آیا پیاده‌روی با وزیر خارجه آمریکا مهم است؟


آیا پیاده‌روی با وزیر خارجه آمریکا مهم است؟

خبرگزاری تسنیم:خیلی مهم‌تر از اینکه پشت درهای مذاکره چه می‌گذرد و در مذاکرات با چه تحکمی با طرف مقابل صحبت می‌کنیم و به توافق برسیم یا نه، این مسئله مهم است که آمریکا و رسانه های غربی از ایران و مذاکره کنندگان ما چه تصویری به دنیا مخابره می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، یادداشت روز روزنامه خراسان با عنوان آیا پیاده‌روی با وزیر خارجه آمریکا مهم است؟ به قلم سیدعلی علوی منتشر شده است که مشروح آن را در ذیل می‌خوانید: نزدیک به 10 روز از آخرین دور مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 در ژنو می گذرد، اما حاشیه های پیاده روی آقای ظریف با وزیر خارجه آمریکا همچنان ادامه دارد؛ حواشی که انتقاد منتقدان منصف و غیر منصف تیم مذاکره کننده را در پی داشت، انتقادهایی که با وجود پاسخ عجیب وزیر خارجه و برخورد تند سخنگوی دولت پایان نیافت.

اما واقعا پیاده روی با وزیر خارجه آمریکا چقدر اهمیت دارد؟

آیا پرداختن به این موضوع ، حاشیه سازی بی مورد برای تیم مذاکره کننده نیست؟

آیا پیاده‌روی چند دقیقه ای، آن هم در راستای مذاکراتی که رهبری اصل آن را تایید کرده‌اند آنقدر اهمیت دارد که سایر دستاوردهای مذاکرات به حاشیه برود؟

فارغ از اظهارنظرهای مخالفان و موافقان پیاده روی آقای ظریف و کری که یکی آن را عملکردی مستحق عذرخواهی از مردم و استیضاح می‌داند و دیگری انتقاد از آن را سخیف عنوان می‌کند، اجازه بدهید از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کنیم. جمهوری اسلامی ایران فارغ از همه فراز و فرودهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اش و همه دستاوردهای علمی، نظامی و هسته ای که داشته است در میان مردم دنیا و به خصوص ملت های مسلمان به یک خصوصیت ویژه شناخته می شود؛ خصوصیتی که تا پا از مرزهای کشورمان بیرون نگذاریم آن را تجربه و درک نمی کنیم. بسیاری از مردم دنیا به خصوص مردم کشورهایی که طعم استعمار را چشیده اند جمهوری اسلامی ایران را به یک خصوصیت متفاوت می شناسند ، خصوصیتی که به صورت چشم گیری عمق نفوذ ایران را در منطقه و در بین مسلمانان افزایش داده است این ویژگی چیزی نیست جز ایستادگی در برابر آمریکا؛ حاکمیت و قدرتی که نماد دنیای استکبار است. از منظر بیرونی ایران کشوری است که قواعد نظام سلطه را نمی پذیرد، زیر بار حرف زور نمی رود با وجود همه فشارها راه خود را می رود و با قواعد نظام سرمایه داری و در زمین آمریکا بازی نمی کند و این که منافع ملی خود را قربانی مطامع آمریکا نمی کند.

واقعیت این است که ایستادگی ایران ، "بله قربان گو نبودن" ایران در برابر آمریکا برای مسلمانان منطقه برای مستضعفان ، نخبگان و فرهیختگان دنیا بسیار جذاب و تحسین برانگیز است. به خصوص که حتی بزرگ ترین قدرت های اقتصادی در تزاحم بین منافع ملی شان با منافع ملی آمریکا تسلیم آمریکا می شوند از ژاپن و اندونزی گرفته تا آلمان و فرانسه.

درواقع بر همین مبنا، در طول 35 سال گذشته رابطه یکسویه و از سر ضعف با آمریکا برای ما یک خط قرمز بوده، برای همین است که امام(ره) مذاکره با آمریکا را بر نمی تافت آن را شیطان بزرگ می نامید و رابطه با آمریکا را رابطه گرگ و میش می دانست و برای همین است که رهبر انقلاب از اینکه با آمریکا حتی در یک جبهه مشترک علیه دشمن به ظاهر مشترکی همچون داعش قرار بگیریم پرهیز داشته اند.واقعیت این است که ایستادگی در برابر آمریکا چه به لحاظ منافع ملی به عنوان عامل نفوذ منطقه ای و جهانی ایران و چه به لحاظ ایدئولوژیک به عنوان لزوم مرزبندی جبهه حق و باطل، از امتیازات امروز جمهوری اسلامی است که می توان گفت بعد از 35 سال استقامت در حال ثمردهی و ایجاد فرصت است.

گزافه نیست اگر بگوییم برای طرف آمریکایی هم مهم تر از خیلی از موضوعات، شکستن این نماد ایستادگی ایران است که اهمیت دارد خیلی بیشتر از مسئله هسته ای و خیلی بیشتر از رفع تحریم ها.

کوتاه سخن آنکه گرچه توضیح نرم آقای ظریف درباره دلیل پیاده روی با کری که گفتند" می خواستیم مذاکرات از حالت نسبتا تنش آلودی که پیدا کرده بود خارج شود..."پاسخی عجیب و غیرمنتظره بود، با این حال اگر این اتفاق فایده ای داشت بازهم حرفی نبود همانطور که در طول یک و نیم سال گذشته با تایید مسئولان عالی رتبه نظام و نگاهی واقع بینانه و کاربردی یکسری تابوها همچون مذاکره مستقیم با آمریکا باهدف حل و فصل مسئله هسته ای و رفع تحریم ها با هوشمندی شکسته شد، اما در شرایط کنونی و پس از تجربه ارزشمند یک و نیم سال مذاکره مستقیم (که قطعاً دستاوردهای زیادی داشته است) بی تردید می توان گفت مسئله پیچیده ای همچون مسئله هسته ای و تنش های فی مابین، موضوعی نیست که با یک پیاده روی تنش های آن رفع شود به نظر می رسد این اتفاق نشان داد تشخیص صحیح "تکیه های حقیقی" و "نقطه های خیالی" در مذاکرات آن هم در مذاکره با تیم های کارکشته آمریکایی و غربی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

در واقع خیلی مهم تر از اینکه پشت درهای مذاکره چه می گذرد و خیلی مهم تر از اینکه در مذاکرات با چه تحکمی با طرف مقابل صحبت می کنیم و خیلی مهم تر از اینکه به توافق برسیم یا نه، این مسئله مهم است که آمریکا و رسانه های غربی از ایران و مذاکره کنندگان ما چه تصویری به دنیا مخابره می کنند.

آری همچنان که مهم است به یک توافق خوب برسیم، مهم است که روح استکبار ستیزی در گفتار و رفتار مسئولان ما کم رنگ نشود .

دغدغه ای که نباید اعتراض به آن را سخیف خواند.

باید دانست که چشمان انسان های بسیاری برای دریافت پاسخ سوالات متعدد به جمهوری اسلامی دوخته شده است که آیا ایران در برابر فشارها کم می آورد ، سرخم می کند ؟

آیا جمهوری اسلامی از گذشته 35 ساله خود پشیمان شده است؟

آیا ایران در برابر آمریکا تغییر رویه خواهد داد ؟

آیا ایران می تواند یک الگو باشد؟

به نظر می رسد هر گفتار و رفتار ی که هیمنه استراتژیک ما را در برابر آمریکا خدشه دار کند به سود ما نیست، مخصوصاً آن که در قبال پرداخت این هزینه فایده ای به دست نیاید. حال این رفتار هرچه می خواهد باشد از پیاده روی چند دقیقه ای با وزیر خارجه آمریکا در خیابان های ژنو تا صرف شام در میزی مشترک یا فشردن دستی یابگو و بخندی و لبخندی...

کلام آخر اینکه تجربه یک دهه مذاکرات هسته ای نشان داده، در کارزار مذاکره هرگاه که چشم به نقاط خیالی دوخته ایم امتیاز داده ایم و چیزی هم بدست نیاورده ایم. اما هر وقت که با تدبیر انقلابی نرمش کرده ایم و به درستی بر سر اصول خود ایستاده ایم و عقب ننشسته ایم امتیاز گرفته ایم شاید برای این ادعا تجربه مدالیته آقای لاریجانی گواه خوبی باشد به هر روی با توجه به تجربه بیش از ده سال مذاکرات، می توان گفت در طول یک و نیم سال اخیر به اندازه کافی نرمش داشته ایم و اینک اگر بخواهیم مذاکرات را به نتیجه برسانیم باید طرف مقابل را مطمئن کنیم که از اصول و خط قرمزهای خود کوتاه نمی آییم آنگاه نه با اوباما که با کنگره تندروی آمریکا هم می شود به نتیجه رسید.

آری با دشمن باید انقلابی مذاکره کرد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon