آتش بس لبنان؛ ناکامی اسرائیل در تغییر معماری موازنه ۲۰۰۶

مبنا قرار گرفتن قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت به معنای ایجاد فرصتی جدید برای مقاومت لبنان برای دفاع از دستاوردهای پیشین و برای نتانیاهو به معنای تن دادن به قطعنامه‌ مربوط به شکست ۲۰۰۶ و پذیرش ناکامی در کسب پیروزی و تحمیل خواسته‌های جدید بر لبنان است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم،  به طور کلی منازعه میان رژیم صهیونیستی و حزب‌الله لبنان در سطح نامتقارن دسته‌بندی می‌شود؛ بدین معنا که در این منازعه یکی از دو طرف دارای ظرفیت‌های استراتژیک در سطح یک حکومت، از قبیل ارتش کلاسیک، بودجه مصوب سالانه، جمعیت قابل توجه، شبکه امنیتی و اطلاعاتی منسجم و نهایتا ارتباطات گسترده بین‌المللی است و طرف دوم در بهترین حالت یک گروه مقاومت به حساب می‎آید که در طول زمان موفق به سازمان‌یابی و ایجاد برخی ساختارهای مالی، اجتماعی و سیاسی مخصوص به خود شده است.

در چنین منازعه‌ای همه سطوح و اقدامات براساس همین منطق عدم تقارن شکل می‌گیرد و تعریف می‌شود، از جمله بازدارندگی، تبادل آتش، جنگ و موازنه قدرت و حتی نظم پس از آتش‌ بس.

با درنظر گرفتن چنین منطقی، گذشت زمان و روند تحولات میان دوطرف به سوی افزایش قدرت گروه‌های مقاومت و تثبیت برخی قواعد بازدارندگی نامتقارن به سود این گروه‌ها بوده است.

در حقیقت حزب‌الله لبنان در طول سال‌های گذشته موفق شده وزن دفاعی خود را به شدت افزایش داده و در مقابل رژیم صهیونیستی، موازنه جدیدی را برقرار کند. روند افزایش قدرت حزب‌الله در سطحی بوده که رژیم صهیونیستی وادار به کاهش حساسیت‌های خود در قبال این جنبش شده است. در حقیقت حزب‌الله در طول 18 سال گذشته از بسیاری از خط قرمزهای اسرائیل عبور کرد و تل‌آویو ناچار شد با پذیرش قواعد موازنه جدید، ظرفیت‌های خود را وفق دهد.

به عنوان مثال اسرائیلی که در سال 2006 به دلیل کشته شدن 3 نظامی و اسیر شدن دو نظامی دیگر خود یک جنگ تمام‌عیار علیه لبنان را برای 33 روز به راه انداخت، در سال 2024، پس از یک‌سال تبادل آتش با حزب‌الله و ناامنی در شمال سرزمین‌های اشغالی و تخلیه بیش از 60 هزار نفر از ساکنان این منطقه را تحمل می‌کند و در نهایت با برقراری آتش بس همراهی می‌کند. یعنی اسرائیل نتوانست حتی با حملات سنگین و هزینه کردن چندبرابری مهمات و نیرو علیه حزب‌الله در تحمیل موازنه خود به پیروزی دست پیدا کند در نتیجه می‌توان این ناکامی را شکست برای تل‌آویو و نتانیاهو تفسیر کرد.

از سوی دیگر حزب‌الله در  جنگی نزدیک به دو ماه در برابر تهاجمات همه‌جانبه اسرائیل مقاومت کرد. این مقاومت علی‌رغم آن بود که بخش اعظم کادر رهبری و فرماندهی نظامی حزب‌الله در نیمه دوم سپتامبر 2024 ترور شدند.

همچنین باید به این نکته اشاره کرد که رژیم صهیونیستی در این مدت همواره بر جدا کردن جبهه درگیری ها در شمال از مسئله فلسطین و غزه تأکید کرده بود. بدین معنا که سعی داشت بدون توسل به جنگ به این هدف دست پیدا کند، اما این هدف از طریق «تبادل آتش» هفت برابری و ترور برآورده نشد. در همین راستا جنگ با حزب الله نیز چاره‌ساز حل مشکل صهیونیست‌ها در شمال نشد و اکنون درحالی جنگ متوقف شده که هنوز این هدف راهبردی محقق نشده و قرار شده با اجرایی شدن آتش بس، این نگرانی صهیونیست‌ها مرتفع شود.

