شکست پروژههای بلندپروازانه منطقهای ترکیه ؛ ریشه ناکامی کجاست؟
خبرگزاری تسنیم: ترکیه با پیش رو قرار دادن منافع آنی مانند مشارکت شتاب زده در پروژه اخوانی کردن منطقه و براندازی دولت سوریه و شکست این دو پروژه به نوعی پلهای پشت سر خود را تخریب کرده است که بازگشت از آن غیرممکن مینماید.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، شاید مسئولان سیاسی ترکیه هرگز به این واقعیت اذعان نکنند که در سیاست خاورمیانهای خود شکست خوردهاند اما رهبران و مسئولان احزاب رقیب و مخالف بارها در سخنان و اظهارات خود به ناکامیهای چند سال اخیر حزب حاکم عدالت و توسعه اشاره و اذعان کردهاند .حال اینجا دو سوال مطرح است نخست اینکه کدام یک از این دو روایت به واقعیت نزدیکتر است و دوم اینکه چه دلایل و عواملی در این زمینه دخیل و تاثیرگذار بودهاند؟
سیاست خاورمیانه ای ترکیه : موفق یا ناموفق؟
یکی از ملاکهای یک سیاست خارجی موفق این است که به جمع دوستان اضافه و از جمع دشمنان کم کند. اگر با همین ملاک سیاست خاورمیانهای حزب حاکم عدالت و توسعه را در سالهای اخیر بسنجیم متوجه میشویم که عملکرد ترکیه به گونهای بوده که از دوستانش کم کرده و برعکس به دشمنان و مخالفانش افزوده است.
برای مثال دخالتهای نظامی آشکار ترکیه در سوریه و بهره گیری از انواع شیوههای براندازی علیه دولت قانونی این کشور موجب شده است که سوریه در اولویت بندی تهدیدهای خارجی خود از ترکیه همانند رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن یاد کند. برخی دیگر از دولتهای منطقه از جمله دولت حاکم عبد الفتاح السیسی در مصر و همچنین برخی از جناحهای سیاسی در لیبی که از مخالفان و رقبای انصار الشریعه (شاخه لیبی اخوان المسلمین ) به شمار میروند نسبت به دخالتهای ترکیه در امور داخلی این کشورها به شدت خشمگین هستند وبارها رویکرد مداخله گرانه ترکیه را به باد انتقاد گرفتهاند.
البته دخالتهای ترکیه در این دو کشور(مصر و لیبی) روابط آنکارا با عربستان را نیز دچار اصطکاک کرده است؛ زیرا هر یک از این دو کشور رهبری بخشی از جریان سیاسی اهل سنت را برعهده دارند، در حالیکه ترکیه در تلاش بود در پوشش پروژه اخوانی کردن خاورمیانه الگوی سیاسی خود را به کشورهای انقلابی در خاورمیانه و شمال آفریقا تعمیم دهد و از این طریق به احیای امپراتوری نوعثمانی دست یابد اما در مقابل عربستان آن را خطر جدی برای ایدئولوژی وهابی میداند که پایگاه سیاسی و مذهبی خاندان سعودی را در داخل و اهرم سیاسی آن را در خارج تشکیل میدهد.
در واقع ماهیت بازی که در میان عربستان و ترکیه در این بخش شروع شده از نوع حاصل جمع جبری صفر و یا بازی برد و باخت است و هر یک برد طرف مقابل را به منزله باخت خود تعبیر میکند. از این دید در صورتی که مواضع و دیدگاه مشترک دو کشور در قبال براندازی دولت سوریه و یا تقویت جایگاه سنیها در نظام سیاسی جدید عراق نبود قطعا خیلی پیش از اینها این دو کشور در برابر هم قرار میگرفتند.
با توجه به اینکه رهبری تلاشهای ساقط کردن جنبشهای اخوان المسلمین را عربستان بر عهده گرفته و با بکار گیری انواع لطایف الحیل توانسته است به موفقیتهایی مطلق در مصر(ساقط کردن دولت مرسی و براندازی جنبش اخوان المسلمین ) وموفقیتهای نسبی در سایر کشورها همچون لیبی ، تونس و قطر دست یابد ، از اینرو این احتمال وجود دارد که ترکیه هدف بعدی براندازی اخوان المسلمین باشد و از این دید سایه سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی عربستان را میتوان در تحولات سیاسی و امنیتی این کشور احساس کرد که به نظر میرسد بتدریج از حاشیه به متن خواهد آمد.
از طرف دیگر رژیم صهیونیستی که زمانی حداقل در مواضع اعلامی حزب حاکم عدالت و توسعه دشمن تلقی میشد امروزه کاملا به فراموشی سپرده شده و همین پروژه اخوانی کردن منطقه و بحرانهای ناشی از آن حاشیه امن برای سیاستهای توسعه طلبانه این رژیم فراهم کرده است. در مجموع از آنچه که گفته شد مشخص میشود که رویکرد سیاست منطقهای ترکیه در چهار سال اخیر بخصوص پس از آغاز و ادامه خیزشهای مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا به گونهای بوده است که جای دوستان و دشمنان این کشور را با یکدیگر عوض کرده است.
از دیگرمعیارهایی که میتوان برای یک سیاست خارجی موفق در نظر گرفت افزایش ضریب امنیتی کشور و کاهش تهدیدهای خارجی و مخاطرات داخلی است. اگر با همین معیار، سیاست خارجی ترکیه در چهار سال اخیر بررسی و ارزیابی شود باز مشخص میشود که هر چند ترکیه در این مدت تحت شرایط جدید در منطقه و تحت تاثیر پروژه اخوانی کردن خاورمیانه به یک توافق نیم بند با کُردهای داخلی دست یافته است اما اولا هنوز این توافق به طور کامل اجرا نشده است و دوم اینکه احتمال معلق ماندن آن با توجه به افزایش تدریجی خصومت بین ترکیه و کردها وجود دارد.
علاوه بر این خطر کردها (که زمانی در اولویت اول تهدیدهای این کشور قرار دارد)کماکان به قوت خود باقی است و دوم اینکه عملکرد ترکیه موجب شده است که موقعیت کردها در مقایسه با گذشته تقویت شود و قدرت چانه زنی خود را در برابر ترکیه بالا ببرند. نخست اینکه مشارکت ترکیه در پروژه براندازی سوریه باعث اعطای خودمختاری به کردهای سوریه شد که این مسئله جدا از اینکه انتظارات کردهای ترکیه را بالا میبرد بلکه تهدید و خطر داعش (که گفته میشود ترکیه نیز در ظهور و بروز آن نقش مستقیم داشته است ) موجب شده است که کردهای منطقه به سمت نوعی همبستگی پیش بروند وهمین امر یکی از نتایج پروژه عین العرب (کوبانی ) بوده است.
دوم اینکه ترکیه با انتقال نفت کردستان عراق خارج از موافقت دولت مرکزی عراق به تقویت موقعیت کردهای این منطقه کمک کرده است. اگر از این دید به مسئله نگاه شود مشخص میشود که ترکیه در این مدت بیشتر در فکر منافع آنی و کوتاه مدت خود بوده و به هیچ وجه ملاحظات امنیتی استراتژیک را مد نظر قرار نداده است.
در نهایت میتوان به این نکته اشاره کرد که یکی دیگر از ملاکها و معیارهای سیاست خارجی موفق بسترسازی برای افزایش منافع اقتصادی است اما بررسیهای موجود حاکی از این است که روابط تجاری و همکاریهای اقتصادی ترکیه با همه کشورهایی که تنش پیدا کرده کم شده و در برخی مانند سوریه تقریبا به صفر رسیده و این در حالی است که دو کشور قبل از مشارکت ترکیه در پروژه اخوانی کردن خاورمیانه و متعاقب آن پروژه براندازی سوریه توافق کرده بودند که با حذف تعرفههای ترجیحی و اجرای موافقتنامه تجارت آزاد حجم مبادلات خود را تا 30 میلیارد دلار هم افزایش دهند.
در مجموع از آنچه که گفته شد مشخص میشود که ترکیه در چند سال اخیر بخصوص بعد از آغاز غافلگیرکننده موج خیزشهای مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا و بحرانهای ناشی از آن سیاست خارجی موفقی نداشته است و بنابراین سوالی که مطرح میشود این است که چه عاملی باعث شکست و ناکامیهای منطقهای ترکیه در سالهای اخیر شده است؟
مهمترین عامل ناکامی و خطای استراتژیک ترکیه
مقامات ترکیه همانند مسئولان عربستان ، امارات و برخی از مقامات مصر به فرافکنی دست زدهاند و به نوعی کوشیدهاند ناکامیهای خود را به گردن ایران بیندازند اما واقعیت این است که عامل شکستها و ناکامیهای ترکیه به خطای استراتژیک مسئولان این کشور بخصوص در فاصله گیری از سیاست تنش صفر مرزی با همسایگان و مشارکت درپروژههای بلندپروازنه منطقهای همچون اخوانی کردن خاورمیانه بر میگردد که ظاهرا خودشان نیز در طراحی این پروژه نقشی نداشتند (چرا که در آن صورت سیاست تنش صفری مرزی با همسایگان را مطرح نمیکردند ) اما با توجه به اینکه احساس میکردند مشارکت در این پروژه می تواند به احیای امپراتوری نوعثمانی در پوشش اخوانی کردن منطقه و تعیین نقش رهبری سیاسی و معنوی برای حزب حاکم عدالت و توسعه در جهان اسلام و کشورهای سنی مذهب بینجامد ،با عجله و ذوق زدگی خاص در آن مشارکت کردند.
این پروژه با سرنگونی حکومت بن علی در تونس آغاز و بتدریج به صورت دومینووار به مصر،لیبی ، بحرین ، یمن و سوریه و سایر کشورها در خاورمیانه و شمال آفریقا کشیده شد. با وجود اینکه در منشور ملل متحد بر احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها تصریح شده اما ترکیه همانند قطر در برخی از این کشورها بخصوص لیبی ، مصر و سوریه بیمحابا دخالت کرد. در نتیجه این دخالتها روابط ترکیه با مصر و لیبی تیره شده و حتی روابط این کشور با عربستان به عنوان مخالف سرسخت جنبشهای اخوان المسلمین اصطکاک پیدا کرده است و بی سرو صدا به سمت چالش پیش میرود.
از این منظر نیز مشخص میشود که بخش عمدهای از ناکامیهای ترکیه در پروژه اخوانی کردن خاورمیانه از ناحیه عربستان بوده است نه ایران (به لحاظ اینکه ایران همواره حامی جنبشهای اسلامی بوده و در قبال خیزشهای منطقه نیز باز رویکرد اعلامی و اعمالی ایران بر حمایت از روی کار آمدن جنبش اخوان المسلمین قرار داشت هر چند که این جنبس بخصوص در قبال تحولات سوریه در مقابل ایران قرار گرفت ) با اینحال ترکیه تاکنون در قبال عربستان محافظه کاری و احتیاط در پیش گرفته و به دلایل مختلف از جمله منافع اقتصادی و اشتراک مواضع در براندازی دولت سوریه نخواسته همانند مصربا آن شاخ به شاخ شود.
نتیجه گیری
از آنچه که گفته شد مشخص میشود که ناکامی و شکستهای منطقهای ترکیه در خطاهای راهبردی دولت این کشور در چهار سال اخیر بخصوص درمشارکت شتاب زده در دو پروژه اخوانی کردن منطقه و براندازی دولت سوریه بدون در نظر گرفتن عواقب آن برای این کشور ریشه دارد بخصوص آنکه هر دو پروژه در میانه راه به شکست انجامیدند. در این میان درحالیکه بهترین گزینه برای دولت ترکیه بازنگری در رویکردها و سیاستهای مداخله جویانه گذشته است (که در عین حال با اصول و قوانین بین المللی از جمله منشور ملل متحد مغایرت دارد ) اما دولت ترکیه هم به پشتوانه پیروزی حزب حاکم عدالت و توسعه در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و هم با این تصور که پلهای پشت سرش را خراب شده میبیند لذا همچنان بر ادامه رویکردهای شکستهای گذشته اصرار میورزد که این میتواند بر ناکامیهای این کشور بیفزاید.
نویسنده : احمد کاظم زاده کارشناس مسائل منطقه
انتهای پیام/ر