نقش پررنگ روابط غیراخلاقی در وقوع قتل‌های فجیع و جنایی


عوامل متعددی در وقوع جنایت نقش دارند و روابط آزاد و غیراخلاقی یکی از عوامل اصلی هستند؛ تحقیقات نشان می‌دهد که عواملی مانند حسادت، عدم امنیت عاطفی و تعارضات ناشی از روابط پیچیده، می‌توانند به عنوان محرک‌هایی برای رفتارهای خشونت‌آمیز عمل کنند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، هر روز با ورق زدن صفحات حوادث روزنامه‌ها و گشت‌وگذار در سایت‌های خبری، با سیل انبوهی از اخبار جنایی روبه‌رو می‌شویم، تیترهای درشت و توصیفات عریان از قتل‌ها و خشونت‌ها اما کسی به این حقیقت توجه ندارد که این حجم از اخبار جنایی و حوادث چه تأثیری بر روح و روان جامعه می‌گذارد.

انتشار سیلی از اخبار جنایی و حوادث بدون در نظر گرفتن ابعاد و ملاحظات جامعه‌شناختی و روانی آنها در رسانه‌ها، آیا نمی‌تواند تزریق مستقیم خشونت و ناامنی به بطن جامعه باشد؟!

انتشار جزئیات بی‌پرده‌ای از  این وقایع، نه‌تنها به افزایش احساس ناامنی و اضطراب در جامعه می‌انجامد بلکه می‌تواند الگوهای غلط رفتاری و آموزش‌های به‌شدت خطرناکی را در اختیار مخاطبان این دسته از اخبار قرار دهد؛ مواجهه مداوم با اخبار حوادث می‌تواند به اختلالات روانی مانند اضطراب، افسردگی و حتی اختلال استرس و حتی تکرار جرائمی مشابه از سوی خوانندگان این دسته از اخبار منجر شود!

مطالعات نشان می‌دهند که مواجهه مداوم با اخبار منفی و خشونت‌آمیز، می‌تواند به کاهش شدید احساس امنیت در افراد منجر شود و حتی به ایجاد اختلالات شدید روانی بینجامد.

متأسفانه در برخی از رسانه‌های داخلی که دنبال بازدید هستند، اغلب شاهد انتشار بی‌رویه اخبار جنایی بدون پیوست رسانه‌ای هستیم که متأسفانه تحلیل‌های عمیق و بررسی علل ریشه‌ای این حوادث از منظر علمی "جرم‌شناسی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی" کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.

به‌عنوان نمونه، چندی قبل، وقوع قتل پدر یک خانواده در خانه‌اش در شرق تهران به تیم جنایی اعلام شد که تیم تحقیق برای بررسی صحنه جرم به آنجا رفت و پس از تحقیقات گسترده مشخص شد که دختر 21ساله مقتول به‌دلیل برخی مشکلات زندگی خانوادگی و "در معرض تمام‌وقت بودن با اخبار جنایی" دست به قتل هولناک پدر خود زده است!

در این پرونده لازم بود رسانه‌ها و نهاد‌های حمایتی از منظر جرم‌شناسی و روان‌شناسی به آینده این دختر که پدرش قربانی جنایت شده است، می‌پرداختند اما متأسفانه هیچ رسانه‌ای به این بخش مهم پرونده این جنایت و دلایل ارتکاب این قتل فجیع توسط این دختر، توجهی نکرد و هیچ مطلبی دراین‌باره توسط رسانه‌ها تولید نشد! در صورتی که رسانه‌ها به‌عنوان ابزار قدرتمند شکل‌دهی افکار عمومی، مسئولیت مستقیمی در این بخش دارند.

برای بررسی ابعاد این مسئله و آسیب‌شناسی نحوه انتشار اخبار جنایی و حوادث به‌شیوه فعلی در رسانه‌های کشورمان، میزبان دکتر "وحید ناصری"؛ قاضی قوه‌ قضاییه و بازپرس سابق ویژه قتل عمد دادسرای امور جنایی تهران، در تسنیم بودیم.

بخش نخست این گفت‌وگو پیش از این به عنوان "انتشار عریان اخبار جنایی مساوی با آموزش شیوه‌های جنایات فجیع!" منتشر شده بودو  حالا بخش دوم و پایانی گفت‌وگو پیش روی شماست:

تسنیم: آقای ناصری شما بازپرس پرونده قتل مرد میانسال توسط دختر 22 ساله‌اش در خیابان تهرانپارس بودید می‌خواهیم آن را برایمان توضیح دهید و بفرمایید نقش خشونت خانگی و محیط خانوادگی سمی در شکل‌گیری شخصیت فرد چه تاثیری دارد؟ و آیا متهم تحت تاثیر عوامل محیطی خاصی قرار داشته است؟ و چه عواملی باعث شده است که دختر به چنین جنایتی دست بزند؟

عقربه‌ها ساعت 18 پنجشنبه دوم شهریور ماه را نشان می‌داد که ماموران کلانتری 126 تهرانپارس با من تماس گرفتند و مرگ مشکوک مردی میانسال را با ضربات چاقو در خانه‌ای در خیابان خبازی اعلام کردند.

با اعلام این خبر، به همراه تیم بررسی صحنه جرم پای در محل حادثه گذاشتیم و به‌محض ورود به خانه موردنظر با جسد خون‌آلود مردی حدوداً 50ساله با شلوار جین مواجه شدیم که از ناحیه پهلو‌ها و دست هدف ضربات متعدد چاقو قرار گرفته و به قتل رسیده بود؛ در بررسی‌های اولیه نیز مشخص شد دختر 22ساله و پسر 20ساله مقتول که معلولیت جسمانی دارد، لحظه ارتکاب جنایت در خانه حضور داشته‌اند.

بدین ترتیب دختر مقتول هدف تحقیق قرار گرفت و در اظهاراتی ضدونقیض مدعی شد که من، برادر معلولم و پدرم در خانه بودیم که ناگهان مرد درشت‌هیکل و نقاب‌داری از پشت‌بام وارد حیاط و از درب پشتی که به اتاق خوابم راه دارد وارد خانه شد؛ مرد نقاب‌دار در لحظات اولیه با تهدید قتل برادرم مدعی شد ساکت شویم و فریادی نزنیم!مرد نقاب‌دار ابتدا چاقوی خود را از جیبش بیرون آورد و سپس به‌سمت پدرم که جلوی تلویزیون خوابش برده بود، رفت و با خونسردی و خنده‌های عصبی، ضربات چاقو را بی‌امان به دست و پهلوی پدرم وارد کرد! پس از ارتکاب جنایت، مرد نقاب‌دار دستکش‌های خود را که خونی شده بود، عوض کرد و روی مبل نشست و گفت با پدرم به دلایل مختلفی در توییتر مشاجره پیدا کرده و به همین دلیل تصمیم گرفته است پدرم را جلوی چشمان فرزندش زجر‌کش کند. سپس قاتل از همان مسیری که آمده بود فرار کرد! من نیز ابتدا این حادثه را به عموهایم و به اورژانس اطلاع دادم.در این درگیری جلوی قاتل و پدرم ایستادم تا پدرم را نجات دهم اما انگشتان دستم، هدف ضربات چاقو قرار گرفت؛ این آثار چنگ و کبودی که نیز روی دستانم وجود دارد کار گربه‌هایم است و ربطی به این درگیری ندارد.

در تحقیقاتی که انجام دادیم مشخص شد، مقتول که راننده تاکسی بوده با تلفن‌ همراه خود، ماجرای اختلافات را از 2 ماه قبل در توییتر منتشر کرده و مدعی شده بود که جانش از سوی فرد ناشناسی در خطر بوده و تهدید به قتل شده است.بعضی از زخم‌های سطحی پهلوی مقتول مشخص کرد احتمالاً قاتل یک زن بوده همچنین آثار خون و ضربات چاقویی که روی دستان دختر مقتول مشهود بود، نشان می‌داد که این ضربات به‌روی دست وی، دفاعی نبوده است! با توجه به اینکه فرش خانه، غرق در خون بوده، ردپای قاتل در سرامیک سالن پذیرایی، فرش اتاق خواب، موزاییک‌های حیاط و پشت‌بام وجود نداشت.

