ناکامی احزاب در کشورهای عربی


ناکامی احزاب در کشورهای عربی

خبرگزاری تسنیم: بسیارى از گروه‌هاى سیاسى که در دوران معاصر در جهان عرب شکل گرفته اند و می‌توان کارکردشان را با حزب یکى دانست ، خود به جاى استفاده از اصطلاحاتی چون «جمعیت» و «تجمع» استفاده می کنند.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، در دهه‌هاى 1970ـ 1950، مردم‌سالارى و تکثر حزبى به بهانه‌هاى بسیار، از جمله اولویت دادن به وحدت ملى و قضیه فلسطین که به تأخیر افتاده بود و غالبآ حزبى واحد، یا در بهترین حالت، یک تکثر حزبى ظاهرى وابسته به حکومت، مبناى حکومتهاى عربى به شمار می‌آمد و در اواخر دهه 1980و ابتداى دهه 1990، نظامهاى سیاسى حاکم بر جهان عرب به سوى کثرت‌گرایى حزبى و اعطاى آزادى به احزاب روى آوردند، زیرا جامعه مدنى در کشورهاى عربى تقویت شده بود و دیگر شعارهاى ملی‌گرایانه عربى، مبارزه با استعمار و عدالت اجتماعى، براى طبقه متوسط این کشورها جاذبه نداشت و موضوع آزادى، مردم سالارى و کثرت‌گرایى در بین نخبگان جهان عرب رواج یافته بود.

در این مدت نیز موضع دولتهاى عرب در برابر احزاب متفاوت بوده است. اگرچه آنها  همواره پذیرش عرفی‌گرایى (سکولاریسم) و نوگرایى را اصلی‌ترین معیار تشکیل احزاب دانسته و اما اغلب از مجوز دادن به گروه‌هاى اسلامى براى تشکیل احزاب جلوگیرى کرده‌اند  و کشورهایی هم که تکثر حزبى را پذیرفته‌اند،  به نظر برخى تحلیلگران در عمل،  بیشتر نظام تک حزبى حاکم را مرجح دانسته  و به دیگر احزاب، در بهترین حالت، جایگاهى حاشیه‌اى داده اند.

در برخى دیگر  از این دولتها، تکثر احزاب و آزادىِ فعالیت آنها منوط به پذیرش برخى قواعد نامتعارف (مانند پذیرش حکومت مادام‌العمر رؤساى جمهورى) بوده  است.

از سوى دیگر، دولت بر فعالیت بسیارى از احزاب مهم نظارت دارد و به تحکیم سیطره خود بر آنها می‌پردازد و در امور حزبى آنها دخالت می‌کند . همچنین به رغم وجود مطبوعات و نشریات حزبى در کشورهاى قائل به تکثرحزبى، نقش این روزنامه‌ها بسیار محدود بوده و همواره، به بهانه‌هایى، در فعالیتها و اعلام دیدگاه‌هاى خویش با محدودیت روبه‌رو هستند  .

این نکته نیز گفتنى است که در جهان عرب، احزاب سیاسى از همان آغاز، بیشتر براى مبارزه و پایان دادن به سلطه بیگانه تشکیل شده‌اند تا به منظور تحکیم فرهنگ حزبى و تربیت توده‌ها براى مشارکت سیاسى. به این سبب، توده‌ها با حمایت از احزابى با شعار ملی‌گرایى، به جاى پشتیبانى از یک نظام چند حزبى، از نظامى تک حزبى به رهبرى احزاب ملی‌گرا پشتیبانى کرده‌اند و البته این نظام تک‌حزبى در پایان نتوانسته براى نهادهاى مردم‌سالارانه و رقابت حزبى آزاد، بنیانى و استوار پدید آورد .

همچنین با پایان سلطه بیگانگان و دوران استعمار، مهمترین و بارزترین احزاب جهان عرب علت وجودى خود را از دست دادند و احزاب برجامانده نیز از سازماندهى دوباره خویش بر پایه آموزه‌هاى مردم‌سالارى بازماندند، چرا که در این احزاب، رهبرى و عضویت در حزب، وابسته به پیوندهاى شخصى و خانوادگى بود.

این‌گونه احزاب با گردآوردن اعضا پیرامون یک شخصیت برجسته سیاسى، که هیچ کوششى براى پیوند با توده‌ها نمی‌کرد، پایگاه اجتماعى و توده‌اى گسترده‌اى نداشته اند . احزاب اسلامگرا بویژه در دورانی که بر مسند قدرت نشسته اند، از بحرانهای مرکبی رنج می برند و همین امر عاملی اساسی در ناتوانی آنها بوده و مسیرشان را پیچیده تر کرده است. برخی مظاهر این ناتوانی را در چند مورد می توان مشاهده کرد، از جمله ناتوانی در ارایه یک برنامه دینی متکامل که به جای سایر منابع مشروعیت بتواند مشروعیت دینی را جایگزین کند. همچنین این احزاب فاقد یک رویکرد اصلاح طلبانه و تدریجی بوده و در ضمن کادرها و ابزارهای لازم را برای اجرای برنامه های خود در سطحی که مطلوب می شمارند، ندارند.

شاید بی تجربگی سیاسی و شتاب زدگی برای چیدن میوه های آنی قدرت و نیز منازعه با سایر جریانهای سیاسی را بتوان از جمله دلایل این ناکامی ها برشمرد.

به هرحال، احزاب عرب تجربه ای ناقص از خود به جای گذاشته و نمی توانند روند سیاسی خود را چنان که انتظار می رود، تکمیل کنند. بی تردید این ناکامی ها می تواند درس عبرتی تلقی شده و در تصحیح عملکرد این احزاب برای سالهای آینده مؤثر و مفید باشد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon