تقصیر خودش بود؛ «عبیر» دختر شایسته سال نبود


تقصیر خودش بود؛ «عبیر» دختر شایسته سال نبود

خبرگزاری تسنیم: به عبیر تجاوز شد. او کشته شد و جسدش سوزانده شد.خانواده عبیر اما قبل از او به قتل رسیده بودند. آن‌ها دیگر نمی‌توانند بپرسند: «پس، عبیر ما چه شد؟». بنابراین ما باید این کار را انجام دهیم. تبعیض رسانه‌ای چیز جدیدی نیست.

خبرگزاری تسنیم: سربازان آمریکایی به «عبیر  الجنابی» دختر 14ساله عراقی در خانه خودش تجاوز کردند، او را به قتل رساندند و پیکرش را نیز سوزاندند. استیو گرین سرباز آمریکایی و دوستان به همین راحتی یکی از بزرگ‌ترین فجایع تاریخ بشریت را رقم زدند، اما ماجرا به همین جا ختم نشد، نحوه پوشش رسانه‌ای ماجرای «عبیر» خیلی زود خودش تبدیل به یک تراژدی شد. سکوت سنگین، بی‌اعتنایی، نادیده گرفتن و نهایتاً تلاش برای تقلیل غیراخلاقی و ضدانسانی بودن کار سربازان آمریکایی به مشکلات روحی و روانی معمول  همه جنگ‌ها، همه آن چیزی بود که در رسانه‌های جریان اصلی غرب در مورد ماجرای «عبیر» شنیده و دیده شد، مثل همیشه.

اما روزگار در حال عوض شدن است. در لابه‌لای سکوت سنگین رسانه‌های جریان اصلی غرب، جریانی از رسانه‌های مستقل، رسانه‌هایی که بدون وابستگی به کانون‌های قدرت معمولاً دولتی غرب، در حال خبرپراکنی و کار رسانه‌‌ای با معیار صرف حقیقت‌طلبی هستند، در مقابل سکوت رسانه‌ای ماجرای عبیر ایستادند. متن زیر یکی از تلاش‌های تحسین برانگیز یک سایت آمریکایی به‌نام womensmediacenter است.

و البته که دوباره نیاز به یادآوری نیست که  ایران و رسانه‌های ایرانی همچنان در ماجرای «عبیر» غایب‌اند. در بهترین حالت نظاره‌گر و در واقع‌بینانه‌ترین حالت، ادامه همان رویکرد رسانه‌های جریان اصلی غرب. متن را می‌خوانیم و دوباره حسرت می‌خوریم. پرونده «جایی میان ابروان عبیر» همچنان ادامه دارد.

دو دختر نوجوان گم شدند. نام یکی از آن‌ها، جون بنت رامسی (Jon Benet Ramsey)، در وجدان عمومی جامعه آمریکا حک شد و از دیگری، عبیر قاسم الجنابی، بسیار کم نام برده شد؛ حتی شاید از او نامی برده نشد.

پس از دستگیری جان مارک کار (John Mark Karr) که ادعا می‌شد متجاوز و قاتل جون بنت است، رسانه‌ها صدها ساعت از پربیننده‌ترین زمان‌های خود را در دو هفته اخیر به پرونده رامسی اختصاص دادند و این ماجرا به‌طور مشابه توجه صاحب‌نظران ملی و افراد صاحب رسانه را به خود جلب نمود.

در حالی که در اختلال کمبود توجه امروزی و نیز تناقض دنیای خبر آمیخته با سرگرمی امروز با پرونده تلخ یک دختر ده‌ساله، این میزان از علاقه رسانه‌ها به یک پرونده به‌قدر کافی کم‌نظیر است، پوشش رسانه‌ای پرونده رامسی هنگامی که به‌منظور مقایسه آن را کنار پرونده عبیر الجنابی قرار دهیم، آزاردهنده‌تر خواهد بود.

«اگر خونریزی در کار است، جواب می‌دهد»؛ این یک ضرب‌المثل قدیمی در اتاق‌های خبری است. آیا تعقیب و ایجاد مزاحمت، تجاوز به عنف، کشتار و آتش زدن وحشیانه عبیر و کشتن و سوزاندن اعضای خانواده او ارزش خبری کمتری دارد؟ چون در زمان جنگ رخ داده است؟ چون در عراق رخ داده است؟ یا دلیلش آن است که گفته می‌شود این جنایت توسط شش سرباز آمریکایی رخ داده است؟ یا آن‌که چون عبیر سفیدپوست، ثروتمند و یا برنده مسابقه زیبایی و دختر سال نبوده و ژستی مشابه نمایش‌های پورنو برای دوربین نگرفته است، ارزش خبری پرونده او کمتر است؟

چرا در مورد زمان و منابع رسانه‌ها در تحقیق و گزارش از پیش‌زمینه یک مرد، حتی پس از آن که شواهد در مورد DNA او نشان داد که او متجاوز/قاتل نیست، بسیار دست و دلباز عمل شده ولی حتی یک بخش پنج دقیقه‌ای به پیش‌زمینه آن شش سرباز آمریکایی که گفته می‌شود متهم به انجام فاجعه عراق هستند و گروهبان جیمز پی بارکر که به انجام این عمل اعتراف نموده است، نپرداخت و روزنامه‌ها هم بسیار به‌ندرت آن را پوشش دادند؟ (سایر متهمان عبارتند از گروهبان پاول کورتز، سرباز جس سپایلمن و سرباز برایان هوارد. نفر پنجم گروهبان آنتونی یرایب است که متهم است که این حمله را گزارش نداده است ولی در آن شرکت نداشته است و البته  سرباز استیون گرین).

در تابستان سال 2002، هنگامی که الیزابث سمارت ــ نوجوان موبوری از بخش مرفه‌نشین حومه سالت لیک سیتی ــ در یک شب از ماه ژوئن از تختخواب خود ربوده شد، جامعه آمریکا با سؤالات مشابهی روبه‌رو شد. آن پرونده صدها ساعت پوشش خبری محلی، منطقه‌ای و ملی را به خود اختصاص داد. در همان زمان در میلواکی، ربودن الکسیس پترسن، یک دختر آفریقایی آمریکایی، از منظر رسانه‌ها دور ماند. در همان تابستان، اریکا پرت به‌عنوان چهره هفته در ژولای 2002 معرفی شد. اریکا یک دختر هفت‌ساله آفریقایی آمریکایی بود که از دست ربایندگان خود فرار کرده بود. او تنها با شاهکار خارق‌العاده‌اش توجه رسانه‌ها به خود را تضمین نمود.

شناسنامه عبیر قاسم الجنابی و پدرش. خبر مرگ آن دو را کسی نشنید، شاید چون سفیدپوست نبودند

جون بنت رامسی، الیزابت سمارت، چاندرا لوی و ناتالی هالووی؛ ما در آمریکا این اسم‌ها را می‌شناسیم. ولی عبیر قاسم حمزه الجنابی، الکسیس پترسن و لورا برنیس مونارز ــ یکی از 400 زن و دختری که در شهر چیوداد هوارز در مرز مکزیک ربوده شده، به آن‌ها تجاوز شد و به قتل رسیدند ــ فقط از پیش ما نرفته‌اند، آن‌ها توسط رسانه‌ها نیز ناپدید شدند.

جون بنت ــ همان‌طور که حالا دیگر تقریباً هرکسی می‌داند ــ یک دختر شش‌ساله با موهای بور و فرفری از یک خانواده سفیدپوست و ثروتمند ساکن شهر بولدر در ایالات کلرادو بود. به‌یقین تجاوز به او و به قتل رساندنش کمتر از تجاوز به عبیر ــ یک دختر عرب مسلمان که جنگ کشورش را ویران ساخته است ــ و به قتل رساندن او شنیع نیست. اما اشاراتی در نحوه پوشش رسانه‌ای ماجرا به‌شدت هشداردهنده است. عدم پوشش جامع قتل عبیر، صرف‌نظر از سرانجام نهایی پرونده، عفو پیشاپیش برای شش سرباز آمریکایی (گویا به نظر آن‌ها می‌رسد که این اتفاق اجتناب‌ناپذیر است) به‌شدت غیرقابل‌قبول است، دلیلش هم واضح است؛ این عمل را در یک کشور خارجی اشغال شده توسط آمریکا و بر ضد یک کودک تیره‌پوست انجام دادند.

از طرفی تجاوز به جون بنت و به قتل رساندن او به‌عنوان یک جرم شنیع غیرعادی گزارش شد؛ اتفاقات بد مانند این قرار نیست برای دختران کوچک سفیدپوست که در جایی امن در تختخواب خود هستند رخ دهد.

از قضا در مورد هر دو پرونده اشتباه رخ داده است. هر دو و نیم دقیقه در آمریکا یک نفر مورد آزار جنسی قرار می‌گیرد. از هر شش زن به یک نفر تجاوز شده است (تلاش به تجاوز و یا تجاوز کامل). 44 درصد قربانیان زیر 18 سال و 80 درصد آن‌ها زیر 30 سال دارند (برای آمار و اطلاعات بیشتر به RAINN  مراجعه نمایید).

روشن است که باید به‌درستی خشونت را در رسانه پوشش داد ولی حتی اگر خونی در کار باشد، باز رنگ پوست است که اهمیت دارد. آیا می‌شود در مورد وجود تبعیض نژادی، قومیتی، طبقه‌ای و ملیتی/ جغرافیایی که امروز در رسانه‌های آمریکا روا داشته می‌شود، شک نمود؟

خانواده عبیر در این حادثه به قتل رسیدند، قبل از تجاوز و قتل عبیر. آن‌ها دیگر نمی‌توانند بپرسند: «پس، عبیر چه شد؟». بنابراین ما باید این کار را انجام دهیم.

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
triboon
گوشتیران