در حکم دیوان لاهه چه دستاوردی نهفته است؟

پس از ۱۴ ماه تداوم و تشدید جنایت، دیوان کیفری بین‌المللی در یک روند ۲ مرحله‌ای، حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت را صادر کرد؛ حکمی که علت صدور آن، ارتکاب جنایات جنگی در غزه از سوی این ۲ مقام ارشد صهیونیست اعلام شده‌ است.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، مهدی افراز در یادداشتی نوشت: ایده مقاومت فراتر از مواجهه میلیتاریستی واجد عقلانیتی است که مساله‌اش نه توسعه قدرت؛ که ظهور حق است. مقاومت می‌گوید فقط زمانی که حق بروز یابد، استیلا از میان می‌رود و قسط اقامه می‌شود. مقاومت ورای مواجهه میلیتاریستی در یک میدان پیش نمی‌رود، هر جا زمینه‌ای برای تظاهر حق باشد، آنجا میدان سرنوشت‌سازی برای مقاومت است. آنهایی که امروز برای قضاوت در موازنه نبرد صرفا به میدان خیام و جبالیا چشم دوخته‌اند، فهمی میلیتاریستی از جهاد دارند. 

پس از 14 ماه تداوم و تشدید جنایت، دیوان کیفری بین‌المللی در یک روند 2 مرحله‌ای، حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت را صادر کرد؛ حکمی که علت صدور آن، ارتکاب جنایات جنگی در غزه از سوی این 2 مقام ارشد صهیونیست اعلام شده‌ است. با اندک تأملی در سابقه نهادی این دیوان درخواهیم یافت حتما اتفاق متفاوتی در مناسبات حقوق بین‌الملل رقم خورده است. در عملکرد 80 ساله دادگاه لاهه تاکنون هیچ رای یا حکمی که در چارچوب نظام منافع دنیای غرب معنادار نباشد، صادر نشده است. این دادگاه در طول عمر مفید خود، صرفا به موضوع نسل‌کشی اوگاندا، کنگو، آفریقای مرکزی، دارفور، کنیا و اوکراین رسیدگی و علیه 15 نفر اعلام جرم کرده که هیچ‌کدام از متعلقان به بلوک قدرت غرب نبوده‌اند اما این بار پس از صدور رای، بسیاری از کشورهای اروپایی از آمادگی خود برای اجرای حکم خبر داده‌اند و جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی تصریح کرد: «باید به تصمیم این دیوان احترام گذاشته و آن را اجرا کنیم».  در رفتارشناسی این حکم متفاوت، حداقل 5 احتمال قابل تصور است.

1- بیدار شدن وجدان انسانی در ساختار حقوق بین‌الملل؟!

با اندک دقتی در فلسفه وجودی نهادهای بین‌المللی پس از جنگ دوم جهانی و کارکرد نهاد حقوقی آن، وقوع این احتمال ساده‌انگارانه به نظر خواهد رسید. هیچ‌یک از مفادی که در سیاهه جرائم سران رژیم برای صدور این حکم به آنها استناد شده، بدیع و جدید نیستند. رفتارهای مبتنی بر جنایت جنگی، حمله عمدی علیه جمعیت غیرنظامی، آزار و اذیت، قتل عمد و تحمیل گرسنگی، همگی بخشی از مانیفست نظامی اسرائیل در ادوار گذشته در قبال مردم فلسطین و لبنان بوده و در هیچ‌کدام از فصول قبلی این جنایات، این وجدان انسانی با وجود دریافت گزارشات متعدد حتی به خود هم نیامده بود و در طول یک دهه گذشته حتی موضوعات مرتبط با بحران انسانی غزه و زندانی شدن 2 میلیون و 500 هزار انسان در یک باریکه 360 کیلومتری را به بحث هم نگذاشته بود. 

2- تغییر سیاست‌های کلان اتحادیه اروپایی در قبال آمریکا و رژیم صهیونیستی

ممکن است به ذهن برسد به جهت تغییرات در موازنه قدرت جهانی و افول هژمونی آمریکا، صهیونیزم دچار افت سرمایه در دنیای غرب شده و امکان صدور چنین حکمی صرفا در بستر جهانی قابل تصور است که یهودیان آمریکا در آن تضعیف شده‌اند، لذا اتحادیه اروپایی بر اساس استقلال رای خود تلاش کرده قدم‌هایی را برای بیرون آمدن از ذیل پروسه تحمیلی واشنگتن بردارد و نشانه‌هایی را برای ایجاد تغییر بنیادین در سیاست‌های خود در قبال رژیم صهیونیستی بروز دهد. روشن است چنین برداشتی از مساله نیز بیش از حد خوشبینانه است، با توجه به این واقعیت که تمدن غرب، صرف نظر از وجوه یونانی آن، اساسا تمدنی یهودی است و در موقعیت کنونی نیز با توجه به گره‌خوردگی ماهوی آینده اقتصاد اروپا و دسترسی‌های آمریکا به منابع غرب آسیا، هیچ امکان عقلایی برای استقلال نظر اروپاییان نسبت به مساله اسرائیل وجود ندارد. ضمن اینکه در همین دادرسی محمد ضیف و شهیدان یحیی سنوار و اسماعیل هنیه نیز مورد اتهام قرار گرفته و تحت همین حکم واقع شده‌اند که این موضوع بیانگر این واقعیت است که اگر بنا بود دیوان با رویکردی متفاوت از گذشته اقدام کند، نباید چنین جرائمی را برای رهبران مقاومت فلسطین مقرر می‌کرد.

3- تلاش اروپا برای تضعیف ترامپ از طریق تحت فشار گذاشتن باند نتانیاهو

با توجه به رویکردهای ضدحمایتی ترامپ در قبال اتحادیه اروپایی در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش و اختلافات اساسی‌ای که در موضوع ناتو و اوکراین میان اروپا و ترامپ شکل گرفته است، این احتمال طبیعی به نظر می‌رسد که اتحادیه اروپایی تلاش دارد با بهره‌گیری ابزاری از وضعیت انسانی غزه، این موضوع را به وزنه‌ای برای قرار گرفتن در موقعیت بهتر در موازنه منازعات خود با بلوک ترامپ تبدیل کند.

4- تلاش ریاکارانه غرب برای حفظ ارزش‌های مدرن در افکار عمومی جهان

بیش از یک سال است همه‌روزه با سقوط هر بمب و موشک در باریکه غزه، ساختار ارزش‌های مدرن در پیشگاه ذهن و وجدان عمومی جهان بیش از پیش مورد محاکمه قرار گرفته و پایه‌های اصولی آن لرزان می‌شود. طبعا آنهایی که در جهان غرب نسبت به آینده تمدنی مدرن و باورمندی الهیات آن فهم دارند، طراحی‌هایی را برای ترمیم این وضعیت و بازسازی ذهنی آن انجام می‌دهند. حکم اخیر دادگاه لاهه می‌تواند ضلعی از تحقق همین سناریوها باشد.

5- استفاده از فرصت انتقال قدرت در آمریکا برای تغییر در آرایش سیاسی رژیم صهیونیستی

حفظ رژیم و جلوگیری از قرار گرفتن آن در سراشیبی وجودی حتما از رسالت‌های تاریخی‌ای است که در شرایط کنونی جهان، غرب در قبال آن احساس ضرورت می‌کند. بازسازی وجهه اسرائیل از طریق منحصر کردن جنایات به رفتارها و تصمیمات شخصی نتانیاهو و تیم او و مبرا کردن کلیت ساختار سیاسی رژیم، حتما در دسترس‌ترین راهبرد برای نجات آن و ایجاد دگرگونی در وضعیت بحران‌زده کنونی‌اش است. فارغ از کنکاش در راستی‌آزمایی هر یک از احتمالات مذکور و بدون توجه به اینکه آیا دنیای غرب در سناریوی تازه طراحی شده خویش می‌تواند منفعت یا آورده‌ای را تصاحب کند یا خیر، باید متوجه دستاوردی بزرگ برای ایده مقاومت باشیم. در بدبینانه‌ترین احتمالات نیز قابل انکار نیست که مهم‌ترین ساختار حقوقی بین‌الملل مجبور شده است سران رژیم را به عنوان جنایتکاران جنگی مورد پیگرد کیفری قرار دهد و این موضوع حتی اگر با هدف بازسازی تصویر جهانی از صهیونیزم هم که انجام شده باشد به طور ناخودآگاه بزرگ‌ترین ضربه وجودی را به آن وارد آورده است. 8 دهه است فلسفه وجودی این رژیم در چارچوب کلان‌روایتی با عنوان «مظلومیت تاریخی یهود» معنادار شده است.  

«تصویرسازی از یهود به عنوان یک قربانی تاریخی» کلان‌پروژه‌ای است که اروپای معاصر برای موفقیت آن هزاران اثر علمی، سینمایی و رسانه‌ای تولید کرده و سرمایه‌های فراوانی را پای آن ریخته است. در یک فقره آن شخصیتی چون هانا آرنت به عنوان یک فیلسوف سیاسی و شاگرد مکتب هایدگر، مهم‌ترین اثر اندیشه سیاسی خود را تحت عنوان «یهودستیزی» به این مساله اختصاص می‌دهد که «نفرت از یهودیان چرا و تحت چه شرایطی در میان جوامع اروپایی پدید آمد؟»

با در نظر داشتن این واقعیات و توجه به میزان ارزشمندی‌ای که موضوع مظلومیت یهود برای عالم مدرن دارد، باید دریافت مقاومت، امروز در بسیاری از میادین غیرمیلیتاریستی همچون این میدان تاریخی چه پیروزی بزرگی را به دست آورده و چه دوران کابوسناکی را برای روایت‌های غرب پدید آورده است. جنایت کار شناخته شدن سران رژیم - با این فرض که هیچ ما به ازای سیاسی و حقوقی هم نداشته باشد- منهدم‌کننده ارکان کلان‌روایت «قربانی بودن یهود» بوده و به طور مستقیم ریشه‌های الهیاتی اسرائیل به عنوان یک ساختار سیاسی دولت - ملت را خواهد پوساند. این رخداد در دوران پساتوافق، یک پیروزی تثبیت‌شده، غیرقابل انکار و بنیادین را برای جبهه مقاومت خواهد آفرید. این پیروزی نهفته، بیش از هر چیز مدیون منطق، عقلانیت و از همه مهم‌تر حقانیت ایده مقاومت بوده و در آینده نزدیک پیامدهای خود را بر مناسبات جهانی تحمیل خواهد کرد.

منبع: روزنامه وطن امروز

انتهای پیام/