ادیبان: تصویر غربساخته از پاکستان بر رسانههای ایران حاکم شده/پاکستانیها برای ما غریب شدهاند
خبرگزاری تسنیم: روابط فرهنگی ایران و پاکستان تا اندازه زیادی متاثر از تصویری است که رسانههای ایرانی از پاکستان در تمام این سالها ساختهاند. بخش مهمی از پرونده «ایران، جانِ پاکستان» به مرور کارنامه رسانههای ایرانی در مورد پاکستان مربوط میشود.
"غربت پاکستانیها در رسانههای ایرانی" مهمترین نتیجه گفتگوی ما با یک مستندساز ایرانی در مورد کشوری ویژه و خاصی برای ایران به نام پاکستان است.آدمهایی غیرایرانی که در سالهای انقلاب و جنگ مهمترین حامی معنوی و مادی ایرانیها بودند، حالا در رسانههای ایرانی افراد مفلوکی تصور میشوند که جز حمله انتحاری کار دیگری بلد نیستند و طبیعی است که ایرانیهایی که به رسانههایشان اعتماد کردهاند هم کار دیگری جز بیاعتنایی به اتفاقاتی که در نزدیکترین مرزهای سرزمینی و اعتقادی و تمدنی به آنهاست بلد نباشند.
بخش دیگری از محوریت پرونده ویژه ماه رمضان پروژه «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی» به تلاشهای رسانهای ایرانیها برای نمایش ظاهرا مساله سخت و ناممکنی به نام «واقعیت پاکستان» اختصاص دارد.پاکستان یکی از بزرگترین پایگاههای فرهنگی و تمدنی انقلاب اسلامی ایران، در همه این سالها با بیاعتنایی و ارائه یک تصویر کج و معوج از سوی رسانههای ایرانی مواجه بوده است. تصویری که نهایتا نتیجهاش را در مغفول ماندن همه ظرفیتهای جمهوری اسلامی ایران در پاکستان، امروز مشاهده میکنیم.
یازدهمین متن پرونده ویژه «ایران جان پاکستان» گفتگو با مهدی ادیبان، مستندساز و کارشناس فرهنگی است. ادیبان یک مجموعه 15 قسمتی به نام «حسن همجواری» در مورد پاکستان ساخته است. یکی از معدود کارهای رسانهای ایرانیها در مورد پاکستان که به فقر و سیل و حملات انتحاری مربوط نمیشود. ادیبان به دنبال تاسیس یک شبکه تلویزیونی در پاکستان است. تلاشی که تاکنون با عدم حمایت مناسب از داخل ایران به نتیجهای نرسیده است.
ادیبان معتقد است که رسانههای ایرانی گرفتار تصویرسازی غرب در مورد پاکستان با کلیدواژه «سخت» شدهاند و علاوه بر اینکه در رسانههای ایرانی در همه این سالها نشانهای از واقعیت پاکستان نمیبینیم، ادامه این تصویرسازی رسانههای ایرانی به دوری و نهایتا جدایی ملت ایران از پاکستان منتهی خواهد شد.
***
«ایران، جان پاکستان ــ 1 » پرونده ویژه ماه رمضان پروژه «فرهنگ، سیاست جمهوری اسلامی»: «از عکس رهبر ایران درقهوهخانهای درهیمالایا تا نذر روزه آزادی خرمشهر/اینجا پاکستان، جمهوری اسلامی ایران»
«ایران، جان پاکستان» ــ 2 در پاکستان یک «خمینی» میخواهیم/ در فتنه 88 پاکستانیها بیشتر از ایرانیها نگران بودند
«ایران، جان پاکستان» ـ 3 بار صدور فرهنگی انقلاب ایران به دوش یک پاکستانی 22ساله/ «سلحشور» سرباز فرهنگ در پاکستان
«ایران، جان پاکستان»- 4 مسلمانان پاکستانی با ایران زندهاند/ اعتقاد قوی داریم که"چو ایران نباشد تن من مباد
«ایران، جانِ پاکستان»- 5 «ماجرای طلاهای زنان پاکستانی درجنگ ایران/ نامهای که فقط لفظ «خمینی»اش قابل خواندن بود
«ایران، جان پاکستان»-6 زبان فارسی در پاکستان/ هرجا میرویم زودتر از ما زبان فارسی رفته است
«ایران، جانِ پاکستان»-7 رئیسالسادات:این حرف پاکستانیهاست؛ ایران کوتاه بیاید فاتحه اسلام برای قرنها خوانده است
«ایران، جانِ پاکستان»ـــ 8 روز ورود امامخمینی به ایران، روز ورود آیتاللهخامنهای به پاکستان+ تصاویر استقبال
«ایران، جانِ پاکستان»ـــ 9 رئیسالسادات:از دیپلماسی غیرانقلابی توقع نتیجه انقلابی نداشته باشید/پاکستان رها شده است
«ایران، جانِ پاکستان»ـــ 10 ملاله یوسفزی»،«دین محمد» و ماجرای تکراری «سکوت»/ کودکان پاکستان، قربانی رسانه
****
تسنیم: آقای ادیبان، از معدود افرادی که در همه این سالهای بعد از انقلاب کار تصویری واقعی از پاکستان و مردمش انجام داده است، شما و گروهتان بودید. واقعیت این است که منابع دست اول ما از پاکستان به شدت فقیر و بیاندازه محدود است و حتی با یک دید کمی"گرایانه؛ اصلا به حساب نمیآید. علاوه بر اینکه همه تصور ما از پاکستان و مردمش در این سالها به فقر و تنگدستی و البته حملات انتحاری محدود شده است. در حالی که ظاهرا واقعیت چیز دیگری است. اگر همه اینها را بگذاریم در کنار اهمیت پاکستان برای ایران، آن وقت میتوانیم متوجه شویم که چرا معتقدیم که گفتگو در مورد پاکستان الان دیگر یک وظیفه رسانهای برای همه متعهدان آرمانهای انقلاب است. دوست دارم از اینجا شروع کنیم که اصلا چرا پاکستان برای ایران کشور ویژهای است؟ و چرا باید پاکستان با همه دنیا برای ما فرق کند؟
سابقه رابطه ما با پاکستان، سابقهای طولانی است؛ سابقه دیپلماتیک ما به سال 1328 هجری شمسی همزمان با تاسیس پاکستان برمیگردد، یعنی زمانی که ایران جزو نخستین کشورهایی بود که استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت و بلافاصله ارتباطش را با پاکستان شروع کرد. اما رابطه دیگر و مهمتر ما با پاکستان رابطه غیررسمی و تمدنی است. قبل از سال 1240هجری شمسی منابع پاکستان اعم از منابع علمی و تاریخی، همه به زبان فارسی بود و پس از آن نیز نقش تمدن ایرانی اسلامی در پاکستان برجسته است. تا 25 سال قبل، زبان فارسی به عنوان زبان دوم در مدارس تدریس میشد.در سراسر کشور پاکستان بناهای زیادی وجود دارد که برگرفته از فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی است.
اسلام پاکستان، رنگ و بوی ایرانی دارد
حتی فرهنگ اسلامی که در پاکستان وجود دارد هم رنگ و بوی ایرانی دارد؛ به دلیل اینکه این فرهنگ اسلامی و دینی از کانال و مسیر ایران گرفته شده است و متاثر از ایرانیها است و سند روشن آن هم آمیختن آن با حب اهل بیت است.در پاکستان بعید است جایی را پیدا کنید که نسبت به محبت اهل بیت(ع) بی اعتنا باشند. برای مثال موسیقی محلی و سنتی پاکستان که قوالی نام دارد مخصوص مدح اهل بیت است.
و بعد هم که انقلاب رخ داد و تاثیرات گسترده و برجستهای در روابط ایران با پاکستان به وجود آورد. نمونه خاصی که دوست دارم در موردش صحبت کنیم واکنش برجسته و خاصی بود که که علمای پاکستان در مقابل انقلاب اسلامی ایران نشان دادند. شهید عارف حسینی نمونه والای عالم برجستهای بود که عملا مسیر انقلاب در پاکستان را هدایت کرد. حضرت امام در پیامی درگذشت ایشان، اینچنین در موردش گفتند:" تا به حال یک آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیدهایم که در برابر ظلم و شرک و کفر ، خصوصا در مقابل شوروی متجاوز و آمریکای جهانخوار ایستاده باشد. همانگونه که یک روحانی وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیدهایم که برای یاری پابرهنگان زمین لحظهای آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان علیه کفر و شرک مبارزه نکرده باشد. و عارف حسینی این گونه بود. و ملتهای اسلامی حتما دلیل این واقعه را دریافتهاند که چرا در ایران ” مطهری ” ها و ” بهشتی ” ها و شهدای محراب و سایر روحانیون عزیز ، و در عراق ” صدر ” ها و ” حکیم ” ها و در لبنان ” راغب حرب ” ها و ” کریم ” ها ، و در پاکستان ” عارف حسینی ” ها ، و در تمامی کشورها روحانیون درد آشنای اسلام ناب محمدی – صلی الله علیه و آله – هدف توطئه و ترور میشوند ».
مدارس ایرانی پرمشترینترین مدارس پاکستان/ پاکستانیها پزشکان ایرانی را ترجیح میدهند
الان هم وضعیت در شرایطی است که مدارس ایرانی در پاکستان جزو پر مشتریترین مدارس آنجا است. کلاس های قرآن ایران بیش از دیگر کشورها در این کشور مشتری دارند. در زلزلهای که در شمال پاکستان در حدود هشت سال پیش اتفاق افتاد؛ ایرانیها بیمارستانی در منطقهای احداث کردند که آن منطقه معروف به این است که بیشترین طرفداران طالبان از آنجا میآیند. در همان منطقه کشورهای دیگری هم بیمارستان احداث کردند؛ اما گرایش به بیمارستان ایرانی، بسیار بیشتر از بیمارستان ها کشورهای دیگر بود. همینطور که پزشک ایرانی در پاکستان مورد اعتماد افراد است و او را به دیگر پزشکان ترجیح میدهند.
وقتی اقبال مردم پاکستان به یادگیری زبان فارسی و پیوستن به دیپارتمان های فردوسی پژوهی و... را مشاهده میکنید و وقتی این را مقایسه میکنید با اقبال مردم به دپارتمانهای مثلا زبان ترکی، متوجه میشوید که اصلا قابل قیاس نیست. با همه این مثالها و نمونههای دیگر دیگر خیلی واضح است که بین ایران و پاکستان از نظر فرهنگی و تمدنی اصلا جدایی وجود ندارد.
تسنیم: ما با هر کسی که در مورد پاکستان صحبت میکنیم و باهر کسی که از پاکستان آمده است، چه ایرانی و چه پاکستان همه با هم سر این نبودن جدایی به یک نقطه میرسیم. این ظاهرا مساله واضح و مشخصی در مورد رابطه ایران و پاکستان است، اما فکر میکنم برای ماهایی که بیرون از گود نشستهایم و نگاه می:کنیم، برای همه رسانهها و مدیریت فرهنگی ما چیزی رساتر و واضحتر و موثرتر از تجربههای عینی نباشد. آقای ادیبان چارهای نداریم که از تاریخ به عینیت پناه ببریم. کمی از تجربههای عینیتان در حضور در پاکستان برای ما بگویید.ظاهرا رفت و آمد مداومی به پاکستان دارید.
این را برایتان بگویم که از بدو ورود، در همان پاویون فرودگاه، مردم پاکستان به محض اینکه متوجه میشوند که تو ایرانی هستی، از تو دعوت میکنند که مهمان خانهشان شوی، ماشینشان را در اختیار شما قرار میدهند، برای صرف غذا از شما دعوت میکنند و یا اینکه اگر گرفتار مشکلی شوی از انجام هر کمکی که از دستشان بر بیاید؛ دریغ نمیکنند.
فشار دلارهای آمریکایی بر رسانههای پاکستانی
این اشتیاق و تمایل البته با ممانعتهایی هم روبرو هست.ما با یکی از مقامهای امنیتی رده بالای پاکستان گفتگو داشتیم. قبل از شروع رسمی گفتگو به ما گفت که من تمام زندگیام را فدای نزدیکی ایران، پاکستان و افغانستان کردهام و سالهاست که در افغانستان جنگیدهام و همه زندگی من این است. من از او پرسیدم تو که فدایی این راه شدهای؛ چرا مثلا در قضیه بحرین طبق میل آمریکا و عربستان حرف زدی؟ که به من گفت ما چارهای نداریم و نمیتوانیم غیر از این عمل کنیم؛ شما نمیدانید فشار دلار آمریکا بر رسانههای ما چقدر است؟ میدانید سالانه چند میلیون دلار از طرف دستگاههای آمریکایی وارد رسانههای ما می شود تا آنها برای نشان دادن تصویر خطرناک از ایران و افغانستان هدایت کند؟ من مینیمم آن موضعی که مجبور بودم بگیرم را گرفتم.
مقامات پاکستانی مقلد رهبری و اماماند/می"ویند ما مطمئنیم نگاه رهبر ایران به پاکستان ابزاری نیست
افراد بلند پایه تری در پاکستان در حد مقامات رئیس یا معاون اول یک قوه در گفتگوهای خودمانیمان ابراز میکردند که ما مقلد امام و یا مقام معظم رهبری هستیم اما نمیتوانیم این ها را ابراز کنیم. از آوردن اسم افراد مذکور به دلیل امنیتی معذورم، فقط همین اندازه بگویم که ما با هرکسی که در پاکستان گفتگو داشتم، حتی با جریاناتی که به لحاظ سیاسی در خط مقابل جمهوری اسلامیاند؛ صرف نظر از گفتگویی که داشتیم؛ میگفتند یک موضوع برای ما روشن است؛ آن هم اینکه نگاه جمهوری اسلامی ایران و نگاه رهبری ایران به پاکستان، نگاه ابزاری نیست. پاکستان را نمیخواهند تا از مسیر آن به منافعی برسند. ما مطمئن هستیم ایران پاکستان را دوست دارد و مثل بخشی از پیکره خودش، با پاکستان رفتار می کند. این نگرش در بین صد درصد فعالان سیاسی پاکستان وجود دارد و این تصویر و نگرش ثابت شده است.
تسنیم: به جای خوبی رسیدیم، دوست دارم حالا سر این مساله توقف کنیم که همین نگرش مثبت فوق تصوری که میگویید پاکستانیها نسبت به ایران دارند چقدر متاثر از ابزار های فرهنگی ایران مانند رسانهها یا هر نوع کار فرهنگی دیگر ایران در پاکستان بوده است؟ چهقدر این تصور را خودمان باابزارهای فرهنگی خودمان به وجود آوردیم فارغ از آن تاثیر عظیم و اولیه خود انقلاب امام خمینی(ره).
متاسفانه ما عملا در پاکستان کاری انجام ندادیم. من فقط یک مثال میزنم؛ در آنجا به شدت زمینه کارهایی از قبیل فیلم و سینماوجود دارد؛ مشتریان کالای فرهنگی و به طور خاص فیلمهای ایرانی در پاکستان، بسیار زیاد است. با جمعیت 180 میلیون پاکستانی و همین حدود در بنگلادش و 600 میلیون اردوزبان هند اگر موتور تولید و توزیع محصولات فرهنگی ما در شبه قاره هند روشن شود، با تاکید بر پاکستان، خواهید دید که حجم عظیمی از مخاطب را در آنجا پوشش میدهد و حتی اگر به حرفهای و آرمانهای انقلاب هم اعتقاد نداشته باشیم به یک سودآوری عظیم اقتصادی خواهیم رسید.
تصویر غرب ساخته از پاکستان بر فضای رسانهای ایران حاکم شده است/ کلید واژه «سخت» محور تبلیغی رسانههای غربی در مورد پاکستان
اما متاسفانه ما کاری در پاکستان انجام ندادهایم و این قضیه یک علت هم بیشتر نداشته است: تصویر غرب ساخته از پاکستان بر فضای رسانه ای ما هم حاکم شده است. آن تصویر این است که پاکستان یک کشور «سخت» است. «سخت» کلیدواژهای است که غربیها از آن استفاده میکنند. « Pakistan: A Hard Country» نام کتاب پرتیراژ سالهای اخیر بوده است که یک نویسنده انگلیسی نوشته است. ادبیاتی که در غرب تولید شده و در حال تولید شدن است؛ این است که پاکستان یک کشور سراسر جنگ، خونریزی، ترور، خشکسالی، قحطی یا سیل است و در یک کلام پاکستان یعنی مشقت، بدبختی، خشونت،گرفتاری و شرایط سخت. آن تصویرسازی خودش را به ذهنیت رسانهایهای ایران هم تحمیل کرده است.
اخبار و مطالب و تصاویری که تولید و پردازش میشود؛ این نگاه را مرتب باز تولید میکند. البته حرف من این نیست که در پاکستان به طور مثال ترور، درگیری قومی، سیل، فقر نداریم؛ بله وجود دارد. اما در کنار اینها تصاویر فاخر دیگر و واقعیتهای برجسته مهمتری هم به خصوص برای ایران وجود دارد. پاکستان یک کشور ثروتمند آبی و یک منبع بزرگ توریستی شناخته میشود ؛ در شرایطی که آب مساله اصلی جهان و کشف مناطق توریستی یک اولویت مهم برای تجار و سرمایه گذاران است.
چه شده است که توریست ایرانی، پاکستان را ناامن میداند و توریست آمریکایی و انگلیسی مقصد سفرش پاکستان است؟
پاکستان برای ایران سرشار از منابع اقتصادی است؛ چرا تاجر ایرانی نگاه جهان سومی به پاکستان داشته باشد؟ در شرایطی که تجار درجه یک اروپایی مبنای تولید کالایشان را در پاکستان قرار میدهند. مثلا در عرصه پوشاک، برندهای معروف جهان در پاکستان تولید میشود. برای ایرانیها تهیه آن پوشاک از اروپا چهقدر ارزش دارد، همان را میتوانند از پاکستان مستقیما تامین کند. در عرصه مناطق گردشگری، مناطق شمال پاکستان، به لحاظ توریستی جزو مناطق بیبدیل و بیهمتا است. توریستهای حرفهای اروپایی و آمریکایی یکی از مقاصد سفرشان شمال پاکستان است که هم جذاب است و هم امن است اما چه شده است که برای توریست ایرانی نا امن است؟
ما در «حسن همجواری» مستند اولمان در مورد پاکستان و انشاالله مستند دوم در آینده، اهتماممان به اصلاح نگرش مردم ایران نسبت به پاکستان معطوف شده است. اینکه مثلا پاکستان کشوری پر از فرصتهای چشمگیر اقتصادی است.
تسنیم: واقعا چه اتفاقی برای ما افتاده است؟ در رسانههای ایران اصولا خبری از این حرفها در مورد پاکستان نیست و فکر میکنم یک فرصت تاریخی برای ایران در حال از دست رفتن است. به عنوان یک پاکستاندیده فکر میکنید استراتژی رسانهای در مورد پاکستان چه تغییری نیاز دارد؟ خلاء این وسط چیست؟
در حوزه فرهنگی و رسانه در مورد پاکستان، ما باید معطوف به اصلاح نگرشها و تصویرهایمان نسبت به این کشور شویم، مثلا چنانچه گفتیم زیباییهای پاکستان را هم در کنار سختیهایش ببینیم و تصورمان را تغییر دهیم؛ این اولین قدم است. بعضی از دوستان مستندساز و رسانهای که آنجا فعالیت کردند، بیشتر متمرکز روی همان مسائل و مشکلات شدند. البته از دغدغه دوستان رسانهای تقدیر میکنم که نسبت به مسائل پاکستان حساسیت نشان میدهند و برای بهبودی وضع آن تلاش میکنند.اما آیا این کار تولید رسانهای ایران، در نهایت منجر به کاهش آن ضعف و آسیبی که وجود دارد؛ میشود و یا تقویت تصویر مد نظر غرب نسبت به پاکستان را در پی خواهد داشت؟ این ها نکات مهمی است که باید در برنامهها و کارهای رسانهای خود به آن توجه کنیم.
32 دستگاه دولتی و غیردولتی ایرانی در پاکستان فعالیت می:کنند
البته ملاحظات متعددی برای شکل دادن به کارهای فرهنگی و رسانهای در پاکستان وجود دارد. به طور خاص چارچوب فعالیت ما در مورد پاکستان، نباید خارج از چارچوب سیاست های نظام و ساختارهای فعالیت نظام در این کشورها باشد. 32 دستگاه دولتی و غیر دولتی در پاکستان فعالیت میکنند که هر کدام از آنها تاثیرات خود را دارند. یک طرف قضیه این است که این دستگاهها بهتر است با انسجام و نزدیکی بیشتری با هم کار کنند تا فعالیت های فرهنگیشان یکدیگر را دفع نکند. اما از سوی دیگر اگر افراد، گروهها و یا سازمانهایی در مقطعی وارد شدند تا فعالیت داشته باشند؛ باید توجه داشته باشند که متانت، یکدستی وانسجام فعالیتهای نظام را در آنجا مخدوش نکنند و هماهنگ باشند؛ این نکته مهمی است که باید مد نظر قرار دهیم؛ البته انتقادات زیادی به آن مجموعههایی که در پاکستان فعالیت میکنند؛ وارد است و با توجه به همه موارد باید دستور کار مشخص و هماهنگی مدون و در پاکستان اجرا شود.
غربت پاکستانیها برای مردم ایران ناشی از تصویرسازی رسانهای غلط است/
به اعتقاد من یک جدایی مصنوعیای بین ایران و پاکستان بعد از استقلال پاکستان تا الآن همواره بوده است. از سال 1328 زمانی که پاکستان از هند جدا شد؛ همواره دستهایی در کار بوده تا با تصویرسازی رسانهای غلط پاکستان را از ایران جدا کند. غربت مردم پاکستان برای مردم ایران متقابلا از نتایج همین تصویرسازی است؛ به طور کلی این سیاست تصویرسازی غرب در منطقه خاورمیانه بوده است که کشورها را در منطقه خاورمیانه و مخصوصا کشورهای مسلمان را جزیرهای جلوه دهد و مردم ایران، پاکستان، عراق و... نسبت به هم دور باشند و متاسفانه این سیاست کارا بوده است. در حال حاضر اگر یک ایرانی یک فرانسوی را ببیند؛ بیشتر احساس قرابت میکند تا وقتی یک افغانی را با زبان، مذهب، تاریخ و ... مشترک ببیند. علی رغم اینکه در ده سال گذشته تلاش شده که آن فاصله کاهش یابد؛ با این تفاسیر هنوز اثرات آن سیاست باقی است. من بعد از اولین سفرم به پاکستان، تفصیل آن را به مجلس ارائه دادم که کلیتی از این مشترکات را آنجا آوردم و در آن از تعبیر دکترظهیر احمد صدیقی استاد زبان فارسی و صاحب کرسی دانشگاه دولتی ایالتی ای در لاهور استفاده کردم که نام کتابی که ایشان نوشتند این است «ایران، جان پاکستان». به نظرم این تعبیر، رسا ترین تعبیری است که صاحب آن یک پاکستانی و نگاه یک پاکستانی است.
سوال: اشارهای داشتید به سیستم تقریبا بزرگ دستگاه دیپلماسی ایران در پاکستان و اینکه باید سعی شود همه کارهای فرهنگی و رسانهای ایرانیها با هماهنگی با همان سیستم جلو رود. این واقعا درست و مهم است که ناهماهنگی در کارهای فرهنگی و رسانهای تا چه اندازه میتواند لطمه زن باشد، اما نباید این مساله در کنارش فراموش شود که خیلی از دوستان معتقدند کارنامه این سیستم در طی همه این سیوچند سال سندی بر ناکارآمدی آن است و وقتی یک سیستم ناکارآمدیاش را اثبات کرده است دلیلی ندارد که ما خودمان را با آن هماهنگ کنیم
دو موضوع در این مساله وجود دارد؛ موضوع اول این است که نقطه ثقل فعالیت های فرهنگی ایران در خارج از کشور کجاست؟ مشخصا نقطه ثقل ما سازمان فرهنگ و ارتباطات، طبق نظر رهبری و سیاست کلان نظام است. این را ما همه باید قبول کنیم و چارهای جز پذیرش این مساله نداریم، اگر میخواهیم کار خارج از کشور انجام دهیم و نتیجه بگیریم باید قواعدی که نظام برای آن طراحی کرده است را بپذیریم. اما در کنار آن و پس از آن در وادی عمل من نیز با ناکارآمدی این سیستم موافق هستم. بسیار برای ما سخت است که یک کارمند پاکستانی که حقوقش خمس کارمند ایرانی ما در پاکستان است؛ تاثیری در فرهنگ پاکستان با آرمانهای انقلاب خود ما میگذارد که کل 32 مجموعه ما نمیگذارند؛ این واقعیت حضور ما در پاکستان است.
ساختار و روش کار فرهنگی ما در پاکستان برای 40 سال پیش است/ دیپلماسی فرهنگی کجاست؟
این قبول، اما اگر ما میخواهیم کاری برای پاکستان انجام دهیم راهش دور زدن و ایجاد ناهماهنگی نیست، راهش این است که به کارآمد شدن همین سیستم کمک کنیم. آن دستگاهها بهترین کاری که می توانند انجام دهند این است که ساختار و شیوه عمل خود را منطبق با فناوری ها و شرایط حاضر کنند. ساختار و روشی که ما در پاکستان داریم؛ حداقل برای 40 سال قبل طراحی شده است، در حالی که در زمان کنونی، شیوه عمل ما در دیپلماسی فرهنگی تغییر کرده و از ابزار ها و شیوه های فرهنگی کارآمد تر و سریعتری میتوانیم استفاده کنیم. بنابر این به سازمان ها این انتقاد ها وارد است. اما از سویی دیگر آیا دور زدن به این معنا که در آن ناهماهنگی و طی کردن مسیر از راه نامتعارف و دور زدن باشد؛ آیا می تواند به ما کمک کند؟
در پاکستان ما به شیوههای پارتیزانی نیاز نداریم/ پاکستان برای ایرانیها به شدت سادهگیر است
این روش در مورد نه تنها پاکستان، بلکه هیچ کشور دیگری جواب نمی دهد. در کشوری مثل پاکستان نیاز به رفتار به شیوههای پارتیزانی نداریم؛ باید تلاش کنیم تصویر متانت و ابهت جمهوری اسلامی ایران خدشهدار نشود. پاکستان کشوری است که در حوزه کار رسانهای ایرانیها به شدت سادهگیر است. چرا باید با روشهای غیرمتعارف فعالیت کنیم. اگر ما بتوانیم ظرفیتهای موجود را در ابعاد مختلف معرفی کنیم؛ به طور مثال جذابیتهای سرمایهگذاری در پاکستان آن وقت است که موفق شدهایم.
حتی این همه حجم از خدماتی که نظام در پاکستان داشته است را چقدر توانستیم به خود مردم ایران معرفی کنیم؟ اینها ظرفیتهای مغفول مانده است و فرصتهای کاریای در عرصه رسانه است که از آن غافل هستیم. اگر این مسیر را طی کنیم؛ مطمئن باشید که بزرگترین کمک را می توانیم برای حل مشکلات پاکستانیها داشته باشیم. اگر به چهارچوب سیاست فرهنگی نظام نقد داریم؛ باید در زمان و جای خودش آن را بیان و در رفع آن کوشا باشیم اما راه آن توجه نکردن به آن سیاست نیست.
یک شبکه تلویزیونی در پاکستان نداریم
با این موضوع موافقم که مراکز فرهنگی ما در پاکستان نا کارآمد بوده اند. بهترین ساختمان ها و فضا های بزرگ در آنجا برای کار فرهنگی داریم؛ اما آیا توانسته ایم یک شبکه تلویزیونی خاص در پاکستان دایر کنیم؟
تسنیم: کار سخت و ممتنعی به نظر میرسد با این سیستم فرهنگی ایرانی و با این پیشزمینههای فرهنگی. آنقدر زمینه فراهم است که آدم خیال میکند واقعا باید کار راحتی باشد، و آنقدر این سیستم فشل است که آدم خیال کند کار به شدت سختی است. اصلا تلاشی در این زمینه شده است؟
ما خودمان از دوسال پیش طرح تاسیس شبکه ای تلویزیونی را با محوریت سرگرمی در پاکستان با زبان اردو پیگیری میکنیم. سرمایهگذاریهای شخصی زیادی هم برای آن کردهام؛ اما چقدر این مجموعه ها حتی حاضر شدند؛ حرف ما را بشنوند و به آن توجه کنند؟ این انتقاد واقعا وارد است.
یک فیلم سینمایی مشترک با پاکستان نتوانستیم بسازیم
در حالی که در شش سال اخیر ساختن فیلم های مشترک بین ایران و پاکستان جزو اولویت های سیاست های سینمایی جمهوری اسلامی ایران بوده است اما تاکنون موفق به ساخت فیلم سینمایی بین این دو کشور نشدهایم. چه کسی مسئول این کار است؟ آیا غیر از این است که برقراری این ارتباط جزو ماموریتهای اولیه متولیان فرهنگی که در این کشور وجود دارند؛ است؟ تشکل بخشیدن به نهادهای مشترک ایرانی و پاکستانی یکی دیگر از زمینههای فعالیت است. به طور مثال آیا نمیتوانستیم تشکلها و انجمنهایی را بین فعالیتهای ایرانیها و پاکستانیها دایر کنیم و آنها به یکدیگر نزدیک کنیم؟ در مرکز تحقیقات ما در اسلام آباد، مرکز تحقیقات زبان فارسی، حدود هفده هزار و پانصد جلد نسخه خطی به زبان فارسی وجود دارد که از سال های 1346 به بعد خریداری و گردآوری شده است. بر وضعیت نگه داری این نسخه ها و اینکه آسیب کمتری طی چند صد سال آینده ببینند، جزو ماموریتهای چه کسی است؟
تسنیم:این مربوط به اتفاقی است که ما در داخل خاک پاکستان از آن در حال ضربه خوردنیم، اما با رایزنهای فرهنگی ایران در پاکستان که گفتگو میکنیم معمولا به آنچه در داخل ایران میگذرد اشاره دارند و شاید واقعا باید بخشی از انگشت اتهام را به سمت سیستم مدیریت داخلی بگیریم. آنهایی که باید پیگیری کنند، حمایت کنند، زمینه را فراهم کنند تا اتفاقی بیفتد. شما هم قبول دارید بخش مهمی از کار به بخش حمایتی و سیاست"گذار داخل ایران مربوط میشود؟
واقعا همینطور است. متاسفانه در این قسمت کار هم دچار مشکلات عمدهای هستیم. شما فقط به این دقت کنید که 64 سال است که ارتباط فرهنگی ایران و پاکستان برقرار بوده است. معمولا چهرههای دانشگاهی برجستهای در این حوزه فعال بودند. اما ما حتی نتوانستهایم تجربههای افرادی را که دانش و تجربهای از جامعه پاکستانی بدست می آورند و در آنجا کار میکنند؛ گردآوری کنیم و آنها تجربهها و دانششان فراموش میشود؟ در این زمینه پیگیری های زیادی هم انجام دادهام اما به نتیجه نرسیدم.
رایزنهای فرهنگی ایران در پاکستان بعد از بازگشت رها میشوند/ تجربیات به دردبخور آنها کجا میورد؟
اصلا لازم نیست این افراد یک جا جمع شوند بلکه فقط ماهی یکبار با هم گفتگو کنند. حداکثر استفاده ای که از این افراد با تجربه میشود این است که در مهمانی ها به عنوان مترجم و یا به طور گریخته از مشورتهایشان به صورت انفرادی استفاده کنند. می توان برای آنها تشکلی تشکیل داد و این تشکل می تواند توسعه پیدا کند و بین کشوری و بین ملیتی باشد. سیر ادبیات مربوط به پاکستان در دوره های بعد و قبل از انقلاب در ایران را بررسی کردم؛ با نهایت تاسف گردآوری ادبیات پاکستان در ایران در دوره بعد از انقلاب با اینکه موضوعیت و سطح ارتباطمان نزدیک تر شده بود؛ نسبت به قبل از انقلاب کمتر شده بود.این دردمندی ها وجود دارد که بخشی از آن متوجه ما رسانه ای ها و بخشی از مشکلات متوجه دستگاه های ذی ربط در داخل کشور و بخشی به افرادی است که به عنوان مجری در پاکستان در دستگاه های فرهنگی وجود دارند؛ می شود.
یک دوست پاکستانی روزی به من میگفت که شما ایرانی ها برای موفقیتان در این حوزه ها و در این کشور ها احتیاج به شهادت طلبی دارید. آن روحیه شهادت طلبی در فعالیت هایتان جاری شود، موفق می شوید. اما اگر شهادت طلبانه وارد نشوید نمی توانید کاری از پیش ببرید. این به این معنا نیست که لزوما پاکستان خطرات و مشکلات است. به معنای جسارت و شجاعت حضور در این عرصه هاست.
سوال: ظاهرا سرمایهگذاریهای زیادی هم از جانب کشورهای مختلف در پاکستان در این سالها در حال انجام است. من حتی از یک مدرسه متعلق به کشور کرهجنوبی در پاکستان مثال شنیدهام، با اینکه میتوانیم حدس بزنیم که پاکستان و کرهجنوبی یک درصد هم زمینه فرهنگی مشترک نداشته باشند
عمده فعالیت هایی که در پاکستان انجام می شود، با هدایت از دو کشور انجام می شود: عربستان و امریکا. در بیست سال گذشته برای تاثیر گذاری فرهنگی این دو کشور کارهای زیادی انجام دادهاند.
خداحافظ چگونه به اللهحافظ تبدیل شد؟/ عربستان و آمریکا به شدت در پاکستان فعالند
یک مثال جالب کوچک برایتان میزنم. عبارت "خداحافظ" در پاکستان عبارت معروفی بوده است. اما در بیست سال اخیر از طرف مراکز فرهنگی عربستان تلاش شده است که عبارت "خداحافظ" به عبارت "الله حافظ" تغییر یابد که هم اکنون در نسل جدید هم نهادینه شده است. زبان دانشگاهی در این کشور انگلیسی است در حالی که مردم پاکستان سابقه تمدنی و علمیشان فارسی و مقداری اردو بوده است. دانشجویی که زبان انگلیسی در دانشگاه می خواند؛ قطعا با سابقه علمی خود، هیچ گونه رابطهای ندارد. چون منبع ، کتاب و ادبیاتی که مربوط به گذشته جوان پاکستانی است؛ نسبتی با آن ادبیات زبان انگلیسی که تدریس و پژوهش در دانشگاه ها می شود؛ ندارد.
فعالیت آمریکا و عربستان بعد از سفر آیتالله خامنهای به پاکستان و احساس خطر از آن استقبال تاریخی شروع شد
عمده تلاشهای این دو کشور هم به بعد از سفر مقام معظم رهبری در دی ماه 1364 به پاکستان بر میگردد. پس از آن سفر تازه آن کشورها حساس شدند و گفتند اگر اینگونه پاکستان پیش برود؛ ده سال دیگر کاملا از دستمان خارج میشود. خیلی از گروهکهای تروریستی با بعد از آن دوره تشکیل میشوند؛ و یا قبل از آن وجود داشتند بعد از آن سفر احیا می شوند.
آمریکا دیگر سمینار و نشست برگزار نمیکند، آموزش فیلمسازی و روزنامهنگاری به پاکستانیها میدهد
کشور آمریکا کاملا بر اساس فناوریهای نوین در پاکستان برای تغییر فرهنگ کار می کند و روشی که در پیش گرفته است؛ کاملا غیر ملموس و غیرمستقیم است. تاثیرات تلفن همراه و تغییرفرهنگ در پاکستان توسط امریکا موضوع تز دکترای من است. آنها نشست و سمینار و چنین کارهایی را کاهش داده و حتی تعطیل کردهاند اما آموزش فیلمسازی و روزنامه نگاری با تلفن همراه را با تبلیغات گسترده را در سال های اخیر پیش گرفتهاند.
اگر سیر رسانه ها، علی الخصوص رسانه های با گرایش امریکایی را نگاه کنید، جهت این مطالب هم معطوف به تغییر فرهنگی پاکستان شده است. یکی از مواردی که برای تغییر فرهنگی، امریکا نشانه گرفته است؛ نهاد خانواده است. بحث هایی که در شکل افراطی با عنوان حقوق زن بیان می شود . مثلا یک کلیپ خیلی کوتاه در پاکستان در همین ماهها به شدت مشهور شد.دو دختر در حال خوشحالی و رقص در زیر باران بودند و در محلی در نزدیکی پلیس پاکستان حضور داشتند که توسط افراد متعصب پلیس پاکستان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. این کلیپ ساده دست به دست میگشت.
فشار آمریکا به مسئولین پاکستانی با اهرم رسانههای بینالمللی/ ترکیه در پاکستان فعال شده است
علاوه بر آن چون برای مسئولین پاکستانی نوع نگرش رسانه های بین المللی بسیار مهم است ، از آن طریق به سرعت تحت فشار قرار می گیرند. از آن کانال؛ بر تغییر رفتار مسئولین ارشد پاکستانی تاثیر می گذارند. این موضوع هشیاری دستگاه فرهنگی ایران را میخواهد که خود را با این شرایط تطبیق کند و به سرعت روش های مقابله را شناسایی کند. عربستان و امریکا به عنوان کشورهای رقیب ایران حضور دارند و فعالیت میکنند. کشورهای دیگر اعم از ترکیه و برخی از کشور های اروپایی دیگر هم اخیرا در آنجا فعال شده است. چون برخی کشور ها به هند و اصول آن نزدیک ترند؛ بنابراین نمیتوانند به پاکستان نزدیک شوند.
جایگاه پاکستان در نقشه آینده آمریکا موضوع بعدی تسنیم/ پاکستان نقطه ثقل جهان اسلام
اما پاکستان برای آمریکا به شدت مهم است. اصلا موضوع آینده پرونده شما در تسنیم میتواند این باشد که پاکستان در نقشه آینده امریکا چه تعریفی شده است.پاکستان این ظرفیت را داراست که به عنوان نقطه ثقل جهان اسلام در نظر گرفته شود. البته تاثیر گذاری جمهوری اسلامی ایران آنقدر جلوتر و عمیق تر بوده است که با اثر گذاری ناچیز کشور های رقیب ِ سرمایهدار قابل قیاس نیست. با ساختن یک فیلم از گروهک های وهابی و کشت و کشتار تمام فعالیت های آنها بیهوده می شود.
این را هم باید بگویم که چین و کشور های آسیاسی شرقی مثل اندونزی هم در سالهای اخیر فعالیت های خود را در پاکستان توسعه داده اند.
انتهای پیام/