روایت فرزند ژنرال اسرائیلی از جنایت‌های صیهونیست‌ها

«میکو پلد» فعال سیاسی صلح‌طلب و فرزند ژنرال «متی پلد» از قهرمانان ارتش اسرائیل و فرماندار نظامی سابق نوار غزه، در کتاب «پسر ژنرال» به شرح تحول فکری و اعتقادی خود در شناخت از فلسطین و مسئله اشغال پرداخته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ انتشارات کتابستان معرفت قرار است به زودی ترجمه‌ای از کتاب «پسر ژنرال» منتشر و در بازار نشر ایران توزیع کند.

«میکو پلد» فرزند یک ژنرال اسرائیلی است که پدرش در پیروزی‌های بزرگی برای یهود و اسرائیل شرکت می‌کند. «میکو» مدتی به ارتش اسرائیل می‌پیوندد اما وقتی متوجه واقعیت صهیونیست می‌شود، از ارتش جدا شده و به آمریکا می‌رود. خبر کشته شدن خواهرزاده‌اش در انفجاری او را به بیت‌المقدس بازمی‌گرداند. «میکو پلد» اکنون از فعالان و مدافعانی است که درباره فلسطین می‌گوید و می‌نویسد. او علاوه بر «پسر ژنرال» که شامل خاطراتش از سفر به فلسطین است،‌ کتاب دیگری با عنوان «بی‌عدالتی» درباره بزرگترین گروه خیریه مسلمانان آمریکا منتشر کرده است.

میکو پلد، در کتاب «پسر ژنرال» داستان تحول فکری و انسانی خود را روایت می‌کند. او با سفر به فلسطین و مواجهه با واقعیت‌های تلخ اشغال، باورهای پیشینش درباره صهیونیسم و مسئله فلسطین را به چالش می‌کشد.پلد با تکیه بر تجربیات خانوادگی، دوران خدمت در ارتش اسرائیل و سفرهایش، پرده از حقایقی برمی‌دارد که اغلب در رسانه‌ها نادیده گرفته می‌شوند.

این کتاب، تلفیقی از خاطرات شخصی، روایت تاریخی و تحلیل سیاسی است که خواننده را به تأملی عمیق درباره عدالت، مبارزات مردم فلسطین و راه‌های دستیابی به صلح دعوت می‌کند.

میکو پلد چندی پیش در گفت‌وگو با تسنیم، در واشنگتن به ماجرای تحول خود از نقش مادر‌، پدر و خواهرش در این تحول سخن گفت،‌ به گفته پلد، در سال 1948 زمانی که نیروهای اسرائیلی محله‌های فلسطینیان را در بیت‌المقدس در بیرون از بخش قدیمی شهر اشغال کردند، به مردم اسرائیل خانه‌های فلسطینیان را برای زندگی پیشنهاد دادند چراکه آنها مجبور بودند خانه‌های خود را ترک کنند، به مادر وی نیز این پیشنهاد داده شد. ولی وی قبول نکرد و گفت: «من چگونه می‌توانم در خانه دیگران زندگی کنم؛ چگونه می‌توانم خانه یک مادر دیگر را اشغال کنم»، این ماجرا در ذهن پلد باقی ماند و برای او مسلم شد که اشغال خانه دیگران اشتباه است. 

 وی به نقش پدرش در این تحول نیز اشاره کرده و ادامه داده است: پدرم بعد از بازنشستگی از ارتش (اسرائیل) نیمه دوم عمر خود را به فعالیت سیاسی به‌منظور پیدا کردن یک راه‌حل مسالمت‌آمیز برای مسئله اسرائیل و فلسطین اختصاص داد. از نظر او اسرائیل تثبیت شده بود اما ملت دیگری نیز بودند که ما با آنها زندگی می‌کردیم و در آن سهیم بودند و ما می‌بایست به حقوق آنها احترام می‌گزاشتیم. و وی همان‌گونه که گفتم سالیان متمادی در یافتن یک راه‌حل از طریق به‌رسمیت شناختن حقوق فلسطینی‌ها در کرانه باختری و غزه به‌وسیله حق تعیین سرنوشت و خلق دولت فلسطینی درگیر شد. وی همچنین برای کسب حقوق برابر برای فلسطینی‌هایی که شهروند اسرائیل بوده در آنجا زندگی می‌کردند تلاش کرد. وی زندگی خود را وقف این دو هدف کرد که البته متأسفانه هیچ‌کدام از آنها به واقعیت تبدیل نشدند.»

اما اساس این تحول بسیار بعدها و پس از مرگ پدش در پلد رخ داد، زمانی که دختر کوچک خواهرش در یک حمله انتحاری کشته شد. وقتی مطبوعات درباره تلافی‌جویی و انتقام از خواهر او می‌پرسند، او می‌گوید:‌ «هیچ مادر واقعی نمی‌خواهد چنین چیزی برای مادر دیگری رخ دهد. درباره تلافی‌جویی با من سخن نگویید، کشتار افراد بیشتر در واکنش به مرگ یک کودک هیچ معنایی ندارد.  او دولت اسرائیل را مسئول مرگ دخترش می‌داند. در آن زمان یعنی در سال 1997 نیز نتانیاهو نخست‌وزیر بود.»

میکو پلد در کتابش به تفکیک‌ها بین فلسطینیان و اسرائیلی‌ها در بیت‌المقدس اشاره می‌کند،‌ او می‌گوید که در بیت‌المقدس هر دو گروه هم را می‌بینند اما با هم معاشرت نمی‌کنند، از هم تفکیک شده‌اند.

او اشاره می‌کند که سفر من به فلسطین در «سن‌دیگو» آمریکا آغاز شد،‌ چرا که یک گروه گفت‌وگوی فلسطینی یهودی را در آمریکا پیدا کرده و شروع به معاشرت با فلسطینی‌ها کردم.

او در جریان معاشرت با فلسطینی‌ها متوجه می‌شود که هر دو گروه کاملا با هم برابر هستند، مقرهای ایست بازرسی و مقررات منع آمد و شد دیگر آنجا وجود نداشت و نیازی به مجوز نبود، بنابراین هر دو گروه از قوانین یکسان بهره‌مند بودند،‌ در خلال این رفت و آمد‌ها وی متوجه می‌شود که یک روایت دیگر نیز از حقیقت وجود دارد که با روایتی که او با آن بزرگ شده و از آن با عنوان نسخه تاریخی اسرائیلی یاد می‌کند‌، متفاوت است. او در ادامه متوجه می‌شود که روایت او بر اساس دروغ شکل گرفته و حقیقت چیز دیگری است.

میکو پلد در ادامه اشاره می‌کند که پذیرش اینکه روایتی که او با آن بزرگ شده و به عنوان تاریخ اسرائیل به او خورانده شده دروغ است،‌ برایش دشوار بوده است،‌ پلد می‌نویسد:‌ تاریخ خانواده من با تاریخ اسرائیل پیوند خورده است. پدربزرگ من اعلامیه استقلال اسرائیل را امضا کرد. پدر من یک ژنرال بود و افراد دیگری نیز در خانواده داشتیم که مناصب مهمی به‌عهده داشتند. اسرائیل مانند خانواده‌ام بود. سپس شروع به مسافرت به فلسطین کردم و متوجه شدم که این کشور همیشه در آنجا وجود داشت اما من نمی‌دانستم. فلسطین بسیار به من نزدیک بود اما من مردم آن و فرهنگش را نمی‌شناختم. بنابراین از روایت آنها نیز به‌هیچ‌وجه اطلاعی نداشتم. بدین‌ترتیب، به‌تدریج تبدیل به یک فعال و متوجه شدم این کاری است که باید انجام دهم. این تمام فرآیند حرکت من از سمت ناآگاهی کامل به‌سوی آشنایی و دانستن بود. 

میکو پلد در گفت‌وگویش با خبرگزاری تسنیم که حدود 11 سال پیش انجام شده است،‌ به نکات جالبی در رابطه با انحراف افکار عمومی جهان از جنایت‌های اسرائیل اشاره می‌کند،‌ نکاتی که در کتابش نیز به آن‌ها پرداخته است،‌  او می‌گوید:‌ اسرائیل برای منحرف کردن توجه مردم از مسأله اصلی فلسطین یعنی زندانیان سیاسی، گرسنگی و محاصره موجود در غزه، واقعیات اردوگاه‌های پناهندگان، قوانین تبعیض‌آمیز و غیره از برنامه هسته‌ای ایران استفاده می‌کند تا بجای صحبت درباره این مسائل به تهدیدی از جانب ایران بپردازد که اصلا وجود ندارد. استفاده از ایران به عنوان تهدید یک مانور سیاسی است که اسرائیل برای بهبود موقعیت خود انجام می‌دهد.

انتشارات کتابستان به زودی ترجمه فارسی «پسر ژنرال» را با ترجمه فاطمه تشکری جهرمی منتشر و روانه بازار نشر خواهد کرد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط