اصفهان| مروری بر ۳ دهه مجاهدتهای فرهنگی شهید مظلوم؛ خانههای بهشتی
مروری بر حدود ۳ دهه فعالیتهای علمی و فرهنگی شهید مظلوم آیتالله بهشتی تصویری گویا از مجاهدتهای موثر این شهید مظلوم است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، نه آرمان طلب و نه آگاه، نه موثر و نه فعال؛ این تعریفی کلی از وضعیت فرهنگی و علمی حاکم بر جامعهای است که نیازمند تحولی بنیادین بود. جامعهای که تا پیش از حرکتهای سیاسی و انقلابی دهه 40 با بسیاری از واژهها غریبه بود، امید و بیداری کلماتی بود که باید در ذهن جامعه جا باز میکرد تا مسیر آگاهی هموار شده و به پشتوانه علمی، دینی و فرهنگی علما و دانشمندان آزادیخواه، بستر آرمانجویی انقلابی، دینی و سیاسی مهیا میگشت.
بزرگانی همچون شهید بهشتی این نیاز جامعه را شناخته و در تلاش برای ایجاد بستر آگاهی بودند، مسیری که این شهید بزرگوار از طریق ایجاد مدارس علمی و تربیتی، کانونهای دانش و آگاهی و مراکز دینی و فرهنگی ایجاد کرد منتج به تربیت بزرگان و چهرههای تاثیرگذاری در انقلاب اسلامی شد که تاکنون نیز تاریخ 40 ساله انقلاب از آن بهره مند است.
در این گزارش به بهانه فرا رسیدن سالروز واقعه هفتم تیر و شهادت شهید بهشتی بخشی از فعالیتهای علمی و فرهنگی که به همت این شهید والامقام پایهگذاری شده را شرح دادهایم، هر چند تمامی فعالیتهای آگاهی بخش شهید بهشتی در یک گزارش نمیگنجد.
دبیرستان دین و دانش؛ محل تربیت جوانان انقلابی
دبیرستان دین و دانش از قدیمیترین مدارس ایران است که در سال 1333 توسط شهید بهشتی با همکاری شیخ عبدالحمید رشیدپور، میرزا اصغر فقیهی و استاد شهید محمد مفتح پایهگذاری شد.
مدیریت دبیرستان بر عهده شهید بهشتی بود اما مرتضی حائری یزدی فرزند ارشد شیخ عبدالکریم صاحب امتیاز مدرسه به شمار میرفت.
دبیرستان دین و دانش از جمله پایگاههای تربیت جوانان آگاهی بود که با پیوند دین و دانش در نهضت اسلامی نقشی چشمگیر داشتند.
از حوادث تاریخ انقلاب که نام دانشآموزان این مدرسه را به نیکی به ثبت رسانده است واقعه 15 خرداد است.
مسئول دانشآموزی حزب جمهوری اسلامی به خبرنگار تسنیم در اصفهان میگوید: شهید بهشتی با همه نیروهایی که در حوزه و دانشگاهها حضور داشته و توانمند بودند همکاری داشت و از حداکثر امکانات آنها استفاده میکرد. تأسیس مدرسه دین و دانش و مدرسه حقانی(پایگاه حوزه) دو حرکت قبل از پیروزی انقلاب است که به نحو مطلوبی توسط وی مدیریت شد.
محمد اژهای ادامه داد: در گزارشهای نقل شده از ساواک آمده که «نیروهای جوانی در حادثه مدرسه فیضیه قم به کمک روحانیت آمدند که ما نتوانستیم تشخیص دهیم آنها از کجا هستند»، بعد از بررسی مشخص شد آنها همان دانشآموزان شهید بهشتی در مدارس بودند.
مدرسه علمیه حقانی؛ پایگاه تربیت طلاب «آگاه شده آگاهکننده»
مدرسه علمیه حقانی از جمله پایگاههای فرهنگی تاسیس شده به همت شهید بهشتی است.
شهید بهشتی با هدف تغییر در سیستم تربیتی طلاب و حرکت به سمت مباحث نوین اجتماعی و با برنامه مدون 18 ساله برای اجتهاد و صاحبنظری در مدارس حوزه علمیه در سال 1339 اقدام به ایجاد این مدرسه کرد. او مسئولیت مدرسه را به آیتالله قدوسی سپرد که از صاحبنظران علوم دینی بود.
این مدرسه به نام سازنده آن به «مدرسه حقانی» معروف شد اما نام رسمی آن طبق وقفنامه، «مدرسه منتظریه» و به گفته شهید بهشتی «منتظریة الشمس» بود.
آیتالله بهشتی تربیت انسانهایی که «محققانه و نه مقلدانه» انسان و جهان را بشناسند و طلبه «آگاه شده آگاهکننده» باشند را از اهداف پایهگذاری این مدرسه عنوان کرده بود.
مدرسه حقانی به یکی از پایگاههای انقلاب تبدیل شد و طلاب آن نقش موثری در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند و دانشآموختگان این مدرسه پس از انقلاب بیشتر در نهادها و دستگاههای کشور همچون قوه قضائیه و وزارت اطلاعات مشغول شدند که از این جمله میتوان به آیتالله ریشهری، آیتالله کاظم صدیقی، حجتالاسلام پورمحمدی، حجتالاسلام محسنیاژهای، حجتالاسلام فلاحیان و غیره اشاره کرد.
حجتالاسلام والمسلمین جواد اژهای از نزدیکان شهید بهشتی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در اصفهان میگوید: شهید بهشتی یک مظهر علمی و رابط حوزه و دانشگاه بود، او همواره سعی میکرد نسل جوان را با حوزه و حوزه را با نسل جوان آشنا کند، به همین دلیل در مدرسه حقانی قم از بعضی مراجع امروز و سابق دعوت میکرد تا دروس جدید را عصرها در مدرسه آموزش دهند، از طرفی مناظراتی بین دانشآموزان مدرسه و میان علما و دانشآموزان قرار میداد تا به ارتقا علمی آنها کمک کند.
مرکز اسلامی هامبورگ؛ کارنامهای دینی و فرهنگی از زبان شهید بهشتی
صحبت از فعالیتهای دینی، علمی و فرهنگی شهید بهشتی در مرکز اسلامی هامبورگ بسیار زیاد است که در قالب یک گزارش نمیگنجد اما بازخوانی سخنرانی شهید بهشتی که روز 14 خرداد ماه 1349 ( به فاصله چند روز از بازگشتشان از آلمان) ایراد کردند، بخشی از این فعالیتها را شرح میدهد.
مشروح این سخنرانی در کتاب «بازشناسی یک اندیشه» (بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید بهشتی 1380) منتشر شده است که بخشی از آن به شرح زیر است:
«در اواخر سال 1343 بود که از طرف آقایان مراجع و جمعى از دوستان علاقهمند، به من پیشنهاد شد از اینجا به هامبورگ بروم. با توجه به کارهاى سودمند علمى و تحقیقى آموزشى و اجتماعى که در آن سال بدانها مشغول بودم، براى من این مطلب روشن بود که از محیط کار و کوشش اسلامى آماده و پر ثمر دور مىشوم؛ اینکه در محیط تازهاى که بدان قدم مىگذارم، تا چه اندازه توفیق کار ثمربخش خواهم داشت، طبیعى است که برایم مهم بود.
بر حسب آنچه اسلام عزیز به ما آموخته، بر حسب تربیت اسلامى و بر حسب تجربههاى مکررى که در دوران تلاشهاى گوناگون خودم داشتم، یک مطلب برایم روشن بود و آن اینکه بر چه اساسى از تهران به هامبورگ مىروم و انگیزه اصلى کسانى که از من دعوت مىکنند چیست؟ آیا آنها جویاى نام هستند؟ آیا دوست دارند کارى آبرومند در آنجا به نام آنها انجام بگیرد؟ یا آن که از آن بدتر، آیا قرار است تلاشهاى اسلامى هامبورگ در استخدام این و آن در آید؟ یا خلوصى در کار هست؟ خوشبختانه آشنایى من با دعوتکنندگان اصلى که سابقهاى بس ممتد داشت، فکر مرا از این نظر راحت مىکرد».
در بخش دیگری از این سخنرانی آمده است: «در آغاز ورود به هامبورگ مسئله درجه اول این بود که ساختمان مسجد هامبورگ خراب مانده، ساختمانش ناتمام بود و سر و صداى مردم و شهردارى هامبورگ در آمده بود.
مسجد در یک نقطه حساس و زیباى مرکزى شهر هامبورگ است، جایى است که توریستها و مسافرانى که براى دیدن هامبورگ مىآیند از آنجا عبور مىکنند. با ماشین مىآمدند جلوى آنان مىایستادند و مىگفتند: این مسجد مسلمانهاست، سالهاست ساخت آن را همین طور نیمه کاره رها کردهاند و این مطلب علاوه بر آنکه مایه سرشکستگى اسلام بود، براى مسلمانان آنجا قابل تحمل نبود.
مىگفتند: ما چقدر در محیط خارج سرکوفت بشنویم؟ اگر نمىتوانستید مسجد بسازید چرا شروع کردید؟ مسئله فعالیتهاى اسلام در اروپا، در این برخوردها اگر عرض کنم مسئلهاى درجه دوم بود گزاف گفتم، مسئله درجه دهم بود! مسئله اول این بود که باید ساختمان مسجد تمام بشود و برادران و خواهران مسلمان ما آنجا از این نقنقها خلاص بشوند.
تو گویى اگر من این کار را مىکردم دیگر رسالت من در هامبورگ تمام شده بود؛ در حالى که هنگام حرکت از اینجا این مطلب براى همه ما روشن بود که مسجد ساختمانى بیش نیست و این ساختمان اگر محتواى فعالیتهاى ارزنده اسلامى نداشته باشد، موزهاى خواهد بود در اروپا که به خرج ملت تهى کیسه ما ساخته شده است تا راه کسانى را که آرزوى دیدن مسجد دارند نزدیک کرده باشیم و به جاى اینکه آنها زحمت سفر بر خود هموار کنند و مقدار زیادى پول خرج کنند و به ایران، عراق یا شمال اروپا یا ترکیه بیایند و مسجدهاى ما را ببینید، بیایند آنجا هامبورگ بیخ گوششان مسجد ببینند.
در همان برخورد اول با دوستان عزیزمان در میان گذاشتیم که دوستان، تمام کردن مسجد البته وظیفه است و لازم است بکوشیم زودتر این مایه ننگ و بىآبرویى را از بین ببریم و این لکه را از دامن خودمان بزداییم که ما مردمى کوتاه همّت نیستیم، امّا تمام کار این نیست. ساختمان مسجد که تمام شد تازه اول کار است».
مکتب قرآن؛ محل آشنایی جوانان با پیام قرآن
تاسیس مکتب قرآن فرصتی بود تا شهید بهشتی به تفسیر قرآن برای آگاهی هر چه بیشتر جوانان بپردازد. او سعی داشت تا نسل جوان را با پیام قرآن آشنا سازد و از هر کاری در این مسیر دریغ نمیورزید.
کانون توحید؛ خانه انقلابیون
کانون توحید زمانی خبرساز شد که در گزارشی از ساواک نام آن برده شد. کانون توحید محل برپایی جلسات سیاسی نیروهای جوان انقلابی از جمله شهید بهشتی، مرحوم پرورش و غیره بود که در خانه شهید بهشتی برپا میشد. این کانون محل آشنایی بسیاری از چهرههای امروز انقلاب با فعالیتهای انقلابی دهه 50 بود.
تشکیل جلسات گفتار ماه، بنیاد تعاون و رفاه اسلامی، کانون اسلامی دانشآموزان و فرهنگیان، مرکز علمی خواهران مسلمان، مجله مکتب تشیع نیز بخش دیگری از فعالیتهای علمی و فرهنگی شهید بهشتی است.
انتهای پیام/ح