رشت؛ کلانشهری بدون ورزشگاه!
سالهاست که شهر رشت مرکز استان گیلان از داشتن ورزشگاههایی با حداقل استاندارد رنج میبرد، اما بحران اصلی آنجاست که انگار همه به این وضع عادت کردهاند!
به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، رادنی دیدار فعال ورزشی و رسانه طی یادداشتی که آن را در اختیار تحریریه تسنیم قرار داد نوشت: وضعیت لجستیکی و سختافزاری ورزش در مرکز استان گیلان حتی از وضعیت قرمز و بحرانی نیز عبور کرده و کلانشهر رشت سالهای از فقر ورزشگاههای مناسب رنج میبرد.
شهر رشت به عنوان بزرگترین و پرجمعیتترین شهر کرانه دریای کاسپین در بین استانهای شمالی در تمام سالهای اخیر نه تنها هرگز سهمی از ساخت ورزشگاههای جدید و نوساز نداشته که در یک مهندسی معکوس همان چند ورزشگاهی را هم که در اختیار داشته، سال به سال به دلایل مختلف از دسته داده است.
عدم تخصیص بودجه تعمیر و نگهداری را میتوان مهمترین دلیل از بین رفتن ورزشگاههای قدیمی رشت دانست که به دلیلعدم رسیدگی و به عبارت بهتر به حال خود رها شدند تا در برابر حوادث طبیعی مانند برفهای سنگین چند سال گذشته و بارانهای سیل آسای همیشگی رشت بیدفاع بمانند و به مخروبه تبدیل شوند البته طی سه سال گذشته اقداماتی از سوی اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان صورت گرفته ولی با توجه به ظرفیتهای موجود این اقدامات کافی نیست و لازم است که نمایندگان استان گیلان و استانداری به این مقوله توجه بیشتری داشته باشند تا اداره ورزش و جوانان نیز بتوان با دریافت بودجه مناسب اقدامات بیشتر و بهتری را انجام دهد.
شهر رشت در عدم سازندگی و بازسازی زیرساختهای ورزشی، میتواند نقطه مرکزی همدلی جناحهای سیاسی نیز باشد، چرا که اصلا تفاوتی ندارد که رئیس دولت اصلاحطلب باشد یا اصولگرا، اهل اعتدال باشد یا شعارش همگرایی است در هر صورت همه و همه در مورد نداشتن هیچ پلان و برنامهای برای توسعه زیرساختهای ورزشی در مرکز استان گیلان با هم توافق صددرصدی خواهند داشت.
اینکه در 30 سال گذشته نه تنها یک ورزشگاه استاندارد در مرکز استان گیلان ساخته نشده و حتی در برنامههای توسعه در سالهای بعد هم طرحی برای آن دیده نشده به تنهایی فاجعه است اما قسمت دردناکتر آن است که علیرغم رشد جمعیت و پذیرا شدن مهاجرین جدید از شهرهای مختلف کشور به رشت، همان چند ورزشگاه قدیمی شهر هم یکی یکی به دلیل فرسوده شدن، یا متروکه شدهاند و یا در شرف تبدیل شدن به خرابه میباشند.
انگار در تمام این سالهایی که داشتند مدیر و بودجه و امکانات و خوشبختی توزیع میکردند رشتیها در ته صف بودند و جا برای اصفهان و خراسان و آذربایجان و خوزستان خالی نگه داشته شد و به همین سبب است که در همین مساحت جغرافیایی یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربعی شهرهایی هستند که ورزشگاه ثامن را داشتند و امام رضا را هدیه گرفتند، غدیر را داشتند و فولاد آره نا را برایشان ساختند و نقش جهان اصفهان و یادگام امام تبریز و پارس شیراز که دیگر جای خود دارد.
در رشت ورزشگاه عضدی پیر که به زور بزک دورزک سرپا بود ناگهان چند سال پیش با تیشه به جانش افتادند با شعار بازسازی و دوباره ساختن اما حاصلش شد مخروبهای که پس از هفت سال به حال خود رها شدن در نهایت سال گذشته با کلی سر و صدا برای سکوهای ویران و نیمه کاره و قدیمیاش جشن افتتاح چمن گرفتند و البته لازم به گفتن نیست که همان چمن هم عمرش به شش ماه قد نداد و دوباره در ورزشگاه عضدی تخته شده است.
دیگر ورزشگاه رشت هم که هواداران فوتبال به آن لقب تبعیدگاه را دادهاند فارغ از جانمایی بسیار بد وعدم دسترسی مناسب به آن، روبان افتتاحش در اواخر دهه هفتاد خورشیدی پاره شد و پس از آن هر چند سال یکبار یک رنگی به در و دیوارش میزنند و دوباره آن را افتتاح میکنند بدون اینکه هیچ تغییری در هزاران مشکلش روی دهد و هنوز آب شرب و سرویس بهداشتی مناسب ندارد و نورافکنهایش به فانوس میمانند و از در و دیوارش رطوبت و کهنگی میبارد و صندلیهایش شکسته و رنگ پریدهاند و رختکنهایش در تابستان خرما پزون است و در زمستان یادآور تبعیدگاههای سیبری و وضعیت اینترنت و آنتن دهی موبایل در همان دههی هفتاد گیر کرده و در یک جمله تمام نبایدهای یک ورزشگاه حتی نیمه استاندارد از نظر فیفا را با هم یکجا دارد.
رشت سالهاست که در پی ورود حامیان مالی رنگ و وارنگ به فوتبال جا مانده و سهمش افسوس هست و مسئولی پیدا نشد که بتواند پای شرکتهای نفتی و غولهای صنعتی را برخلاف اصفهان و اهواز و تبریز به آنجا باز کند و در کوچه پس کوچههای ناکامی گم شده است و تاسفآور آن است که گویی همه به این شرایط خو گرفتهاند و مدتهاست صداهای اعتراض کم و کمتر شده است و انگار همه باور کردهایم که باید ورزشگاه نداشته باشیم.
بدون تردید درد بزرگ ورزش رشت، مدیریت و مشکلات مالی است و تا وقتی که ارادهای برای ساختن نباشد محکوم به سقوطهای بیشتر خواهیم بود و تا وقتی خبر ترمیم چند سکو و روکش چمن مصنوعی گل از گلمان باز کند و تصور ساخت یک ورزشگاه استاندار سی چهل هزار نفری در دورترین بخشهای ذهن ما هم خطور نکند، شک نکنید که حالا حالاها در بر همین پاشنه نداری، خواهد چرخید.
فاجعه اصلی درست در همین نکته شکل گرفته که اگر در سطح شهر دوره بیافتیم سقف آرزوهای ورزشی مردم را جویا شویم با درصدی بسیار بالا هرگز کسی خواستهای برای ساخت یک مجموعه ورزشی استاندارد و آبرومند و امروزی را طلب نخواهد کرد و تهش به ساخت چند سکو و بازسازی چند سالن قدیمی قانع شدهاند و این ناامیدی مطلق مردم رشت، دستپخت مشترک همه مسئولان قبلی و فعلی هست که میتوانستند گامی برای درست شدن بردارند و برنداشتند.
فقط یادتان باشد که ورزشگاههای متروکه و قدیمی شاید برای نوستالژی بازها جذاب باشد اما هرگز ورزش را به سوی خوشبختی هدایت نخواهند کرد و باید منتظر سقوطهای بزرگی باشیم که شاید دیگر مجالی برای بلند شدن و بازگشت به ما ندهد.
انتهای پیام/.