تغییر روند جنگ

نکته دیگر اینکه بسیاری از تحلیلگران در همان نیمه دوم سپتامبر پس از ضربات مهم اسرائیل به حزب‌الله، کار را تمام شده تصور می‌کردند، ولی برخلاف این دیدگاه حزب‌الله موفق شد با تغییر نسبی موازنه و مقاومت در برابر اسرائیل زمینه لازم برای پذیرش آتش‌بس را فراهم کرده و اسرائیل را از موضع طرف پیشتاز و پیروز به یک وضعیت برابر براند.

ضربات اولیه اسرائیل برخی تحلیلگران را به این سو سوق داده بود که اسرائیل به سمت یک قطعنامه جدید فراتر از 1701 خواهد رفت و در این قطعنامه خواستار خلع سلاح و یا انحلال حزب‌الله خواهد شد و در ازای خروج از سرزمین‌های لبنانی خواستار افزایش جدی اختیارات نیروهای مرزبانی سازمان ملل در لبنان (یونیفل) خواهد شد، ولی روند مذاکرات اساساً به این سو نرفت که بخواهد از دل آن نظم پسا 1701 شکل بگیرد.

قطعنامه 1701 که در اواخر جنگ 33 روزه 2006 صادر شد، با وجود تاکید بر خروج حزب‌الله از مناطق جنوبی رودخانه لیتانی اما خواستار خروج اسرائیل از کلیه مناطق لبنانی و تحویل آنها به دولت مرکزی و ارتش لبنان شده بود (دو سو داشت). اما در ادامه با نقض مکرر این بخش قطعنامه از سوی تل آویو و در اشغال نگه داشتن مزارع شبعا، روستای الغجر و نیز برخی مناطق از دریای سرزمینی لبنان، مقاومت نیز به رعایت کردن این قطعنامه خاتمه داد و به پایین رودخانه لیتانی و حتی مناطق مرزی لبنان بازگشت.

مبنا قرار گرفتن قطعنامه 1701 از یکسو فرصت بازسازی مجدد را به حزب‌الله می‌دهد، همانطور که پس از جنگ تابستان 2006 نیز با وجود ویرانی‌های گسترده‌ ناشی از جنایات رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان و همینطور ضاحیه بیروت، حزب الله نه تنها فرصت کافی برای بازسازی به دست آورد، بلکه توانست زرادخانه موشکی خود را توسعه دهد و شبکه درمانی و مالی خود را نیز در سراسر لبنان گسترش دهد.

این بار نیز نظم مبتنی بر قطعنامه 1701 می‌تواند این فرصت را تکرار کند. همچنین اقدامات آتی اسرائیل از جمله مانع‌تراشی در مسیر تخلیه سرزمین‌های لبنان نیز می‌تواند در کاهش حساسیت‌ها نسبت به اجرای طابق و نعل به نعل این قطعنامه کمک کند.

 

 

علاوه بر این، جامعه صهیونیستی نیز برداشت مثبتی درباره این توافق ندارد. نخستین نظرسنجی که پس از اعلام این توافق انجام شده نشان می‌دهد 61 درصد مخاطبان شبکه 13 علی‌رغم ادعاهای نتانیاهو معتقدند اسرائیل در جنگ با حزب‌الله پیروز نشده است. تنها 26 درصد از مخاطبین این نظرسنجی از ادعای نتانیاهو در مورد پیروزی اسرائیل بر حزب الله حمایت کرده‌اند و 13 درصد نیز ابراز داشته اند که پاسخی برای این سوال ندارند.

در پایان باید تأکید کرد که علی رغم برخلاف برداشت‌ها، رژیم صهیونیستی حتی در جریان مذاکرات آتش بس خواستار یک قطعنامه جدید برای تغییر جدی معماری امنیتی و آرایش و توازن قوا در جنوب لبنان نشد و به قطعنامه 1701 بسنده کرد. این امر نادرست بودن انگاره برتری مطلق اسرائیل در این تقابل را به شدت زیر سوال می‌برد. به نظر می‌رسد بازگشت به قطعنامه مذکور فرصت مناسبی برای تجدید قوای مقاومت اسلامی لبنان فراهم خواهد کرد و اسرائیل را در تحقق سقف اهدافش ناکام خواهد گذاشت.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط