وقتی اسپانسرت موشک می‌خورد

ایران‌اینترنشنال قطعا آخرین حربه رسانه‌ای اسرائیل در مواجهه با ایران انقلابی و اسلامی نیست ولی در حال حاضر مهم‌ترین شبکه‌ای است که وظیفه مقابله با ما را در عرصه نمادین و همین‌طور فضای مجازی بر عهده دارد.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، محزون اما استوار؛ این توصیف هرچند که شاید کلی باشد ولی تصویری موجز و در عین حال قدرتمند‌ از صلابت انقلابی رهبر معظم انقلاب را در شرایط حساس کنونی نشان می‌دهد. آیت‌الله خامنه‌ای با وجود استقرار شرایط بسیار حساس در منطقه پیشاپیش مردم‌شان در صف اول نمازجمعه تهران قرار می‌گیرند و با سری افراشته دشمنان‌شان را خطاب قرار می‌دهند و از لزوم مقاومت در برابر آنها می‌گویند. در طرف دیگر ماجرا، آمریکا و اذنابش قرار گرفته‌اند که با هر وسیله ممکن سعی بر کنترل، دفع یا حتی عقب‌نشینی ملت ایران از خواسته‌های برحقش دارند و هیچ خوش‌شان نمی‌آید که اصطلاحا کسی سربه‌سر سگ هار آمریکا، یعنی اسرائیل بگذارد. صحنه، صحنه درگیری و مقابله با دشمن است و طرف‌مان هم با تمام تجهیزاتش پا به میدان گذاشته است. آنها اگر نتوانند مردم ظلم‌ستیز ایران را با توپ و تفنگ بر سر جای خود بنشانند منطق فرهنگی ما را با رسانه‌های خود زیر ضرب قرار می‌دهند و با هر وسیله‌ای که به دست‌شان برسد به دوگانه ملت و دولت یا بهتر است بگوییم‌ «ایران» و «جمهوری اسلامی» دامن می‌زنند. تاریخ 45ساله «جمهوری اسلامی ایران» اما نشان داده است که تمام این شلنگ و تخته‌ها و محاسبات به‌ظاهر دقیق راه به جایی نبرده است و از این پس هم به حول و قوه الهی نخواهد برد، ولی همه اینها نباید ما را در موقعیتی قرار بدهد که نسبت به خواب و خیال خائنان و دشمنان ایران اسلامی بی‌تفاوت عمل کنیم. غرب معرفتی با تمام امکانات رسانه‌ای خود در صحنه حاضر شده و قصد دارد با دست زدن بر یک‌سری عملیات دامنه‌دار رسانه‌ای ذهن‌ مردم ایران را ناتوئیزه کند و آنها را نسبت به گذشته، حال و آینده‌شان به بی‌تفاوتی برساند. او حتی بدش نمی‌آید که دور از جان شما از جمع مردم شریف ایران برای خودش یارکشی کند و از درون به زیرساخت‌های فرهنگی و امنیتی ما ضربه بزند. 

ایران‌اینترنشنال -که از قراردادن نام زیبای ایران بر پیشانی این شبکه شرم دارم- قطعا آخرین حربه رسانه‌ای اسرائیل در مواجهه با ایران انقلابی و اسلامی نیست ولی در حال حاضر مهم‌ترین شبکه‌ای است که وظیفه مقابله با ما را در عرصه نمادین و همین‌طور فضای مجازی برعهده دارد. حتی بی‌بی‌سی فارسی هم به دلیل پیشینه تاریخی‌اش قدری در مدل عرضه و تحلیل خبر سیاست به خرج می‌دهد ولی گردانندگان اینترنشنال همچون کارفرمای خویش به هیچ اخلاقی پایبند نیستند و نیش و کنایه‌های خود را با زبانی تروریستی بیان می‌کنند. شبکه اینترنشنال در ابتدای شکل‌گیری با استفاده از پس‌مانده‌های شبکه ورشکسته منوتو روی آنتن رفت و سبک و سیاقش هم در ارائه برنامه‌ها چندان متفاوت از دیگر شبکه لندنی نبود، حتی برای گیر و گرفتاری‌های حقوقی مردم هم در روزهای آغازین پخش برنامه‌هایش، برنامه «مشاور حقوقی» را با اجرای نیوشا صارمی و حضور میهمانش مهرانگیز کار روی ایر برد و نقش دایه مهربان‌تر از مادر را برای مردم ایران بازی کرد؛ اما پرواضح است که اوضاع همیشه یک‌جور نمی‌ماند و واقعیت شرایطش را بر کار رسانه تحمیل می‌کند، خصوصا اینکه آن رسانه با برخورداری از کارکشته‌ترین خائنان این مملکت سخت مشغول رصد تحرکات ایران در منطقه است و از هیچ تلاشی برای تحمیق اذهان کوتاهی نمی‌کند. گفتیم که اینترنشنال هم به مانند منوتو در روزهای ابتدایی اولین بهار عمرش چندان پیگیر اتفاقات درون ایران نبود و تکنیکش را در خدمت جذب مخاطبان مختلف از هر طیف فکری مشخص کرده بود. اما رفته‌رفته مشکلات اقتصادی و وضع نابسامان کشور در این خصوص و همچنین فقدان مبانی نظری در حل مسائل اجتماعی و فرهنگی فرصت عرض‌اندام را برای شبکه‌های به‌ظاهر خبری ولی در باطن تروریستی نظیر اینترنشنال مهیا کرد که با شیبی تند به سمت ایجاد فضای دوقطبی میان ما و آنها دامن بزنند و از جمهوری اسلامی ایران‌زدایی کنند. 

اولین آزمون بزرگ اینترنشنال در جذب توجه کارفرمایانش به ایران حوادث مربوط به دی ماه 1396 بود. خواسته اکثریت مردم در آن روزها اقتصادی و معیشتی بود ولی این شبکه لندنی با جعلیات خود دست به اجرای بازی خطرناکی با حاکمیت جمهوری اسلامی زد. درواقع این مشاطه لاش‌مرده غرب اولین شبکه فارسی‌زبانی بود که با دست گذاشتن روی اختلافات میان دولت و ملت بر طبل جدایی میان ایران و نظام کوبید و یک خط حائل میان مخاطبان سرسپرده‌اش و دیگر مردم‌ ایران که خلق‌و‌خوی براندازانه نداشتند برقرار کرد، تو گویی این طیف از مردم در جزیره جداگانه‌ای قرار دارند که به آنها اصالت می‌بخشد و در مواقع اضطراری سرنوشت ایشان را از بخش دیگری از مردم متمایز می‌کند. این دروغ آنقدر در این سال‌ها تکرار شد که حتی بیخ گردن صاحبش را هم گرفت و او را در تحلیلش از شرایط به بیراهه برد. آنها در طول اتفاقات سال 1401 از تمام توان رسانه‌ای خود برای ضربه وارد کردن بر پیکر ایران استفاده کردند و به‌فرموده مقاطعه‌دهندگان و اربابان خوش خط و خال -که وظیفه بزرگ کردن این بچه چموش را برعهده دارند- تمام اصول اخلاق رسانه‌ای را با اسم رمز «خشم مقدس» و حمله به سرمایه انسانی عظیم ایران زیر پا گذاشتند. درحقیقت، اینترنشنال در ایام تلخ اتفاقات سال 1401 حکم سردسته اوباش را داشت که وقتی به چماق‌دارانش دستور می‌داد هر لحظه ممکن بود بخش کوچک ولی مهمی از کشور به سمت آشوب سر بخورد و نگاه‌ها را به سمت اهداف مشخص برگرداند. اینترنشنال با سوءاستفاده از تمایلات جنسی مخاطبانش و همچنین اتکا‌ و تاکید بر معیارهای زیبایی‌شناسی کثافت را در پوششی از امر زیبا قرار می‌دهد و فرد را در مواجهه با خود خلع سلاح می‌کند. از سوی دیگر گردانندگان این شبکه طوری برنامه‌ها و میهمانان‌شان را به خط می‌کنند که این توهم به مردم دست می‌دهد که در حال مشق دموکراسی است و این شبکه هم به‌عنوان یگانه منادی صلح، تنها آزادی و آسایش مردم ایران را می‌خواهد؛ ولی حقیقت ماجرا این است که ما با یک پلورالیسم جعلی و برساخت‌شده توسط رسانه طرفیم و قرار هم نیست از پی حضور دکترهای پفکی و پهلوان‌پنبه‌های تحلیل نظیر محسن سازگارا و سعید سکویی و ‌‌سیما ثابت در قامت باربارا والترز ایرانی آبی برای جماعت موسوم به زن، زندگی، آزادی گرم شود.

 

این افراد نهایت پوچ‌بودگی انسان‌ فریب‌خورده غربی را در قالب آن لبخندهای شیک و بوتیکی به ما حواله می‌دهند و تا آنجا پیش می‌روند که حتی وطنی که سال‌ها در آن بزرگ شده، به مدرسه و دانشگاه رفته و صاحب خانواده شده‌اند را با دریافت مبلغ بسیار ناچیزی به دیگری می‌فروشند و خنده مستانه سر می‌دهند! اما عملیات غرورآفرین حماس علیه مرزهای جعلی رژیم کودک‌کش صهیونیستی در هفتم اکتبر سال گذشته و استمرار آن، تمام این بازی‌های گول‌زننده و به‌غایت کودکانه را در سطل زباله ریخت و امارات و بینه‌ مشخص و روشنی مبنی‌بر پوچ بودن جامعه جهانی در برابر آنان که می‌اندیشند قرار داد. در همان روزها ایران همان‌گونه که در تمام این 45 سال نشان داده در کنار جبهه مقاومت ایستاد و همین اتفاق باعث شد تا اینترنشنال و همچنین دیگر رسانه‌های استعماری وارد فاز تهاجمی شوند و از رخوتی که خواب زمستانی به آنها تحمیل کرده بیرون بیایند. 

با اجرای عملیات وعده صادق ‌‌که در پاسخ به حمله هوایی اسرائیل به سفارت ایران در دمشق اتفاق افتاد اینترنشنال سعی کرد کشور ما را در محاصره نیروهای آمریکایی و نوچه‌هایش به تصویر دربیاورد و با دامن زدن به یک جنگ ترکیبی همه‌جانبه مردم و مخاطبان هدفش را بترساند ولی جمهوری اسلامی ایران باطل‌السحر همه این عملیات‌های رسانه‌ای را پیش‌تر با شاهکار عزیزترین فرزندان خود یعنی حسن طهرانی‌مقدم به‌همراه داشت و توانست با نشان دادن قدرت سختش تمام آن تحلیل‌های آبکی و بی‌مغز را در چاه بریزد و تمام مواجب‌بگیران اینترنشنال را در عزای زخمی که بر پیکر کارفرما‌شان ایجاد شده بود سیاهپوش کند. 

 ایران اینترنشنال در تمام شبکه‌های مهم اجتماعی نظیر ایکس، فیس‌بوک، اینستاگرام و... حضور دارد ولی بیشتر فعالیت‌هایش را در اینستاگرام متمرکز کرده چون می‌داند متن‌محور نبودن این رسانه به کمکش می‌آید و آنها نیز به‌راحتی می‌توانند با مخدوش کردن حافظه تاریخی مخاطب از طریق انتشار بی‌حد وحصر اخبار راست و دروغ بر ذهن بینندگان سوار شوند و فرآیند دریافت و ذخیره اطلاعات توسط مغز را دستکاری کنند. به عبارت دیگر، رسانه که باید وظیفه اطلاع‌رسانی و آگاهی مردم را برعهده داشته باشد برخلاف رسالتش عمل می‌کند و به میانجی تصویر، ادبیات و قصه را از میان برمی‌دارد و به این واسطه از آگاهی‌ای که فرزند تاریخ و روایت است معنازدایی می‌کند و بنای بدقواره خویش را بر خرابه‌های ذهن تماشاگر استوار می‌سازد. اینترنشنال در جنگ حماس با رژیم‌صهیونیستی سخت بر این مساله انگشت می‌گذاشت که طرفداران فلسطین و حماس اگر خیلی دل‌شان سوخته می‌توانند به منطقه بروند و از آنها دفاع کنند. سوژه آگاه در مواجهه با این حرف به حافظه تاریخی‌ و بلندمدتش مراجعه می‌کند و درمی‌یابد که هم در زمان دفاع مقدس و هم در دورانی که مدافعان حرم به جبهه نبرد با داعش اعزام می‌شدند چه کسانی سینه سپر می‌کردند و چه افرادی با تهمت و افترا پوزخندزنان از کنارشان می‌گذشتند. همه‌چیز آنقدر رو و واضح است که هرکس با گشت‌و‌گذار در ذهنش متوجه واقعیت و آن چیزی می‌شود که اینترنشنال برساختش می‌کند ولی این شبکه گاه طراحی‌های پیچیده‌تری هم دارد که عقل سالم را نیز به شک می‌اندازد. 

پس از اجرای غرورآفرین عملیات وعده صادق 2 از جانب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اینترنشنال دست به تحلیل‌های به‌ظاهر متفاوت اما همبسته با یکدیگر زد. این البته اتفاقی نیست که سابقه نداشته باشد و ما با شکل ضعیف‌ترش هم در شبکه صدای آمریکا روبه‌رو شد‌ه‌ایم. برای نمونه به انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی که در 12 اسفند سال 1390 برگزار شد بازمی‌گردیم. محسن سازگارا و علیرضا نوری‌زاده در برنامه تفسیر خبر صدای آمریکا روبه‌روی هم قرار گرفتند و هر کدام با برعهده گرفتن وظیفه‌ای که در ظاهر با هم متفاوت بود شرایط را به قول خودشان تحلیل کردند. یکی می‌گفت میزان مشارکت در انتخابات مجلس به دلیل عدم همراهی مردم به‌خاطر مواضع‌شان در انتخابات 88 به زیر 50 درصد می‌رسد و آن یکی عنوان می‌کرد که حکومت برای حفظ ظاهر هم که شده میزان مشارکت را به‌صورت ساختگی و با آمارسازی بالای 60 درصد نشان می‌دهد. حرف هر دو در ظاهر با هم یکی نبود ولی آنها داشتند در یک خیمه‌شب‌بازی رسانه‌ای از طرف مخاطبان مسخ‌شده اعتبار می‌خریدند که اگر حرف یک‌نفر اشتباه درآمد طرف مقابل کمبود و ضعفش در تحلیل شرایط را جبران کند. در فلش فوروارد به زمان حال «محمد رهبر» روزنامه‌نگار و یکی از پاپت‌های به‌اصطلاح همه‌چیزدان اینترنشنال این وظیفه را به گردن گرفته است. درست پس از عملیات غافلگیرانه وعده صادق 2 که این رسانه را در شوک و سپس در موقعیت بامزه عزاداری برای ارباب قرار داد، محمد رهبر با آن ژست حق‌به‌جانب بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و خبر حضور رهبر انقلاب در نمازجمعه 13 مهر را تحلیل کرد.

او برخلاف همکارانش که به دروغ بر ترس ما از دشمن تاکید می‌کردند، برگزاری نمازجمعه به امامت آیت‌الله خامنه‌ای را نشانی از شجاعت و استقامت نمی‌دید و با نگاهی شاذ منافع قدرت‌های دنیا را به دلیلی برای ممانعت از حمله اسرائیل به مصلای تهران قلمداد کرد. تجربه نشان داده که منافع قدرت‌های دنیا در خدمت اسرائیل قرار دارد و این رویه برخلاف حرف‌های کودکانه محمد رهبر به‌هیچ‌وجه برعکس نیست. درواقع این‌گونه نیست که فکر کنیم اسرائیل از بیم به خطر افتادن تجارت دوستانش کاری انجام نمی‌دهد، بلکه اقداماتش را براساس ترس یا عدم ترس از واکنش طرف مقابل پایه‌ریزی می‌کند. اسرائیل از ما می‌ترسید که دست به هیچ اقدامی در نمازجمعه نزد و ایران هم این را خوب می‌دانست، پس منافع قدرت‌های بزرگ در این میان مطلقا اهمیتی ندارد. از طرف دیگر کسی که دم از ترس و استیصال نظام ایران می‌زند چرا باید در بیرون از کشور زندگی کند و اسم روزنامه‌نگار را با فعالیت‌های تروریستی و وابستگی‌اش به اسرائیل بدنام جلوه دهد؟ اسم این هرچه که هست مبارزه نیست، چون یک مبارز راه آزادی از دشمن بشریت و رژیم کودک‌کش صهیونیستی حقوق نمی‌گیرد. 

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط