احیای نسبی "آرال شمالی" الگویی برای نجات "دریاچه ارومیه"
درحالی که شاهد مرگ دریاچه ارومیه و کمرنگ شدن امیدها برای احیای آن هستیم، کشورهای حاشیه دریاچه آرال در همکاری با بانک جهانی گامهای مثبتی برای احیای این دریاچه برداشتهاند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، دریاچه آرال، یکی از بزرگترین دریاچههای داخلی جهان، بین کشورهای قزاقستان و ازبکستان قرار دارد. در گذشته، این دریاچه بهعنوان چهارمین دریاچه بزرگ جهان شناخته میشد و مساحتی بالغ بر 68 هزار کیلومتر مربع را پوشش میداد. این دریاچه یک اکوسیستم پر از تنوع زیستی بود که منابع اقتصادی مهمی مانند ماهیگیری و کشاورزی را برای مردمان محلی فراهم میکرد.
اما در نیمه دوم قرن بیستم، با آغاز پروژههای گستردهی کشاورزی شوروی سابق برای کشت پنبه در آسیای مرکزی، مسیرهای دو رودخانه اصلی تغذیهکننده دریاچه، یعنی آمودریا و سیردریا، به سمت زمینهای کشاورزی منحرف شدند. این سیاستهای ناپایدار آبی باعث کاهش تدریجی آب ورودی به دریاچه شد. طی چند دهه، حجم آب دریاچه بهطور قابلتوجهی کاهش یافت و بیش از 90 درصد از مساحت اصلی خود را از دست داد.
تا دهه 1980 و 1990، دریاچه آرال به مناطق کوچکتر و خشکشده تقسیم شد. افزایش غلظت نمک در آب باقیمانده، باعث مرگ تدریجی اکوسیستم شد و بسیاری از گونههای ماهی و حیوانات از بین رفتند. این فاجعه زیستمحیطی علاوه بر تأثیرات اکولوژیکی، اثرات اجتماعی و اقتصادی مخربی نیز داشت؛ از جمله مهاجرت گسترده مردم محلی و از بین رفتن صنایع مرتبط با ماهیگیری.
در سالهای اخیر، با همکاریهای بینالمللی، بهویژه بانک جهانی و کشورهای منطقه، تلاشهایی برای احیای دریاچه، بهویژه بخش شمالی آن، آغاز شده است. ساخت سد و پروژههای مرتبط با مدیریت منابع آبی باعث شده است که بخش شمالی دریاچه بهطور جزئی احیا شود و برخی از گونههای ماهی به این منطقه بازگردند. با این حال، هنوز چالشهای بزرگی برای احیای کامل دریاچه آرال ، بهویژه با توجه به تأثیرات تغییرات اقلیمی و استفادههای کشاورزی از منابع آبی وجود دارد.
آرال و ارومیه هردو قربانی توسعه کشاورزی
اقلیم دریاچه آرال شباهت زیادی به دریاچه ارومیه دارد و هر دو به عنوان دریاچههای داخلی بزرگ در منطقه خود شناخته میشوند و شباهتهای زیادی در فرآیند خشکشدن و مشکلات زیستمحیطی دارند. برخی از شباهتهای کلیدی این دو دریاچه عبارتاند از:
استفاده ناپایدار از منابع آب: هر دو دریاچه به دلیل انحراف آب رودخانههای تغذیهکننده خود به سمت پروژههای کشاورزی دچار بحران شدند. دریاچه آرال از رودخانههای آمودریا و سیردریا تغذیه میشد که برای آبیاری مزارع پنبه در آسیای مرکزی مورد استفاده قرار گرفتند. به طور مشابه، دریاچه ارومیه به دلیل انحراف آب رودخانههای حوضه آبریز آن به سمت کشاورزی و همچنین ساخت سدهای متعدد، به شدت آسیب دید.
کاهش سطح آب و افزایش شوری: با کاهش حجم آب ورودی، هر دو دریاچه به شدت کوچکتر شدند و غلظت نمک در آنها افزایش یافت. در نتیجه، شوری بیش از حد در هر دو دریاچه باعث از بین رفتن اکوسیستم آبی و مرگ گونههای مختلف جانوری و گیاهی شد. دریاچه ارومیه، زمانی یکی از بزرگترین زیستگاههای پرندگان مهاجر بود که به دلیل افزایش شوری، این زیستگاهها به شدت تخریب شد.
تأثیرات زیستمحیطی و اجتماعی: خشکشدن این دریاچهها نه تنها اثرات زیستمحیطی گستردهای داشت، بلکه مشکلات اجتماعی و اقتصادی نیز ایجاد کرد. دریاچه آرال با تولید طوفانهای نمکی از بستر خشکشده خود، مشکلات بهداشتی برای مردم منطقه ایجاد کرد و مهاجرت جمعیت به دلیل از بین رفتن منابع درآمدی همچون ماهیگیری شدت گرفت. در مورد دریاچه ارومیه نیز، مردم محلی که به کشاورزی و گردشگری وابسته بودند، با کاهش سطح دریاچه و افزایش طوفانهای نمکی و گرد و غبار، دچار مشکلاتی مشابه شدند.
تلاشهای بینالمللی و محلی برای احیا: در هر دو مورد، تلاشهایی برای احیای دریاچهها انجام شده است. برای دریاچه آرال، پروژههای بینالمللی بهویژه با همکاری بانک جهانی منجر به احیای بخش شمالی آن شده است. برای دریاچه ارومیه نیز، دولت ایران با کمک پروژههای سازمان ملل و برنامههای ملی احیای دریاچه، تلاش کرده تا آن را بازسازی کند، هرچند موفقیتها هنوز محدود هستند.
تصاویر دریاچه آرال پس و پیش از آبگیری اخیر
به واسطه این شباهتها کارشناسان همواره از دچار شدن سرنوشت ارومیه به آرال هشدار داد و معتقدند که اگر اقدامی در آرال انجام شده که باعث احیای نسبی آن شود، میتوان این الگو را در دریاچه ارومیه هم پیاده کرد.
جان تازه در رگهای آرال
در سالهای اخیر، با همکاریهای بینالمللی، بهویژه بانک جهانی و کشورهای منطقه، تلاشهایی برای احیای دریاچه، بهویژه بخش شمالی آن، آغاز شده است. ساخت سد و پروژههای مرتبط با مدیریت منابع آبی باعث شده است که بخش شمالی دریاچه بهطور جزئی احیا شود و برخی از گونههای ماهی به این منطقه بازگردند.
تأثیر این اقدامات به قدری بوده است که اکنون حجم آب شمال آرال به 22 میلیارد متر مکعب افزایش یافته است. اما سوال اینجاست که این موفقیت نسبی به چه صورت حاصل شده است؟ برای احیای این دریاچه دو فاز تعریف شده که فاز اول رهاسازی آب از سوی رودخانههای منتهی به این دریا از هر 3 کشور ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان است که انجام شده و باعث شده تا بیش از 5 میلیارد مترمکعب به سمت شمال دریاچه سرازیر شود.
فاز دوم، پروژه حفظ دریای شمال با همکاری بانک جهانی است و بر اساس این پروژه نیز قرار است در مرحله اول 5 میلیاردمترمکعب آب به دریاچه اضافه شود که باعث میشود 1000 کیلومتر مربع از کف دریا با آب پوشیده شده و باعث کاهش طوفانهای گرد و غبار و نمک شود. همچنین قرار است تا پایان سال 2025، حدود 1.1 میلیون نهال در بخشهای خشکشده دریاچه آرال بکارند که از نوع کمآببر بوده و باعث جلوگیری از طوفانهای نمکی میشود.
به گفته باقیت آریستانوف؛ کارشناس مدیریت منابع آب بانک جهانی، نتایج فاز اول پروژه و برنامههای فاز دوم به شرح زیر است:
نتایج فاز اول:
در فاز اول، ظرفیت رودخانه سیردریا با ساخت چندین سازه هیدرولیکی بهبود یافت و سطح دریاچه آرال شمالی تثبیت شد. با ساخت سد، سطح آب به 42 متر رسید و مساحت سطح آب تقریباً دو برابر شد. شوری آب بهطور قابل توجهی کاهش یافته و به حدود 10 درصد رسیده است.
در گذشته تنها ماهی پهلوی توانایی زیستن در این محیط با شوری بالا را داشت، اما اکنون بیش از 20 گونه ماهی، از جمله گونههای تجاری، در این دریاچه زنده هستند. این احیا باعث رونق صنعت ماهیگیری محلی شده و روند مهاجرت جمعیت معکوس شده است؛ بهطوری که مردم به منطقه بازگشته و فعالیتهای سنتی خود را از سر گرفتهاند.
برنامههای فاز دوم:
فاز دوم این پروژه جامعتر خواهد بود و شامل ساخت و بازسازی زیرساختهای آبی و همچنین پشتیبانی از فعالیتهای مختلف اقتصادی میشود. این فعالیتها شامل تقویت صنعت گردشگری، فعالیتهای تفریحی، ماهیگیری، دامپروری، تولید محصولات کشاورزی و جنگلکاری است. از جمله برنامهها، کاشت درختان ساکسول در بستر خشک شده دریاچه آرال است.
بانک جهانی در سرمایهگذاریهای زیرساختی خود، به نگهداری و مدیریت طولانیمدت پروژهها توجه ویژهای دارد. در این راستا، پروژه شامل یک بخش سوم است که بر تضمین دوام زیرساختهای ساختهشده متمرکز است و شامل ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی، پیادهسازی روشهای مدیریت منابع آبی خودکار و تضمین ایمنی سد میشود.
بودجه و تأمین مالی:
میزان دقیق بودجه هنوز در حال نهایی شدن است، زیرا مطالعات امکانسنجی در حال بررسی است. پس از تأیید این مطالعات، هزینه پروژه بهویژه برای بخش زیرساختی تعیین خواهد شد. بهطور مقدماتی توافق شده که بانک جهانی 85 درصد هزینه پروژه را تأمین کند و 15 درصد توسط قزاقستان تأمین شود.
فناوری افزایش بارش:
آریستانوف درباره فناوریهای افزایش بارش نیز گفت که این فناوریها جدید نیستند و کشورهای مختلف از آن استفاده کردهاند. با این حال، این فناوری نیاز به بررسیهای بیشتری دارد تا مزایا و معایب آن بهطور کامل مشخص شود. او تأکید کرد که هرگونه استفاده از این فناوری باید بهطور دقیق مورد بررسی قرار گیرد و اثرات جانبی احتمالی آن تحلیل شود.
چشمانداز بهبود وضعیت دریاچه آرال:
پیشبینیها درباره وضعیت دریاچه آرال خوشبینانه است، بهویژه با توجه به موفقیت فاز اول پروژه. بانک جهانی بر مبنای تجربیات و تخصص خود، راهحلهایی برای احیای دریاچه ارائه داده است و انتظار میرود که با تکمیل فاز دوم، پیشرفتهای بیشتری حاصل شود.
احیای نسبی آرال الگویی برای ارومیه
با توجه به شباهتهای فراوانی که میان دریاچه آرال و دریاچه ارومیه وجود دارد، از جمله عوامل اصلی خشک شدن آنها مانند انحراف منابع آبی برای کشاورزی، افزایش شوری، و تأثیرات منفی زیستمحیطی و اجتماعی، میتوان نتیجه گرفت که تجربهها و راهکارهایی که کشورهای آسیای مرکزی برای احیای دریاچه آرال به کار گرفتهاند، به خوبی میتوانند برای احیای دریاچه ارومیه نیز مؤثر باشند.
یکی از مهمترین اقدامات موفق در احیای دریاچه آرال، همکاریهای بینالمللی و اجرای پروژههای مشترک با سازمانهای جهانی نظیر بانک جهانی بوده است. ساخت سدهای جدید و مدیریت بهینه منابع آبی به احیای بخش شمالی دریاچه آرال کمک کرده و این روند میتواند الگویی برای مدیریت منابع آب در دریاچه ارومیه باشد. همچنین، کاشت درختان مقاوم به خشکی مانند «ساکسول» در مناطق خشکشده آرال میتواند به عنوان راهحلی برای کاهش طوفانهای نمکی و گرد و غبار در اطراف دریاچه ارومیه نیز مورد استفاده قرار گیرد.
نتیجهگیری این است که با انتقال تجربیات موفق از پروژههای احیای دریاچه آرال، ایران میتواند برنامههای کارآمدتری برای احیای دریاچه ارومیه اجرا کند. از آنجایی که هر دو دریاچه با مشکلات مشابهی روبهرو هستند، تعمیم این اقدامات میتواند به احیای سریعتر و پایدارتری برای دریاچه ارومیه منجر شود. در کنار این موارد، همکاری منطقهای و بینالمللی در احیای منابع آبی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
انتهای پیام/