به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، گفت و گو با محمود خسروی وفا، باسابقهترین رئیس فدراسیون ایران که روان و صریح صحبت میکند هیچ تشریفاتی نمیخواهد. ساده و بیتکلف میگوید، چالش را دوست دارد و به راحتی هم میتوان با او کلنجار رفت. معمولا با اظهاراتی جالب ذهن را درگیر میکند و خیلی حرفها را هم میگوید و بعد از اینکه خوشحال میشوید یک تیتر خوب به شما داده، میگوید به این نپردازید.
خسرویوفا با حضور در خبرگزاری تسنیم ضمن بازدید از بخشهای مختلف خبرگزاری، پاسخگوی سوالات بود. او در ابتدای گفتوگو اعلام کرد که بنا را بر منفی نگذارید، من همیشه صریح صحبت میکنم اما منفی جلوه دادن هیچ چیز را در کشور ما حل نمیکند و تنها بر مشکلات اضافه می کند.
*تسنیم: حدود یک سال از پارالمپیک لندن سپری میشود، از برنامهها و اهداف خودتان در مورد آینده و خصوصا بازیهای آسیایی و المپیک پیشرو صحبت کنید.
نخستین جلسه المپیک 2016 برزیل را در لندن برگزار کردیم همان طور که اولین جلسه ستاد برگزاری المپیک لندن در شهر پکن بعد از المپیک 2008 برگزار شد. پس از اینکه به تهران آمدیم رسما ستاد بازیهای المپیک را تشکیل دادیم. ستاد بازیهای پارآسیایی کرهجنوبی را هم برپا کردیم. هر کدام از این ستادها را با اهداف خاصی راه اندازی شده است.
هدف المپیک 2016 ریو را بر مبنای حفظ موقعیت، ارتقای آن و تمرکز روی رشتههای مدال آور قرار دادیم. هدف ما هم در بازیهای آسیایی با پارالمپیک کمی متفاوت است. به طور طبیعی رشتههایی داریم که حرفی در پارالمپیک برای گفتن ندارند اما در آسیا قهرمان هستند و مدال طلا هم کسب میکنند. بنا داریم رشتههایی را حمایت کنیم که در آینده میتوانند حامی ما در بازیهای پارالمپیک باشند. به طور مثال متوجه شدیم که میتوانیم در مواد مختلف دوومیدانی موفق باشیم.
در مورد بحث بازیهای آسیایی جوانان و نوجوانان هم باید بگویم مجبور شدیم آنهایی که به اولویت نزدیک هستند را در لیست اعزام قرار دهیم. کاروان ما در قالب 73 ورزشکار در 8 رشته ورزشی به نام کاروان غدیر در این بازیها شرکت خواهد کرد. امیدوارم اعزام این تیم در راستای آینده ورزش قهرمانی جانبازان و معلولین مورد بهره برداری قرار بگیرد. اگر ما روی جوانان کار نکنیم در آینده دچار مشکل خواهیم شد. جوانان یک بخش است. ما قطعا باید روی نونهالان هم کار کنیم. با توجه به شرایط کنونی مالی بهتر است در این مقطع روی جوانان کار و وقتی شرایط بهتر شد در نونهالان ورود پیدا کنیم.
*تسنیم: چه برنامههایی را پشت سر گذاشتید؟
به محوریت نگاه میکنم. بسکتبال ایران پس از 4 سال محرومیت سهمیه مسابقات جام جهانی را به دست آورده است. تیم ما در تایلند موفق به این کار شد. چند مسابقه از جمله دوومیدانی آسیایی و جهانی و فوتبال قطع عضو را داشتیم که رویکرد همه در مورد بازیهای پارآسیایی بود.
*تسنیم: چه مسابقاتی را پیش رو دارید؟
مسابقات جهانی بسکتبال جوانان جهان یکی از پیکارهای مهم پیش روی ما است. این رقابتها شهریور ماه در ترکیه برگزار می شود. به این تیم امیدواریم چرا که تیم خوبی است. البته بازیکنان این تیم کم تجربه هستند اما در توانایی بازیکنان شکی نداریم. پس از آن کاروان غدیر در بازیهای آسیایی نوجوان حضور پیدا خواهد کرد. همزمان با آن مسابقات وزنه برداری قهرمانی آسیا را داریم که به میزبانی مالزی برگزار میشود. با 24 ساعت اختلاف باید یک تیم را دوباره به مسابقات اعزام کنیم.
مسابقات بسکتبال قهرمانی جهان را داریم که آبان ماه در تایلند برگزار خواهد شد. این برای اولین بار است که در چنین مسابقاتی شرکت میکنیم. مسابقات تیراندازی با کمان قهرمانی جهان هم آبان ماه به میزبانی تایلند برگزار میشود. فدراسیون جانبازان و معلولین در آبان ماه چهار اعزام مهم دارد. تراکم کاری ما در این مقطع زمانی است که دو رقابت آسیایی و دو پیکار جهانی داریم. کار ما کمی سخت است. پس از آن در آذر ماه مسابقات والیبال نشسته قهرمانی باشگاههای آسیایی را در چین داریم.
*تسنیم: اردوهای آماده سازی برای حضور در بازیهای پارآسیایی کرهجنوبی چه زمانی آغاز میشود؟
از اول مهر ماه اردویهای آماده سازی این بازیها با رویکرد رشتههایی که شانس مدال آوری دارند، رسما آغاز میشود. تمرکز و اعتبار را روی رشتههایی میگذاریم که میدانیم یا در پاراآسیایی مدال به دست میآوردند، یا رکورد می زنند و یا به سکو نزدیک هستند. اینگونه نیست که اردوهای تدارکاتی تمام رشتهها را از مهرماه آغاز کنیم. طبیعتا ممکن است پول کم بیاوریم و پس از آن مجبور به تعطیلی اردوی تیم ملی شویم. برخی از رشتهها فقط صرف حضور است و احتمال کسب مدال در آنها وجود ندارد. نباید از حالا برای آنها اردو برگزار کنیم و هزینه بی جهت صرف کنیم. زمانی که چنین هزینهای را انجام دهیم، از اولویتها کاسته می شود و ناخودآگاه دچار آسیب میشویم.

*تسنیم:با توجه به اعزامهای زیادی که خواهید داشت، چگونه مسائل مالی را مدیریت میکنید؟
چیزی به نام ریاضت اقتصادی گفته شد که هدف بزرگی بود اما بد تعریف شد. این جمله به گونهای تعریف شد که حتما باید ریاضت کشیده شود اما این چنین نیست. ریاضت اقتصادی رسیدن به اولویتها است. در ریاضت اقتصادی و در هر قسمتی اولویت با سرمایهگذاری است. زمانی که روی اولویتها سرمایهگذاری کردید، ناخودآگاه ریاضت اقتصادی ایجاد میشود. شما 3،4 هدف دارید، زمانی که دیدید مشکلات مالی دارید، به آنهایی توجه میکنید که اولویت بیشتری برای شما دارند.
در این زمینه سعی کردیم اولویتها را تعریف و آنهایی که چندان مهم نیستند را از گردونه خارج کنیم. اصل حکومت و نظام با مشکلی به نام تحریم اقتصادی رو به رو شده است. دوران دفاع مقدس را طی کردیم و در این سه دهه هم با انواع و اقسام تهدیدها رو به رو بودیم. همه را پشت سر گذاشتیم و حالا هم وارد بخش تحریم جدی و سنگین اقتصادی شدیم. این هم باید مدیریت شود. واقعا روی برخی از رشتهها نباید هزینه شود. پول آنجا را میتوانیم روی رشته مانند فوتبال سرمایه گذاری کنیم. حالا بحث من فوتبال نیست هر رشتهای که میتواند شادی و غرور ملی ایجاد کند. رشتهای که باعث ایجاد چنین کاری میشود باید در اولویت قرار بگیرد. اگر در بعضی از رشتهها یکی دو سال وقفه ایجاد شد، تاثیری در غرور ملی ما نخواهد داشت.
در کار خودمان سعی کردیم اولویتها را در نظر بگیریم؛ ضمنا قرار شده بودجهای که کمیته ملی المپیک به ما میدهد، کمتر از سال گذشته نشود. بودجه سال گذشته ما 7 میلیارد و 500 میلیون بود. با این بودجه کم نیاوردیم و سال 92 را بدون بدهی آغاز کردیم. ما بدهی داریم اما آن تعهدات بوده و قرض نیست. شما وقتی جایی میروید و قراردادی میبندید، به دنبال آن برای شما فاکتور مینویسند. من تا امروز احساس بحران نکردم و مشکلی نداشتیم. تنها مشکل تخصیص بودجه بود که با تاخیر آمد. این همان قسمتی است که عقب ماندگی ایجاد کرد. تا پایان سال به گونهای بودجه را مدیریت خواهیم کرد که مانند سال 92، سال 93 را هم بدون بدهی آغاز کنیم. در حال حاضر ما مشکل مالی نداریم.
*تسنیم: کمی به عقب بازگردیم، شما پرسابقه ترین رئیس فدراسیون ایران هستید. چند سال است در این سمت حضور دارید؟
میترسم بگویم چشمم بزنید (با خنده). فکر میکنم سال 59 بود؛ با حکم آقای مصطفی داودی آمدم و سال 63 رفتم و 5 سال بعد دوباره برگشتم. مجموع حضور من در دو دوره حدود 29 سال میشود.
*تسنیم: در این 29 سال شرایط و عملکرد خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
روز به روز بهتر شد. فدراسیون جانبازان و معلولین را یک خانواده خیلی کوچک میبینم. ورزش را یک خانواده بزرگتر از فدراسیون جانبازان و معلولین میدانم وخانواده بزرگتر از ورزش را یک بخش از کشور احساس میکنم. شما نمیتوانید بگوید ورزش رشد کرده اما در راه سازی و مسائل اجتماعی رشد نکردهایم. خیلی کم داریم کشورهایی که فقط در ورزش رشد کرده باشند. اینها یک مقوله به هم پیوسته هستند. شیب ما در ورزش جانبازان و معلولین صعودی است. من همیشه رشد را در کیفیت مدال نمیبینم. در هر صورت یک روز در ورزش مدال به دست میآورید و روزی نمیتوانید چیزی را از آن خود کنید. مهم این است شما در مسیر خود مطابق برنامه حرکت کرده باشید. گاهی موفقیتها را با مدال میسنجینم که شاید خوب نباشد.
*تسنیم: اما امروز اینگونه است که رئیسی که مدال نگیرد یا موفق نباشد باید برود چرا که روی نفر اول در فدراسیون فشار است.
متاسفانه مشکل نتیجهگرایی است. این موضوع باعث شده برنامهها دیده نشود. گاهی مواقع طرف سعی میکند با هزینههای زیاد قهرمانی را به دست بیاورد که بگوید من موفق بودم اما این خوب نیست.
*تسنیم: نخستین مواجهه ورزش ایران با رژیم صهیونیستی در فدراسیون شما رخ داد، درست است؟
فکر می کنم سال 1362 یا 1363 بود. اولین حضور ما در مسابقات جهانی معلولین استوک مندویل بود. اول کمی در مورد استوک مندویل توضیح دهم تا بهتر متوجه شوید.
*تسنیم: بفرمایید.
ورزش معلولین از بیمارستانی به اسم استوک مندویل شکل گرفته است. این بیمارستان در شهری به نام ایلسبوری واقع در نزدیکیهای لندن است. یک پروفسور آلمانی به نام گاتمن که اصالتا یهودی بود در زمان جنگ جهانی به علت یهودی بودن به انگلستان مهاجرت کرد. او در این بیمارستان کارهای تحقیقاتی خود را روی معلولینی شروع کرد که دچار آسیبهای نخاعی شده بودند. عمر این افراد کوتاهتر از عمر افراد معمولی بود. این پروفسور در همان بیمارستان متوجه شد که معلولین میتوانند با حرکات ورزش عمری طبیعی داشته باشند. از این ایده که یک انقلاب در ورزش معلولین نام برده شده، کشورهای آمریکا و اروپایی استقبال کردند و رفته رفته به آسیا و قارههای دیگر هم رسید. حالا برگردیم به بحث عدم رویایی با رژیم صهیونیستی.
*تسنیم: این موضوع چگونه رخ داد؟
مسابقات جانبازان و معلولین هر ساله در محل بیمارستان استوک مندویل برگزار میشد که تیم ملی ایران برای اولین بار در سال 1364 در مسابقات حضور پیدا کرد. در همان روز نخست چارز، ولیعهد انگلستان شروع به سخنرانی کرد. بر اساس حروف الفبا ما در کنار اسرائیلیها قرار گرفته بودیم. چارز در مورد جنگ صحبت کرد و گفت جنگ یکی از پدیدههای معلولیت است. وقتی آمد با تیمها صحبت کند بچههای ما اعتراض کردند که چرا شما به جنگ ایران و عراق اشاره نکردید و به جنگهای گذشته پرداختید.
این اعتراض باعث شد نظم برنامه بر هم بخورد و بازدید وی از سالن ادامه پیدا نکند. همان زمان ورزشکاران ایران روحیات خاص خود را داشتند و با آوردن پوسترهایی در یک مراسم رسمی، مرگ بر اسرائیل گفتند لذا تصمیم گرفتند ما را از دهکده خارج کنند که البته با رایزنی اجازه به انجام چنین کاری ندادیم اما نگذاشتند ما مسابقه دهیم. این موضوع چندین بار در مسابقات سالهای بعدی هم تکرار شد. امروز هم یک پرونده سنگین در آنجا باقی مانده است. باید از حالا به بعد شرایط را مدیریت کنیم که ارزان هزینه زیادی را پرداخت نکنیم. باید این موضوع را به فرصت تبدیل کنیم.
امام خمینی (ره) فرمودند اسرائیل باید از صحنه روزگار حذف شود. ما باید مراقب باشیم که قرار نیست مدیریتی داشته باشیم که مسلمانان آن هم شیعهها حذف شوند. برخی مواقع فرصتهایی به خاطر سوء مدیریت برای این رژیم غاصب،کوچک و ضعیف ایجاد میشود.
*تسنیم:در این مورد چه راهکاری وجود دارد؟
ما تابع سیاست نظام هستیم. هر چه نظام تعریف کرد باید از آن تبعیت شود. از دید آرمانی، ما اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم و نباید در مسابقات به صورت رو در رو با آنها قرار بگیریم اما در مسائل دیگر مانند بحثهای داوری، کلاسهای بینالمللی، ورزشهای رکوردی که رو در رو قرار نمیگیرند، ما تابع سیاستهای حکومتی هستیم. در این زمینه باید کار شد تا ما فرصتها را به آنها ندهیم. در این بخش خوب کار نشده است. در برخی رشتههای رکوردی ما میتوانیم قهرمان شویم و فرصتها را از آنها قرار بگیریم. در رشتههایی که رودررو است باید کار ما اثرگذار باشد. صرف عقب نشینی و عقب گرد درست نیست. باید مدیریت و از طریق سازمانهای بینالمللی و کشورهای اسلامی همراهی برای خود پیدا کنیم. به این صورت نمیشود.حرکت ما باید اثر گذاری زیادی داشته باشد و صرفا خوراک داخلی نباشد.

*تسنیم: در بیست و نه سالی که شما در ورزش حضور داشتهاید آیا کرسیای با ارزشتر از کرسی آقای هاشمی طبا در کمیته بین المللی المپیک داشتهایم؟
بالاتر که نه اما هم رده آقای هاشمی طبا، کرسی آقای اشرفی را داشتیم. وی عضو هیئت رئیسه IPC (کمیته بین المللی پارالمپیک) بود و آن بالا در کنار 10 نفر قدرتمندهای دنیا مینشست که متاسفانه آن پست را از دست دادیم.
*تسنیم: چه کاری باید انجام دهیم که کرسی به دست آورده و آن را حفظ کنیم؟
گاهی کج سلیقگیها و نداشتن نگاه ملی باعث رخ دادن این اتفاقات میشود. در آماری که کمیته ملی و وزارت ورزش اعلام کرده، بالاترین پستهای جهانی را فدراسیون جانبازان و معلولین دارد. بیش از 33 پست بینالمللی داریم و بالاترین در کشور هستیم. برای به دست آوردن پست بین المللی باید کار شود. شاید در مواردی نیاز به 20 سال تلاش، رایزنی و لابی باشد. پست این نیست که امروز بروید و فردا آن را بگیرید. باید بروید، بیایید و تواناییهای خودتان را نشان بدهید. به این سادگی به کسی پست بینالمللی نمیدهند، خصوصا کشورهایی مانند ایران، نه تنها به شما پستی نمیدهند بلکه سعی میکنند آن را هم بگیرند.
پست زیادی داریم که برای این پستها نظام هزینههای زیادی را صرف کرده است. یعنی آدم توانمندی را پیدا و هزینههایی را برای او صرف کردیم، تلاشهای مختلفی صورت گرفته و آن شخص هم تواناییهای خود را نشان داده و پست مربوطه گرفته شده است. برای حفظ این پست ها باید روندی طی شود. باید یک دبیرخانه در کشور به طور جدی و رسمی فعال شود که این پستها را ساماندهی و پشتیبانی کند. هرچیزی که امروز هست روی خود تواناییهای فرد و یا فدراسیون مربوطه است که میتواند آن کرسی را حفظ کند. باید دبیر خانهای برای آموزش جهت حفظ این سکوها وجود داشته باشد.
برخی سکوهای فوتبال دنیا برای کشورهای عربی است که اصلا فوتبال ندارند اما ما سمتی نداریم. چرا ما کرسی نداریم؟ چون آنها پول خوبی هزینه میکنند، خوب معرفی و دفاع میکنند. ما هیچکدام یک از این کارها را انجام نمیدهیم. کرسی را از دست داده و بعد از آن دنبال مقصر میگردیم. در این زمینه باید برنامه داشته باشیم. این افرادی که پست میگیرند باید دو نگاه داشته باشند. یک نگاه اینکه بدانند این پست بین المللی است و باید چارچوبهای بینالمللی رعایت شود. از طرف دیگر بداند نظام جمهوری اسلامی برای او این هزینه را کرده که به چنین جایی رسیده است. به یکباره احساس نکند بر اساس شایستگیهای فردی وقتی که در خانه نشسته بود به او پست دادند. این موارد از وظایف آن دبیرخانهای است که میگویم.
چرا نباید ما رئیس یک فدراسیون جهانی داشته باشیم؟ چرا نباید رئیس یکی از بخشهای اثر گذار ورزش جهان باشیم؟ ما در روزش جانبازان و معلولین در خیلی موارد از جمله داوری ضعف داریم. ما در این بخش نیرو نداریم. باید هزینه کنیم و آدم شایستهای که به زبان مسلط باشد را پیدا کنیم.
*تسنیم: چرا چنین دبیرخانهای در وزارت ورزش و جوانان وجود ندارد؟
من فکر میکنم در کمیته ملی المپیک باشد بهتر است.
*تسنیم: کمیته هم به نوعی زیر نظر وزارت ورزش است.
نقش غیر دولتی کمیته برای مکاتبات آینده موثرتر از یک نهاد دولتی است. من به عنوان یک فرصت و نه به صورت صنفی به این موضوع نگاه میکنم. این دبیرخانه تشکیل شده اما باید به صورتی تشکیل شود که واقعا بتوانیم این پستها را حفظ کنیم. اعضای این کمیته باید متشکل از همانهایی باشد که در جهان پست دارند. آن موقع این دبیرخانه اجازه نمیدهد پستی مانند پست آقای هاشمی طبا و اشرفی از بین برود. از رسانه برای اطلاع رسانی به مردم و مسئولان بالادستی در راستای از بین نرفتن این سمتها استفاده شود. چون این دبیرخانه نیست برخی از مواقع قربانی بد سلیقگیها میشویم اما خدا کند این کرسیها قربانی مسائل سیاسی نشود! اگر سیاسی شد، منافع ملی کمرنگتر میشود.
*تسنیم: در حال حاضر چند نفر داریم که بتوانند در IOC یا فدراسیونهای جهانی پست بگیرند؟
ما آدم زیاد داریم و باید به آنها توجه کنیم. پست گرفتن در IOC این نیست که امروز اراده کنید و 6 ماه بعد بتوانید آن را کسب کنید. قطعا در سفرهای متعدد، باید رایزنی و جلب اعتماد کنیم. باید تواناییهای خودمان را به نمایش بگذاریم و آنها متوجه چنین موضوع شوند. باید ادبیات ارتباط و رایزنی را داشته باشیم. اگر نتوانیم ارتباط برقرار کنیم قطعا مشکل پیدا خواهیم کرد. این کار ادبیات خاص خود را دارد و رسما به آن دیپلماسی ورزشی میگویند. سر یک میز مینشینیم، از او امتیاز میگیریم و به او امتیاز میدهیم. شما به آن آدم رای دادید و رای ما هم اثر گذار بوده است. خیلی از جاهای دیگر رای ما اثر دارد.
*تسنیم: علی آبادی یا افشارزاده میتوانند کرسی IOC بگیرند؟
خیر نمیتوانند. آنها ضعف زبان دارند. مدیران ما به زبان مسلط نیستند. برای کسب کرسی در جهان باید یک عقبه دولتی هم داشته باشید. افرادی که در IOC نشستهاند دولتی هستند. اکثرا یا اعضای خانوادههای پادشاهان کشورهای مختلف هستند و یا آدمهای وابسته به دولت و سطح بالای آن. پادشاه قطر، رئیس کمیته ملی المپیک آن کشور هم هست. در بیشتر کشورها وزیر کشور، رئیس کمیته ملی المپیک هم هست. همین الان رئیس کمیته ملی المپیک برزیل وزیر کشور است که پس از بازنشستگی فقط در کمیته ملی المپیک فعالیت دارد. آنها میدانند چه کسی به بدنه نظام نزدیک تر است.
*تسنیم: آقای خسروی وفا شما چیزی اکثر خبرنگاران میدانستند را علنی کردید. صحبتی را رسانهای کردید که عباسی در لفافه میگفت. شما اعلام کردید انتخابات کمیته ملی المپیک مهندسی شده بود. چرا این اتفاق رخ داد و اصلا داستان از کجا شروع شد؟ در مورد شایعه ارسال ایمیلهای فارسی هم صحبت کنید.
من فقط واقعیت را میگویم. بخشی از این موضوع سیاهنمایی میشود و بخشی هم واقعیت دارد. در IOC و NOC کارمندهای ایرانی حضور دارند. آنها مکاتبههایی رسمی با کمیته ملی المپیک ایران کردند و گفتند نیازی نیست نامههای خود را به صورت انگلیسی بدهید. برای سرعت عمل، میتوانید نامهها را فارسی بدهید. آن کسی که در این مکانها فارسی زبان است، سایتهای ما را رصد میکند. پس رسانه ایران ناخودآگاه اطلاعاتی را به خارج از کشور میدهد. این یک بخش از ماجرا است.
بخش دیگر این است که متاسفانه برخیها برای بقای پست خود در آن سو، خوش رقصی میکنند و اطلاعات میدهند. این تاثیر دوم است. بعضی مواقع با دلسوزی و البته سوء مدیریت به آنها فرصت میدهیم. شخصی دلسوز کشور است اما سوء مدیریت دارد و حرکتی انجام میدهد که آنها به دنبالش بودند. البته دلیل اصلی و محوری این موضوع سیاسی است و در خصوص آن شکی نکنید. آن طرفیها دوست ندارد که ما رشد کنیم. هرجا بتوانند به هر بهانهای فرصت را از ما میگیرند. برخی مواقع ما به آنها فرصت میدهیم، گاهی خودشان پیدا میکنند و زمانی هم مهندسی میشود. البته در دورههای گذشته هم انتخابات کمیته ملی المپیک مهندسی شده بود.
*تسینم: در دورههای گذشته توسط سازمان تربیت بدنی مهندسی میشد.
بله، طبیعی است.
*تسنیم: اما این دوره توسط کمیته ملی المپیک مهندسی شد!
در این دوره هر دو طرف فرصت به وجود آوردند که ما از دید ملی دچار چالش شویم. مثالی برای شما میزنم. آخرین مجمعی که برگزار شد را به یاد دارید؟ هیئت اجرایی برگزار شد و یک ماه بعد باید انتخابات برگزار میشد اما به یکباره گفتند هشت روز بعد برگزار میشود. اسم این را میخواهید مهندسی بگذارید؛ من هم میگویم مهندسی اما میتوانیم بگوییم سوء مدیریت چرا که از نظر من فرقی ندارد. هر دو ایراد دارد و فرصت را به آنها میدهد. اعتراض بنده در آن مجمع روی همین موضوع بود که اصل این مجمع خلاف است.

*تسنیم: آیا هدف عباسی حضور در کمیته ملی المپیک به عنوان رئیس و علی آبادی هم بقا در این سمت بود؟
شما چیزی را میگوید که من باید از زبان آنها بگویم. من هم جای آقای عباسی بودم این تلاش را میکردم که رئیس کمیته ملی المپیک شوم. شما هم بودید این تلاش را انجام میدادید. تعارف نداریم اما این را به عنوان یک ایراد بزرگ نبینیم. هرکسی که روی آن صندلی مینشیند، فکرمیکند برای اینکه کمیته ملی المپیک همسو با خودش باشد، بهترین شخص برای نشستن روی آن صندلی، خودش است.
*تسنیم: آیا این موارد آثار سویی ندارد؟ خیلی جالب است که شما هم میگوید عیبی ندارد.
بله این موضوع آثار سو دارد اما اینکه میگویم چرا عیب ندارد به این دلیل است که چنین موضوعی به صورت یک سنت از سالهای قبل بوده است. متاسفانه نگفتند کمیته ملی المپیک یک فرصت برای حکومت و نظام است و اجازه بدهیم یک نفر با نگاه ملی در آنجا بنشیند. خودت را حذف کن و کسی که شایسته تر است را روی آن صندلی بنشان. حرف من این است.
*تسنیم: اما به نظر عباسی دنبال صندلی کمیته ملی المپیک بود.
هیچ جا رسمی چنین موضوعی اعلام نشد اما این نوع حرکتها نشان میداد که این یک نوع مهندسی است. انتخابات دوره گذشته کمیته ملی المپیک جزو انتخابات سالم بود. میدانید به چه چیزی سالم میگویم؟ اینکه کسی را تهدید نکنند؛ رای کسی را مخدوش نکنند، رای فردی را نادیده نگیرند و فضای منفی ایجاد نکنند. اگر شما رایزنی کردید، من رایزنی کردم، کسی تلاش و رای کسب کرد باید به آن خلاف بگویم؟ این خلاف نیست. ما گاهی این را خلاف جلوه میدهیم. در سازمانهای ورزش قبل هم تلاش میکردند چنین کارهایی انجام دهند که این خلاف نیست.
*تسنیم: این تلاشهایی که در گذشته انجام میشد تا به این حد تبعات منفی نداشت که عنان کار از دستان ما خارج و ورزش کشور با چالشی بزرگ رو به رو شود. از طرفی علی آبادی میگفت اساسنامه باید اصلاح شود و از طرفی هم عباسی اعلام میکرد نیازی به اصلاح اساسنامه نیست.
هر دو اشتباه کردند. یکی برای بقا تلاش میکرد و دیگری دوست داشت وارد گود شود. مگر این جرم است؟
*تسنیم: پس این وسط تکلیف منافع ملی چه میشود؟
اینکه من بخواهم ابقا شوم خطا است؟
*تسنیم: من اگر بخواهم ابقا شوم اما مملکتم به خطر بیفتد، خطا است.
بله درست است. آن دبیرخانهای که گفتم یکی از مواردش همین است. فدراسیونهای ورزشی باید در این زمینه سکاندار کمیته ملی المپیک باشند. کمیته ملی المپیک برای جمهوری اسلامی ایران یک فرصت است. یک نهاد بینالمللی است که تمام دنیا آن را قبول دارند و کاملا آزاد است. این ارگان خطر نیست اما ما آن را به خطر تبدیل کردیم ولی باز هم میشود آن را به فرصت تبدیل کرد.کمیته ملی المپیک یک نهاد اثرگذار بینالمللی است که میتواند از حقوق و منافع ملی داخلی در میادین بینالمللی دفاع کند.
*تسنیم: چرا موضوع اصلاح اساسنامه که 3سال پیش کمیته بینالمللی المپیک به ما گفته بود انجام بدهید، باید امروز در جنگ بین علی آبادی و عباسی رونمایی شود؟ البته اینکه چرا شما هم در این مدت سکوت کردید جای سوال دارد.
در مورد بخش دوم سوال شما باید بگویم که من چیزی در این مورد نمیدانستم. بحث اجلاس کپنهاگ که سه سال پیش برگزار شد، هنوز هم مبهم است. اساسنامه ما سال 1358 به تصویب شورای انقلاب و در سال 1364 به تایید شورای نگهبان و مجلس رسید. آن اساسنامه به صورت کاملا دموکراتیک نوشته و تمام حقوق بینالملل در آن رعایت و منافع ملی هم در آن به صورت کامل در نظر گرفته شده بود. اگر امروز بخواهیم اساسنامه بنویسیم، نمیتوانیم به آن زیبایی این کار را انجام دهیم. در آن اساسنامه نوشته شده که اگر قرار است تغییری در این اساسنامه ایجاد شود، باید با اجازه مجلس صورت بگیرد. این موضوع بعدها در زمان ریاست یکی از روسای کمیته ملی و سازمان تربیت بدنی تغییر کرد و به اطلاع مجلس نرسید. چرا کسی در آن زمان صدایش در نیامد؟
*تسنیم: در آن زمان رسانهها به هوشمندی و وسعت اکنون نبودند.
بله در آن زمان فدراسیونها هم هوشمند نبودند و سکوت کردند. در حال حاضر دیوان محاسبات میتواند از اساسنامه کمیته ملی ایراد بگیرد. قانون میگوید حتی اساسنامه نهادهای عمومی غیر دولتی هم باید برای تصویب به مجلس برود. آن اساسنامه را IOC تایید کرده بود چون بسیار دموکراتیک بود اما در اساسنامهای که برای اولین بار تغییر کرد، مجلس را نادیده گرفتیم. این خیلی اشتباه بزرگی است. محرمتر از مجلس هیچ جایی نیست. در اصلاح اساسنامه کمیته ملی المپیک مجلس نامحرم شد. الان هم سهمی ندارد.
در بحث اصلاح اساسنامه، IOC در کپنهاگ جلسهای را تشکیل داد و فکر میکنم دو موضوع را مطرح کرد. البته احتمال اینکه در این مورد اشتباه کنم وجود دارد. یکی از موارد بدیهیات بود که هر سه چهار سال یک بار اصلاحیههایی در خصوص یکی دو بند صادر میشود. مثلا میگوید این واحد یا فدراسیون به جای دیگری آمد. بخش دیگر این بود که اساسنامهای را تحت عنوان چشم انداز دراز مدت اساسنامه اعلام کردند و گفتند که اگر در آینده کمیتههای ملی المپیک عضو IOC به آن چشم انداز برسند، خوب است.
ما آمدیم اساسنامه را تغییر دادیم و بر مبنای آن چشم انداز نوشتیم. اگر آن یکی دو بند را اصلاح نمیکردیم و تغییر نمیدادیم کمیته بین المللی المپیک ایراداتی به ما میگرفت اما آنها با سایر موراد کاری نداشتند ولی وقتی اساسنامه جدیدی را نوشتیم، دیگر نباید این انتظار را داشته باشید که با سایر بندها هم کاری نداشته باشند. از بند اول تا آخر را نگاه و با ISOهای مخصوص خود آن را بررسی میکند. اشکال اینجا بود. اعتراض من در این بود که چنین موضوعی نباید رخ میداد. حالا که اتفاق افتاده چرا سه سال طول کشید؟ من نمیتوانم این موضوع را قبول کنم که ما به صورت فشرده در مدت 4 ماه این کار را انجام دادیم اما نتوانستیم در مدت زمان سه سال این کار را انجام دهیم.
*تسنیم: افشارزاده در مورد اصلاح اساسنامه چند صحبت کرد و اصلاحات انجام شده را در خصوص تعداد نفرات حاضر در مجموع شرح داد. آیا تمام مشکلات اساسنامه این بود؟
اساسنامه روی سایت کمیته ملی قرار دارد و میتوانید آن را با نسخه قبلی مقایسه کنید. متاسفانه ما به جای اول خود رسیدیم. باز هم مجبور شدیم به اساسنامههای قبلی گریزی بزنیم و خیلی چیزها را نادیده بگیریم. فدراسیون ناشنوایان، رزمی و نجات غریق حذف شدند. رای هم آورد. من هم رای دادم. چه دلیلی برای این کار وجود داشت؟ این موضوع را IOC از ما نخواسته بود. یک جاهایی از اساسنامه الزام است و شما باید 24 فدراسیون المپیکی را در آن قرار بدهید و نمیتوانید این کار را انجام ندهید. در جاهایی الزام ندارید اما ما در الزامات تغییر دادیم. در کل نیازی به اصلاحات کلی اساسنامه نبود. اگر ما به ناشنوایان دست نمیزدیم، آنها هم به ما اعتراضی نمیکردند. فدراسیونی که 50 سال عضو بود را حذف کردیم.
*تسنیم: ورزش ایران پس از برکناری روسای سه فدراسیون ورزشی با چالشی بزرگ رو به رو و کار به اصلاح اساسنامه فدراسیون های ورزشی و سرانجام اصلاح اساسنامه کمیته ملی المپیک ختم شد.
به این صورت نبود. اساسنامه کمیته ملی یک موضوع جداگانه است. اینها سعی میکنند آن را بچسبانند به تعلیق و مشکلات اساسنامه فدراسیونهای ورزشی که اصلا اینگونه نیست. بحث اساسنامه کمیته ملی المپیک به سه سال پیش بازمیگردد. آن زمان که اصلا روسای فدراسیون های ورزشی برکنار نشده بودند.

*تسنیم: یعنی مسئولان کمیته اساسنامه را مخفی کردند تا در زمان مقتضی و با علم به اینکه قرار است 3 سال دیگر تغییراتی در کمیته ملی رخ بدهد آن را رونمایی کنند؟
نه اینگونه نیست. اصل ماجرا این است که چون بین علی آبادی و سعیدلو اختلاف شدیدی وجود داشت این موضوع در آن زمان مطرح نشد چرا که در صورت این کار چالش بزرگی از سوی سازمان تربیت بدنی ایجاد میشد. کمیته ملی برای اینکه از آن چالش فرار کند و در چاله نیفتد، اساسنامه را نگه داشت تا در فرصت مناسب این کار را انجام بدهد که آن فرصت مناسب با نامناسب بودن تغییرات در فدراسیونها برخورد کرد.
*تسنیم: و اینکه عباسی بر خلاف سعیدلو خیلی اهل درگیری نبود و اگر آرام نبود شاید مشکلات رفع می شد.
عباسی مدیریت خوبی انجام نداد و خیلی راحتتر می توانست موضوع را رفع کند.
*تسنیم: اگر شما جای عباسی بودید چگونه مشکل را رفع میکردید؟
من از قدرت مجمع استفاده میکردم. بهتر بود یک تیم کارشناسی ایجاد میشد که نخواهد سهم خواهی کند تا خودش وارد شود. تیم کارشناسی فرصتها، تهدیدها و آسیبها را شناسایی و پس از آن تقاضای برگزاری مجمع کمیته را میکرد. به مجمع میگفت آقایان ما میخواهیم این موضوع را رفع کنیم؛ چه کاری باید انجام دهیم؟ مجمع میگفت اولین مورد حذف بند 10 اساسنامه فدراسیونها است. با دید حقوقی که وزارت ورزش و جوانان تضعیف نشود و البته با نظر دولت آن بند را حذف میکرد. برگرداندن سه رئیس فدراسیونی که از فدراسیونهای زحمت کشیده بودند؛ آنقدر مهم نبود که به خاطر آنها هزینه ملی پرداخت کنیم. دعوای داخلی، عدم تحمل یکدیگر و مسائل سلیقهای باعث شد فدراسیونهای جهانی که نسبت به بند 10 اساسنامههای ما حساس نبودند هم حساس شوند. به نظرم بند 10 برای ما نعمت است و اصلا اشکالی ندارد. اشتباه ما این است که میخواهیم دولت را در اساسنامه تقویت کنیم نه در آرمان و اهدافمان. بهتر است دموکراتیک بنویسم اما دولتی عمل کنیم.
*تسنیم: یعنی چه؟
NOCهای دنیا را ببیند مگر از خیابان آمدند، ثبتنام کردند و رئیس کمیته ملی شدند؟ رئیس فدراسیون جهانی اعلامیه در خیابان زدند و زیر نویس تلویزیون دادند که بیایید رئیس فدراسیون شوید؟ به خدا اینگونه نیست. آیا IOC هایی که آن بالا نشستهاند، کسانی هستند که همین طور رفتند پست گرفتند؟ آنها غالبا برادر پادشاه، شاه، لرد، پرسنس و وزیر یک کشور هستند. ما اینها را ندیده گرفتیم و روی یک مسائل کوچک دعوا کردیم.
*تسنیم: اینکه کمیته موضوع را مخفی نگه داشت ظلم به ورزش نبود؟ اگر بود چه کسانی این کار را انجام دادند؟
به ورزش ظلم شد. البته ظلم که نه چون مفهوم آن این است که شما خواسته یا آگاهانه حقی را ناحق کنید. اسمش را مدیریت ضعیف بگذاریم. متاسفانه هر دو طرف مدیریت خوبی در این موضوع انجام ندادند. خواسته این نبود، ناخواسته انجام شد. کسی فکر نمیکرد کار این ماجرا به اینجا برسد که هر روز یک توبیخ نامه برای ما بیاید. هر دو طرف ضرر کردند. شما فکر نکنید کسانی که میخواستند ابقا شوند، ضرر نکردند بلکه آنها هم ضرر کردند چراکه فرصت ها را از دست دادیم.
*تسنیم: چه زمانی انتخابات کمیته برگزار می شود؟
زمانی که یکی میگفت فروردین و دیگری میگفت اسفند، من اعلام کردم انتخابات کمیته ملی المپیک تا خردادماه هم برگزار نمیشود. در خرداد ماه اعلام کردم حداقل تا سه ماه آینده برگزار نمیشود. این موضوع طولانی است. در حال حاضر کمیته ملی با IOC مکاتبه کرده و مشکل اساسنامه رفع شده است. اگر IOC روی آن دو شرط دیگر مبنی بر بازگشت روسا و اصلاح اساسنامه فدراسیونهای ورزشی پافشاری نکند، میتوانیم انتخابات را برگزار کنیم. هم اکنون ظرفیت رفع آن دو شرط دیگر به وجود آمده است، البته عملا یکی ازشرطهای مبنی بر برگشت روسای فدراسیون ها رفع شد.
*تسنیم: تئوریسین وزارت ورزش چه کسی بود؟ شاید بر اساس این ایده عمل کردند ابتدا دانه درشت را بزنیم تا کنار گذاشتن بقیه کار راحتی شود.
نه اینگونه نبود. رسما اسمش را میگذارم سوء مدیریت.
*تسنیم: حمید سجادی در این مسائل چقدر نقش داشت؟
واقعا نمیدانم. این سوالی است که از من زیاد پرسیده میشود اما واقعا اطلاع زیادی در این مورد ندارم. نبود تیم کارشناسی قوی کنار عباسی باعث شد با چالشهایی رو به رو شویم.
*تسنیم: نظر شما در خصوص معرفی صالحی امیری به عنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان چیست؟
من از این ورود راضی هستم. زمانی که سلطانی فر به عنوان سرپرست معرفی شد صحبت و مصاحبهای انجام ندادم. در آن زمان همه صحبت کردند که یک فرد اصلح برای ورزش معرفی شده اما من هم گفتم فعلا 50-50 است اول او باید رای اعتماد بیاورد. آقای صالحی امیری بعد از اینکه رای اعتماد آورد و وزیر ورزش شد، میتوان در مورد او اظهار نظر کرد اما من از ورود و حضور او استقبال میکنم و خوش بین هستم.
تا امروز کسانی که مسئول تربیت بدنی میشدند، جزو نفرات اول دولت نبودند. شکی در این موضوع نکنید. نفرات اصلی دولت را به بدنه ورزش تزریق نمیکنند. شما در اینکه صالحی امیری از نفرات اصلی، بالایی و محوری دولت بوده است، شکی دارید؟ او نزدیک به دولت و نفرات اصلی این دولت است. این برای ورزش فرصت خوبی است. او استراتژیک فکر میکند. مشکل اصلی ورزش این است که همواره یک سال، یک سال را دیدیم.
میگویند علت موفقیت فدراسیون جانبازان و معلولین این است که 20 سال ثبات مدیریتی داشته و برنامههای خود را 5 سال 5 سال تنظیم میکنیم نه 4 ساله. یعنی یک سال بیشتر از المپیک برنامه را دیدیم. صالحی امیری در این دهه رئیس نشده است. تعارف نداریم، خیلیها در این دهه رئیس شدهاند. او تجربه 3 دهه مسئولیت دارد. این برای ورزش تهدید است یا فرصت؟ قطعا فرصت است. وی شخصیت فرهنگی دارد.
صالحی امیری در نخستین جلسه با روسای فدراسیونها صحبتهای جالبی را مطرح کرد. برای اولین بار دیدم فردی آمده و صحبتیهایی میکند که چند سال است در ورزش کشور گفته نشده بود. صحبتهای او برای من جالب بود و برای اولین بار از صحبتهای یک مدیر ورزشی لذت بردم. نقطه قوت بعدی او این است که قصد استفاده از ورزشیها را دارد. اگر استفاده نکرد حرفم را پس میگیرم.
برگ برنده صالحی امیری در ابتدای راه انتصاب کیومرث هاشمی بود. او در اظهارات خود در جلسه با فدراسیونها گفت که شک نکنید گرداننده ورزش کشور، ورزشیها خواهند بود. حالا من از شما سوال میکنم، میگویند غیر ورزشی است؛ مگر عباسی ورزشی بود؟ مگر سعیدلو، علی آبادی، مهر علیزاده و هاشمی طبا ورزشی بودند؟ چه کسی گفته باید حتما ورزشی باشد؟ انصافا شما دنبال مدیر میگردید یا یک فرد ورزشی؟ اگر یک مدیر ورزشی بود بهتر است اما کدام مدیر ورزشی را پیدا میکنید که استراتژیک فکر کند، به بالاهای بدنه دولت نزدیک و فرهنگی هم باشد. تعارف نداریم محمود خسروی وفا را به عنوان وزیر ورزش معرفی کنند. انصافا اگر خودم به خودم امتیاز بدهم با این امتیازاتی که به صالحی دادهام، به زور 10 میگیرم. اینها یک فرصت است.
*تسنیم: آیا مجلس به صالحی امیری رای میدهد؟
مجلس با هوش تر از این صحبتها است که تابع آن باشد که وزیر ورزش، فردی ورزشی هست یا نیست. مجلس یقینا شاخصها و نگاههایی دارد که منافع ملی را آنجا کنترل میکند.اگر فهمید یک مدیر شاخصههای بالایی دارد و یک فرصت است به آن رای نمیدهد؟ فقط چون ورزشی نیست؟ چون دمبل نزده و لباس ورزشی به تن نکرده است؟ یقیقا مجلس کارشناسی فکر میکند. همان طور که به عباسی رای داد. چرا مجلس به عباسی رای داد؟ دید که او یک شخصیت فرهنگی است. من پاچه خواری نمیکنم و دنبال سمتی هم نیستم و تلاش هم میکنم سمتی نگیریم اما حضور صالحی امیری یک فرصت برای ورزش است.
باید استقبال کنیم افرادی که ظرفیت بالایی دارند، وارد ورزش شوند و از این نارحت باشیم که افراد کم ظرفیت به ورزش بیایند. ما از رئیس جمهور باید خواهش کنیم آدمهای دسته اولش را به ورزش بفرستد. حالا اگر فرستاد بگویم چرا ورزشی نیست؟ امیدوارم مجلس باهوش و ذکاوتی که دارد بداند آقای صالحی اگر معرفی شد جزو فرصت برای ورزش است. در مسابقات آسیایی نانجینگ بیستم شدیم. ما بعد از سوریه قرار گرفتیم. شما باورتان میشود سوریه در این مسابقات شرکت کند؟ ما مشکل مالی داشتیم؟ این یک زنگ خطر است. هنوز هم به دنبال حضور یک ورزشی هستیم یا دنبال این میگردیم کسی بیاید که مشکلات را رفع کند؟
بالا پایین رفتن ورزش نقطه ضعف نیست. بدون برنامه حرکت کردن ضعف ورزش است. حالا کسی آمده که از برنامههای کلان صحبت میکند. اگر از او حمایت نکنیم از چه کسی باید حمایت کنیم؟ یک زمان میخواهد به من سمتی بدهد، پاچه خواری میکنم اما روحیات من در این 30 سال بدین صورت نبوده است. صالحی امیری خوب فکر می کند و بنا به دلایل بالا فرصت مناسبی برای ورزش است. خواهش می کنم مجلس به این نکات مثبت توجه کند.
*تسنیم: کمی هم در خصوص فروش پر حرف و حدیث ساختمان کمیته ملی المپیک و تشکیل کارگروه برای پیگیری این موضوع صحبت کنید.
من رجوع میکنم به مصاحبه آقای سید مهدی هاشمی که چکیده سه جلسه قبل هیئت اجرایی بود. آقای هاشمی مصاحبهای انجام دادند و از او ممنون هستم که تا این حد جسورانه و با شهامت مطالب را بیان کردند. ساختمان برای فروش مجوز هیئت اجرایی داشته و مسیرهای قانونی طی شده است. یعنی ساختمان به مزایده گذاشته شده بود و کسی در آن شرکت نکرد. قانون میگوید دو، سه مرحله مزایده گذاشته شود و وقتی کسی نیامد میتوانید از راه مذاکره آن را بفروشید.
تمام مراحل درست طی شد که اسناد آن هم موجود است اما 2،3 اشکال وجود دارد. کارشناسی سال 88 با کارشناسی سال 89 ماه حدود 800 میلیون تومان تفاوت دارد. یعنی کارشناس در سال 89، هشتصد میلیون تومان کمتر قیمت گذاشته است. این را از کانون کارشناسان استعلام کردیم که بگویید درست است یا غلط. یک دو، دو تا چهارتای ساده است. عقل میگوید چنین موضوعی غلط است. ما نباید بگویم غلط است، کارشناس باید بگوید. اینها جزو مصاحبه های آقای هاشمی است.
کارشناس در حق حقوق بیت المال کوتاهی کرده است. هئیت اجرایی در مذاکره تصویب کرده که به موسسه اقتصادی قائمین اقتصاد بفروشیم. بعدها متوجه شدیم این موسسه، موسسه نبوده بلکه تعاونی بوده است. این را در کارگروه متوجه شدیم. تعاونی اجازه خرید نداشته است. زمانی که سند زده شده به نام شرکتی به اسم الماسیس زده میشود. این خلاف قانون است. مصوبه هیئت اجرایی اسم دیگری است. شما از من سوال می کنید می تواند مسائل سویی در آن اتفاق افتاده باشد که من میگویم تا اینجا را استخراج کردیم که رسما هم اعلام شده است. کوتاهیهایی هم در مورد ثبت و ضبط مدارک هم انجام شده است. این جا هم در مصاحبه آقای هاشمی هست. قرار شد با افرادی که کوتاهی کردند برخورد شود. مسائل سویی رخ داده است. مجموع این موارد را نهادهای نظارتی باید ورود پیدا کنند که مسئله سویی بوده یا نه.
*تسنیم: پس از این ماجرا روابط شما با آفای علی آبادی به چه صورت شده است؟
روابط ما به صمیمیت گذشته نیست و من نمیدانم چرا. در این زمینه از آقای علی آبادی دفاع کردم. من از منافع هیئت اجرایی، کمیته ملی المپیک و بیت المال دفاع کردم. اگر کوتاهی هم کردم، آماده شنیدن آن هستم. نهادهای نظارتی باید وارد شوند و ببینند که مسائل سویی در آن بوده است یا خیر.

*تسنیم: به عملکرد علی آبادی و عباسی در این مدت چه نمرهای میدهید؟
به عملکرد علی آبادی نمره قبولی خوبی می دهم. من نتیجه را نگاه می کنم. من هم نتیجه گرا هستم هرچند این درد ورزش است. به این دلیل به علی آبادی نمره خوبی می دهم که در المپیک، پارالمپیک، آسیایی و پارآسیایی نتایج خوبی کسب کرد. کارنامه با افتخاری را به ثبت رسانده است. در ورزش حرکت کردن کار خیلی سختی است. امروز از همه جا از جمله مردم، مجلس و رسانه ها ورزش را رصد می کنند. هیچ موضوعی در دنیا نداریم که همه را در بر بگیرد جز ورزش. این حساسیت باعث شده است که نتیجه برای مسئولین مهم باشد.
به عباسی هم به سختی نمره قبولی می دهم. تیمی که او انتخاب کرد غیر ورزشی بود و برخی از چالش های ما در ورزش به دلیل تقابل او با علی آبادی بود. رو به رو شدن دو رجل سیاسی همسو و هم خط موضوعی است که ریشه در زمان علی آبادی و سعیدلو دارد. بابت رو به رویی این دو سه رجل سیاسی هم خط و هم سو، هزینه های آن را آکادمی ملی المپیک که فنس هایش کنده شد، داد. ورزشکار، رئیس فدراسیون هم جای خود را دارند. انتظار از مدیر خوب این است که این فضاها را به وجود نیاورد و در صورت ایجاد آن را پشت پرده رفع کند نه اینکه به پلیس 110 زنگ بزنند.
تعارف نداریم؛ ورزش ما باید به صورت مستقیم و غیر مستقیم زیر نظر و زیر سلطه دولت باشد. مگر آمریکا، سوئیس و انگلستان اینگونه نیستند؟ چرا از این موضوع بیم داریم؟ تمام ظرفیت ها را از دولت می گیریم بعد می گوییم دولتی نیستم؟ دولت وظیفه دارد حمایت کند اما بخش خصوصی هم باید هزینه کند. ورزشکاری که در المپیک لندن شرکت و بالای 7 مدال کسب کرد، اسپانسرش دولت بود؟ خیر بخش خصوصی، دانشگاه ها و غیره بودند که پای کار بودند اما بدون حمایت دولت بود؟ ما باید به دولت خود افتخار کنیم. باید به دولت خود عرق ملی داشته باشیم. متاسفانه می گوییم شکست خوردیم که این درست نیست. می گوییم می رویم برای انتقام. مگر صحنه جنگ است؟ یک روز هستیم و یک روز نیستیم. خیلی از تیم های مطرح دنیا دیگر نیستند. وزنه برداری سنگین وزن دنیا برای روس ها بود اما الان دیگر برای ایران است چرا به آن افتخار نکنیم؟ چرا به کوهنوردی خود افتخار نکنیم؟ چرا به سایر رشته ها افتخار نکنیم؟
*تسنیم: با بحث عزل روسای فدراسیونها توسط وزیر ورزش موافق هستید؟
این موضوعی است که اصلا نباید به آن بپردازیم. روی چیزی دست می گذاریم که اصلا موضوعیت ندارد. من باید بفهمم که در راستای حکومتم، در حال خوب حرکت کردن هستم و اگر خوب نبودم مجمع باید من را عزل کند، چرا دولت وارد کار شود؟ چرا تلخی ها را گردن دولت می اندازیم؟ چرا مجمع و هیئت رئیسه را بی خاصیت می کنیم؟ چرا نقش مجمع را بر گردن دولت می اندازیم؟
*تسنیم: همواره میگویید کارگر شما هستم، آیا این برندتان است؟
(خنده) فعلا که دکان و دستگاه ما است.
*تسنیم: در مورد اسامی زیر اولین موردی که به ذهن شما می رسد را بگویید.
علی کفاشیان: قدیمی ترین رفیق ورزشی و البته خنده
سیامند رحمان: توانایی یک انسان
حمید سجادی: قهرمانی که سیاسی شد
محمد علی آبادی: مهندس توانمندی که باید کارهای مهندسی کند
محمد عباسی: معلم خوب
زهرا نعمتی: افتخار زن ایرانی بر پیشانی سازمان ملل
غلامرضا تختی: یکی ازپهلوانان نامدار
عبدالرضا جوکار: شور
کرباسیان: مدیر نمونه
محمود خسروی وفا: کارگر شما
گفتوگو از حامد عبدالملکی
انتهای پیام/