خوشه‌های خشم

با انتقال قدرت به گروه‌های مخالف مسلح به رهبری هیئت تحریرالشام با سابقه تروریستی و تکفیری خطرناک و با آشکار شدن حجم خشونت و طائفه‌گرایی این گروه‌ها، بسیاری از اقلیت‌های دینی در سوریه نسبت به آینده خود احساس نگرانی می‌کنند.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، روز 6‌ام دسامبر(16 آذر)، درست پس از تسخیر حماه توسط هیئت تحریرالشام و متحدانش و حرکت به سمت تسخیر حمص، محمد جولانی رهبر تحریرالشام روبه‌روی دوربین سی‌ان‌ان نشست و در مصاحبه‌ای تفصیلی که بیش از ده‌ها میلیون بیننده داشت به جهان اطمینان داد که «جان و مال و ناموس اقلیت‌های سوری» که سر جمع بیش از 40 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند، در حکومت تحریرالشام «در امان» خواهد بود؛ وعده‌ای که گرچه با سابقه تروریستی این گروه باورپذیر نبود اما اقلیت‌های سوری تلاش کردند این دروغ شیرین را به خود تلقین کنند.  بااین حال اما پیش از سقوط دمشق، کم نبودند تصاویر و ویدئو‌های حمله تحریرالشام و هم‌پیمانانش به روستا‌های علویان و شیعیان و حتی نماد‌های مسیحیان. قرار بود این تجاوزات، در میان هیاهوی شادی از سقوط بشاراسد گم شود و حتی خبر آوارگی ده‌ها هزار شیعه سوری به لبنان نیز به چشم نیاید. حالا اما با شعله‌ور شدن اعتراضات علویان و مسیحیان در اعتراض به بی‌حرمتی مسلحان تازه به دولت رسیده به مقدساتشان، سرکوب خشونت‌آمیز مسلحین هیئت تحریرالشام علیه علویان و مسیحیان، از دیوار بلند بایکوت خبری عبور کرد. اعتراضات اقلیت‌های مذهبی و طائفی سوریه بار دیگر این نکته را ثابت کرد که سقوط نظام اسد تنها یک رویداد سیاسی نبود، بلکه به‌منزله زلزله‌ای بود که ساختار‌های اجتماعی و مذهبی جامعه سوریه را به‌شدت لرزاند. با انتقال قدرت به گروه‌های مخالف مسلح به رهبری هیئت تحریرالشام با سابقه تروریستی و تکفیری خطرناک و با آشکار شدن حجم خشونت و طائفه‌گرایی این گروه‌ها، بسیاری از اقلیت‌های دینی در سوریه نسبت به آینده خود احساس نگرانی می‌کنند. علویان که به‌صورت ویژه در مناطق ساحلی مانند لاذقیه و طرطوس زندگی می‌کردند و در قلب نظام سابق حضور داشتند، اکنون با چالش‌های بزرگی مواجهند. آن‌ها با سرنوشتی نامشخص روبه‌رو هستند و از انتقام به دلیل ارتباطشان با نظام سابق می‌ترسند، به‌ویژه با قدرت گرفتن گروه‌های مخالف. 

اعتراضات و بازداشت‌ها از کجا شروع شد؟ 
ماجرا از آنجا شروع شد که فعالان و بلاگر‌های علوی ویدئویی را منتشر کردند که در آن مقام مرجعیت نخستین علوی‌ها در حلب، که به‌طور عمومی به «مقام شیخ یبرق» معروف است، به آتش کشیده شد. شیخ ابوعبدالله حسین بن حمدان خصیبی بنیان‌گذار طایفه و مرجعیت نخستین این طایفه در سوریه است. در ویدئو مقبره به آتش کشیده شده و پنج نفر که گفته می‌شود «خدمت‌گزاران مقام» بوده‌اند، کشته شدند. اداره عملیات نظامی وعده داده است که عاملان این حمله را مجازات کند ولی این ویدئو موجی از خشم را در میان اعضای طایفه علوی به راه انداخت؛ کسانی که حمله به مقام بنیان‌گذار طایفه خود را نشانه‌ای خطرناک برای آینده امنیت خود دانستند. پس از آن گروهی از مسیحیان نیز همزمان با جشن کریسمس و میلاد حضرت مسیح، به نشانه اعتراض به بی‌حرمتی به نماد‌های مسیحی توسط نظامیان تظاهرات کردند. علی‌رغم آنکه تجمعات هر دو این گروه‌ها مسالمت‌آمیز و در مطالبه حق امنیت بود اما با خشونت سرکوب شد. تظاهرات‌کنندگان همچنین خواستار روشن شدن وضعیت جوانانی هستند که در زندان‌های ادلب ناپدید شده‌اند و هنوز در زندان‌های حماه و دیگر مناطق نگهداری می‌شوند. آن‌ها همچنین خواستار تعیقب مرتکبان جنایات جسر الشغور و عدرا العمالیه و قفس‌های زنان علوی در دوما شدند. یکی از شخصیت‌های برجسته فکری و فرهنگی جامعه علوی در گفت‌وگویی با پلتفرم «المشهد» که شبکه‌ای اینترنتی متعلق به طونی خلیفه سرمایه‌دار مسیحی لبنانی است، هشدار داد که «پیامد‌های ادامه حملات علیه جامعه علوی» می‌تواند فاجعه‌آمیز باشد. او گفت: «صد‌ها مورد از حملات عمدی و انتقامی ثبت شده است که با آنچه درباره اصول تأسیس سوریه جدید اعلام شده، مغایرت دارد.» این شخصیت که از ترس جانش، خواسته نامش فاش نشود افزود: «این طایفه مانند سایر اقلیت‌ها نباید ابزار انتقام‌جویی برای کسی باشد. ذهنیت انتقام‌جویانه و انتقامی می‌تواند چرخه‌ای از خشونت بی‌پایان ایجاد کند. من از تمام نخبگان، طوائف و طرف‌های مختلف سوریه می‌خواهم که به عقلانیت روی بیاورند.» او خطرات «حاشیه‌نشینی و انزوای» طایفه علوی را «فاجعه‌آمیز» خوانده و یادآوری کرده که «فراموش نکنیم که صد‌ها هزار جوان که در سراسر کشور جنگیدند، امروز بیکار هستند. با افزایش تهدیدات وجودی علیه خود و خانواده‌هایشان، هر گروهی می‌تواند از آن‌ها بهره‌برداری کند و این به نفع هیچ‌کس نخواهد بود.»

انجمن «دیده‌بان سوریه برای حقوق بشر» اعلام کرد که در شهر طرطوس درگیری‌های شدیدی بین نیرو‌های امنیت ملی و مسلحان رخ داده است. این گزارش اشاره کرد که اداره عملیات نظامی نیروی کمکی به طرطوس اعزام کرده است. به گفته یکی از اعضای این انجمن «تمام قوانین بین‌المللی مجازات سربازانی که سلاح خود را زمین می‌گذارند و تسلیم می‌شوند را ممنوع می‌کند. ارتش، با تمام بخش‌هایش، از جمله علوی‌ها، از جنگ و ریختن خون خودداری کردند و اعلام کردند که تسلیم می‌شوند و سلاح‌های خود را زمین گذاشتند. پس چرا باید از این سربازان این‌طور انتقام گرفت؟ بیش از 600 سرباز اخیراً در زندان حمص زندانی شده‌اند که بر اساس دین و طایفه‌شان طبقه‌بندی شده‌اند و نگرانی‌های زیادی درباره سرنوشت آن‌ها وجود دارد.»

بلندی دیوار حاشا 
علی‌رغم آنکه عمده رسانه‌های جریان اصلی جهان و خصوصاً در رسانه‌های عربی، تلاش می‌کنند اعتراضات را محدود به علویان مخابره کنند، شاهدان محلی اذعان دارند که اعتراضات به علویان محدود نیست و مسیحیان و حتی دروزیان نیز در اعتراض به سرکوب‌ها، به خیابان آمده‌اند. گرچه طائفه علویان و اندک شیعیان اهل سوریه به دلایل مذهبی حملات خشونت‌آمیز بیشتری را از سوی گروه‌های تکفیری متحمل شده‌اند و روایت‌های محلی از مصادره خانه‌ها و اموال این دو طائفه خبر می‌دهند اما اقلیت مسیحی در سوریه که بیش از 8درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهد نیز مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند.  با این‌حال رسانه‌ها و تریبون‌های حامی هیئت تحریرالشام با تمرکز بر اعتراضات اقلیت علوی تلاش کردند این اعتراضات را نتیجه تحریکات ایران جلوه بدهند و آن را تلاش‌های ایران برای کارشکنی دولت موقت خطاب کنند؛ حال آنکه هم‌زمان با سقوط اسد، تمام پایگاه‌ها و حتی سفارت و مرکز فرهنگی ایران در دمشق تعطیل شده و نشانه‌ای از حضور ایرانیان در سوریه‌ تحت تسلط تحریرالشام دیده نمی‌شود.  به حاشیه راندن خبر اعتراض مسیحیان و دروزیان و تلاش برای پررنگ کردن اعتراضات علویان را می‌توان تلاش جدیدی از سوی حکومت فعلی سوریه برای دمیدن در آتش یک جنگ مذهبی جدید در سوریه دانست؛ گروهی که از آغاز تأسیس خود ماهیت تکفیری داشته و در طول دوره قدرتش در شمال سوریه سابقه چندین قتل عام اقلیت‌های مذهبی را ثبت کرده است. تریبون‌ها و رسانه‌های این گروهک‌های تکفیری با پیوند زدن اعتراضات مردمی علویان با منافع سیاسی ایران در تلاشند که مجوز کشتار و قتل عام اقلیت‌های سوری را از افکار عمومی جهان عرب دریافت کنند. 

علویان، سرکوب تاریخی و توانمندی ذیل حکومت اسد
نماینده علویان معترض در جریان تظاهرات پشت تریبون گفت که «ما دومین مذهب بزرگ در سوریه هستیم و اجازه نمی‌دهیم فشار مذهبی و نژادی بر ما وارد شود و اجازه نمی‌دهیم مسلحان به زنان روستای ما تعرض کنند.» در نگاهی به تاریخ علویه در منطقه شام و آسیای صغیر، آثار سرکوب تاریخی این طائفه در طول 800 سال حکومت امپراتوری عثمانی بر این مناطق قابل مشاهده است. دولت عثمانی علوی‌ها را قرن‌ها تحت فشار قرار داده بود تا آنان را به مسلمان سنّی تبدیل کند. علوی‌ها در چندین مناسبت علیه عثمانی‌ها شورش کردند و استقلال خود را در کوه‌ها و روستا‌ها حفظ کردند. در واپسین دهه‌های سلطنت عثمانی‌ها بر بلاد شام بار‌ها تلاش شد علویان خلع سلاح شوند که در طی قیام‌هایی این خلع سلاح به‌طور کامل صورت نگرفت. در جریان تأسیس ارتش مدرن در سوریه و سربازگیری از مردم سوریه، طوائف علوی که از محروم‌ترین اقشار جامعه سوریه بودند، فرزندان پسر خود را برای دریافت غذای رایگان و حقوق ماهیانه به ارتش فرستادند.

این فرایند سربازگیری نقطه عطفی برای طائفه علویان در تاریخ سوریه و کل بلاد شام محسوب می‌شود. آن‌ها در ساختار ارتش مراتب پیشرفت را طی کردند و به این ترتیب طائفه علویان تدریجاً وارد مناسبات تصمیم‌گیری در کشور سوریه شد. پس از کودتای حافظ اسد که خود علوی بود بستر برای رشد علویان و دیگر اقلیت‌های سوریه بیشتر فراهم شد. گرچه اکثریت حزب بعث از اهل سنت بودند اما وجود شخص حافظ اسد در بالاترین رتبه سیاسی این کشور و همچنین حضور فرماندهان علوی در ساختار ارتش بعث سوریه بستر را برای رشد علویان بیش از پیش فراهم کرد. امروزه علویان دومین طائفه پرجمعیت در سوریه پس از اهل سنت هستند که در برابر موج دوم سرکوب گروه‌های تروریستی تکفیری قرار دارند. بسیاری از افراط‌گرایان حامی تحریرالشام با اشاره به تحقیر تاریخی علویان در دوره عثمانی، سنی شدن اجباری این اقلیت و سرکوب علویان در دوره عثمانی را آرزو و اعلام کرده‌اند که می‌خواهند دوباره اقلیت‌های سوری از جمله و به‌ویژه علویان، شیعیان و دروزیان را سر جای خود بنشانند. حال اما امکان و تبعات چنین سرکوب گسترده‌ای در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. 

اقلیت‌های غیر قابل حذف 
در یک نگاه سریع به کابینه دولت موقت تحریرالشام اثری از اقلیت‌های مذهبی و طائفی سوریه که نزدیک به 40 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند به چشم نمی‌خورد. اما آیا این اقلیت‌ها قابل حذف هستند؟ 
در طی سال‌های حکومت حافظ و بشار اسد، سیاست تبعیض مثبت به نفع اقلیت‌های سوری از جمله علویان، مسیحیان و دروزیان که به‌صورت تاریخی در سوریه از امکان رشد، محرومیت نسبی داشتند؛ اعمال شد. در دوران حاکمیت حافظ اسد، علوی‌ها به دلیل وفاداری شدید به دولت و حزب بعث و اهمیت استراتژیکشان در حفظ حکومت، به بخش‌های کلیدی نیرو‌های امنیتی و نظامی سوریه راه پیدا کردند. بشار اسد پس از به قدرت رسیدن در سال 2000 نیز سیاست‌های مشابهی را دنبال کرد و علوی‌ها همچنان در دستگاه‌های اجرایی، نظامی و امنیتی نقش محوری داشتند. به‌طور خاص اعضای این گروه‌های مذهبی در فرماندهی ارتش و دستگاه‌های اطلاعاتی حضور پررنگی داشته‌اند که به دولت اسد کمک کرده است تا پایه‌های قدرت خود را مستحکم و از تهدیدات داخلی و خارجی جلوگیری کند. 

بدین ترتیب این اقلیت‌ها به‌ویژه علویان و مسیحیان نه‌تنها در ارتش بلکه در ساختار بروکراتیک، نظام دانشگاهی و علمی سوریه و همچنین در عرصه هنر رشد و پیشرفت کردند. صنعت فرهنگ سوریه پر از نویسنده‌ها، بازیگران و کارگردانان مسیحی و علوی شد. حالا و با گذشت بیش از پنج دهه از سیاست عدم سرکوب اقلیت‌های مذهبی و طائفی در سوریه و با توجه به ترکیب قومی و مذهبی پیچیده سوریه، این اقلیت‌ها در روند سیاسی و بروکراتیک کشور نقشی اساسی و غیرقابل انکار پیدا کرده‌اند. 

در نهایت، ترکیب این اقلیت‌ها در اداره کشور به حدی گسترش یافته که بدون حضور آن‌ها، امکان اداره کشور به نظر غیرممکن می‌رسد. به این ترتیب، نقش پررنگ علوی‌ها و مسیحی‌ها به عنوان بازیگران اصلی در سوریه امروز نه‌تنها در نهاد‌های دولتی، بلکه در سیاست‌های کلان و تحولات آتی کشور نیز حیاتی است. دولت موقت تحریرالشام چنانچه بخواهد یک جامعه مدنی را اداره کند که البته این تمایل با چینش کابینه دولت موقت، بعید به نظر می‌رسد به مشارکت علوی‌ها و مسیحی‌ها نیاز دارد چرا که بسیاری از کارشناسان، دانشمندان، نظامیان برجسته و حتی هنرمندان از این دو طائفه‌اند. 

پیامد‌های سرکوب علویان و مسیحیان 
گرچه تصمیم قدرت‌های غربی و عربی همراهی با جولانی و گروهک‌های وابسته به او برای شکستن مقاومت در منطقه است و خشونت‌ها علیه اقلیت علوی و مسیحی زیاد به چشم دستگاه‌های رسانه‌ای غربی و عربی نمی‌آید اما این خشونت‌ها و کشتار‌ها در صورت ادامه و گسترش برای تحریرالشام و گروهک‌های هم‌پیمان بی‌هزینه و تبعات نیست. 

شاید در گام نخست، پیوند عمیق و گسترده میان علویان سوریه و علویان ترکیه برای دولت موقت سوریه و حتی ترکیه پرهزینه باشد. اگر سرکوب علویان سوریه شدت یابد، این امر می‌تواند منجر به بروز نارضایتی و واکنش‌های منفی از سوی علویان ترکیه شود که در صورت تشدید بحران، به چالشی برای دولت اردوغان- که حامی اصلی شورشیان دمشق است- تبدیل خواهد شد. از آنجا که رهبر اپوزیسیون ترکیه خود از اقلیت علوی است و جمعیت علویان در این کشور شمار قابل‌توجهی دارد، این سرکوب نه‌تنها می‌تواند موجب بحران داخلی در ترکیه شود، بلکه تأثیرات منفی بر رابطه آنکارا و دولت موقت سوریه می‌گذارد. 

علاوه بر این، سرکوب مسیحیان سوریه ممکن است واکنش‌های شدیدی از سوی کشور‌های مسیحی جهان به همراه داشته باشد. روسیه با اکثریت مسیحی ارتدوکس و همچنین ارمنستان که پیوند‌های تاریخی با مسیحیان ارمنی سوریه دارد، ممکن است فشار‌های دیپلماتیک و اقتصادی علیه دولت موقت سوریه اعمال کنند. 

در همین حال، موج گسترده‌ای از پناهندگان شیعه و علوی سوری که به لبنان پناه برده‌اند، شرایط بحران‌زده‌ای را در این کشور ایجاد کرده است. درحالی‌که گفته می‌شود بسیاری از این پناهندگان به سوریه بازگشته‌اند، واقعیت این است که شمار زیادی هنوز در لبنان باقی‌مانده‌اند و فشار‌های اقتصادی و اجتماعی ناشی از این وضعیت می‌تواند بر ثبات لبنان تأثیر بگذارد. اگر دولت لبنان نتواند این بحران را مدیریت کند، ممکن است گروه‌های راست‌گرا و افراطی در لبنان دست به اقدامات خشونت‌آمیز بزنند تا پناهندگان سوری را مجبور به بازگشت کنند. این امر می‌تواند وضعیت را پیچیده‌تر و بحرانی‌تر کند؛ به‌ویژه در شرایطی که لبنان به‌طور کلی از نظر اقتصادی و اجتماعی تحت فشار شدید است. 

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط