علل وریشههای شکست یازده روزه دولت بشار اسد چه بود؟
علیرضا مجیدی معتقد است، فروپاشی اقتصادی در کنار نبود روابط خارجی مناسب دو مورد از اصلی ترین دلایل سقوط دولت بشار اسد هستند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، از لحاظ منطق نظامی در حاشیه غربی استان حلب (که درگیری از آنجا آغاز شد) نیروهای مقاومت حضور بسیار پررنگی داشتند. گروههای معارض میگویند نیروهای مقاومت در این منطقه بیش از 30 پایگاه داشتند ولی در نقشههایی که به اندازه معارضان بزرگنمایی نمیکند میگوید که مقاومت دستکم در 17 نقطه این منطقه از پایگاه برخوردار بوده است.
البته باید توجه کنیم که این پایگاهها در واقع به بزرگی پادگان نبوده است. بلکه برخی از آنها در حد یک ایست و بازرسی بوده است.
در پی در گرفتن جنگ در جنوب لبنان با اسرائیل، بیشتر این نیروها به لبنان بازگشتند و در این منطقه یک خلأ قدرت پدیدار شد. انتظار میرفت این خلأ توسط ارتش سوریه پر شود ولی ارتش سوریه به آتشبس موجود دلخوش بود و احتمال هیچ خطری را نمیداد. زیرا در طول 56 ماه گذشته میان دو طرف آتشبس برقرار مانده بود.
اما اوضاع از عصر روز جمعه به گونه دیگری رقم خورد و رفته رفته نشانههای خیانت یا معامله پررنگتر شد و نیروهای معارض بهراحتی وارد حلب شدند.
رفتار طرفهای بینالمللی نیز از این هنگام بهشدت تفاوت کرد. در صدر همه آنها روسیه قرار دارد. رفتار جدید روسیه این فرض را به ذهن متبادر میساخت که آیا با ترکیه در این زمینه معاملهای کرده یا خیر؟
با سقوط حلب به یکباره پارهای مسائل ریشهای نیز در شکل گرفت. اولاً بخشی از جامعه سوریه و کارگزاران حکومتی از جمله نیروهای امنیتی و نظامی سوریه، احتمال سقوط حکومت بشار اسد را جدیتر گرفتند.
یکی از این مسائل ریشهای اقتصاد بود که از سال 2020 به بعد این کشور را در شرایط شبه فروپاشی اقتصادی قرار داده بود. بیکاری و فقر تشدید شده بود و 80 درصد مردم زیر خط فقر قرار گرفته بودند.
اما در استان ادلب که محل استقرار هیئت تحریر الشام بود، با وجود مشکلات اقتصادی، اما اوضاع بهتر بود. به نحوی که این گروه چندین بار اقدام به افزایش مالیات کرد. افزایش مالیات فینفسه نشان میداد که جامعه در این استان کشش پرداخت مالیات بیشتر را دارد.
موضوع دومی که در ریزش نیروهای وابسته به حکومت اسد نقش مهمی داشت، معضل ارتباط با جهان خارج بود. به خصوص نقش روسیه در شکل گیری این ناامیدی به شدت موثر بوده است.
مسئله سوم نیز عدم تلاش جدی از سوی دمشق برای ایجاد چشمانداز رشد و توسعه درون جامعه در طول 8 سال گذشته بوده است. در بسیاری از مناطق این کشور هنوز که هنوز است چند سال پس از به پایان رسیدن یک درگیری نظامی مینروبی انجام نشده است. چه رسد به اینکه جامعه به چشماندازی از بهبود اوضاع برسد و با این رویا حاضر به صبر کردن شود.
انتهای پیام/