار تومان، در دهک‌های هفت و هشت  به 83 میلیون و 500 هزار تومان و درنهایت در دو دهک پایانی به 158 میلیون و 200 هزار تومان می‌رسد؛ تفاوت فاحشی که می‌توان از همین حالا نتیجه گرفت وضعیت تحصیل در دهک‌های پایین درآمدی چگونه خواهد بود. بررسی جامعه آماری 6.2 میلیون نفری از خانوارهای ایرانی نشان می‌دهد حدود 27 درصد از فرزندان 18 تا 24 ساله از دهک‌های اول و دوم درآمدی توانسته‌اند برای تحصیل در مقطع کاردانی و کارشناسی وارد دانشگاه شوند، درحالی‌که این میزان در دهک‌های نهم و دهم به 57 درصد می‌رسد. مولفه‌ای که نشان می‌دهد در دهک‌های بالای درآمدی از هر 5 نفر، 3 نفرشان دارای مدرک دانشگاهی‌اند اما این میزان در دو دهک اول درآمدی به یک یا نهایتا دو نفر می‌رسد. موضوع زمانی جالب‌تر می‌شود که بدانیم این سهم در دهک‌های نه و ده به 56.9 درصد می‌رسد؛ یعنی عملا هرچه میزان درآمد خانوارها بالاتر باشد، توانایی هزینه‌کرد برای داشتن تحصیلات عالیه هم در آنها بالاتر می‌رود. 

نیمی از کارشناسی‌ها از دهک‌های 9 و  10 

با حذف مقطع تحصیلی کاردانی و ملاک قرار دادن کارشناسی، باید عنوان کرد باز هم سهم دهک‌های بالای درآمدی از تحصیل یا فارغ‌التحصیلی از این مقطع، به مراتب بیشتر از دهک‌های پایین درآمدی بوده و بی‌عدالتی در اینجا شکل جدی‌تری به خود گرفته است؛ چراکه عملا بیش از 50 درصد جمعیت این حوزه به دهک‌های نه و ده می‌رسد و تنها بیست درصد آن به دهک‌های اول و دوم می‌رسد. یعنی عملا تحصیل دو دهک بالایی در این مقطع 2.5 درصد بیشتر از دو دهک پایینی درآمدی است. هرچند نمی‌توان این مساله را هم نادیده گرفت که امکان تحصیل در دوره متوسطه برای برخی از خانوارهایی که در دهک‌های پایین قرار می‌گیرند، وجود ندارد و همین مساله هم می‌تواند سهم بسزایی در تحصیلات آکادمیک آنها داشته باشد؛ چراکه نداشتن دیپلم عملا امکان شرکت آنها در آزمون سراسری و حتی ورود به دانشگاه‌ها از طریق تحصیل در رشته‌های بدون آزمون را هم نمی‌دهد. 

 

دانشگاه‌ها چگونه قرق پولدارها شد؟ 

نسبت حضور داوطلبان در زیرنظام‌های دانشگاهی مختلف نشان می‌دهد علی‌رغم رایگان بودن تحصیل در دانشگاه‌های دولتی، باز هم سهم دهک‌های پایین در آنها به مراتب کمتر از دهک‌های درآمدی بالا خواهد بود؛ موضوعی که دلیل آن را می‌توان به صراحت شرط قبولی در دانشگاه‌های دولتی دانست. یعنی عملا هر داوطلبی که بتواند هزینه بیشتری را برای قبولی در کنکور صرف کند، احتمال قبولی‌اش و رسیدن به صندلی دانشگاه‌های دولتی هم بیشتر خواهد بود. از این رو داوطلبان این دهک‌ها اگر نتوانند به دانشگاه‌های دولتی برسند، معضلی نیز از بابت تحصیل در دیگر زیرنظام‌های آموزشی نخواهند داشت. همین مساله باعث شده تا نرخ تحصیل فرزندان دو دهک نه و ده در دانشگاه‌های دولتی روزانه، دانشگاه‌های دولتی شبانه، پیام‌نور و غیرانتفاعی و دانشگاه‌های آزاد و علمی-کاربردی به ترتیب با نرخ 17.8، 14 و 25.1 درصد باشد. هرچند که نسبت حضور دهک‌های درآمدی در دانشگاه‌های دولتی اختلاف دوبرابری دارد و این میزان در دانشگاه‌های غیردولتی به حدود سه برابر می‌رسد. به صورت کلی باید عنوان کرد که تحصیل در دهک‌های بالا برخلاف دهک‌های پایین درآمدی، نقش کالای خاص را ندارد، درحالی‌که بخشی از دهک‌های پایین به دلیل مشکلات مالی ترجیح می‌دهند از قید تحصیلات دانشگاهی بگذرند. 

2 دهک اول 5 برابر 2 دهک آخر به آموزش رایگان دسترسی دارند

موضوع اصلی در آموزش عالی، هزینه‌کرد دولت از منابع عمومی برای فراهم‌سازی امکان تحصیل رایگان در دانشگاه‌های دولتی است. دانشگاه‌هایی که برخی از آنها برند کشور در سطح جهانی محسوب شده و به همین دلیل رسیدن تحصیل در آنها باید به‌گونه‌ای باشد که همه اقشار جامعه بتوانند از آن بهره‌مند شود؛ اما نگاهی به سهم دهک‌های درآمدی از جمعیت دانشجویی کشور که شامل فرزندان رده سنی 18 تا 24 سال خانوارها می‌شود، عملا نشان می‌دهد دهک‌های نه و ده بخش قابل توجهی از جمعیت دانشجویی را در اختیار دارند؛ و در مقابل سهم دهک یک و دو کمتر از ده درصد است؛ اتفاقی که نشان می‌دهد توزیع امکانات آموزشی رایگان به درستی در کشور صورت نگرفته و عملا بخش عمده هزینه‌کرد دولت برای آموزش عالی به نفع دهک‌های بالا تمام شده است. مقایسه دو دهک اول و آخر درآمدی کشور نشان می‌دهد که سهم دهک‌های بالای درآمدی از دسترسی به آموزش رایگان پنج برابر دهک‌های پایین است. 

قیاس کردن وضعیت دهک‌های درآمدی از حیث هزینه تحصیلات دانشگاهی که دیگر وضعیت روشنی دارد؛ چراکه عملا دهک‌های بالاتر درآمدی این امکان را دارند که در رشته‌ها و دانشگاه‌های گران‌تری نسبت به دهک‌های پایین‌تر تحصیل کرده و طبیعتا آینده شغلی تضمین‌‌شده‌تری هم داشته باشند. به زبان آمار باید عنوان کرد که پرداخت شهریه سالانه برای دهک‌های نه و ده، در دانشگاه آزاد و علمی-کاربردی به صورت متوسط 1.5 برابر بیشتر از دهک‌های یک و دو جامعه اعلام شده است؛ هر چند در این میان نمی‌توان این مساله را هم نادیده گرفت که هر دو دهک ترجیح می‌دهند اگر می‌خواهند شهریه بپردازند، آن را برای زیرنظام‌های دانشگاه آزاد و علمی-کاربردی هزینه کنند. به‌طوری که میزان پرداخت شهریه برای این دو دانشگاه در دهک‌های یک و دو به صورت میانگین دو میلیون و هشتصد هزار تومان برای دانشگاه پیام‌نور، غیرانتفاعی و دوره‌های شبانه به یک میلیون و هفتصد هزار تومان می‌رسد؛ البته این میزان در دهک‌های بالا به ترتیب به چهار میلیون و هشتصد هزار تومان و سه میلیون و چهارصد هزار تومان می‌رسد. 

دو دهک بالا 2.3 برابر در دبیرستان بیشتر هزینه می‌کنند

شاید بد نباشد به این مساله هم پرداخت که وضعیت بهتر تحصیل در دهک‌های بالای درآمدی نه‌تنها به مقطع دانشگاهی خلاصه نمی‌شود، بلکه شرایط در مقطع دوران متوسط به مراتب بدتر هم شده است؛ به‌طوری که در سال 1400، متوسط هزینه‌کرد سرانه خانوارهای دو دهک بالای درآمدی برای فعالیت‌های آموزشی هر فرزند به دو میلیون و سیصد هزار تومان می‌رسد، در حالی که این میزان در هشت دهک دیگر تنها هفتصد هزار تومان بوده است! یعنی عملا دهک‌های بالا این امکان را دارند که شرایط مناسب‌تری را برای تحصیل فرزندان‌شان در این مقطع که آینده آنها در تحصیلات آکادمیک را هم مشخص می‌کند، فراهم سازند. واقعیت آن است که میانگین هزینه سالانه آموزشی در دهک‌های اول و دوم برای دوران دبیرستان به 290 هزار تومان در سال 1400 می‌رسد؛ رقمی که در دو دهک بعدی به 370 هزار تومان، در دهک‌های پنج و شش به 570 هزار تومان و در دو دهک بعدی به 730 هزار تومان می‌رسد، اما این میزان در دو دهک درآمدی بالا با رشد قابل توجهی همراه بوده است، به‌طوری که خانوارهایی که در این دهک‌ها قرار می‌گیرند، امکان هزینه کرد تا مبلغ دو میلیون و 280 هزار تومان در سال را داشته‌اند. همین میزان نشان می‌دهد که آنها می‌توانند شرایط بهتری را برای تحصیل فرزندان‌شان در این دوره فراهم کنند؛ اتفاقی که تداوم آن در دوران تحصیلات تکمیلی هم باعث خواهد شد تا عملا بهره اصلی از نظام آموزشی کشور در اختیار دو دهک درآمدی بالا قرار بگیرد؛ موضوعی که بار دیگر نشان می‌دهد عدالت آموزشی چه در سطح دانشگاه و چه دوران متوسطه، تحقق پیدا نکرده است. از سوی دیگر نمی‌توان این مساله را هم نادیده گرفت که تحصیل در دوران پیش از دانشگاه هم به دلیل شرایط کنکوری که تا سال 1400 وجود داشت، بیشتر به مدارس غیرانتفاعی و سمپاد متمرکز بود و خانواده‌هایی که امکان پرداخت شهریه این مدارس را داشتند، ترجیح می‌دادند فرزندان‌شان به جای نشستن بر سر کلاس‌های پرتراکم مدارس دولتی، بر سر کلاس‌های چنین مدارسی نشسته و طبیعتا بهره متفاوتی هم از آموزش‌ها ببینند. 

پولدارها 4 برابر دهک‌های 1 و2 هزینه غیردولتی می‌دهند

اگر بخواهیم به صورت جزئی‌تر به تحصیل دانش‌آموزان دهک‌های مختلف درآمدی در دبیرستان‌های دولتی و غیردولتی بپردازیم، در ابتدا باید بگوییم که سهم مدارس دولتی در همه دهک‌ها تفاوت فاحشی با مدارس غیردولتی دارد، اما میزان هزینه آموزشی‌ای که برای مدارس دولتی در دهک‌های اول و دوم هزینه می‌شود به 200 هزار تومان و برای مدارس غیردولتی به سه میلیون تومان می‌رسد، در حالی که این میزان در دهک‌های نه و ده به‌ ترتیب ششصد و یازده میلیون و سیصد هزار تومان است. به عبارت دقیق‌تر دهک‌های بالای درآمدی چهار برابر بیشتر از دهک‌های پایین برای حضور در مدارس غیرانتفاعی هزینه می‌کنند. هزینه‌ای که قطعا دسترسی آنها به تجهیزات و امکانات آموزشی را هم برای این طبقه از جامعه به مراتب متفاوت‌تر خواهد کرد. این میزان در دهک‌های دو و سه به ترتیب به سیصد هزار و پنج میلیون و سیصد هزار تومان و برای دهک‌های پنج و شش نیز به ترتیب به چهارصد هزار و پنج میلیون و پانصد هزار تومان و در دهک‌های هفت و هشت به چهارصد هزار و پنج میلیون و هفتصد هزار تومان رسیده است. 

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط