یادداشت| فضای مجازی، زن، خانواده و کودک
یک استاد دانشگاه نوشت: وضعیت کنونی فضای مجازی کشور در حوزه خانواده و کودک نشاندهنده آن است که اسناد ملی و بالادستی در این حوزه اجرایی نشده است.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- سمیرا خطیبزاده استاد دانشگاه طی یادداشتی با عنوان «فضای مجازی، زن، خانواده و کودک» درخصوص سخنرانیاش در دیدار هزاران نفر از بانوان با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی که روز گذشته بهمناسبت فرارسیدن ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) در حسینیه امام خمینی(ره) صورت گرفت، بهشرح زیر نوشت:
حسینیه حضرت امام، میزبان بانوان فرهیختهای بود که با تأسی از «الگوی سوم زن»، تاریخ جدیدی را پیش چشم جهان گشودهاند. بانوان ایرانی به خود میبالند که با نگاه رفیع امامین انقلاب اسلامی، نسبت به جایگاه زن بهعنوان پایه اصلی «تمدنسازی نوین اسلامی» سهم و نقش بسزایی در ترسیم آینده مطلوب کشور و دنیا رقم خواهند زد.
میزان حضور چشمگیر بانوان در قامت دانشجو یا استاد در دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور، تنها دلیل کوچکی بر این مدعاست. اما مطالب بنده در کنار پاسداشت همه این داشتهها و افتخارات، ناظر بر یک نگرانی بزرگ، آن هم در عرصه رسانه و فضای مجازیِ با کمال تأسف رهای کشور در سه ساحت زن، خانواده و از همه مهمتر کودک است.
بدون شک زندگی انسان امروز چنان با رسانه، عجین است که اگر عصر حاضر را، عصر سلطه بیمنازع رسانهها بدانیم، سخنی به گزاف نگفتهایم. امروزه رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی، دیگر از مرز «گزارش واقعیتها» گذر کرده و وارد عرصه «ساختن واقعیتها» شدهاند.
امروز فناوری هوش مصنوعی با شتاب حیرتکننده، با امکان تولید صوت و تصویر جعلی و نیز انواع شیوههای مهندسی اجتماعی، امکانات متنوعی ایجاد کرده است که اشراف بر آن در ادارهی آیندهی دنیا نقش مهمی خواهد داشت.
باید برای مواجهه با این وضع، طرح دقیق و فعالانهای داشت؛ تمدن استثمارگر غرب بهدنبال آن است که استفاده زنان ایرانی از فضای مجازی، لذتجویی و مصرفکنندگیِ صِرف باشد، در حالیکه از منظر تمدن اسلامی، زن، محور تولید فکر، اندیشه و محتوا در فضای مجازی است و نه یک مخاطبِ کالاشدهی مصرفکننده و منفعل. و این تفاوت تمدنی مهم و قابل اعتنای ما با تمدن غرب در مواجهه زن با فضای مجازی است.
از سویی دیگر بدان دلیل که خانواده یکی از مهمترین میدانهای تأثیرگذاری فضای مجازی است، همه اندیشهورزان متعهد جامعه ما باید به شبکه مسائل فضای مجازی و خانواده توجه جدی داشته باشند و ضمن شناسایی فرصتها و تهدیدات این حوزه برای رسیدن به وضع مطلوب چارهای بیاندیشند و پیشنهادهای قابل اجرا به نظام حکمرمانی کشور، ارائه کنند.
حال از بررسی مجموعه مطالعات انجام شده در این حوزه، میتوان چنین جمعبندیای را عرضه کرد:
فرصتهای فضای مجازی بر خانواده ایرانی به قرار ذیل است: صرفهجویی در وقت و اختصاص زمان بیشتر به خانوادهها، دسترسی آسان به اطلاعات مورد نیاز خانواده، ایجاد روابط صمیمانه بین همسران در زمان دوری از یکدیگر، زمینهسازی برای برقراری ارتباط برای خانوادههای در حال گسست، فرصتی برای رشد آموزشی فرزندان، گسترش فرصتهای شغلی در محیط خانواده و تبادل تجربه.
اما در کنار این فرصتهای ارزشمند نباید از آسیبها و تهدیدات جدی فضای مجازی از خانواده ایرانی غافل شد؛ از آن جمله:
- کاهش ارتباطات، تعاملات عاطفی و گفتگوی موثر اعضای خانواده
- کمرنگ شدن نقش الگویی و مرجع پذیری خانواده و ارزشمند شدن الگوهای معرفی شده در فضای مجازی
- تغییر سبک زندگی، ایجاد توقعات کاذب و مصرفزدگی اعضای خانواده
- کمرنگشدن نقشهای مادری و همسری
- کاهش اعتماد اعضای خانواده به یکدیگر و افزایش طلاق
- اعتیاد اینترنتی و انزواطلبی (که امروزه این معضل فراگیر جهانی بسیاری از کشورهای جهان را به تاسیس کلینیکهای ترک اعتیاد مجازی وادار کرده است)
- کاهش قدرت تفکر و رواج سطحینگری
این موارد، تنها نمونههایی از آسیبهای مهم برای نهاد خانواده، ناشی از فضای مجازی رهاشده در کشور است. بر این باوریم که سلامت کودکان و صیانت از آنان در مقابل محتوای آسیبرسان در فضای مجازی، از جمله مسائل مهمی است که سیاستگذاران باید درباره آن تصمیمات جدی بگیرند و مجریان و ناظران قانونی هم این تصمیمات مهم را اجرایی و نظارت کنند.
«سند صیانت از کودکان و نوجوانان در فضای مجازی»، تنها سند بالادستی و ملی در این حوزه است؛ که در خرداد 1400 به تصویب شورای عالی فضای مجازی رسید. اما آیا مطابق وظایف مشخص شده در این سند برای مسئولان مربوطه، نسبت به ایجاد محیط صیانت شده و قانونمند با رویکرد تربیتی برای کودکان، اقدامی درخور صورت گرفته است؟
«سندملی حقوق کودک و نوجوان» مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش حقوق فرهنگی، آموزشی و تربیتی کودکان در بندی به «حمایت و مراقبت از کودکان و نوجوانان در برابر اطلاعات، محصولات و آثار مضر به سلامت جسمی، روانی و اخلاقی (معنوی)» آنان اشاره صریح دارد و در بخش حق امنیت کودکان در بندی به «پیشگیری و مبارزه با جرائم جنسی علیه کودک یا نوجوان و ارائه آثار مستهجن به او از جمله از طریق فضای مجازی» تاکید ویژه میکند؛
حال سوال اساسی آنجاست که در راستای اجرایی شدن این سند ملی که در شهریور 1400 توسط رئیسجمهور وقت ابلاغ شده است، در فضای مجازی کشور چه اقدام قابل توجهی صورت گرفته است؟
همچنین «سیاستهای کلی خانواده» ابلاغی حضرتعالی در سال 1395 در بندی به «مقابله موثر با جنگ نرم دشمنان برای فروپاشی و انحراف روابط خانوادگی» و در بندی به «ممنوعیت نشر برنامههای مخل ارزشهای خانواده» اشاره صریح دارد.
به نظر میرسد که این سخن صحیحی باشد که وضعیت کنونی فضای مجازی کشور در حوزه خانواده و کودک نشاندهنده آن است که اسناد ملی و بالادستی در این حوزه اجرایی نشده است!
همچنین در عرصه جهانی نیز:
- قانون حفاظت از دادههای اتحادیه اروپا (GDRP) سن رضایت پردازش اطلاعات کودکان را 16 سال تعیین کرده است.
- در بلژیک کودکان زیر 13 سال و در فرانسه زیر 15 سال به هیچ عنوان بدون اجازه والدین مجاز به ایجاد حساب کاربری در شبکه های اجتماعی نیستند.
- نرمافزارهای محافظت از کودکان در استفاده از فضای مجازی در کشورهایی مثل اتریش، بلژیک، فنلاند، فرانسه و ... امری عادی و مرسوم است.
برچسبزنی محتوا، تمایزبخشی، ردهبندی سنی کودکان و نوجوانان در دسترسی به فضای مجازی، آگاهسازی هوشمند، تنها بخشی از پرطرفدارترین سیاستهای اعمال شده در کشورهای مختلف جهان، در زمینه صیانت از کودکان و نوجوانان در فضای مجازی است که متأسفانه جای خالی آن، علیرغم ظرفیت پژوهشی و سیاستگذاری کشور، در عرصه عملی صیانت از حقوق کودکان در فضای مجازی کشور محسوس است.
از سوی دیگر، یکی از پایههای هرگونه اصلاحگری و ایجاد عادت و رویههای صحیح در استفاده از فضای مجازی، مثل هر امر دیگری، باید از حوزههای مرتبط با کودکان شروع شود تا به صورت یک فرهنگ معمول و درونیشده به تدریج در جامعه رایج شود.
در این عرصه پر از تهدید و فرصت، اجرای سیاستهای زمینهمندِ معطوف به اقتضائات فرهنگی کشور در حوزه فضای مجازی و کودک در سه ساحت 1- محتوا، 2- خدمات و 3- زیرساخت، باید مورد توجه جدی قرار گیرد:
در ساحت محتوا
یکی از آسیبهای فضای مجازی برای کودکان، در معرض قرار گرفتن آنها در برابر محتواهای آسیبرسان است. بدون شک هرگونه محتوایی که منجر به تضعیف ارزشها و باورهای دینی و ملی شود، نامناسب تلقی میشود؛ بدیهی است که چنین محتواهای مضرّ برای کودکان معصوم ما، به وفور در محصولات فرهنگی تولیدشده بهخصوص در رسانههای اجتماعی مشاهده میشود.
بسیاری از بازیهای وارداتی موجود در فضای مجازی، که حتی در کشورهای تولیدکننده خود آنها نیز برای استفاده کودکان، محدودیت سنّی دارد، با کمرنگ کردن ارزشهای اخلاقی در کودکان، عادیسازی برهنگی و ابتذال، افزایش خشونتطلبی، سهم بسزایی در تغییر سبک زندگی کودکان ایرانی دارند.
با وجود این همه آسیبهای ذکر شده، محدود شدن شعار برخی در حوزه فضای مجازی به صِرف مبحث رفع فیلترینگ، بهجای ارائه یک طرح همهجانبه ایجابی برای سود همهجانبه جامعه، برنامه عملی ما برای پیشگیری از آسیبهای استفاده کودکان و نوجوانان از این فضای مجازی چیست؟
در ساحت خدمات
در حال حاضر هماهنگی مناسبی میان ارائهدهندگان خدمت و سیاستهای تنظیمگرانه، وجود ندارد و آنان، هیچ الزامی را برای اختصاص درصد ثابتی به انتشار محتوای بومی، احساس نمیکنند. باید محیط صیانت شده در فضای مجازی برای کودکان و نوجوانان، به عنوان مسئولیت اجتماعی سکوهای داخلی با نظارت عالمان تعلیم و تربیت، ایجاد شود و خانوادهها با قدرت انتخاب و اختیار این محیط سالم را برای فرزندان خود برگزینند.
لذا در این ساحت، نیازمند «خدمات رده بندی محتوا و خدمات» هستیم، اقدامی که در همهجای دنیا، معمولاً با اخذ هزینههای آن از خود بسترهای تولید محتوا، معمول و مرسوم است ولی ما در این حوزه پیشرفت ملموسی نداشتهایم.
در ساحت زیرساخت
عدم حمایت از تولیدات فنی بومی، به رسمیت شناخته نشدن آنها، چالش بزرگی برای دسترسی کودکان به فضای مجازی ایجاد کرده است. همچنین اهتمام ویژه مسئولان امر به پروژه عظیم و راهبردی «شبکه ملی اطلاعات» میتواند زمینهساز کاهش بسیاری از آسیبها بر خانواده ایرانی و پدید آمدن نسلی صالح و سالم برای آینده کشور باشد.
به عنوان یک نکته مکمل، در کنار همه موارد ارائه شده فوق، بهنظر میرسد با توجه به جایگاه عظیم خانواده به عنوان نقطه کانونی جامعه و نقش تاثیرگذار زن در این نقطه کانونی به جهت تربیت فرزندان، حضور و عضویت الزامی بانوان در شورای عالی فضای مجازی کشور و شورای عالی انقلاب فرهنگی، پیشنهادی قابل اعتنا و توجه است.
و در پایان نیز باید گفت در حوادث پیچیده این روزهای منطقه، بخصوص حوادث سوریه و تحولات میدانی شجاعانه و بیمانند در جبهه مقاومتو شهادت فرماندهان عزیز و اسطورهای محور مقاومت و در راس آن شهید سیدحسن نصرالله، ما بانوان ایرانی، این سرزمین قهرمانپرور، با شما عهد میبندیم، در دامان پر از صبر و صلابت خود، حاج قاسمها، سیدحسن نصراللهها، یحیی سنوارها و ابومهدیهای آینده جبهه جهاد و شهادت را تربیت کنیم و طومار غده سرطانی صهیونیسم کودککش را با جهاد مادرانه خود در هم بپیچیم.
اگر تقدیر حضرت حق بهگونهای رقم خورده است، که سیدحسن نصراللههای عزیز در میان ما نیستند، هر کدام از ما از اعماق وجود خود، با عبارات و جملات این سید شهید، خطاب به همه مردمان جهان و خطاب به گستره تاریخ، فریاد میزنیم:
«ما در دل نبردی بزرگ هستیم. امام و فرمانده خیمهگاه ما امام خامنهای است. اگر همین امروز و فردا فرمانده حسینی ما بگوید که وقت حرکت شما فرا رسیده است، ما در جواب میگوییم: به خدا قسم اگر ما همگی کشته شویم هرگز تو را رها نخواهیم کرد، ما ترکناک یابن الحسین»
انتهای پیام/