گزارش تسنیم-۴| تفاوتهای «سازش» و «مقاومت»-فتح یا گروههای جهادی فلسطین کدام یک در موضع برترند؟
ساف در ادامه مذاکره با صهیونیست ها نه تنها به جایی نرسید بلکه هر روز شاهد عقب نشینی ها وسیع تری بود تا جایی که در جریان انتفاضه دوم که فلسطینی ها دست برتر را در اختیار داشتند از موضع ضعف، دو بار پای میز مذاکره نشست.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، سازمان آزادی بخش فلسطین که از اواخر دهه 1980 به سمت مذاکره و سازش با رژیم صهیونیستی رفت در اعلامیه استقلال 1988، عملاً مبارزه و مقاومت را کنار گذاشت، در کنفرانس مادرید 1991 رسماً با پیش شرط صهیونیست ها نتوانست در مذاکرات حاضر شود، در توافقنامه اسلو 1993 با آنکه رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت، اما نتوانست دولت و ملت فلسطین را رسمیت بخشد، در توافقنامه غزه-اریحا 1994، به غزه و اریحا دست نیافت، در اسلو 2 توافقات گذشته را رها کرد و به تقسیم کرانه باختری و نوار غزه به 3 منطقه مورد نظر صهیونیستها تن داد و در وای ریو اول 1998، در مقابل 13 درصد از مناطق «ج»- که هیچ گاه به آنها منتقل نشد- متعهد شد از هرگونه مبارزه و مقاومت جلوگیری کند و بندهای مقاومتی منشور خود را از منشور مورد نظر حذف کرد.
وای ریور دوم (شرم الشیخ) 1999
در وای ریور دوم نتانیاهو قدرت را از دست داده بود و ایهود باراک جای او نخست وزیر رژیم صهیونیستی بود. در این توافقنامه که در شرم الشیخ مصر امضا شد مقرر شد در مجموع 15.1 درصد از مجموع مناطق 3 گانه «الف»، «ب» و «ج» تغییر وضعیت یابد و به سیطره کامل حکومت خودگردان به آنها نزدیک شود. چرا که مقرر شده بود مناطق «ج» به «ب» و «ب» به «الف» تغییر وضعیت یابد تا جایی که تمام کرانه باختری به حکومت خودگردان منتقل شود. اما در مجموع به جز 2درصد از مناطق «ب» هیچ یک از مناطق مورد تعهد در این توافقنامه به حکومت خودگردان منتقل نشد.
همچنین قرار شد فلسطینیانی که پیش از 4 می 1993 دستگیر شده بودند آزاد شوند و طی دو مرحله 350 اسیر فلسطینی به خانه های خود بازگردند.
بند دیگر این توافقنامه به بازگشایی گذرگاه امن شمالی و جنوبی بین نوار غزه و کرانه باختری اختصاص داشت گذرگاهی که هیچ گاه حتی به پای طراحی و ایجاد نقشه هم نزدیک نشد.
کمپ دیوید دوم سال 2000
سال 2000 که سال پایانی ریاست جمهوری بیل کلینتون در آمریکا بود، تلاش کرد آخرین توان خود را برای ایجاد توافق نهایی بین ساف و رژیم صهیونیستی به کار گیرد. کلینتون یاسر عرفات و ایهود باراک نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی را 11جولای 2000، تنها 2 ماه قبل از انتفاضه دوم، به کمپ دیوید آمریکا دعوت کرد. دعوت به کمپ دیوید یک وجه تاریخی و روانشناسی هم داشت از آنجا که کمپ دیوید جایی بود که در آن نخستین توافق عرب ها و رژیم صهیونیستی در آن منعقد شده بود کلینتون می خواست این نگاه را الغاء کند که اینجا می تواند محل توافق فلسطینی ها با رژیم صهیونیستی نیز باشد.
گفتگوهای کمپ دیوید به رغم هشدارهایی که یاسر عرفات پیش از شروع آن داده بود 2 هفته به طول انجامید و پس از آن کلینتون و باراک با مسئول دانستن یاسر عرفات، شکست این نشست را اعلام کردند.
شرایط آمریکا و رژیم صهیونیستی از این قرار بود که فلسطینی ها بر 94درصد کرانه باختری به جز قدس و کل نوار غزه حاکمیت داشته باشند اما حاکمیتی که فلسطینی ها دارند بدون داشتن ارتش و بدون در اختیار داشتن سلاح سنگین برای نیروهای امنیتی و نظامی آنها باشد. ضمن اینکه باید به نیروهای رژیم صهیونیستی اجازه حضور در خاک و آسمان این دولت را بدهند. علاوه بر انکه کرانه باختری و نوار غزه باید از هم کاملا جدا باشند و کرانه باختری باید به دو «کانتون» بزرگ تقسیم شود که بعضی از بخش های این دو «کانتون» با گذرگاه های امن و جاده های تحت نظارت حاکمیت فلسطینی و بدون آنکه صهیونیست ها سیطره خود را از دست دهند به یکدیگر متصل خواهند شد. همچنین در بندهای ارائه شده در این توافق آمده بود که فلسطینی ها باید حاکمیت گذرگاه های اردن و مصر و ادامه نظارت امنیتی صهیونیست ها را به رژیم صهیونیستی بدهند. علاوه بر همه اینها منابع آبی کرانه باختری در این توافقنامه به صهیونیست ها داده می شد و به فلسطینی ها تنها بخش کوچکی از آن را می دادند.
در این توافقنامه مطرح شده بود که مسئله آوارگان از بین خواهد رفت و ضمن اینکه هیچ مسئولیتی در خصوص آواره کردن آنها متوجه رژیم صهیونیستی نیست، آنها باید در جاهایی که سکونت یافته اند برای همیشه باقی بمانند و تنها 500هزار نفر از آنها طی یک زمانبندی به اراضی خود باز خواهند گشت. یک صندوق بین المللی تشکیل خواهد شد که اقدام به تبادل آوارگان فلسطینی با یهودیانی می کند که از کشورهای عربی پس از اشغال فلسطین به آنجا کوچ کرده اند و مبالغی بین دو طرف رد و بدل خواهد شد.
عرفات با شرایط موجود به ویژه در خصوص قدس که بیشتر آن را به صهیونیست ها می داد مخالفت کرد. اما همین مسئله باعث شد آمریکایی ها او را 2 هفته در کمپ دیوید محبوس کنند تا مجبور به امضای این توافقنامه شود اما با مخالفت مستمر عرفات این توافق حاصل نشد و به همین دلیل آمریکایی ها و ایهود باراک، وی را مسئول شکست این مذاکرات معرفی کردند.
طابا 2001
کلینتون که می خواست از کاخ سفید خارج شود تلاش های خود را پس از شکست کمپ دیوید 2 ادامه داد به رغم اینکه نتوانست به نتیجه نهایی برساند اما دو طرف را به نقطه توافق نزدیک ساخت. اروپایی ها اعلام کردند صهیونیست ها پذیرفته اند که قدس پایتخت فلسطین باشد و نکات مثبتی در خصوص تبادل اراضی بین دو طرف به وجود آمد. اما همه اینها زمانی صورت گرفت که انتفاضه دوم شکل گرفت و صهیونیست ها به نخست وزیری شارون، آتشی را در کرانه باختری برپا کرده بودند. به همین دلیل هنگامی که فلسطینی ها پیش نویسی را برای توافقی جدید به مصر ارائه کردند آنها پذیرفتند و پای میز مذاکره رفتند.
اگر چه متن دقیقی در خصوص آنچه در طابا 2001 وجود ندارد و ضد و نقیض در کلام حاضران در این نشست مشاهده می شود اما براساس یکی از متون معتبر، فلسطینی ها در این پیش نویس خواستار این بودند که صهیونیست ها مسئولیتشان در قبال آوارگان فلسطینی را بپذیرند و به آوارگانی که می خواهند به خانه هایشان باز گردند اجازه بازگشت دهند. برخی دیگر گفته اند پیش نویس ارائه شده از سوی اتحادیه اروپا بود و آنها تلاش می کردند فقط یک توافق ایجاد کنند. در خصوص قدس نیز آنها خواستار پایتختی فلسطین برای این شهر بودند اما باراک به یهودیان قول داده بود به هیچ وجه اجازه نخواهد داد «هیکل» از نگاه یهودیان که همان مسجدالاقصی است به مسلمانان واگذار شود. فاصله بین دو طرف خیلی بیش از این بود که آنها را به توافق نزدیک کند و صهیونیست ها تنها 6 روز پس از آغاز این مذاکرات به بهانه انتخابات پارلمانی، نشست را بدون توافق ترک کردند.
این در حالی بود که به دلیل شروع انتفاضه دوم صهیونیست ها کاملا در موضع ضعف قرار داشتند اما این ساف بود که در موضع ضعف پیشنهاد مذاکره را ارائه کرد.
نقشه راه 2002
با شکست مذاکرات طابا، کمیته چهارجانبه بین المللی به که روسیه، اتحادیه اروپا، آمریکا و ایالات متحده را در خود داشت اقدام به ارائه طرحی برای حل مسئله کردند. این طرح که نقشه راه(Road Map) نام داشت 30 آوریل 2003 توسط وزارت خارجه آمریکا رسما رسانه ای شد. مبنای این طرح، طرح دو دولت (Two States) بود یعنی تأسیس دو کشور فلسطینی و یهودی در فلسطین اشغالی. این طرح شامل یک زمانبندی بود که باید طی 3 مرحله و حداکثر تا 2 سال یعنی سال 2005 به ایجاد دو کشور نامبرده ختم شود. مرحله اول که تا می 2003 پایان می یافت باید شروط لازم برای برپایی دولت فلسطین را دو طرف بپذیرند که شامل به رسمیت شناختن یکدیگر و توقف فوری هرگونه درگیری مسلحانه می شد. مرحله دوم به وجود آمدن دولت فلسطینی در مرزهای موقت بود که باید تا دسامبر 2003 انجام می شد. در این مرحله باید یک کنفرانس بین المللی به وجود می آمد که در آن مسئله اقتصاد فلسطین را حل می کرد و فرآیند مذاکره برای رسیدن به راه حل نهایی آغاز می شد در این مدت دولت فلسطینی در مرزهایی موقت تشکیل می شد. این مرزهای موقت تمام کرانه باختری به همراه شهرک های یهودی نشین به استثنای قدس شرقی بود. در مرحله سوم که از 2004 تا پایان 2005 باید اجرایی می شد کنفرانس بین المللی دومی را شامل می شد که در آن مسئله مرزها، آوارگان، قدس و شهرک ها حل می شد و کشورهای عربی در پی آن روابط کامل و عادی با رژیم صهیونیستی برقرار می کردند. صهیونیست ها 14 تحفظ امنیتی برای فلسطینی ها مطرح کردند که یکی از آنها از تعهد به از بین بردن حماس و گروه های مسلح مقاومتی بود.
این طرح زمانی مطرح شد که صهیونیست ها در جریان انتفاضه دوم به شدت درگیری های مسلحانه را با کشته های بسیار تجربه می کردند و نشستن پای میز مذاکره از سوی ساف ذاتا نایدیده گرفتن دست برتر فلسطینی ها در وضعیت موجود بود.
ادامه دارد...
انتهای پیام/