در ادامه هم متوجه شدیم همسر مقتول دقایقی قبل از ارتکاب جنایت خانه را ترک کرده است! این نیز در حالی بود که مقتول با توجه به اضافه‌وزنی که داشته با شلوار جین جلوی تلویزیون با صدای بسیار بلند، خوابیده بوده است! در جریان تحقیقات نیز یکی از همسایه‌ها مدعی شده بود مقتول با همسر و دخترش در چندماهه گذشته مدام مشاجره داشته‌اند.

در گام بعدی همسر مقتول را هدف بازجویی قرار دادیم که او گفت، طبق روال روزانه، همسرم از سر کار بازگشت من نیز برایش نهار، چای و هندوانه آماده کردم؛ مشغول تمیز کردن آشپزخانه بودم که ناگهان دخترم از من درخواست کرد برای گربه‌هایش، گردن مرغ تهیه کنم به‌همین‌خاطر از خانه بیرون رفتم. پس از اینکه به خانه بازگشتم، دخترم هراسان به‌سمت من آمد و مدعی شد مرد ناشناس و چهارشانه‌ای پدرش را به قتل رسانده و متواری شده است؛ من با همسرم گاهی اوقات به‌دلیل مشکلات مالی درگیری داشتم اما انگیزه‌ای برای ارتکاب قتل وی ندارم.

تحقیقات بیشتر مشخص کرد، مقتول در خانه ورثه‌ای پدرش سکونت داشته و طبقه بالای خانه را به مرد جوان چهارشانه‌ای به‌نام "بیژن" اجاره داده است که او در خانه حضور ندارد اما آبی که در کف حمام خانه‌اش وجود داشت، نشان می‌داد او در ساختمان بوده است. در ادامه، دوربین‌های مداربسته اطراف خانه را هدف بازبینی قرار دادیم اما هیچ تردد مشکوکی را مشاهده نکردیم که همین کافی بود تا فرضیه قتل مرد میانسال توسط فرد ناشناس با انگیزه مشاجره در توییتر کم‌رنگ شود.

بدین ترتیب دختر مقتول که ادعای عجیبی را به‌زبان آورده بود، بازداشت شد؛ او که در جریان تحقیقات قصد داشت ما را گمراه کند، پس از مواجهه با شواهد و مدارک موجود پس از چندین ساعت بازجویی، لب به اعتراف گشود و با اظهارات ضد و نقیضی مدعی شد، پدرم توسط بیژن که در طبقه بالای خانه ما سکونت دارد به قتل رسیده است؛ پدرم قصد داشت خانه را بفروشد به‌خاطر همین با بیژن اختلاف پیدا کرده بود! روز حادثه بیژن از پنجره خانه‌اش به حیاط ما پرید، او سپس با چاقویی که در دست داشت به اتاق من آمد و با تهدید اینکه اگر شکایت کنیم برادر معلولم را به قتل می‌رساند با انگیزه انتقام‌گیری به‌سمت پدرم رفت و او را به قتل رساند؛ من که از تهدید‌های بیژن بسیار ترسیده بودم با طراحی یک سناریوی دروغین سعی کردم وی را در این جنایت بی‌گناه جلوه دهم تا در آینده به‌سراغ من و برادرم نیاید.

پس از دریافت این اطلاعات مهم، به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ماموریت دادم تا بیژن را دستگیر کنند اما او در تحقیقات ابتدایی منکر ارتکاب قتل مرد میانسال شد و مدعی شد، دختر جوان به‌دلیل اینکه از اختلاف من و پدرش خبر داشته، به‌دروغ گفته است که من مرتکب جنایت شده‌ام.

پس از ناامیدی‌های بسیار، با توسل به ائمه اطهار، پرونده‌ای که گره خورده بود، گشوده شد و صبح روز پنجم شهریور‌ ماه، پسر معلول مقتول در جلسه‌های بازپرسی راز این جنایت هولناک فاش کرد و گفت، خواهر و پدرم با همدیگر بسیار اختلاف داشتند حتی 2 روز قبل خواهرم تهدید کرد که او را به قتل می‌رساند تا از دستش راحت شود! در 2ماهه گذشته، پدرم هنگامی که به حمام یا سرویس بهداشتی می‌رفت، خواهرم گوشی وی را برمی‌داشت و در توییتر برای صحنه‌سازی، با حساب کاربری پدرم، توییت می‌زد که پدرم از سوی فرد ناشناسی تهدید به قتل شده است؛ او از چند وقت قبل، نقشه این قتل را طراحی کرده بود! خواهرم به‌بهانه اینکه غذای گربه‌هایش تمام شده است، مادرم را به بیرون فرستاد تا برایش گردن مرغ بگیرد سپس به من گفت تا صدای تلویزیون را زیاد کنم! او در ادامه چاقویی برداشت و ضربات مهلکی را به پهلوی پدرم وارد کرد.پدرم پس از اصابت ضربات چاقو توسط خواهرم، چند دقیقه‌ای طول کشید تا فوت کند؛ پس از اینکه خواهرم متوجه شد او به قتل رسیده است به اورژانس و عموهایم این حادثه هولناک را اطلاع داد!

در ادامه نیز دختر مقتول که با اعترافات برادر معلول خود مواجه شده بود چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت و در جریان تحقیقات تکمیلی در اداره دهم پلیس آگاهی، به قتل پدرش با ضربات چاقو با انگیزه شخصی اعتراف کرد و در تحقیقات گفت، پدرم در خانه با من، برادر و مادرم بدرفتاری و فحاشی می‌کرد.او غرور جوانی‌ام را در میان خانواده، دوستان و جامعه نابود کرده بود؛ فشارهای او باعث شد دچار افسردگی شدیدی شوم.در این سال‌ها قصد داشتم تا پدرم را برای حل مشکلات به مشاوره ببرم، اما وقتی این موضوع را با او درمیان گذاشتم با یکدیگر مشاجره‌های شدیدی پیدا می‌کردیم؛ حتی تصمیم گرفتیم با مادر و برادرم از خانه فرار کنیم اما می‌دانستیم که پدرم ما را پیدا می‌کند و اوضاع بدتر می‌شود.ابتدا قصد داشتم تا خودکشی کنم، اما نسبت به مادر و برادر معلولم حس مسئولیت کردم چون آنها با شرایطی که داشتند نمی‌توانستند زندگی کنند؛ تقریبا 4 ماه قبل قصد داشتم تا پدرم را به قتل برسانم و یک زندگی با آرامش برای اعضای خانواده‌ام درست کنم.شاگرد اول مدرسه بودم اما بخاطر پدرم دچار افسردگی شدیدی شدم؛ می‌خواستم بروم دانشگاه و در رشته پزشکی تحصیل کنم اما بخاطر افسردگی و بی‌پولی نتوانستم.پدرم مدام با فحاشی‌های رکیک مادرم را جلوی فامیل و همسایه تحقیر می‌کرد.برادرم معلویت جسمی دارد و بسیار به من وابسته است؛ این اواخر هم بخاطر اختلافات خانوادگی او هم افسردگی پیدا کرده بود.از بچگی پدرم وقتی از درب خانه وارد می‌شد ترس وجود من، مادرم و برادرم را فرا می‌گرفت؛ من فقط دنبال یک زندگی با آرامش و بی‌حسرت برای خانواده بودم این نیز درحالی بود که حتی نمی‌توانستم کار کنم یا درس بخوانم.پدرم در سالن پذیرایی خانه خواب بود که از آشپزخانه 2 چاقو برداشتم و ضرباتی را به پهلوی او وارد کردم؛ آن‌قدر شوکه بودم که فقط 3 ضربه‌ای که در ابتدا به بدنش وارد کردم را به یاد دارم.خیلی تحت فشار بودم؛ می‌خواستم زندگی‌ خانواده‌ام را تغییر دهم.فقط می‌خواستم زندگی برادر و مادرم را تغییر دهم؛ با خودم گفتم برای زندگی آنها خودم را نابود خواهم کرد تا مادرم دیگر ناراحت نشود و برادرم پس از چندین سال فضای بیرون از خانه را ببیند!او زندگی ما را با اخلاق و رفتارهایش نابود کرد؛ من 22 سال دارم و اکنون به جرم قتل بازداشت شدم؛ برادر معلولم آواره شده و مادرم اصلا حال روحی و جسمی مناسبی ندارد.همه‌ می‌گویند که من پدرم را به قتل رساندم اما آنها نمی‌پرسند که یک دختر 22 ساله چقدر تحت فشار بوده و داخل زندگی‌اش چه گذشته که مرتکب این جنایت شده است؛ مگر من قاتل به دنیا آمدم! نمی‌پرسند که چه شرایطی باعث شد تا دستانم به خون آلوده شود.

خبر قتل پدر توسط دخترش، رویدادی پیچیده و تکان‌دهنده است که ابعاد مختلفی از زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی را در بر می‌گیرد. برای تحلیل جامع این رویداد از منظر جامعه‌شناسی، می‌توان به عوامل متعددی اشاره کرد که در ادامه به تفصیل به آن‌ها پرداخته می‌شود.

در این پرونده رفتارهای خشونت‌آمیز پدر نسبت به اعضای خانواده، محیطی پر از تنش و استرس ایجاد کرده بود که در نهایت به چنین فاجعه‌ای منجر شده است و نبود حمایت کافی از سوی خانواده، دوستان و جامعه، باعث شده بود که دختر جوان احساس تنهایی و درماندگی کند.

قتل پدر توسط دخترش، یک تراژدی خانوادگی است که ریشه در مشکلات عمیق اجتماعی دارد. برای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی، نیاز به یک رویکرد جامع و چندجانبه شامل اقدامات فردی، اجتماعی است. تقویت ساختارهای حمایتی در جامعه مانند خانواده، مدرسه و جامعه محلی، می‌تواند به کاهش مشکلات اجتماعی و افزایش تاب‌آوری افراد کمک کند. از سوی دیگر نظریه "پنجره شکسته" در جرم‌شناسی را داریم؛ این نظریه می‌گوید دیدن یک پنجره شکسته در یک خانه، کارخانه یا نظایر آن از دور و نزدیک، به شما این پیام را می‌دهد که در آن مکان، اوضاع به‌سامان نیست و نظمی وجود ندارد و برای انجام کار خلاف و پنهانی، مساعد است که رسانه‌ها صرفاً با انتشار اخبار جنایی این زمینه را در ذهن خواننده ایجاد می‌کنند!

تسنیم:آقای دکتر چگونه روابط نامشروع و سایر روابط اجتماعی می‌توانند به عنوان محرک قتل عمل کنند؟ چه ارتباطی بین رواج روابط آزاد و غیراخلاقی در رسانه‌ها و افزایش آمار قتل، به ویژه قتل‌هایی که به صورت آنی و تحت تأثیر عواملی مانند خشم و حسادت رخ می‌دهند، وجود دارد؟ لطفاً ضمن بررسی این ارتباط، به نقش عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی در این پدیده نیز بپردازید و راهکارهایی برای کاهش این نوع قتل‌ها پیشنهاد دهید.

ناصری: عوامل متعددی در وقوع جنایت نقش دارند و روابط آزاد و غیراخلاقی یکی از عوامل اصلی هستند؛ تحقیقات نشان می‌دهد که عواملی مانند حسادت، عدم امنیت عاطفی و تعارضات ناشی از روابط پیچیده، می‌توانند به عنوان محرک‌هایی برای رفتارهای خشونت‌آمیز، از جمله قتل، عمل کنند. این عوامل، به ویژه در روابطی که بر پایه تعهد و وابستگی طولانی‌مدت شکل نگرفته‌اند، ممکن است تشدید شوند. در برخی از روابط آزاد، یکی از طرفین ممکن است احساس حسادت به طرف مقابل داشته باشد و این حسادت می‌تواند به خشونت و حتی جنایت ختم شود.

متأسفانه در سال‌های اخیر شاهد افزایش چشمگیر رواج روابط نامشروع در آثار رسانه‌ای خارجی و حتی برخی تولیدات داخلی هستیم. این مسئله، عواقب اجتماعی گسترده‌ای را به دنبال داشته است. نمایش روابط نامشروع به عنوان امری عادی و پذیرفته‌شده در رسانه‌ها، به تدریج باعث عادی‌سازی این رفتار در جامعه و تضعیف بنیان خانواده شده است. ترویج فرهنگ بی‌بندوباری و روابط خارج از چارچوب اخلاقی، نه تنها به افزایش رفتارهای پرخطر در میان جوانان منجر می‌شود، بلکه می‌تواند به ایجاد شکاف بین نسل‌ها و افزایش تنش‌های اجتماعی در جوامع مذهبی نیز بیانجامد. در برخی موارد، این روند به فجایعی مانند قتل منجر شده است؛ جایی که فرد آسیب‌دیده در اثر از دست دادن احساس امنیت و آرامش، دست به اقدامات ناگوار می‌زند. لذا، ضرورت نظارت جدی بر محتوای رسانه‌ها و جلوگیری از تولید و پخش برنامه‌هایی که به ترویج چنین رفتارهایی می‌پردازند، بیش از پیش احساس می‌شود.

بسیاری از قتل‌ها به صورت آنی و بدون برنامه‌ریزی قبلی رخ می‌دهند. افراد در لحظه‌ای تحت تأثیر عواملی مانند خشم، حسادت یا اختلافات شخصی، دست به این اقدام هولناک می‌زنند. قتل‌های برنامه‌ریزی شده به دلیل ماهیت پنهان‌کاری آن‌ها، کشفشان دشوارتر است. همچنین، خشونت و عصبانیت لحظه‌ای نیز نقش مهمی در وقوع قتل‌ها ایفا می‌کنند. علاوه بر این، اختلافات مالی و خشونت‌های بی‌دلیل نیز از دیگر دلایل قتل محسوب می‌شوند.

افزایش قتل‌های مرتبط با اتباع افغانستانی، زنگ خطری برای جامعه محسوب می‌شود. بخشی از قتل‌های خیابانی نیز ناشی از مقاومت در برابر زورگیری است که متأسفانه منجر به آسیب دیدن افراد بی‌گناه می‌شود.

در پایان، می‌توان گفت که مسئله جرم و خشونت یک چالش پیچیده و چند وجهی است که نیازمند رویکردی جامع و همه جانبه است. رسانه‌ها به عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای اجتماعی، نقش کلیدی در شکل‌دهی افکار عمومی و تغییر نگرش‌ها ایفا می‌کنند. با ارائه اخبار دقیق، تحلیل‌های عمیق و برنامه‌های آموزشی، رسانه‌ها می‌توانند به کاهش جرم و خشونت کمک شایانی کنند. علاوه بر این، تقویت نهاد خانواده، ارتقای سطح آموزش و آگاهی، ایجاد فرصت‌های شغلی، اصلاح قوانین و مقررات، و تقویت همکاری بین‌بخشی از جمله اقداماتی است که می‌تواند در کاهش جرم و ارتقای امنیت اجتماعی مؤثر باشد.

با توجه به پیشرفت‌های فناوری و تغییرات اجتماعی، نیازمند رویکردی نوین و مبتنی بر شواهد علمی برای مقابله با جرم هستیم. با سرمایه‌گذاری بر پژوهش و مطالعات میدانی، می‌توان به شناخت دقیق‌تر عوامل مؤثر بر جرم دست یافت و برنامه‌های پیشگیرانه مؤثرتری را طراحی و اجرا کرد. باید به یاد داشت که کاهش جرم و خشونت یک فرایند طولانی و مستمر است که نیازمند مشارکت همه جانبه اعضای جامعه است. با امید به آینده‌ای روشن‌تر، می‌توانیم با همدلی و همکاری، جامعه‌ای امن‌تر و عاری از خشونت را برای خود و آیندگان رقم بزنیم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط