حمله پیجرها و تغییرات بنیادین بازدارندگی در جنگ نوین

بهره مندی از سطوح جدیدی از بازدارندگی و استفاده از روش‌های نوین نظامی که بیش از تسلیحات سخت همچون موشک و پهپاد را شامل می شود از مهم ترین اولویت‌هایی است که ضرورت دارد در دکترین امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پس از هفتم اکتبر در نظر گرفته شود.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، اقدامات سایبری، امنیتی، اطلاعاتی و نظامی روزهای اخیر رژیم صهیونیستی علیه شهروندان لبنانی که در آن قریب به 4000 نفر زخمی  و ده‌ها نفر کشته شدند، یکی از پیچیده­‌ترین عملیات­‌های تاریخ تشکیل این رژیم در منطقه است. این یادداشت تلاش دارد تا به بهانه این عملیات پیچیده و تاثیرگذار به مبحث بازدارندگی و اقدام متقابل در دو سطح بپردازد.

به دیگر سخن، بازدارندگی و اقدام متقابل تنها به حملات موشکی و پهپادی صرف محدود نیست و صد البته کسی منکر اهمیت و تاثیرگذاری بازدارندگی کلاسیک نیست، ولی هزاران مین ضد تانک اگرچه از حمله نظامی متعارف و ستون کشی لشکرهای زرهی زمینی جلو­گیری می­‌کنند، ولی گاه حتی یک سرباز پیاده با ماموریت‌‌های مشخص می­‌تواند از این مین­‌ها به راحتی عبور کند و ضربه­‌اش را وارد کند.

سطح اول بازدارندگی و اقدام متقابل

رژیم صهیونیستی به سبب مضیقه­‌های ژئوپلتیک و گفتمانی پیش روی خود برای تامین امنیت و حفظ موجودیت خود همواره به دنبال نفوذ در لایه­‌های بیرونی سرزمین اشغالی بوده است و برای این منظور از راهبردهای مختلفی بهره گرفته است که تحلیل و بررسی آنها به فراخور حضور در هر کشور و اهدافی که دنبال می‌شود، نیازمند بحث تخصصی است. آنچه در اینجا به عنوان یک نمونه عینی برای ما اهمیت دارد اقدامات اسرائیل در مقابل ایران در حاشیه جنوبی خلیج فارس است.

اسرائیل علاوه بر اقدامات سیاسی و امنیتی در سطح جهانی ضمن تلاش برای نفوذ در کشورهای اطراف ایران و حتی داخل ایران و هم­چنین حمایت از گروهک‌­های ضد ایرانی، تلاش کرده ضربات مختلفی به طور مستقیم یا غیر مستقیم به کشورمان وارد کند. در اینجا سطح اول بازدارندگی و اقدام متقابل حائز اهمیت است.

نفوذ مشهود اسرائیل در دولت‌­های عرب منطقه به خصوص جنوب خلیج فارس از اوایل دهه 1990 شروع شد. اسرائیل در آن برهه به سبب برتری علمی و تکنولوژیک به ویژه به دلیل ادعاهایی که در مدیریت منابع آبی داشت، با کشورهای عربی این منطقه ارتباط برقرار کرد. برای مثال معاون وزیر خارجه وقت اسرائیل در 1994 در فضای پس از صلح مادرید برای شرکت در اجلاس مرتبط با مدیریت و تامین منابع آبی به مسقط سفر کرد و این سفر، مقدمات سفر تاریخی و مهم شیمون پرز به عمان را فراهم آورد.

همزمان با عمان کشورهای دیگر منطقه نیز به طور نیمه علنی ارتباطات خود را در فضای مصالحه و سازش وقت به بهانه­‌های زیست محیطی، تامین آب، بهداشت و درمان و بعدها تجاری شروع کرده بودند. اسرائیل با تاسیس دفاتر تجاری و تخصصی اولین گام‌های خود را در مسیر عادی سازی روابط با این کشورها برداشت و روز به روز فعالیت‌­های خود را گسترش داد. در این بین اگرچه آغاز انتفاضه دوم فلسطینیان در سال 2002 این روند را برای مدتی مختل کرد، ولی بذر نفوذ اسرائیل دیگر در این کشورها کاشته شده بود.

رژیم تل‌آویو بعدها رفته رفته با هدف مهار ایران و بازنمایی ایران به عنوان دشمن اصلی برای کشورهای منطقه بسط داد و همین مسئله گام مقدماتی را برای عادی‌سازی و بهبود روابط کشورهای منطقه جنوبی ایران با اسرائیل رقم زد.

به هر حال همه این اتفاقات زمانی افتاد که ایران یک انقلاب و یک جنگ بزرگ هشت ساله را پشت سر گذاشته بود و به فراخور شرایط زمان و مکان، امکان بازدارندگی و اقدام متقابل وجود نداشت. اما امروز که ایران هم به لحاظ علمی و تکنولوژیک توانسته خود را ارتقا دهد و هم نشان داده که هرگونه تامین امنیتی در منطقه بدون حضور ایران ممکن نیست، فرصتی مغتنم به وجود آمده تا در سطح اول، بازدارندگی و اقدام متقابل برابر تل‌آویو را به پیش برد.

ایران در اقدامات اولیه باید با بازنمایی خود به عنوان دشمن برای کشورهای منطقه مقابله کند و با استفاده از ظرفیت­های تکنولوژیک مانند انرژی هسته‌ای، تجارب مرتبط به انتقال آب از دریاها و سدسازی و تامین آبی، ظرفیت‌­های ماهواره­ای، صادرات گاز و افزایش مراودات اقتصادی و... همان منافذی را که اسرائیل از طریق آن در این کشورها دریچه­‌های برای خود گشوده، مسدود کند و با استفاده از ظرفیت این کشورها با داخل ایران نیز ارتباط برقرار می­‌کند. سیاست همسایگی ایران، گامی مهم در این راستا است.

در سطح اول بازدارندگی، باید از روندهای جهانی و مسئله رقابت میان آمریکا و چین نیز بهره برد. در چند سال اخیر مسئله مهار چین و خروج آمریکا از منطقه (افغانستان و تا حدودی عراق) سبب شده تا کشورهای منطقه در وضعیت تعلیق به سر ببرند و به همین جهت در مسیر پیمان­هایی مانند ابراهیم یا همان سازش با رژیم صهیونیستی و ... گام بردارند.

به نظر می رسد این کشورها در شرایط کنونی برای جبران این خلا (خروج آمریکا) به سراغ اسرائیل رفته­‌اند. اگرچه طوفان الاقصی درس بزرگی به این کشورها داد که اسرائیل حتی توان دفاع از خود ندارد، ولی تحولات اخیر نشان داد که اتکا به این مسئله به تنهایی کافی نیست، و جمهوری اسلامی ایران باید در کنار قدرت نمایی نظامی، از ادارک ایران به عنوان دشمن در اذهان نخبگان سیاسی این کشورها جلوگیری کند. روند مصالحه و احیای روابط سیاسی و دیپلماتیک با عربستان و ارتقای روابط با سایر کشورهای کرانه جنوبی خلیج فارس در همین راستا ارزیابی می‌شود.

در این بین برای جلوگیری از نفوذ هرچه بیشتر رژیم صهیونیستی در منطقه، انتظار می‎رود الگوی روابط قوی و مستحکم عمان با تهران بیش از پیش به عنوان نمونه‌ای موفق از همکاری ایران با کشورهای کرانه جنوبی خلیج فارس برجسته شود تا از این طریق سایر کشورهای حاضر در شورای همکاری خلیج فارس نیز در مسیر همکاری با ایران ترغیب شوند.

در عمان می­ توان دقیقا در مسائلی ورود کرد که اسرائیل تا همین چند سال پیش از آنها به عنوان منافذی برای حضور خود در منطقه بهره می گرفت؛ برای مثال از تامین منابع آبی از سد و قنوات گرفته تا شیرین کردن آب دریا و انتقال آب دریا به مراکز صنعتی این کشور که کارنامه خوبی را در اذهان عمانی از ایران بر جای گذاشته است.

عمان در منطقه پر چالش و در همسایگی یمن نیاز به امنیت دارد و در همین راستا ایران می‌­تواند با رصدهای ماهواره‌­ای، مشاوره نظامی و اطلاعاتی و صادرات تسلیحات سد راه نفوذ اسرائیل در این کشور به ویژه در فضای پسا طوفان الاقصی شود.

در سال­‌هایی که پیمان سازش، کشورهای منطقه را به سمت اسرائیل سوق می­‌داد و عربستان اجازه استفاده از حریم هوایی خود برای پروازهای شرکت هواپیمایی صهیونیستی به جنوب و شرق آسیا را داده بود، عمان از پذیرش این خواسته تل‌آویو خودداری کرد و علی­رغم فشارهای کشورهای غربی و لابی صهیونیست‌ها در آمریکا کماکان در مقابل این خواسته ایستادگی می‌کند.

امتناع عمان به معنای بی ارزش بودن حریم هوایی عربستان در این مسیر بود؛ چرا که پروازهای شرکت های صهیونیست همچنان مجبور بودند از فراز دریای سرخ، جیبوتی، اتیوپی و سومالی لند برای دسترسی به جنوب و شرق آسیا استفاده کنند.

در سپتامبر 2022 بود که برق کل سراسر عمان برای چند ساعت قطع شد. این در حالی بود که شبکه شمالی و جنوبی با یکدیگر متصل نیستند و هر نقص فنی هر چقدر که بزرگ بوده باشد، نمی­‌توانست هر دو این شبکه­‌ها را از مدار خارج کند. اگرچه دولت عمان دلیل این رخداد را نقص فنی اعلام کرد، ولی دو ماه بعد شاهد این بودیم که عمان اجازه استفاده از حریم هوایی خود را به هواپیماهای اسرائیلی داد.

چنین حوزه ای جایی است که ایران بایست ورود کند و با توجه به تجاربی که در مقابله با این قبیل از خراب­کاری­‌ها دارد به عمان کمک کند. در حقیقت یکی از حوزه‌های دیگر همکاری ایران و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس با هدف کاستن از نقش و نفوذ اسرائیل در این منطقه مهم پیرامونی ایران، در حوزه صنعت برق است. بنابراین سطح اول بازدارندگی باید در حاشیه خلیج فارس و هم­چنین سایر کشورهای همسایه برای تامین نیازهایی باشد که این کشورها را به سمت تل‌آویو سوق می­‌دهد.

سطح دوم بازدارندگی

استفن والت کارشناس سیاسی آمریکایی در مقاله­‌ای «جنگ‌­های بزرگ» هر کشوری را در تعیین راهبردهای سیاست خارجی و دکترین‌­های نظامی آن کشور بسیار مهم می­‌داند. با توجه به این که آخرین جنگ بزرگ ایران جنگ هشت ساله بود (البته مبارزه با داعش هم تا حدی می­‌تواند تاثیر گذار باشد) بدیهی بود که ایران در مسیر پیشگیری از متحمل شدن ضربات احتمالی بعدی در سطح جنگ گام بردارد. نتیجه این راهبردها، مولفه­‌های قدرت نظامی سخت افزاری و نرم افزاری ما در حال حاضر است.

تجارب و درس­‌هایی که در طول دهه‌های متمادی گذشته از دفاع مقدس به کار گرفته شده توانسته بازدارندگی کلاسیک مورد نیاز کشور را تامین کند و در این زمینه می­‌توانیم از کارنامه فوق العاده ایران صحبت کنیم، ولی ضربه­‌هایی که سه دهه اخیر به کشور وارد شده نشان می­‌دهد که در راهبردها در مقاطعی دچار غفلت شدیم.

به هر حال تجارب کشورهای محور مقاومت روی هم اثر می‌­گذارد و در این بین تجارب ایران به سبب جایگاهی که دارد می­‌تواند، در تصمیمات فرماندهان و محور مقاومت تاثیر به‌­سزایی داشته باشد. برای مثال در جنگ همه‌جانبه و کلاسیک بین یمن و عربستان حملات به آرامکو یک اقدام متقابل و با توجه به مختصات یمن یک اقدام بازدارنده و مهم بود، ولی آیا این نوع  عملیات را عیناً می­‌توان در جنوب لبنان نیز تجویز کرد؟

به نظر می‌رسد به سبب مختصات جغرافیایی و مردم‌­شناسانه کشور لبنان، صرفا تکیه به چنین راهبردی نمی­‌تواند بازدارنده باشد، چنان­چه که نتایج آن را در عملیات ترور دسته جمعی پیجرها و بی سیم ها در لبنان شاهد بودیم.

 

در مثالی دیگر، یمن به عنوان دست توانمند محور مقاومت در بحث بازدارندگی دریایی و ضربه به منافع اقتصادی رژیم صهیونیستی بسیار موفق عمل کرده، ولی اگر بخواهیم چنین انتظاری را از مقاومت عراق داشته باشیم یک رویکرد اشتباه خواهد بود، چنانچه که حملات موشکی یمن را هم­ نمی­‌توان با حملات از خود غزه قیاس کرد.

در حال حاضر باید در کنار استفاده از ظرفیت‌­های کلاسیک متعارف و نامتعارف، در سطح دوم بازدارندگی روش‌­های جدیدی را به کار بگیریم، روش­‌هایی که توجه بیش از حد به توان موشکی و پهپادی می‌تواند شبکه مقاومت را از آنها غافل کند. بدون تردید هر دو سطحی که در اینجا از آنها صحبت شد مکمل هم­دیگر هستند و باید هم­زمان هر دو آنها را پیش برد. در این دو سطح نیز نباید راهبردی را فدای راهبرد دیگری کرد، باید اولویت­‌ها را مشخص کرد، شیوه­‌های کارآمد را به کار برد، و ضمن هم‌افزایی با سایر بخش­ها، جواب­‌های بازدارنده و حتی حملات پیش­دستانه انجام داد.

نویسنده:جواد میرگلوی بیات، دانش آموخته دکتری مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران

 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط