سر‌کوب فرگوسن همزمان با ۱۰۰سالگی اولین فیلم نژاد‌پرستانه هالیوود


سر‌کوب فرگوسن همزمان با 100سالگی اولین فیلم نژاد‌پرستانه هالیوود

خبرگزاری تسنیم: نزدیک به یک قرن پیش زمانی که دیوید گریفیث تصمیم گرفت درامی مبتنی بر جنگ‌های داخلی امریکا بسازد، اولین فیلم نژاد‌پرستانه دنیای سینما با نام «تولد یک ملت» شکل گرفت؛ فیلمی که به ستایش اقدامات سازمان کوکلاس‌کلان در آزار سیاهان پرداخت...

به گزارش گروه سایر رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، محمد صادق عابدینی در مطلبی برای روزنامه جوان به بررسی سیاست‌های سینمایی آمریکا در حل چالش‌های داخلی خود خصوصاً موضوع آپارتاید پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

نزدیک به یک قرن پیش زمانی که دیوید لولین وارک گریفیث تصمیم گرفت درامی مبتنی بر جنگ‌های داخلی امریکا بسازد، اولین فیلم نژاد‌پرستانه دنیای سینما با نام «تولد یک ملت» شکل گرفت؛ فیلمی که به ستایش اقدامات سازمان کوکلاس‌کلان در آزار و قتل سیاهپوستان پرداخته بود. در این فیلم سیاهپوستان دزد، جنایتکار و یاغی نشان داده می‌شوند. امروز با گذشت نزدیک به یک قرن هنوز هم رسانه‌ها و سینمای امریکا در حال تبلیغ چنین ایده‌های نژاد‌پرستانه‌ای هستند. نمونه این توجیه‌ها را می‌توان در گزارش پلیس امریکا در قتل یک نوجوان سیاهپوست در شهر فرگوسن دید.

سرخپوست خوب، سرخپوست مرده است

کریستف کلمب، پادشاه اسپانیا را مجاب می‌کند تا برای پیدا کردن راهی نو برای رسیدن به هندوستان که از دید ناوگان دریایی بریتانیا به دور باشد، هزینه‌های یک سفر تحقیقاتی بلند‌مدت را تقبل کند؛ عملیاتی ماجراجویانه که در نهایت منجر به تکمیل نقشه جغرافیای جهان و کشف قاره‌ای نو می‌شود. کلمب با استفاده از سلاح‌های آتشین به سرعت بومیان را شکست می‌دهد ولی هر‌چه در پی گنج و ثروت‌های افسانه‌ای هندوستان می‌گردد، چیزی پیدا نمی‌کند، به همین خاطر 300 سرخپوست را به عنوان برده با خود به اسپانیا می‌آورد و می‌فروشد. این اتفاق اولین گام‌ها برای چپاول قاره نو و اقدامات نژاد‌پرستانه علیه بومیان آن سرزمین بود. ارنست ماندل، نویسنده آلمانی می‌گوید اسپانیایی‌ها طی 50 سال 15 میلیون سرخپوست را در امریکا قتل عام کرده‌اند.

حدود 300 سال بعد طی جنگ داخلی امریکا ژنرال فیل شریدان فرمانده نظامی جنوبی‌ها (طرفداران برده‌داری) در نطقی می‌گوید:«تنها سرخپوستان خوبی که من دیدم مرده بودند». این جمله به سرعت به ضرب‌المثلی پر‌کاربرد تبدیل شد. از نظر طرفداران ایده برده‌داری «سرخپوست خوب، سرخپوست مرده است». این قاعده درباره سیاهپوستانی که از آفریقا برای کار در مزارع گسترده ایالات متحده به بردگی آورده شده بودند نیز صادق بود. تمام این اتفاقات پیش از تولد سینما رخ می‌داد. تاریخ جنگ‌های داخلی امریکا که در ظاهر به نفع موافقان لغو برده‌داری به اتمام رسید، یکی از موضوعات مورد علاقه فیلمسازان هالیوودی را به نمایش می‌گذارد، چه در فیلم نژادپرستانه «بربادرفته» که در آن تمام قد از ارتش جنوبی‌ها حمایت می‌شود و چه در فیلم «رقصنده با گرگ» که کوین کاستنر سعی کرده است یک درجه‌دار ارتش امریکا را به عنوان حامی سرخپوست‌ها به نمایش بگذارد.

شیخ عرب دومین قربانی نژاد‌پرستی

بعد از آنکه روشنفکران امریکایی نسبت به نژاد‌پرستی گریفیث در « تولد یک ملت» اعتراض کردند، کارگردانان سینمای امریکا به جای عقب‌نشینی، دایره نگاه‌های نژاد‌پرستانه خود را گسترش دادند و این بار سراغ مردمی رفتند که حکام‌شان از دوستان دست و دلباز و هواداران کم توقع امریکا به شمار می‌روند. اعراب به رغم اینکه دولت‌هایشان در طول تاریخ رابطه نزدیکی با غرب و ایالات متحده داشته‌اند، از حملات‌ نژاد‌پرستانه بی‌نصیب نبوده‌اند. فیلم «شیخ» در سال 1921 ساخته شد. زمانی که حتی بسیاری از دولت‌های عربی تشکیل نشده بودند، ساخته شد. این فیلم به کارگردانی «ردولف والنتینو» کارگردان ایتالیایی‌تبار هالیوود ساخته شد. در این فیلم اعراب وحشی، جنایتکار و دزد به نمایش گذاشته شدند. والنتیو بعد از آن فیلم «پسر شیخ» را نیز ساخت. بعدا با باز شدن پای سرمایه‌گذاران عرب به امریکا، هالیوود سعی کرد کمتر به تمسخر این قوم بپردازد و حتی نویسندگانی مانند اسکات جی سیمون به اشتباه بودن پرداختن به عرب‌ها اشاره کردند.

بروس لی به هالیوود نه گفت

چینی‌تبار‌ها یکی از بزرگ‌ترین اقلیت‌های نژادی را در امریکا تشکیل می‌دهند. در بسیاری از فیلم‌های فانتزی هالیوود یکی از ابزار‌های تزریق هیجان به فیلم ایجاد صحنه‌های زد و خورد در «محله چینی‌ها» است. در این فیلم‌ها اغلب چینی‌ها عصبی هستند، زبانشان قابل فهم نیست، در حال خوردن رشته هستند و البته سعی دارند با حرکات رزمی سوپر‌استار امریکایی را شکست دهند که در آخر با منهدم شدن بساط‌های خرده‌فروشی و رستوران‌هایشان تسلیم قدرت مردم قدرتمند سفید‌پوست می‌شوند. بروس لی اسطوره چینی فیلم‌های رزمی با آنکه در هالیوود به شهرت رسیده بود، فضای مافیایی سینمای امریکا را تحمل نکرد و با بازگشت به هنگ کنگ شروع به ساخت فیلم‌های رزمی کرد؛ فیلم‌هایی که در آن نسبت به نژادپرستی ژاپنی‌ها علیه مردم چین واکنش نشان داده می‌شد و به همین دلیل بر محبوبیت این بازیگر در هنگ‌کنگ و فروش فیلم‌هایش افزوده می‌شد. بروس لی در چند فیلم از جمله «بازی با مرگ» به نمایش مبارزه با امریکایی‌های سفید پوست نیز اشاره کرد. اشاره‌هایی که چندان به مذاق هالیوود خوش نیامد و با مرگ نابهنگام بروس لی این نوع جلوه‌گری‌های شرقی علیه ظالمان غربی بی‌سرانجام ماند.

فیلم «آخرین سامورایی» با بازی تام کروز امریکایی داستان افسری امریکایی را روایت می‌کند که با فرهنگ سامورایی آشنا می‌شود و در نهایت با آنکه در میان ژاپنی‌ها یک غریبه است، رهبری آنها را بر دوش می‌گیرد.

نژاد‌پرستی زیر پوستی

چند سالی است که هالیوود سعی می‌کند خود را از برچسب نژاد‌پرستی مبرا کند یا حداقل آن را به گذشته مربوط سازد. همان طور که هم اکنون گزارش‌هایی در مورد نژادپرستانه بودن انیمیشن «‌تام و جری» که در آن همیشه مستخدم خانه یک زن چاق سیاهپوست است یا نژاد‌پرستی در کارتون «‌دامبو» که کلاغ‌ها نماد‌هایی از جوانان بی‌کار علاف سیاهپوست هستند، در رسانه‌های ایالات متحده منتشر می‌شود. در فیلم‌های کمدی مانند مجموعه « هارولد و کومار» که قهرمانانش را دو جوان سرخوش هندی تبار و کره‌ای تبار امریکایی تشکیل می‌دهند؛ تلاش شده است تا امریکا را محلی برای زندگی همزیستانه همه رنگین‌پوستان نشان دهند و اگر حرف‌های نژاد‌پرستانه‌ای هم زده می‌شود ناشی از نادانی مأموران سفید‌پوست است که نظرات‌شان شخصی است!

هم اکنون برخلاف ایده فیلم‌هایی چون «تولد یک ملت» دیگر قرار نیست کوکلاس کلان‌ها آدم‌های مثبت فیلم باشند، «12 سال بردگی« و « لینکلن» برای این ساخته می‌شوند تا نشان دهند اگر ظلمی بر سیاهپوستان رفته است به خاطر این بوده که یک ارباب امریکایی مشکلات روانی دارد و اگر قانون امریکا اجرا شود، هیچ سیاهپوستی مورد ظلم قرار نمی‌گیرد. در تحولات جدید دیگر لازم نیست در فیلم‌ها مستقیماً به نژاد‌ها توهین شود، بلکه فضا برای فعالیت آنها محدود می‌شود.

«اوکتاویا اسپنسر» بازیگر زن هالیوود که در فیلمی با موضوع نژاد‌پرستی به نام « کمک» بازی کرده است در‌باره این نوع نژاد‌پرستی می‌گوید: به‌رغم ادعاها، نژادپرستی در ‌هالیوود بیداد می‌کند. بازیگران سیاهپوست یا از نژادهای دیگر نمی‌توانند به راحتی در بخش‌های پرمنفعت این صنعت سینمایی مشغول به کار شوند. من با آنکه برنده جایزه اسکار شده‌ام ولی همواره در سینما نقش‌های مکمل و کوچکی که چنگی به دل نمی‌زند، به من پیشنهاد می‌شود. من نتوانستم فرصت مناسب در سینما را به دست آورم، برای همین تصمیم گرفته‌ام که فعالیتم را در حوزه تلویزیون ادامه دهم، آنها همواره به من پیشنهاد می‌کنند که نقش مادر نگران و پریشان احوال فلان پسر را بازی می‌کنی؟ من هم می‌گویم بله حتماً ولی من قبلاً هم بارها این نقش را بازی کرده‌ام. البته این تبعیض‌ها تنها مخصوص سیاهپوست‌ها نیست، بلکه آسیایی‌ها، اسپانیایی‌ها و. . . همه و همه از این موضوع رنج می‌برند.

امریکایی که با ساخت فیلم‌هایی چون لینکلن می‌خواهد خاطره چندین سال نژادپرستی را محو کند، بعید نیست طی سال‌های آینده درباره حوادثی که امروز در شهر فرگوسن رخ می‌دهد نیز فیلم‌هایی بسازد که در آن نژاد‌پرستی پلیس سفید پوست امریکا توجیه شده و با روایتی امریکایی همه چیز به خوبی تمام شود. تنها شانسی که امریکا برای پوشاندن چندین سال تاریخ نژادپرستی خود دارد این است که همیشه سعی کرده خود راوی اخبار خود باشد و از اینکه با ساخت فیلم به تحریف واقعیت‌ها بپردازد، ابایی نداشته است.

منبع: روزنامه جوان

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon